به گزارش خبرگزاری حوزه، به مناسبت دهم ربیعالثانی سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه(س) و برای بررسی جایگاه حضرت و همچنین شهر مقدس قم، با حجت الاسلام محمد رضایی آدریانی گفت و گویی انجام داده ایم که در ادامه ملاحظه می فرمایید:
ببینید:
جایگاه شهر مقدس قم
فیلم کامل گفت و گو
* چه روایاتی درباره شهر قم و جایگاه این شهر وجود دارد؟
درباره شهر قم سه یا چهار روایت وجود دارد که منبع اصلی آنها کتاب تاریخ قم است و مرحوم مجلسی و دیگران نیز از همین کتاب نقل میکنند. امام صادق(ع) میفرمایند که برای پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) حرمهایی وجود دارد و نام میبرند و برای اهلبیت(ع) نیز حرمی است که آن قم است. یا روایاتی داریم که دو سه نقطه را سفارش کرده است ولو یک شب در آنجا بخوانید که یکی از آن نقاط شهر قم است. منبع این روایتها کتاب تاریخ قم است که قرن چهارم یا پنجم نوشته شده است و سعی کرده روایاتی که در فضیلت قم است جمعآوری کند. از پیشینههای شهر قم ورود اشعریها به این شهر در بین سالهای ۹۳ یا ۹۵ هجری قمری است.
یکی از اصحاب امام سجاد(ع) به نام سعید بن جبیر در قیامی در سال ۸۳ هجری قمری علیه حجّار و بنی امیه رخ میدهد، شرکت میکند ولی قیام شکست میخورد و سعید بن جبیر فرار میکند و به مدت ۱۰ یا ۱۲ سال در اصفهان پناهنده میشود. در این مدت سعید بن جبیر به قم میآمده و در جمکران عبادت میکرده است که معلوم میشود سابقهای وجود داشته است. آثار باستانی قم نیز حول و حوش جمکران است.
حجاج به دلیل همان قیام، شیعه کشی راه میاندازد و قتل عامی نسبت به شیعیان ایجاد میشود و آنهایی که میتوانستند، فرار میکنند. حجاج به قبیله اشعری مهلت سهروزه میدهد که از کوفه خارج شوند و آنها به طرف بصره و اهواز میروند و از کوههای زاگرس عبور میکنند تا اینکه به قم میرسند. دیلمیها در آن زمان به شهرهای کوچک حمله میکردند و دست به غارت میزدند. اشعریها که جماعتی جنگجو و رزمنده بودند وقتی به شهر قم میرسند اهالی این منطقه از آنها خواستند اگر دفع شرارت بکنند، همانجا ساکن شوند.
اشعریها گرایشات شیعی داشتند ولی گرایش آنها ناب نبود. شخصیتی به نام قیس بن رمانه اشعری در این قوم وجود داشت که در تاریخ نوشتهاند ایشان اولین کسی است که در اواخر امامت امام سجاد(ع) نزد حضرت میرود و تشیع ناب را فرا میگیرد و به این منطقه میآید.
او در سال ۹۳ هجری قمری در این منطقه ساکن میشوند و در سال ۹۵ امام سجاد(ع) شهید میشوند و در زمان امام باقر(ع) خیلی ظهور و بروزی ندارند و در زمان امام صادق(ع) اولین اشعریها را میبینید.
قیس بن رمانه که ظرفیتهای علمی، فرهنگی، عبادیاش تقویت میشود به قم میرود و یک تحول عمیقی ایجاد میکند ولی این تحول برای اینکه نهادینه شود ۱۰۰ سال طول میکشد و در اواخر امامت امام صادق(ع) شما یکی دو تا از اشعریها را میبینید.
* چه شد که حضرت معصومه تصمیم گرفتند به ایران سفر کنند؟
یک پازلی باید ترسیم کنیم که شامل پیشینه وضعیت شهر قم، حضرت معصومه(س) و شرایط، زمان و مکان و سفر میشود.درباره پیشینه قم صحبت کردیم و اینکه خاندان اشعری وارد قم شدند و باعث میشوند اگر مردم محلی مسلمان هم نبودند به دین اسلام گرایش پیدا کنند و در نتیجه شهر قم به یک منطقه شیعهنشین تبدیل میشود و اواخر دوران امام صادق(ع) و دوران امام کاظم(ع) این منطقه به واسطه رفت و آمدی که نزد ائمه(ع) دارند یک منطقه شیعه نشین شناخته شده است.
دختران فاطمی شاید کمتر مورد توجه باشند. حضرت زهرا (س) که مبدأ دختران فاطمی است و حضرت زینب(س) و امکلثوم و دختران امام حسن و امام حسین(ع) و دختران امام جواد و امام هادی (ع) و آخرین دخترانی که ظهور و بروز در تاریخ تشیع دارند دختران امام جواد(ع) هستند که مهمترین آنها حکیمه است.
در حرم حضرت معصومه(س) سردابی است و مزارها در سرداب قرار داد. مزار یکی از دختران امام جواد(ع)، دختر موسی مبرقع، خواهر موسی مبرقع و حضرت معصومه(ع) و تقریباً ۱۵ مزار از سادات در این سرداب وجود دارد و اسمهایشان مشخص است، ولی حضرت معصومه(س) اولین کسی است که در آنجا دفن شده است.
حدود ۴۰۰ امامزاده در شهر قم داریم که برخی از آنها مشهور هستند ولی محور همه آنها حضرت فاطمه معصومه(س) است. حضرت فاطمه معصومه جزو اولینهاست و عمده این امامزادهها بعد از حضرت وارد قم شدهاند و فتح بابی میشود برای ورود دیگر امامزادگان به این منطقه.
در ایران هیچ شهری به اندازه شهر قم امامزاده ندارد. ممکن است در استانهای اصفهان یا مازندران پر امامزاده تر باشد ولی در شهر قم به تنهایی ۴۰۰ امامزاده وجود دارد و در ایران شهر دیگری مانند قم نداریم. حضرت معصومه(س) سال ۲۰۱ هجری رحلت میکنند. پدر بزرگوارشان سال ۱۸۳ شهید شدهاند و حضرت امام رضا(ع) نیز ۲۰ سال امام بودهاند و حضرت معصومه (س) ۲ سال قبل از ایشان رحلت میکنند. امام کاظم(ع) نیز از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳ پیوسته در زندان بودهاند. با این محاسبات سن حضرت معصومه (س) بین ۲۲ تا ۲۴ سال بوده است.
امام موسی کاظم(ع) خانواده را به امام رضا(ع) میسپارند. امام رضا(ع) هر شب چراغی را در اتاق پدر روشن کرده و به امور خانواده رسیدگی میکردند. آن شبی که امام (ع) به غیب، شهادت پدر را متوجه میشوند چراغ را خاموش میکنند و اهلبیت متوجه میشوند که اتفاقی افتاده است و به سوگ مینشینند. حضرت معصومه(س) تربیت شده امام رضا(ع) هستند و خواهران دیگر نیز در تربیت ایشان نقش داشتند ولی نقش اصلی را امام داشتهاند. از نظر مادری نیز نجمه خاتون مادر امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) است و این پیوند مادری باعث شده بود قرابت بیشتری وجود داشته باشد.
این بانو با شخصیت برادر و فضای اهل بیتی دختران فاطمی نشان از جهات علمی، عبادی، معنوی و ... تربیت یافته است.
موضوع بعدی سفر امام رضا(ع) است. مأمون یک شخصیت درجه دو نسبت به امین بود چراکه مادرش عرب نبود و بعد از اینکه در جنگ داخلی امین را شکست داد و به قدرت رسید نیازی به بازیهای سیاسی داشت که هم جامعه را مدیریت کند و هم بنیعباس را تا میتواند بازی دهد. مأمون بازیگری ماهر و آدمی پیچیده، هوشمند و کیاس بود. او متوجه بود که از گذشته میل جامعه قلبا به اهل بیت پیامبر است.
بنی امیه صد سال اهل بیت را سرکوب کرده بودند و بنی عباس هم ۷۰ سال است که انواع مواجهات را با اهل بیت(ع) داشت. وقتی مأمون دید که این کشتارها جواب نداده است، تصمیم گرفته بود بازی جدیدی انجام دهد و پیشنهاد خلیفه بودن را به امام رضا(ع) داد امام قبول نکردند و تهدید به قتل کرد و حضرت را تحتالحفظ به مرو آوردند و امام این تهدید را تبدیل به فرصت کردند و حداقل چیزی که میتوانستند پذیرفتند. خلافت را نباید میپذیرفتند چراکه در یک پارادایم قرار میگرفتند و ولایت عهدی را نیز با تمام اختیارات نباید میپذیرفتند چون در بازی قرار میگرفتند. برای اینکه دفع تهدید کنند و از فرصتها نیز استفاده کنند ولایتعهدی تشریفاتی را پذیرفتند. امام بدون اینکه امتیازی بدهند فرصتی را به دست آوردند که در آن بستر زمانی یک تحولی برای جامعه شیعه ایجاد شد.
* آیا حضرت معصومه به شهادت رسیدهاند یا اینکه رحلت یافتهاند؟
از ماه رمضان سال ۲۰۰ که امام رضا(ع) ولایت عهدی را میپذیرند تا سال ۲۰۳ که به شهادت میرسند، فضایی ایجاد میشود که از اول خلافت بنیعباس تا پایان غیبت صغری استثنایی است.در این سالها شعائر شیعه تا حدودی علنی میشود و بیان فضائل اهلبیت که ممنوع بوده انجام میشود و رفتوآمد علویها نیز آزاد میشود.
در این دو سال که فضای بازی ایجاد شده است سفر حضرت معصومه(س) انجام میشود. زمانی که امام رضا(ع) میخواهند از مدینه به طرف مرو حرکت کنند همه خانواده را جمع میکنند و میگویند که هیچکدام از شما دیگر من را نخواهید دید؛ پس با توجه به اینکه اهل بیت میدانستند که دیگر امام رضا(ع) را نخواهند دید پس قرار نبوده کسی به دیدار امام برود.
همچنین دختران اهلبیت خیلی از حریم خانه بیرون نمیآمدند مگر مزار پیامبر(ص) و سفر حج. در طول تاریخ نداریم که بگویند از دختران اهلبیت کسی برای دیدار با کسی سفر طولانی رفته باشد مگر اینکه منطقی داشته باشد مثلاً اینکه همراه همسرش بوده یا دعوت یا توصیهای شده باشد.
حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) ازدواج کرده بودند و همراه همسرش از مدینه منتقل میشوند به سامرا و غیر از این مورد هیچ کدام از دختران اهل بیت چنین سفری نداشتهاند.اینکه بگوییم حضرت معصومه(س) برای زیارت برادر پا در این سفر گذاشته باشد خیلی مستند نیست. وقتی حضرت میدانند به دیدار برادر نمیرسند و برادر گفتهاند که دیگر من را نخواهید دید دیگر این سفر منطقی ندارد.
مهمترین روایتی که درباره شهر قم داریم از امام صادق(ع) است. درباره شهر قم یک پیشبینی و آینده سازی شده است. امام صادق(ع) دارند مکتب سازی میکنند. مکتب در تئوریها نباید متوقف شود بلکه به فرهنگ، جامعه، نظام و تمدن، فرایندی عمل کند و این نیاز به هستههای محکم و قوی دارد.
شهر قم با آن پیشینهای که عرض کردم تحول خود را به این طرف که یک کانون شیعی خالص در ایران بشود شروع کرد منتها به یک سری عناصر هویت بخش نیاز داشت.
این روایت در اواخر بنی امیه و اوایل بنیعباس یعنی سالهای ۱۳۰ تا ۱۴۰ ذکر شده است اما هنوز شهر قم ظرفیت لازم را پیدا نکرده است و امام یک افق ۸۰ ساله را میبیند و قم یک جهش و عنصر شتابدهنده میخواهد تا به بلوغ برسد تا ظرفیت دریافت دختری فاطمی نشان به نام فاطمه را پیدا کنند.
یک جمعیت با عشق اهلبیت که عشقشان ناب و خالص نبود در منطقه قم ساکن میشود و دو سه نسل میگذرد و تشیع آنها ناب میشود. این تشیع نیاز به یک عنصر شتابدهنده دارد که بیبدیل باشد.
ریشه این بحث که حضرت معصومه(س) برای دیدار برادرش آمده باشد باز میگردد به بحار علامه مجلسی. فرض کردهاند که ایشان برای زیارت برادر این مسیر را آمدهاند و خواستهاند از این مسیر به خراسان بروند.
حضرت از طرف غرب به ایران آمدهاند و در ساوه مریض میشوند و بعد میفرمایند من را به قم برسانید. اگر کسی بخواهد از ساوه به خراسان برود باید مسیر ری و تهران را برود نه اینکه با آمدن به قم مسیرش را طولانیتر کند و بعد دوباره به سمت تهران برود مخصوصاً که بعد از قم کویر بوده و در آن دوران راه مناسبی برای رفتن به خراسان نبوده است.وقتی حضرت میگویند که من را به قم برسانید حدس من این است که نیت اولیه قم بوده است.
همانطور که امام حسین(ع) از مکه خارج شده و عازم عراق میشوند در صحبتهایشان خیلی نمیگویند به کوفه میروم و ظاهر این است که مقصد کوفه است ولی واقعاً مقصد امام کربلاست؛ چراکه پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین(ع) آن را پیشبینی کرده بودند.در گزارههای اولیه تاریخی نه حضرت و نه کسی گفته که حضرت به خراسان میروند و بعدها انتساب دادهاند. وقتی روایت امام صادق(ع) را میخوانید متوجه میشوید که مقصد قم بوده است و حضرت میدانستهاند که در قم زنده نخواهند ماند. وجود قدسی حضرت معصومه(س) قرار بوده تأثیرگذار باشد و این وجود قدسی در حاشیه شهر قم برای هزاران سال بعد ذخیره میماند.
امام رضا(ع) مرزبان شیعه است و یک جغرافیای تشیع در این سرزمین میخواست درست شود و بعد گستره جهانی پیدا کند. امام رضا با رفتن خود به مرو جغرافیای تشیع را از عراق و کوفه کشاند به خراسان و این مرزبانی را بر عهده گرفت؛ اما خود جغرافیای ایران یک قلب تپنده میخواست و آن حضرت معصومه(س) است؛ روایت امام صادق(ع) و پیشینه قم را میدانید و افق آینده سرزمین ایران را دارید حضرت میتوانست هوشمندانه این سفر را انتخاب کند. یک مأموریتی که میدانست با رحلتش باید انجام شود.
به این دلیل میگوییم که حضرت معصومه(س) شهید نشده که در زمان دو ساله ولی عهدی امام رضا(ع) این سفر انجام شده است و کُشت و کشتار و جنگی نبوده است. در اینجا به جای اینکه برای حضرت مظلومیت درست کنید، ساحت حماسی، تمدن سازی، تربیت کنندگی، و جهش دهندگی برای قم درست کنید و شهر قم بعد از حضرت یک شهر علمی میشود.