به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام انورشان رحمانی، مدیر مؤسسه آلالبیت در استانبول ترکیه است. وی این روزها پیگیر ساخت حسینیه شیعیان ترکیه در کربلا و نجف است و بیشتر اوقات در عراق است اما خوشبختانه وقتی برای پیگیری برخی از امور به استانبول برگشته بود، فرصت نشست و گفتوگو با وی فراهم شد. در ادامه متن صحبتهای رحمانی در گفتوگو با خبرگزاری حوزه را میخوانیم:
در ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید که چه سالی برای تحصیل به ایران آمده بودید؟
بنده انورشاه رحمانی، نماینده و مدیر مدرسه آل البیت متعلق به دفتر آیتالله سیستانی در استانبول هستم. در سال ۱۹۸۹ میلادی به ایران آمدم. اوایلی که به ایران آمده بودیم، مرکز جهانی علوم اسلامی بود و ما را به نجف آباد اصفهان برای تحصیل زبان فارسی میفرستادند. طی شش ماهی که در اصفهان سکونت داشتیم، زبان فارسی را فراگرفتیم. بعد از یادگیری زبان فارسی به تبریز رفته و در محضر آیتالله شیخ عبد المجید بنابی، در مدرسه ولیعصر بناب، دوسال تحصیلات مقدماتی را فرا گرفتیم. ایشان در بحث تربیت واقعاً درجه یک و نمونه بودند. بعد از تحصیلات مقدماتی به قم برگشته و حدود ۷ سال در قم سکونت داشتیم و سپس به استانبول بازگشتیم. در قم درس خارج استاد تبریزی شرکت کردیم. اساتید زیادی بودند که از آنها استفاده کردیم، مانند آقای سید احمد خاتمی (امام جمعه موقت تهران)، حاج آقای قمی (معاون بینالملل دفتر مقام معظم رهبری)، استاد احمد عابدی (که درس اصول، تفسیر، درایه را در خدمت ایشان یاد گرفتیم)، آیتالله خیریان، آیتالله علوی گرگانی و دیگر اساتید.
چطور شد که مؤسسه آلالبیت را در استانبول تأسیس کردید؟
سال۱۹۹۹ که به استانبول برگشتیم با چند نفر از دوستان خدمت حاج آقای شهرستانی رسیدیم و با موافقت ایشان مؤسسه آلالبیت(نمایندگی ترکیه) را تشکیل دادیم. مؤسسه آلالبیت در ابتدا یک انتشارات بود و کم کم در زمینههای دیگر فرهنگیاجتماعی حرکتهای عظیمی انجام داد، از جمله: بخش زن دانا، انتشارات آلالبیت، وقف آلالبیت، مجمع علمای آلالبیت. یک شعبه هم در آلمان و یک شعبه هم در «ایغدیر» باز کردیم. در نقاط دیگر هم نمایندگیهایی معین کردیم. از علمای برجسته هم خواهش کردیم و آنها هم قبول کردند و شخصیتهای بزرگی در وقف و مؤسسه ما فعالیت میکنند.
کتابهای مختلفی هم در زمینههای عقاید، تاریخ و اخلاق... که حدود ۲۰۰ عنوان کتاب است چاپ کردهایم. قریب به ٢٠ کتاب در آلمان و برلین به زبان آلمانی چاپ کردیم. مجله مجتبی را به زبان ترکی و آلمانی برای بچهها چاپ کردیم. کنفرانسهای بین المللی برای معرفی معارف اهل البیت (ع) برگزار کردیم و رئیس سازمان دیانت ترکیه و نمایندههای مراجع در آن شرکت کردند. در ماه محرم هم در میدان تاریخی سلطان احمد استانبول خیمه عاشورا زدیم و با مسابقات مختلف هزاران جوان را به زیارت عتبات عالیات فرستادیم.
در مؤسسه چند نفر و از چه ملّیتهایی فعالیت میکنند؟
آقای سیستانی در ترکیه طلبه ایرانی و عراقی نمیفرستد. اعضای آلالبیت که حدود ۴۰ نفر هستیم، همه ترکیهای هستیم و عراقی و ایرانی نداریم. همه اعضا ترکهایی هستند که در ایران و نجف درس خواندند و حالا به ترکیه برگشتند. یک سازمانی را هم به نام وقف آلالبیت ایجاد کردیم که قویتر از مؤسسه است و حتی میتواند مدرسه و دانشگاه تأسیس کند. اصلا اساسنامه وقف آلالبیت، تأسیس مدرسه برای تربیت علمای شیعه بود. دولت هم تأیید کرده است اما بخاطر موانع قانونی هنوز به نتیجه نرسیدیم. این وقف متفاوت از وقفی است که شما در ایران دارید.
مؤسسات شیعی در استانبول در چه قالبها و جریانهایی مشغول فعالیت هستند؟
در مورد جریانهای داخل ترکیه هم باید گفت جریانهای داخلی خودشان حد و حدودی دارند. یک جریان به نام زینبیه است که حدود ۴۰ سال پیش توسط آقای شیخ صلاح الدین اوزگندوز به وجود آمد. جریان دیگر مربوط به ۳۰ سال پیش است که به احداث مؤسسه کوثر منجر شد. هردو گروه کارهای زیاد و خدمات فراوانی انجام دادند. زینبیه در بخش اجتماعی و تأسیس مساجد و مراسم عاشورا خدمات زیادی کرد. کوثر هم در بخش فرهنگی و چاپ کتاب، تلویزیون و مجله فعالیت بیشتری دارد. گروه سوم مؤسسه آل البیت است که تقریبا ۲۰ سال پیش تاسیس شد. مؤسسه آلالبیت اولین مؤسسهای است که متعلق به یک مرجع است. در تاریخ ترکیه مؤسسهای که به عنوان دفتر مراجع حساب شود، نبود و مؤسسه آلالبیت پلی بین مردم و مرجعیت است. علمای برجسته و از اقشار مختلف با ما همکاری میکنند یا در ارتباط هستند.
حاج آقای شهرستانی چه سیاستهایی را برای مؤسسه آل البیت ترسیم کرده است؟
مسئولیت مؤسسات آلالبیت با حاج آقای شهرستانی است و دید ایشان بسیار وسیع است، یعنی از قم تا اروپا را نظارت و مدیریت میکنند و مشاورین بسیار قوی دارند. طریقت و روش کارشان با تمامی کشورها سازگار است. به این معنی که دور از سیاست هستند و اکثرا اجازه نمیدهند علمایی که با ایشان کار میکنند، وارد کارهای تجاری شوند. تجارت علما را لکهدار میکند. وقتی علما وارد این فاز شوند، نمیتواند راحت خدمت کنند. ایران که استثنا است، چون یک کشور اسلامی است و علمای ایران مردان سیاست هستند. کشورهایی مثل ترکیه، مالزی، اندونزی، گرجستان ... یعنی کشورهایی که در آنها شیعه در اقلیت هستند، علمای این کشورها نباید وارد سیاست و تجارت شوند و با نوع دید و بینش آقای شهرستانی راحتتر میتوانند کار کنند.
خیلی از سیاسیون دوست دارند که با ما در ارتباط باشند. در ما برای همه باز است و همه میتوانند بیایند، ما هم میتوانیم به دعوت آنها جواب بدهیم اما ارتباط سیاسی و سازمانی با دولت و مسئولین و ... نداریم. این اجازه را از سوی حاج آقای شهرستانی نداریم. سیاست را از نزدیک زیر نظر داریم ولی وارد کارهای دیپلماسی و بروکراسی نمیشویم. باقی کارها مانند تربیت و تدریس و تحصیل و ... برای ما آزاد است.
در ایام کرونا مؤسسه آلالبیت برنامه خاصی هم متناسب با شرایط داشته است؟
در همین ایام کرونا یکسری مسابقات بینلمللی مجازی و دینی برگزار کردیم. از کشورهایی مانند آذربایجان، ترکیه، گرجستان، روسیه و اروپا در این مسابقات شرکت کرده بودند. بچههای بین ۷ تا ۱۲ سال اصول دین، فروع دین، اسامی ائمه، نماز و غیره را حفظ میکردند و بعد از طریق واتساپ تماس میگرفتند و در مسابقه شرکت میکردند. هزاران نفر در این مسابقه شرکت کردند که به ۱۵۰ نفر از آنجا جوایز ارزندهای اهدا شد. این حرکت ما خیلی مورد استقبال واقع شد. کودکانی که در کشورهای اروپایی و کشورهایی که شیعه در اقلیت است زندگی میکنند، اصلا با این مفاهیم اصول دین و اسامی ائمه آشنایی ندارند. اما با این حرکت یک فعالیت فرهنگی خوبی صورت گرفت.
الآن مشغول ساخت حسینیه برای زوار ترک در کربلا هستید. درباره این فعالیتهایتان هم توضیح میدهید؟
ما کارهای مختلفی در کشورهای اسلامی داریم. در نجف اشرف یک مدرسه و مجتمع فرهنگی و در کربلاء معلی یک حسینیه عظیم برای ترکها میسازیم. از فعالیتهای دیگر ما برگزاری کنفرانسهای بینالمللی بود. از عراق، ایران و کشورهای مختلف شرکت کردند. نمایندههای آیتالله سیستانی، نمایندههای مقام معظم رهبری و رئیس سازمان دیانت در این کنفرانسها شرکت میکردند. در محرم کنفرانسی با عنوان وحدت مسلمین در حب امام حسین برگزار شد.
از اقتضائات کار تبلیغی و فرهنگی در ترکیه بگویید.
در «ایاصوفیه» به مدت یک هفته خیمه عاشورا برپا کردیم و از همه اقشار برای بازدید آمدند. به دوستان گفتیم یک کتاب در مورد عاشورا و امام حسین به زبان انگلیسی بنویسند تا در این خیمهها در اختیار بازدیدکنندگان قرار بدهیم. میدانید از کشورهای مختلف زیاد به استانبول سفر میکنند و اینجا شهر سیاحتی است. گفتم کتاب را قبل از چاپ بیاورید و برای من بخوانید تا نظر نهایی را بدهم.
دوستان کتاب را آماده کردند و آوردند. نوشته بودند: یزید شراب خوار و حیوان باز و ... بود. گفتم: نه، اینطور نمیشود. باید دیدمان را تغییر بدهیم. اولاً اینکه شما میگویید: یزید شرابخوار بود، ما میخواهیم امام حسین را به غربیها و مسیحیها بشناسانیم. آنها این لفظ شرابخور را که میشنوند، میگویند: وای یزید چه شخصیت باکلاس و بافرهنگی بوده، حتی نوع شرابش را هم میپرسند. دوم اینکه شما میگویید: یزید حیوانباز و میمونباز بوده، در حال حاضر سازمانهایی برای حمایت از حقوق حیوانات تأسیس شده و آنها میگویند: پس یزید چه شخصیت خوبی بوده که با حیوانات مسالمتآمیز برخورد میکرده است، چون در اکثر خانههای غربی یک حیوان مانند سگ و گربه و ... به عنوان حیوان خانگی نگهداری میشود.
گفتم: شما بنویسید که این یزید ضد حقوق بشر بود، ضد حقوق زنان بود، خانمها را به غل و زنجیر کشید و شهر به شهر گرداند و آنها را کافر و گناهکار میخواند و تحقیر میکرد. این یزید ضد حقوق کودکان بود و کودک شش ماهه را هم کشت. ضد تاریخ بود؛ کعبه، خانه حضرت ابراهیم را که پدر همه انبیا است، خراب کرد.
از حقوق بشر و انسانیت بگوییم. بگوییم که این یزید یک امپراطوری عظیم و ظالم داشت که یک سر آن در اروپا و سر دیگر آن در افریقا و ایران و ... بود. حالا ۷۲ نفر برای دفاع از حقوق بشر در مقابل این امپراطوری عظیم و ظالم قیام کردند.
حقوق بشر را هم باید تعریف کنیم. یکی از مشکلات ما در تاریخ و امروز این است که امام حسین را آپدیت نکردهایم، همینطور یزید را هم باید تجدید کنیم. امام حسین کسی بود که همه دار و ندارش را فدای حقوق انسانها و عزت انسان کرده است. کسی که در مقابل یزیدی ایستاده است که به هیچ حقوقی پایبند نیست. چرا نتوانستیم این واقعه را توضیح بدهیم؟ مگر امام زمان نخواهد آمد؟ مگر ایشان یک حکومت جهانی تشکیل نخواهند داد؟ این چیزها را ما نتوانستیم به روز کنیم و به اروپاییها بفهمانیم. مشکل ما این است که نتوانستیم امام حسین و یزید را به روز کنیم. ما میتوانیم این کار را انجام بدهیم به شرطی که اعتقاد شیعه را به روز کنیم و با قالب امروز ارائه بدهیم. نمیگویم: اعتقاداتشان را تغییر بدهید، بلکه به روز کنید.
بنده یک مقالهای نوشتم که حضرت فاطمه اگر در استانبول زندگی میکرد، چه میشد؟ آیا امام حسین را به مدرسه لاییکها میفرستاد؟ آیا امام حسین از گوشیهای هوشمند استفاده میکرد؟ آیا حضرت فاطمه تلویزیون تماشا میکرد؟ حضرت چه نوع پوششی را استفاده میکرد؟ تمام این سؤالات را پرسیدم و گفتم اگر بتوانید برای اینها جواب پیدا کنید، تمام موانعی که نمیتوانیم به اروپا برسیم و اهل بیت(ع) را بشناسانیم، برطرف میشود؟ تمام موانعی که نمیتوانیم به زنان و یا جوانان رسیدگی کنیم و آنها از دست میروند، برطرف میشود. اصلا مشکل ما این است که نمیتوانیم حضرت فاطمه را از آسمان به خیابانهای تهران و استانبول بیاوریم.
ما حضرت زهرا، امام حسین و امام زمان را هرکدام در یک قالب قرار داده و به آسمان فرستادهایم. اینطور جا انداختیم که جای ایشان در آسمان است. حضرت فاطمه و زینب و ... باید به خیابانهای ما بیایند و خانمهای ما را ببینند، مشکلات آنها را ببینند و چاره کنند. حضرت فاطمه برای چاره مشکل ما آمده بود، نه اینکه فقط ایشان را تقدیس کنیم.
سؤال این است که چرا غربیها امام حسین را نمیشناسند؟ ۲۰ سال است که اربعین شناخته شده و ۲۰- ۲۵ میلیون زائر پیاده میروند و گریه میکنند و محبت خودشان را نشان میدهند. صدها میلیون دلار پول خرج میشود. با این وجود، چرا جهانیان امام حسین را نمیشناسند؟ به طور مثال، یک درخت را در فلان جا قطع میکنند تا یک هفته خبرش در همه جا میپیچد، پس چطور خبر اربعین را پوشش نمیدهند؟ اینها مشکلات مهمی است که باید رویشان کار شود؟
در همه بخشها کارهای مختلف را باید امتحان کرد. فکر میکنید غربیها چکار میکنند؟! اولاً یک شخصیت را با انیمیشن معرفی میکنند، از آن شخصیت قهرمان میسازند، بعد عروسکش را درست میکنند، کتاب راجع به آن شخصیت مینویسند، روی لباسها عکسش را چاپ میکنند و ... ، یعنی یک کار فرهنگی همه جانبه شروع میکنند. اگر یک روز امام زمان ظهور کند، کربلا و امام حسین مقدمات کار است. مقدمات ظهور امام زمان با عاشورا و اربعین است. باید امام زمان را به جهانیان بشناسانیم و ارائه بدهیم. نه اینکه فقط علما تبلیغ کنند، از بُعدهای مختلف میتوان این کار را کرد؛ فیلم، انیمیشن، کتاب، کنفرانس، تدریس در مدارس و دانشگاه و ... . ایران مرکز این تغییرات است. هر کاری که شما انجام بدهید، ما هم یاد میگیریم و انجام میدهیم، یعنی انقلاب اساسی از حوزهها و دانشگاههای ایران باید شروع شود.
پس از مدرنیزاسیون، چه عامل یا عواملی باعث حفظ اعتقادات مسلمان در کشور ترکیه شده است؟
شاید برای شما عجیب باشد؛ یکی از علتهای اساسی که توانسته است اعتقادات مسلمین و اهل سنت در ترکیه را نگه دارد، نماز جمعه است. در ترکیه همه جا مسجد هست و اگر با این روحانی رابطه خوبی ندارند، به مسجد دیگری میروند. شما ببینید حتی اهلسنتی که نماز نمیخواند ولی نماز جمعه را شرکت میکند. همین هفتهای یک بار نماز جمعه توانسته است اعتقاد اینها را حفظ کند. حدود نود هزار مسجد در ترکیه هست و اهلسنت هفتهای یکبار برای اقامه نماز جمعه به این مساجد و پایگاهها میروند. این اعتقاد انسان را حفظ میکند.
نوع ساخت مسجد هم مهم است. به نوع ساخت مسجد در ایران و عراق خیلی اهمیت نمیدهند. اما وقتی وارد مساجد اهل سنت میشوید، دوست دارید ساعتها بنشینید و کیف کنید. هر مسجد عظمت یک کشور را نشان میدهد. مساجد باید طوری باشد که وقتی وارد میشوید احساس آرامش داشته باشید. باید مساجد جذابیت داشته باشند. وارد مسجد اهل سنت که میشوید آدم کیف میکند. حتی اگر در روستاها وارد مساجد اهل سنت شوید، باز میبینید که تمیز و مرتب و زیباست.
در این جا(استانبول) مساجد برای نماز جمعه پر میشود. علما گفتند: حتی اگر نماز هم نمیخوانید، نماز جمعه را بیایید. همین فعالیت ریشه اسلامگرایی را در ترکیه حفظ کرده است. قبلا تلویزیونهای ما خیلی خراب بود و بعد از ساعت ۱۲ شب نمیتوانستیم برنامههای تلویزیون را ببینیم و فیلمهای مفتضح نمایش میدادند. علما گفتند: حداقل برای نماز جمعه همه بیایید. جای دور هم نمیخواهد بروید، مسجد نزدیک منزلتان بروید، چون همه جا نماز جمعه هست. با این کار روحیه اسلامگرایی را تقویت و حفظ کردند. همه مساجد ترکیه برای نماز جمعه پر از جمعیت میشود و جای خالی نیست.
از ما بسیار سؤال میپرسند که چطور شده با اینکه غربیها در استانبول و ترکیه سرمایهگذاری کردهاند اما نتوانستند روحیه جوانان اهل و اسلامگرایی را ریشه کن کنند؟ درست است که ظاهر ترکیه خراب شده بود اما ما توانستیم با مساجد و نماز جمعه ریشه مذهب و اسلام گرایی را حفظ کنیم. اصلا اردوغان با این مساجد و نماز جمعهها روی کار آمد. در کل ترکیه روزانه ۹۰ هزار نفر در مساجد اذان میگویند و ۹۰ هزار نفر امام جماعت هستند. میشود ١٨٠ هزار نفر. جوانها هم اگر یک مسجد جذبشان نکرد، به مسجد دیگر میروند، مثلا به مسجد «سلطان احمد» میروند. فضای سلطان احمد را که میبینید، خوشتان میآید. جوانها و پیرمردها، همه دوست دارند به این مساجد بیایند.
گفتوگو: محمدجواد حسین زاده