شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۸ شوال ۱۴۴۵ | Apr 27, 2024
کد خبر: 350469
۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۹
فرهنگ

حوزه /اگر فرهنگى بر اساس تعاليم الهى و بر اساس فطرت و عقل سليم بشر، پايه ريزى شده باشد، پيش رو و مقبول و مورد تأييد شرع و عقل است.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» دراین نوشتارکه به بررسی واژه فرهنگ وریشه های آن پرداخته است، دیدگاه جامعه شناسان درباره ريشه فرهنگ و شيوع فرهنگ بيگانه در يك كشور،را منتشر می کند.   
*واژه فرهنگ
«فرهنگ»، واژه اى فارسى و به صورت «فرهنج» نيز آمده  در فرهنگ معين، درباره ى واژه ى «فرهنگ» چنين آمده است: «مجموعه آداب و رسوم، مجموعه علوم و معارف و هنرهاى يك قوم؛ كتابى شامل لغات يك يا چند زبان و شرح آن ها، علم و دانش و ادب، كشيدن، تعليم و تربيت را، فرهنگ مى نامند.

  درباره ى معناى اصطلاحى فرهنگ، تعريف هاى زيادى ارائه شده، و برخى از نويسندگان، شمار آن ها را به «250» تعريف رسانيده اند «فرهنگ، عبارت است از كيفيت يا شيوه بايسته و يا شايسته براى آن دسته از فعاليت هاى حيات مادى و معنوى انسان ها كه مستند به طرز تعقل سليم و احساسات تصعيد شده آنان در حيات تكاملى باشد و نيز شيوه ى انتخاب شده براى كيفيت زندگى كه با گذشت زمان و مساعدت عوامل محيط طبيعى و پديده هاى روانى و رويدادهاى نافذ در حياط يك جامعه به وجود مى آيد.» 
با وجود اين، فرهنگ، يك مقوله ى بسيار وسيع است و حد و مرز مشخصى ندارد. همين امر موجب شده كه جامعه شناسان در تعريف فرهنگ، هم به فرهنگ مادّى اشاره كنند و هم به فرهنگ معنوى. در فرهنگ مادّى، همه ى بخش هايى كه قابل لمس و اندازه گيرى باشد؛ حتى وسايل صنعتى و كشاورزى و اجتماعى... را فرهنگ مى نامند.  فرهنگ يعنى: مجموعه ى تعليم و تربيت و عقل و خرد و دانش و حكمت و هنر و معرفت يك انسان يا يك جامعه كه در رفتار و نحوه ى زندگى و شكل و حيات او تجلّى نموده، و در عمق جان او نفوذ مى كند، و همه اعمال و كردار او را از خود متأثر مى سازد، و در واقع، فرهنگ مجموعه ى بينش ها و گرايش ها و ارزش هاى يك ملت است .
با در نظر گرفتن مجموعه ى تعريف ها، دايره ى فرهنگ، بسيار گسترده مى شود و منظور ما از فرهنگ در اين مجموعه، افزون بر فرهنگ مادى و معنوى، شامل همه ى چيزهايى است كه در جامعه پذيرفته مى شود (اعم از فكرى، عقيدتى، آداب و رسوم و...) و نيز هر چيزى كه در جامعه طرد مى شود (مانند: ضد ارزش ها، ضد هنجارها

*ريشه هاى فرهنگ  

 جهان با همه گستردگى اش، نشان از حادث بودن دارد. روزى اين عالم خاكى از عدم ،به هستى پا گذاشت و انسان هايى كه در اين عرصه ى گيتى فعال هستند، همه از نيستى به هستى پا گذاشتند و پس از چند صباحى از زندگى اجتماعى انسان ها، آداب و رسوم خاصى از آن ها آشكار شد. بعد از پراكنده شدن انسان ها در نقاط گوناگون زمين، زندگى اى را شروع كردند و باز اين گروه هم براى خودشان، آداب و رسوم خاصى داشتند، تا اين كه امروزه، با گسترش جمعيت و كشورها، آداب و رسوم و فرهنگ جديدترى به چشم مى خورد. به هر حال اين فرهنگ ها حادث هستند و داراى اساس و ريشه مى باشند. بعض از فرهنگ ها پيرو هستند و ملاك درستى و نادرستى آن، خواسته هاى مردم است و از نظر اسلام ضد ارزش به حساب مى آيد. و بعضى از فرهنگ ها پيش رو هستند و در مسير ارزش هاى متعالى انسان قرار دارند.

*  دیدگاه جامعه شناسان درباره ريشه فرهنگ  

الف. نياز اجتماعى

زندگى مشترك انسان ها و پيوند رابطه عاطفى و خانوادگى و اجتماعى آن ها، نياز به يكديگر را تشديد مى كند و اين هم زيستى، به ناچار سلسله نيازهايى را بر انسان تحميل مى كند كه از بدو خلقت انسان، بوده است. برخى از نيازها، ذاتى است؛ مانند: ازدواج. غريزه جنسى، انسان ها را به ازدواج وادار مى نمايد و هيچ كشورى نيست كه فرهنگ ازدواج نداشته باشد.

بعض از نيازهاى انسان، با ذات ارتباط ندارد؛ بلكه نياز اجتماعى و عارضى است؛ مانند: آداب معامله، راه احترام گذاشتن، آداب و رسوم و... كه بر اساس يك سلسله آداب و رسوم اجتماعى به وجود مى آيد.

 همين نيازها و تبديل شدن به يك فرهنگ، هنجارها، ارزش ها و رسوم را تشكيل مى دهد كه وسايل انتظام اجتماعى مى گردد و موجب تقويت همبستگى و ارتباط قوى ميان جمعيت ها كه اين فرهنگ را پذيرفته اند، مى باشد. جوامعی كه در رشد و حركت خود بر همين فرهنگ ها و عقايد استوار باشد، طبق همين فرهنگ ـ كه مورد قبول عامه است ـ به ارضاى اجتماعى يكديگر مى پردازند؛ هر چند بعضى از اين فرهنگ ها، مخالف فطرت بشرى باشد، ولى خودشان را بااين فرهنگ ها وفق، و به نسل هاى بعدى انتقال مى دهند.

استاد شهيد مطهرى (ره) مى گویند  بسيارى از مردم اين گونه اند كه چيزهاى مورد باور اجتماع، باورشان مى شود؛ يعنى چيزهاى كه در اجتماع مورد قبول واقع شده يا نسل هاى گذشته آن را پذيرفته اند؛ قبول مى كنند.

 ب. اديان و مذاهب

از چيزهايى كه در تاريخ، فرهنگ ساز و تمدن ساز بوده، دين و مذهب است. اديان الهى، در تمام زمان ها وجود داشته اند و خود را بر مردم عرضه كرده و خود مؤسس فرهنگ ها بوده اند. بيشتر فرهنگ هايى كه در جوامع گوناگون شايع است، ريشه در اديان و مذاهب دارد. خواه اين اديان، الهى محض باشد، مانند اسلام، يا اين كه الهى بوده، ولى براساس گذر زمان و از بين رفتن كتاب هاى اصيل، تحريف شده باشد، مانند تورات و انجيل، يا اين كه اصلا در وحى الهى ريشه ندارد، بلكه بر اساس پندار و اوهام، يا ساختگى مى باشد، مانند مانند بهائيت.

دين، با نفوذترين و ژرف ترين فرهنگ را در بين مردم داشته است،  و فرهنگ هاى گذشته را كه متناسب با فرهنگ خود نباشد، طرد مى كند و مخاطبان خويش را، به سوى فرهنگ خود، سوق مى دهد.

 بعضى از فرهنگ ها، داراى حد و مرز جغرافيايى، حتى قبيله اى يا قومى است. نكته جالبى كه در مذهب ديده مى شود، عدم مرزهاى جغرافياى است. دين داراى مرز عقيدتى است و كسانى كه داراى دين خاص باشند، در هر نقطه اى از جهان، داراى نقطه ى مشترك فرهنگى اند (البته نه در تمام موارد فرهنگ ها).

ج. اقتباس از فرهنگ هاى ديگر

اگر به فرهنگ هاى بعضى از جوامع، نظرى افكنيم؛ شاهد خواهيم بود كه بعضى از اين فرهنگ ها، ريشه در كشور ديگرى دارد و از آن كشور وارد اين جوامع شده و به عنوان يك فرهنگ تمام عيار، مورد استفاده مردم قرار گرفته است و مردم از فرهنگ گذشته خودشان، دست برداشته، و فرهنگ ديگران را، به آغوش كشيدند، هر چند فرهنگ آن جوامع داراى ريشه اى (مذهب، نياز اجتماعى و...) مى باشند.

*شیوه شيوع فرهنگ بيگانه در يك كشور

شيوع فرهنگ بيگانه در يك كشور، به چند صورت انجام مى پذيرد:

1. حاكميت سياسى و نظامى؛

2. خودباختگى فرهنگى

3. نزديكى فرهنگ ها

4. گسترش ارتباطات

فرهنگ، حالتى موروثى و ارثى ندارد، بلكه يك حالت اكتسابى دارد.

 چكيده ى سخن اين كه: فرهنگ و آداب و رسوم هر جامعه، ريشه هاى متفاوتى دارد؛ از جمله: اديان، نياز اجتماعى، فرهنگ هاى ديگر و... اگر فرهنگى بر اساس تعاليم الهى و بر اساس فطرت و عقل سليم بشر، پايه ريزى شده باشد، پيش رو و مقبول و مورد تأييد شرع و عقل است. مطالبى كه دين در قالب قرآن مطرح كرده است، با فرهنگ تكاملى انسان  و حقوق انسانى و طبيعت و فطرت بشر مطابق است. اگر بخواهيم مسير سعادت و كمال انسانيت را بپيماييم، ضرورت دارد فرهنگ قرآنى را در سرتاسر زندگى مان جامه عمل بپوشانيم.

  منبع : راسخون

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha