جمعه ۳۰ مهر ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۰
از پرداخت فانتزی به زیست طلبگی در سینما تا تلاش برای رمزگشایی از روحانیت در مجله سه نقطه

حوزه/ مدیر مسئول ماهنامه سه نقطه با اشاره به شرایط و مختصات پرونده ویژه مرتبط با زیست طلبگی این مجله گفت: هدف این شماره این بود که با رمزگشایی از زندگی طلبگی به ایجاد صمیمیت بین جامعه روحانیت و سایر مردم کمک کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، «در مملکت آخوندی مردم تمام عمامه به سرهایش را عضو یک طبقه مشخص از قدرت به‌حساب می‌آورند. حالا تو به‌عنوان یک طلبه بیا و ثابت کن که تازه مدرک پایه شِش  را گرفته‌ای و شهریه ماهانه‌ای که از مراجع تقلید می‌گیری یک‌سوم حقوق کارگر سر میدان است. این‌ها مهم نیست. در مملکت آخوندی تو با این وضعیت همان قدر مسئولی که آن یکی عمامه به سرِ با ۲۵ میلیون رأی رئیس‌جمهور شده.»

این بخشی از درد دل خیلی از طلبه‌هایی است که در یادداشت «زُراره ماهی‌فروشی+ میگوی اضافه» به قلم مهدی شریفی دبیر شماره بیست‌وششم ماهنامه سه‌نقطه (مکتوب طنز [+ جد] فارسی) آمده  است، مجله‌ای که این بار با موضوع زیست طلبگی و با پرونده‌ای ویژه تحت عنوان «آخوند چیست و چرا؟» منتشر و به قول خودش به یکایک آخوندهای اهل‌دل، بی‌ریا، خاکی، مردمی، و همه‌چیزتمام تقدیم شده است.

به‌جز مهدی شریفی نویسندگان طلبه نام‌آشنای دیگری هم در این شماره نشریه سه‌نقطه قلم‌زده‌اند، امید مهدی نژاد مدیرمسئول و صاحب‌امتیاز ماهنامه سه‌نقطه در یادداشتی با عنوان «با عبا و عمامه در تعویض روغنی»  از لباس روحانیت گفته.«آخوندی که خ ندارد» یادداشتی است که به دست سید احمد بطحایی نوشته‌شده و شرحی است بر اصول و فروع آخوندی. در مطلب بعدی با عنوان «حجت‌الاسلام‌والمسلمین و برکاته» مهدی پرنیان مدارج و رتبه‌ها و القاب آخوندی را شرح داده است. سیداکبر موسوی در یادداشت «وین‌ررهای شیخ تفتازانی و آخوند خراسانی» مهم‌ترین متون حوزوی دوره مقدمات و سطح را به شما معرفی می‌کند. سیداکبر موسوی در «زید و عمرو، ایکس و ایگرگ» به شرح برخی از اصطلاحات مهم آخوندی پرداخته است.

«درماندنِ تاجر از پاسخِ عالم» عنوان مطلبی است که سیدمحسن امامیان در آن کوشیده تا گزارشی درباره برخی از مشاغل دوم طلّاب تهیه کند. سید یاسر تقوی در مطلب «یک دوره تفسیر المیزان و یک شاخه نبات» راهنمای جامعی برای ازدواج با طلّاب ارائه داده است. «برجام» یا برنامه جامع آخوند مضاف عنوان مطلبی است که حسین سلیمانی در آن برخی از آخوندهای مهم تاریخ را برشمرده است. علی علیزاده در «کافکا در فیضیه» به این سؤال پاسخ می‌دهد که چه می‌شد اگر بزرگان تاریخ در حوزه درس طلبگی می‌خواندند. مهدی پرنیان در مطلبی با عنوان «همان چهار پیرمرد و دیگر هیچ» روزهای یک هفته را از دید یک طلبه برایمان روایت کرده است. زهرا کاردانی تنها نویسنده زن پرونده این شماره  هم در مطلب «مسئله جدا بودگی» از ظرایف و سختی‌های طلبه زن بودن و زنِ طلبه بودن برایمان گفته است. سیدمحسن امامیان در «نعلین زرد و پرده نقره‌ای» موارد حضور روحانیت در قاب سینما و تلویزیون را مرور کرده است. «حاشیه کارتر بر عروه الوثقی» گزیده‌ای از لطایف و شوخ‌طبعی‌های علمای بزرگ است که مهدی مسائلی آن‌ها را گردآوری کرده است و «ای خدا مرجع ضمیر کجاست» هم نام بخش منظوم این شماره است که در آن اشعاری مرتبط با موضوع پرونده از زکریا اخلاقی، سید عبدالله حسینی، محمد عابدینی، علیرضا محمدعلی بیگی، سید محمد حسینی، مهدی پرنیان، سمیه خردمند و امام خمینی (ره) می‌خوانیم.

این شماره از مکتوب طنز سه نقطه سعی کرده است به ابعاد مختلف زیست طلبگی از زبان خودشان بپردازد و در این مسیر از نویسندگانی استفاده کرده است که همگی سالها خاک حوزه خورده‌اند و کتاب‌های صرف و نحو و بلاغ را ورق زده‌اند. به همین بهانه خبرنگار خبرگزاری حوزه به سراغ امید مهدی نژاد مدیرمسئول مجله سه‌نقطه رفته است تا از تجربه شوخی با طلبه‌ها بگویند.

از پرداخت فانتزی به زیست طلبگی در سینما تا تلاش برای رمزگشایی از روحانیت در مجله سه نقطه

 امید مهدی نژاد را چطور تعریف می‌کنید ؟

امید مهدی نژاد، متولد ۱۳۵۸ در تهران و صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول ماهنامه سه‌نقطه. روزنامه‌نگار، طنزپرداز و به عقیده برخی شاعر.

گویا مزه خاک حوزه زیر زبان شما هم بوده، از داستان طلبه شدن خودتان بگویید.

بعد از اتمام دوره دبیرستان در رشته تجربی، هم‌زمان با شرکت در آزمون کنکور در رشته هنر، برای ثبت‌نام در حوزه هم اقدام کردم. آن‌وقت‌ها آزمون ورودی حوزه به شکل امروزی وجود نداشت. بااینکه در رشته نقاشی یکی از دانشگاه‌های تهران پذیرفته شدم، اما در نهایت تحصیل در حوزه را انتخاب کردم. تا پایه ششم را در حوزه علمیه باقرالعلوم در تهران خواندم و برای ادامه تحصیل به قم رفتم. تا پایه نهم هم‌درس خواندم  اما کم‌کم به دلیل بعضی مشکلات شخصی توفیق ادامه تحصیل را از دست دادم.

 سه‌نقطه چطور متولد شد؟

از اوایل دهه هشتاد کار روزنامه‌نگاری را شروع کردم و همواره طنز مطبوعاتی دغدغه جدی‌ام بود. پس از سال‌ها نوشتن در مطبوعاتی مثل ماهنامه سوره و روزنامه همشهری، اندک‌اندک به لحنی از طنز رسیدم که بعداً اسمش را طنز جدی گذاشتم. توضیح مشخصات و مختصات این نوع از طنز مجال گسترده‌تری نیاز دارد. اما اگر بخواهم در چند جمله بگویم، طنز  جدی با فکاهه و فان که به قصد خنده گرفتن نوشته و اجرا می‌شود متفاوت است. این طنز لزوماً مخاطب را از خنده کله‌پا نمی‌کند، اما با نگاه متفاوت به مقولات و موضوعات نظر می‌کند و نادیده‌ها را می‌بیند و ناگفته‌ها را می‌گوید و همین موجب جذابیت آن برای ـ بخصوص ـ مخاطبان خاص می‌شود.

در ادامه تلاش کردم برای این نوع طنز که نویسندگانی داشت، در قالب یک مجله بستر و محملی فراهم کنم. از همین رو در سال ۹۳ ماهنامه سه‌نقطه را در حوزه هنری در قالب کتاب‌هایی دنباله‌دار طراحی و راه‌اندازی کردم، که پس از دو سال انتشارش متوقف شد. بعد از یک وقفه یکی دو ساله، از ابتدای سال ۹۷ بار دیگر و این‌بار در قالب مجله‌ای مستقل و خصوصی دوباره سه‌نقطه را راه انداختیم که تا الآن ادامه دارد و ۲۶ شماره آن منتشرشده است.

از پرداخت فانتزی به زیست طلبگی در سینما تا تلاش برای رمزگشایی از روحانیت در مجله سه نقطه

دلیل این گرایش شما به زبان طنز چیست؟

یکی از دلایلش این است که طنز یک بیان تأثیرگذار است که اتفاقاً در شرایطی که اجتماع دچار تنش‌های فراوان و افق پوشیده از بن‌بست‌های بی‌شمار است بسیار می‌تواند کارکرد و کاربرد داشته باشد.

طنز نوشتن برای ایرانی‌ها که معروف‌اند به سخت خندیدن چه ویژگی‌هایی دارد به‌خصوص در شرایط فعلی و باوجود مشکلات زیادی که مردم با آن دسته و پنجه نرم می‌کنند؟

من البته جای دیگری طنز ننوشته‌ام که بخواهم با خارج مقایسه کنم!  اما در مقایسه با همین چند سال پیش خودمان، اوضاع خیلی بهتر شده است. فضای مجازی به سلطنت و سیطره مطبوعات و رسانه‌های رسمی پایان داده و آدم‌ها در رسانه‌های شخصی‌شان می‌نویسند. هرکس می‌تواند نوشته‌اش را پس از نوشتن به نظر مخاطب برساند. این اگرچه می‌تواند به انتشار بسیاری از نوشته‌های بی‌ارزش منتهی شود که شده است. اما از طرف دیگر موجب شده طنزهای خوب و درست و پیشرفته بسیاری خلق شود، که نمونه‌های خوبی از آن‌ها را در شبکه اجتماعی توییتر می‌توان دید. امیدوارم وکلای ملت که خودشان را در قالب قیم‌های آنان تصور می‌کنند از خر شیطان پیاده شوند و دست از صیانت ما بردارند!

شوخی با آخوندها ترسناک نیست ؟

شوخی با یک سری موضوعات در نگاه اول ترسناک است اما باید ببینیم که شوخی چطور اتفاق می‌افتد، لحن و اندازه و متناسب بودن شوخی می‌تواند شوخی را امکان‌پذیر کنند. ضمن اینکه در این شماره سه‌نقطه خود طلاب با خودشان شوخی کردند و ما از نویسندگانی که خودشان طلبه بودند و سابقه تحصیل حوزه داشتند و خیلی‌هایشان در حال حاضر هم معمم هستند خواستیم که سر شوخی را با طلبه‌ها باز کنند. علاوه بر این شوخی‌هایی که مطرح‌شده‌اند شوخی‌های برخورنده و زننده‌ای نیستند و اتفاقی که در این شماره افتاده است این است که یک سری موضوعات و مفاهیم که پیرامون روحانیت وجود دارد و در هاله‌ای از ابهام است رمزگشایی و رازگشایی شده است، مثل ماجرای لباس روحانیت،القاب روحانیت، درس‌هایی که طلبه‌ها می‌خوانند، شکل و سبک ازدواج طلاب و مشاغلی که روحانیت دارند و به همین خاطر خیلی ترسناک نبود.

پرداختن به زندگی طلبگی حداقل در سینما و تلویزیون در یک دوره زمانی خیلی زیاد شد، به نظر شما  این پرداخت‌ها چقدر به واقعیت نزدیک بوده است؟

اتفاقاً یک مطلبی در این شماره در همین رابطه داریم و تصاویری که در فیلم‌ها و سریال‌ها از روحانیت ارائه‌شده است را در آن موردنقد قرار داده‌ایم. تصویری که از روحانیت در این آثار ارائه‌شده است در مواردی خوب و واقعی بوده است و اما در مواقعی هم این‌طور نبوده. الآن زمانه‌ای است که برای داشتن یک مخاطب درست و تاثیرگذار بین روحانیت و مردم باید از تعریف کردن روحانیت در یک هاله از تقدس دوری کرد. این کار مقداری کارکردش را ازدست‌داده است و اتفاقاً هدف ما در این شماره هم همین بوده است که یک صمیمیتی بین مخاطب طلاب و  خود طلاب ایجاد کنیم و این هاله‌ای که ایجادشده است را پاک‌کنیم تا مختصات زندگی و کار و اشتغال آخوندها را برای غیرآخوندها مشخص کنیم که این صمیمیت و آشنایی در روزگار ما بیشتر از تقدس‌مآبی می‌تواند رابطه روحانیت و مردم دیگر را اصلاح کند.

برای پرداختن به زیست طلبگی چه ملاحظاتی داشتید؟

ملاحظه‌ای که داشتیم شبیه ملاحظه‌ای بود که در نشریه مربوط به موضوع زن داشتیم، ما در این شماره هم برای اینکه از همان اول باب سوءتفاهم باز نشود از نویسندگان خانم خواهش کردیم که در مورد  جنسیت خودشان بنویسند که این شائبه که این شماره ضد زن است و دارد زن را تمسخر می‌کند پیش نیاید در این شماره هم‌چنین ملاحظه‌ای را داشتیم که یک‌وقت ذیل جریان ضدروحانیت که بعضاً با آنها شوخی‌هایی می‌کنند حساب نشویم.

بازخوردهایی که تا به امروز دریافت کردید چطور بوده؟

بازخوردها به طرز عجیبی از طرف طیف روحانیت مثبت بود، از مدیریت مدرسه مروی که یک مدرسه سابقه‌دار در تهران است گرفته تا شخص ریاست مرکز مدیریت حوزه علمیه قم و دوستان دیگری از جامعه روحانیت واکنش‌های خیلی مثبتی داشتند و حتی بعد از خبر انتشارش خیلی از دوستان گفتند که دوست داشتند در این مجله بنویسند البته در مخاطب‌هایی که خیلی ضدروحانیت بودند داشتیم مواردی را که از اینکه در مورد روحانیت نوشته بودیم ناراحت بودند اما به‌جز این بازخورد منفی از این شماره دریافت نکردیم.

انتخاب دبیر این شماره چطور صورت گرفت؟

ما در سه‌نقطه برای طراحی و تولید ویژه‌نامه‌ها از یک دبیر مهمان برای همکاری دعوت می‌کنیم. کسی که اهل طنز و روزنامه‌نگاری باشد و از موضوع ویژه‌نامه هم اطلاع و به آن اشراف داشته باشد. برای این شماره هم از آقای مهدی شریفی که هم سابقه تحصیل در حوزه را دارد و هم نویسنده‌ای صاحب‌نظر و خوش‌قلم است دعوت به همکاری کردیم. ایشان پذیرفتند و در ادامه این شماره را در شکل و شمایلی که می‌بینید طراحی و تولید کردیم.

از پرداخت فانتزی به زیست طلبگی در سینما تا تلاش برای رمزگشایی از روحانیت در مجله سه نقطه

همان‌طور که مهدی نژاد گفته است مهدی شریفی از نویسندگانی است که حوزه و نویسندگی و مدیریت را درهم‌آمیخته است. وی متولد ۱۳۶۷ و دانش‌آموخته حوزه علمیه قم است اما تحصیل در دانشگاه را هم در پیش‌گرفته  و کارشناس جامعه‌شناسی و کارشناس ارشد مدیریت راهبردی فرهنگ است. آثاری همچون رمان «تن‌ها» و تک‌نگاری «کتاب اسلامی» و «پنج قرار عاشقی در یک روز» و داستان‌های کوتاه بسیاری به قلم او منتشرشده است و در سالهای اخیر هم مدیریت مجموعه فرهنگی با عنوان خانواده عقیق را برعهده دارد. که به بهانه انتشار این شماره از نشریه سه‌نقطه خبرنگار خبرگزاری حوزه پای  صحبت‌های مهدی شریفی هم نشست تا از شوخی با زیست طلبگی بگوید.

از سابقه همکاری خودتان با مجله سه‌نقطه و انتخاب موضوع این شماره بگویید.

از سال گذشته دوستان تحریریه سه‌نقطه با من ارتباط گرفتند و برای نوشتن یک سری یادداشت از من دعوت کردند و تقریباً یک شماره درمیان در موضوعات مختلف برای سه‌نقطه مطلب می‌نوشتم. چون دیگر جز نویسندگان سه‌نقطه شده بودم یک روز آقای مهدی نژاد این موضوع را مطرح کرد که تصمیم دارد درباره حوزه و روحانیت یک پرونده کارکنیم و طبیعتاً از بین نویسندگانش دنبال کسی بود که خودش طلبه باشد و دنیا و زیست طلبگی را بشناسد و به همین خاطر از من خواست که دبیری این شماره را بر عهده بگیرم.

چرا حوزه و روحانیت را برای این شماره انتخاب کردید؟

اول اینکه ما احساس کردیم که این فضا برای مردم ناشناخته است و دوم اینکه جذاب و طنز است و ساختارهای قبلی را می‌شکند، هدف اصلی این پرونده این بود که مخاطب عمومی سر دربیاورند و لذت ببرند و هر چیزی که باعث می‌شد مخاطب گارد بگیرد برای ما خط قرمز بود و این تصور نباید ایجاد می‌شد که خواسته‌ایم یک ماه‌نامه داشته باشیم که طلبه‌ها بنویسند و طلبه‌ها بخوانند، از همان روز اول سر هر موضوعی که صحبت شد میزان جذابیت برای مخاطب عمومی را هم در نظر گرفتیم و هر چیزی که برای مخاطب عمومی جذاب نبود را از کنداکتور حذف کردیم، ما یک‌زبان و بلندگویی شدیم که مردم روحانیت را بهتر بشناسند این مردم می‌تواند شامل یک کارمند باشد می‌تواند شامل یک نوجوانی باشد که می‌خواهد وارد حوزه شود و انتخاب کند.

نویسندگان را چطور انتخاب کردید که با زیست طلبگی آشنایی داشته باشند؟

دلیل اینکه نویسندگان باسابقه‌تر سه‌نقطه در این شماره نبودند همین بود، تقریباً به‌جز یکی دو نفر از نویسندگان باقی نویسندگان این شماره اولین باری بود که با سه‌نقطه همکاری می‌کردند و دلیلش هم این بود که اصرار داشتیم که همه خودشان طلبه باشند و برای همین همه نویسندگان مهمان سه‌نقطه محسوب می‌شوند. سراغ بچه‌های داستان‌نویس، یادداشت نویس و تحلیلگر از بین طلبه‌ها رفتیم که بتوانند متناسب با موضوعات پرونده مطلب بنویسند.

در انتخاب موضوع یادداشت‌ها چطور، چه تمهیدی داشتید که مجموع یادداشت‌ها تصویر جامعی از زیست طلبگی ارائه کنند؟

من به‌عنوان دبیر پرونده و آقای مهدی نژاد به‌عنوان مدیرمسئول، جلساتی داشتیم که تصویر کلی و کنداکتور اولیه را تصویر کردیم که برای اینکه جامعیتی داشته باشیم کلیات و ابعادی را مشخص کردیم اما دقیقاً جزئیات مشخص نشده بود تا دست نویسنده در این رابطه باز باشد، مثلاً بحث زندگی طلبگی یکی از موضوعات اصلی بود اما زمانی که با آقای یاسر تقوی صحبت کردم که چنین موضوعی را بنویسد ایشان از زندگی طلبگی روی بحث ازدواج و زندگی زناشویی طلبه‌ها دست گذشت، این اتفاق در سایر موضوعات هم رخ داد کلیات از نویسندگان درخواست شده بود اما نویسندگان با توجه به تجربه‌های خودشان مطلب را پیش می‌بردند.

قبل از شروع کار به سرازیر شدن انتقادات احتمالی فکر نمی‌کردید؟

بله حتی ما به نویسندگان به شوخی می‌گفتیم قید پرونده‌تان را در حوزه بزنید، بالاخره حساسیت وجود دارد، تفاوت فضای حوزه با دانشگاه این است که چون چارچوب‌های مشخصی دارد و دیسیپلین غیررسمی اما سفت و سختی دارد بعضی مسائل برایش خارج از عرف محسوب می‌شود اینکه بیایی با لباسشان، درس‌هایشان وزندگی‌شان شوخی کنی  خیلی عرف نیست، البته که طنازی و طنزپردازی بین علما و حوزویان ریشه دارد و یکی از مطالب این پرونده هم به این موضوع پرداخته، اما هم شوخی و جدی به اعتراضات یا انتقادات احتمالی از سوی جامعه روحانیت حتی دفاتر مراجع فکر می‌کردیم و این احتمال را می‌دادیم که موردانتقاد قرار بگیریم که برای  مخاطب عمومی از یک سری ویژگی‌های فانتزی و طنز جامعه روحانیت می‌گفتیم.

 به همین خاطر زمانی که یک سری از مطالب درآمد و کنداکتور مطالب مشخص‌شده بود با رایزنی‌هایی که انجام دادیم جلساتی را ترتیب دادیم که آیت‌الله اعرافی مدیر حوزه‌های علمیه در جریان کار قرار بگیرند و ماکت اولیه را به دست ایشان رساندیم و ایشان هم اتفاقاً برخلاف ذهنیت ما از قبل که تصور می‌کردیم بعضی از مطالب را حذف کنند باروی باز استقبال کردند و دستور دادند که تعدادی از این نسخه بین اساتید توزیع بشود. چراغ اول را خودشان روشن کردند و تعداد محدودی از این شماره را خریداری کردند و درواقع اولین مشتری ما ایشان شدند. اتفاقاً از کار تعریف و تمجید کردند و این نگرانی ما هم برطرف شد.

طلبه بودن همه نویسنده‌ها برای مخاطب‌هایی که از این نوع زیست دورند برداشت جانب‌داری ندارد؟

وقتی هدفمان این بوده است که مردم ظرافت‌ها و ریزه کارهای حوزه را بشناسند حتی اگر به نویسنده‌های غیر طلبه می‌گفتیم خودشان این کار را نمی‌کردند چون شناختی از زندگی طلبگی و فضای حوزه نداشتند حتی بعضاً ما به یک سری از نویسندگان پیشنهاد دادیم که چند سالی طلبگی خوانده بودند اما به دلیل فاصله‌ای که گرفتند قبول نکردند بنویسند و نکته دوم این است که اگر مخاطب مطالب را ببیند متوجه می‌شود که رویکردمان این نبوده است که از حوزه طرفداری بکنیم، در جنس مطالب یا خواسته‌ایم توصیف عادی خنثی بکنیم یا حتی جاهایی نقدها و چالش‌ها را مطرح کنیم که به سؤال‌های مردم در مورد حوزه و روحانیت نزدیک است و ازاین‌جهت می‌توانند با این پرونده احساس قرابت بکنند.

چرا زبان طنز را برای صحبت از زیست طلبگی انتخاب کردید؟

ماهیت مجله سه‌نقطه طنز است و به سراغ هر موضوعی می‌رود با ژانر طنز پرداخت می‌کند، و این سیاستی است که خود مجله سه‌نقطه گرفته است که من به‌عنوان یک مخاطب معمولی معتقدم که انتخاب درستی است در فضایی که سرانه مطالعه پایین آمده است وقتی جدی‌ترین مطالب را به شیوه طنز بیان می‌کنیم مردم ارتباط بیشتری با آن برقرار می‌کنند. دنیا در حال حاضر به سمت و سویی رفته است که طنزپردازی خیلی مورد توجه است.

اما طنز مدل‌های مختلف دارد که در شماره استندآپ کمدی مجله سه‌نقطه هم به این موضوع پرداخته‌شده است، طنز سه‌نقطه طنز مخلوط با جدی است در قالب‌های مختلف طنز لودگی ندارد و با خیلی از انواع طنز متفاوت است هدف این است که حرف جدی با لایه‌ای از فانتزی و خلاقیت همراه شود. که الحمدلله بعد از انتشار این شماره حداقل در بین نزدیکان و رفقا عموماً نظرشان این است که چقدر چنین چیزی جایش خالی بوده است.

زیست طلبگی در عرصه‌های مختلف هنر تا چه اندازه درست  و واقعی به تصویر کشیده شده‌اند؟

خود این مسئله یک سوژه و مطلب در این شماره بود و از آقای محسن امامیان خواستیم که به تصویر روحانیت در سینما بپردازد و به این پرسش شما جواب می‌دهد که ما برهه‌های مختلف داشتیم از قبل انقلاب، بعد از انقلاب و تا همین اواخر افراد مختلف سعی کرده‌اند تصویری از روحانیت و حوزه ارائه بدهند که بعضی از این موارد واقع‌گرا بوده اما در اکثر موارد ما یک تصویر کاریکاتوری و غیرواقعی از فضای روحانیت را مشاهده کردیم.

بعضی از آثار موفق‌تر مثل طلا و مس یا مثلاً سریال پرده‌نشین کارهایی بودند که برای نزدیکی با زیست طلبگی تلاش کرده‌اند، مثلاً در طلا و مس آقای اسعدیان  چندماه قم می‌آمد و با طلبه‌ها رفت و آمد می‌کرد تا توانست فضای واقعی‌تری  از زندگی طلبگی را به تصویر بکشد.اما عموماً در کارهای دیگر حتی بااینکه کارشناس مذهبی هم دارند اما کارشناس‌های روحانی‌شان در حدی که عمامه نقش روحانی را بپیچند استفاده می‌شوند به خاطر همین اکثر کارهایی که برای روحانیت در فضای سینما تولیدشده است تصویر واقعی از روحانیت را نشان نمی‌دهد.

اما در فضای رمان این‌طور نیست، نویسندگان طلبه هرکدام عموماً یک رمان طلبگی دارند و رمان چون یک کار فردی و سلوک شخصی است می‌توانیم بگوییم آثاری که درآمده است خیلی واقعی‌تر و باورپذیرتر است و می‌توان ادعا کرد که فضای طلبگی را نشان می‌دهد.

۳۱۳/۶۱

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۲
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • العبد... ا. ش. آ IR ۲۲:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۷/۳۰
    سلام. هدف خیلی خوبه، خسته نباشید ولی ای کاش از الفاظی استفاده می‌شد و با ادبیاتی نگاشته میشد که با هدف سازگار باشد یک. زیست طلبگی بشود مثلا زی طلبگی یا اگر دوست داریم مردم بفهمند منظورمان چیست و خیلی سختش نکنیم، بشود آداب طلبگی دو. آخوند چیست و چرا، یک تیتر کاملا غیر طلبگی است و اتفاقا مخاطب را از زمانهٔ فعلی به مراتب عقب تر می‌برد با نهایت احترام به شما و علاقه به این مباحث موفق باشید، طلبه ای دغدغه مند از حوزه علمیه خوزستان
  • رضا US ۱۹:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۱
    من فکر میکنم آخوندها دو دسته اند 1- آخوند عام : یعنی کسی که درس دینی خوانده و کارش تبلیغ دین بین عامه ی مردم است 2- آخوند خاص : یعنی کسی که درس دین خوانده و به واسطه ی مناصب دولتی دارای قدرت است . مشکل این است که مردم توانایی تشخیص آخوند عام را ندارد و هر آخوندی که میبینند خاص فرض میکنند در صورتیکه آخوندهایی که در سطح جامعه حضور دارند زیست طلبگی دارند