یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۴ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 12, 2024
حجت الاسلام والمسلمین علی اصغر قربانی

حوزه/ ظرفیت های عظیمی برای شیعیان در جهان وجود دارد که متاسفانه از آنها غافل بوده ایم؛ به عنوان نمونه باید گفت درحال حاضر یکی از فرقه هایی که شناختی از آن آن ندریم ، در حالی که از شیعیان اثنی عشری نیز هستند، جمعیت میلیونی علویان است.

حجت الاسلام والمسلمین علی اصغر قربانی از جانبازان 8سال دفاع مقدس ، در گفت وگو با خبرگزاری «حوزه»با شاره به سوابق حوزوی، انقلابی و جانبازی خود گفت: در سال 1337 در تایباد خراسان رضوی بدنیا آمدم، در سال 57 در اجتماع سیاسی و انقلابی  شرکت کرده و پس از دستگیری، بیش از 5 ماه در زندان رژیم ستم شاهی زندانی بودم.

دروس مقدمات را در همان حوزه علمیه «فولات تربیت حیدریه» مطالعه کردم و در این مدرسه تا لمعه را خواندم؛ در آذر سال 57 از مدرسه علمیه تربت حیدریه به قم آمدم، در سال به صورت متناوب در جنگ  حضور پیدا کردم به مناطق جنگی چون اهواز و سوسنگرد ... رفت و آمد داشتم. در سال 62 در تابستان در عملیات والفجر 3 در منطقه مهران شرکت کردم  و در روز 12 مردادماه سال 62 داخل سنگر بودیم که در اثر اصابت خمپاره و گلوله توپ، از ناحیه دست راست و پای راست به درجه جانبازی نائل شدم.

آغاز پژوهشگری

گرایش پژوهش از سال 1372 با آشنایی با مبانی اهل سنت در دفتر امور اهل سنت مقام معظم رهبری در بنده آغاز شد؛ با همین گرایش پژوهشی در مدتی که مشغول تحصیل بودم، فعالیت خود را آغاز کردم و بعدها که پیشنهاد نویسندگی شد، از سال 78 از طرف مرکز پژوهش های اسلامی صداوسیما وارد فاز جدی پژوهشی شدم؛ اولین پژوهش بنده به نام «شب های قدر ازدیدگاه اهل سنت» منتشر شد که در آن سال در پژوهش های رشته معارف صداوسیما در بخش کشوری رتبه دوم را کسب کرد؛ سپس کتاب ها و پژوهش های دیگری مثل «زندگانی حضرت موسی بن جعفر(ع) و فضایل اهل بیت(ع) از دیدگاه اهل سنت و کتاب شناسی اهل سنت و زندگانی پیامبر اسلام(ص) و فضایل پیامبر اسلام و کتاب دیگری به نام منتظران رویت خورشید را در این سال ها به رشته تحریر درآوردم.

تدریس در حوزه

تدریس در حوزه و محافل علمی را از سال 80 با جامعه الزهرا (س) آغاز کردم و بعدها در مدرسه سفیران هدایت در قم مشغول به تدریس و سپس در جامعه المصطفی(ص) و مدرسه حجتیه و مدارس المصطفی(ص) مشغول به تحصیل شدم؛ در حال حاضر نیز چند سالی است که در مدرسه حضرت ابوالفضل(ع) ویژه جانبازان مشغول به تدریس هستم.

بایسته های پژوهشگری در حوزه

امروز با توجه به شیوه های پژوهشی که در حوزه و دانشگاه وجود دارد، پژوهش ها انجام می شود، ولی باید گفت شیوه پژوهش در حوزه و با شکل سنتی، با سبک و سیاق مدون و استانداردهای دانشگاهی متفاوت است، ولی در بحث پژوهش باید مزایای پژوهش جدید که از دانشگاه ها است را گرفت، در عین اینکه به آنها اکتفا نکنیم؛ در حقیقت باید راهی پیدا کرد که پژوهش های حوزوی عمیق و کاربردی و به روز و با توجه به نیازهای روز باشد؛ یعنی دقیقا همان چیزی که رهبر انقلاب اسلامی از حوزویان و پژوهشگران کشور انتظار دارند؛ رهبر انقلاب به حفظ رویه و سنت حوزوی در پژوهش تاکید دارند از کارهای بی مایه و موازی و کپی کاری دست برداریم و پژوهش های بپردازیم که واقعا نیاز جامعه باشد و با تلاش علمی به نتایج کاربردی برسیم.

کپی کاری و مقاله به مقاله کردم هنر نیست. پژوهش های حوزوی باید به تولید نظریه دقیق و علمی بیانجامد؛ حوزویان باید ابداع نظریه داشته باشند؛ هر تحقیق باید با همین هدف انجام شود؛ متاسفانه باب شده در ارجاع دهی منابع گاهی به قدری افراط می شود که پژوهشگر صرفا در پژوهش خود به نقل مباحث می پردازد، ولی از عمل، محتوا و نقد هیچ خبری نیست.

یک پژوهشگر حوزوی که در طراز علمی حوزه است، باید مرز علمی را جابجا کند؛ اگر غیر از آن باشد پژوهش نیست؛ باید بیش از پیش به عمق بپردازیم؛ ضمن حفظ شکل باید به عمق پرداخته شود؛ در حقیقت پژوهش در حوزه نیازمند فکر و تعمق و نوآوری است؛ چنانکه علمای گذشته ما با همین سیاق به نوشتن و پژوهش اقدام می کردند و این همه نظریات فاخر در فقه و اصول و مبانی اندیشه ای پدید آمد؛ در پژوهش های حوزوی بیشتر از آن که به نقل بپردازیم، باید به تفکر و نوآوری بروی بیاوریم ؛ در عرصه پژوهش در حوزه باید خلاقیت داشته باشیم تا بتوانیم پویا و به روز شویم و به مفهوم پژوهش، مصداق ببخشیم.

پژوهش های تاریخی در حوزه:

در زمینه تاریخ اسلام، باید پژوهش های کاربردی انجام شود؛ پژوهش های تاریخی بسیار حساس و حساسی است؛ زیرا تاریخ درسی برای ما بوده و چراغ راه آیندگان است؛ تاریخ حرکت در تکراری است که شبیه سازی می شود و آنچه در تاریخ رخ داده در زندگی ما قابل بازسازی و شبیه سازی و الگو برداری است. بنابراین باید تاریخ را به نوعی تحلیل کنیم که ابعاد آن بازشکافی شود و بتوانیم عناصر حیات بخش زندگی را از آن استفاده نموده و از آنها گرفته و جاده زندگی مان را از آن کشف کنیم.

مثلا در مورد تاریخ عاشورا این سوال مطرح است که آیا عاشورا صرفا حادثه ای است که تاریخ مصرف آن در همان موقع بوده و یا اینکه این حادثه، درس حیات بخشی است که بتوانیم از آن استفاده کرده و دنیای حال و آینده خود را بر روی محورهای اصلی آن بسازیم. عاشورا را باید از نسلی به نسل بعد منتقل نمود و برای آنها تبیین دقیق و تحلیل عمیق داشت؛ عاشورا واقعه ای است که از آن درس زندگی می گیرم و تابلویی اصیل برای زندگی آینده ما است.

امروزه موسساتی فعالیت دارند که در این زمینه به پژوهش و آموزش محققان طلبه می پردازند؛ البته نباید از این نکته گذشت که گستره کار و فعالیت و امکانات ما در مقابل دنیای وسیعی که در مقابل داریم، کافی نیست؛ نمی خواهیم بگوییم کار خاصی هم نکرده ایم، ولی باید گفت در یک جنگ نامتقارن قرارداریم که این جنگ را نیز دشمنان علیه ما آغاز کردند؛ از نظر قوای تهاجمی و نیرو و امکانات و شرایط رسانه ای، دشمنان در اکثریت هستند و در ابعاد مختلف نیز کار می کنند، ولی برای پاسخ به آنها باید با قدرت، شتاب و قاطعیت بیشتری کار کنیم.

وضعیت ما و دشمن!

از نظر قوا و امکانات وضعیت ما نسبت به دشمن، یک به هزار است، ولی قطعا در این مبارزه شکست نخواهیم خورد زیرا حقانیت این مکتب بر هر ابزاری پیروز خواهد شد؛ امروزه در حوزه موسساتی در عرصه هایی چون شبهه شناسی و مباحث کلامی و چه در فضای حقیقی و چه در مجازی مشغول به فعالیت هستند ولی کفاف نمی دهد؛ در این عرصه باید نیروهای خود را سازماندهی کنیم؛ یکی از وجوه قوت ما، تجمیع نیروها و تجمیع سازمان ها و امکانات است؛ در این زمینه هر نهاد و سازمان و به یک جزیره جداافتاده ای  می ماند که ارتباطی با مرکز ندارد؛ در واقع این موازی کاری ها و این جزایر باید در کنار هم باشند و تجمیع شوند تا بتوانند پژوهش های فاخر را با کمترین هزینه و بیشترین سود ارایه دهند؛ مثلا اگر بتوان موسساتی که در زمینه مهدویت کار می کنند را تحت یک مدیریت واحد اداره کنیم و ظرفیت های آنها را در یک بخش خاص تجمیع کنیم می توانیم به بهترین شکل ممکن از این همه ظرفیت بهره ببریم.

امروزه در عرصه فضای مجازی و تبلیغاتی و فضای حقیقی متخصصان حوزوی بسیار در حال فعالیت و تربیت مبلغ هستند؛ اگر این فعالیت ها با یک مدیریت واحد انجام شود سود رسان است، ولی اگر مدیریت واحدی نباشد ممکن است این فعالیت ها یکدیگر را خنثی کنند؛ البته خوشبختانه حوزه حرکت های خوبی برای تجمیع این موسسات انجام داده که از آن جمله می توان به انجمن های علمی و... اشاره کرد؛ قطعا یک تیم زمانی موفق می شوند که اعضای آن تیم تحت نظر یک مربی کار کنند و وظایف آنهامشخص شود و در قالب کار تیمی با همکاری با هم به موفقیت برسند؛ اگر در این تیم هر کسی به خواسته خود عمل کند ممکن است بهترین نیروهای دنیا را نیز در اختیار داشته ، ولی به ضعیف ترین تیم دنیا مبدل خواهد شد.

بحث مهم دیگر آن است که باید به شناسایی نیروهای نخبه دست بزنیم و امکانات مناسبی در اختیار آنها قراردهیم؛ نخبگان باید مورد تشویق و ترغیب واقع شوند تا بتوانند به کار خود به نحو شایسته تری ادامه دهیم؛ در این فضا باید نیازهای جامعه به این نخبگان عرضه شود تا آنها نیز بتوانند به خوبی این نیازها را مرتفع سازند؛ به همین شکل این نخبگان باید در فضای آرام و بدون دقیقه کار کنند و تا بتوانند بیشترین انرژی و توان خود را برای پاسخ به شبهات و حل مشکلات و مسایل این حوزه ها مصروفت کنند.

بحث مهم دیگر در این حوزه آن است که باید به زیرساخت ها توجه خاص داشته باشیم؛ اگر این زیرساخت ها به خوبی انجام و ساخته شود، می توانیم به موفقیت خوشبین باشیم؛ در حقیقت باید آموزش ها را در حوزه به سمت نیارهای روز ببریم.

با توجه به اینکه در این سال ها فعالیت های پژوهشی گسترده ای در بحث شبهات و هجمات نسبت مباحث کلامی اسلام و تشیع انجام شده ،به همین جهت است که مطالب بیان شده، باید همه نیروها را در پاسخگویی به شبهات بسیج کرده؛ باید امکانات و زمینه ها و ظرفیت هایی که در جهان اسلام موجود است و می توانیم آنها را فعال کنیم در اختیار گرفته و به روز نموده و این ظرفیت ها را فعال کنیم.

*شیعیان و دوستانی که نمی شناسیم

ظرفیت های عظیمی برای شیعیان در جهان وجود دارد که متاسفانه از آنها غافل بوده ایم؛ به عنوان نمونه درحال حاضر یکی از فرقه هایی که واقعا شناختی از آن آن ندریم و از شیعیان اثنی عشری نیز هستند جمعیت میلیونی علویان است.

بیشتر مردم حتی نخبگان علمی و فرهنگی و اجتماعی در ایران تصور می کنند این جمعیت از ما نبوده و فرقه ای با اعتقادات خاص هستند؛ ولی وقتی مشاهده می کنیم می بنیم که این گروه و عالمان آنها سالها است که فریاد می زنند و با قلم ، زبان و رسانه های محدود خود فریاد می زنند ما شیعه جعفری جزیی از جمعیت شما هستیم هنوز کسی به این باور نرسیده؛ متاسفانه هنوز شناخت جامعی نسبت به این گروه از شیعیان وجود ندارد؛ اگر این شناخت پیشتر ایجاد شده بود اجازه نمی دادیم که دشمنان این همه روی این گروه سرمایه گذاری کنند و آنها را در اقلیت بگذارند؛ باید از این ظرفیت ها به خوبی استفاده کنیم و به آنها و جامعه خود کمک نموده تا تعاملات علمی و فرهنگی بیشتری با هم برقرار کنیم.

علوی ها تا قبل از انقلاب اسلامی نگاه مناسبی نسبت به ما نداشتند، زیرا آنها خاطرات تلخی از تاریخ پادشاهی گذشته ما داشتند و این خاطرات تلخ نسل به نسل منتقل شد و بعدها نیز این گروه رها شدند و بسیاری ار آنها با ظلم و جور حکام از بین رفتند؛ این خاطره تلخ با انقلاب اسلامی می توانست کاملا پاک شود و البته بسیاری از این گروه ها نسبت به انقلاب اسلامی ارادت داشته و دارند و این گرایش خوشبختانه در آنها به وجود آمد که با ایرانی ها و شیعیان ایران دوستی داشته باشند؛ آنها درک درستی از وضعیت کشور ما و تلاش در جهت حرکت در مسیر حق اسلام دارند و حامی ایران اسلامی هستند به همین دلیل باید از این رویکرد حق طلبانه ای که در دو سوی ماجرا وجود دارد استفاده کرد.

همچنین می توانیم کسانی را که زمینه وحدت داشته و به مبانی اصیل اسلامی پیوند خورده اند، با خود همراه ساخته و سوتفاهمات را برطرف کنیم؛ قطعا گروه های بسیاری از اهل سنت وجود دارند که می توانند این همراهی را داشته باشند و با این کاروان همراه شوند؛ در میان اهل سنت اصناف مختلفی وجود دارند که محب اهل بیت(ع) هستند و اکثر این فرق از میان صوفی ها بوده که محبت اهل بیت(ع) یکی از پایه های اصلی اعتقادات آنها است. مهم این است که این سوءتفاهم های تاریخی و کلامی را بر طرف کنیم .

یکی از کارهایی که باید در این زمینه انجام دهیم آن است که باید هم به شبهات پاسخ داده و هم در زمینه ظرفیت سازی به این سرمایه های شیعه توجه نموده و از آنها استفاده کنیم. شاید اکثر مردم ما ندانند که 20 میلیون علوی در نزدیکی ما زندگی می کنند، ولی کوچکترین ارتباطی بین ما و آنها ایجاد نشده ؛ حتی در میان اهل سنت نیز ظرفیت هایی وجود دارد که می توانیم از آنها استفاده کنیم زیرا امروز جامعه اسلامی با مخاطراتی مواجه شده که جمعیت اهل سنت با این افراط ها مخالف هستند و اکثریت را نیز شامل می شوند بهترین ظرفیت برای اتحاد در مقابل تکفیر هستند.

این ارتباط ها همیشه می توانند به عنوان یک شمشیر دو دم مطرح باشند، یعنی هم می توانند فرصت و هم ممکن است آسیب رسان باشند و به همین خاطر باید سعی نمود این رابطه با شناخت و عمیق و از مسیر دست انجام شود. ارتباط بین مذاهب ویژگی های خاصی دارد؛ به عنوان مثال در ارتباط با شیعیان و گروه های نزدیک به شیعه باید با تشریح انقلاب اسلامی و نقش تاریخی و اعتقادات شیعه آنها را نسبت به فرصت هایی که در ارتباط با شیعه خواهند داشت، توجیه کنیم؛ اگر جماعت های اسلامی با تاریخ اسلام و تاریخ شیعه آشنا شوند، می توانند درک بهتری نسبت به ما داشته باشند.

باید این تفهیم و تبیین را برای مذاهب اسلامی و حتی غیر اسلامی داشت که شیعه هیچگاه در طول تاریخ خود به دنبال خونریزی و جنایت و تفوق با زور و سلطه نبوده، اتفاقا همیشه در حالی به سر برده که علیه آنها و رهبران آنها ظلم و ستم فراوانی روا داشته شده و این جماعت همیشه تحت بی مهری های سلاطین بوده اند؛ باید برای مذاهب و فرق مختلف، تاریخ تشیع به خوبی تصویر و به روز شود؛ این رویکرد می تواند تبلیغات دشمنان را از بین ببرد و چهره واقعی حقیقت را برای مردم عیان کند.

دشمنان اسلام از قدرت گرفتن و عزت شیعیان گریان و به شدت هراسان شده اند، زیرا می دانند اگر شیعه قدرت بگیرد، در حقیقت اسلام ناب قدرت گرفته و اتحاد و برادری بین مسلمانان فراگیر خواهد شد؛ دشمنان به همین دلیل به دنبال القای این دروغ هستند که اگر شیعیان مسلط شوند، همه را قلع و قمع کرده و همه چیز کن فیکون خواهند شد؛ وقتی این تصور ایجاد می شود و نمونه های واهی تاریخی و دروغین و تاریخ سازی برای مردم شکل می گیرد، حساسیت ها نسبت به شیعیان ایجاد می شود؛ پس بهتر است در مرتبه اول، حقیقت محض در خصوص شیعیان بیان شود و مردم و علما و دانشجویان در کشورهای اسلامی با حقیقت تاریخ اسلام آشنا شوند.

این امور وظیفه ما روحانیت و مبلغان دین است که باید بتوانند ابعاد مختلف تاریخی را برای مردم و شخصیت ها در جهان اسلام تبیین کنند؛ در این زمینه نیز نباید با مشاهده امکانات خود و دیگران بهراسیم و میدان را خالی کنیم، بلکه بر اساس منویات قرآن کریم و اهل بیت(ع) همیشه گروه های اندک با عزمی الهی و نیتی پاک بر دنیایی از کبر و غرور و خودپسندی و استکبار پیروز شده اند؛ در این زمینه باید از هرآنچه داریم استفاده کنیم و با همپوشانی مناسب امکانات و نیروها به دنبال توسعه منابع و نقشه راهی دقیق برای حرکت در این پیچ مهم تاریخی باشیم.

در مرتبه نخست در این جبهه بندی فرهنگی باید الفت و وحدت بین جمعیت شیعه و محبان اهل بیت(ع) و حقیقت طلبان ایجاد کنیم و سپس این ستاد فرماندهی را با درستی در بهترین مسیر که ما را بهتر به نتیجه می رساند، هدایت کنیم؛ در این شرایط است که می توانیم تبلیغات مسموم دشمنان را دفع و خنثی کنیم.در مرتبه بعد باید با وحدت و اتحاد و همراهی گروه های یاز اهل سنت این جبهه فرهنگی را در بعد فرامذهبی و اسلامی توسعه دهیم.

چرا شیعیان در تاریخ در اقلیت بوده اند؟

اینکه بیان کنیم شیعیان همیشه در تاریخ در اقلیب بوده اند، سخن درست و دقیقی نیست، بلکه باید گفت این جایگاه با فراز و فرودهایی همراه بوده گاهی اوقات نیز این تعادل ایجاد شده و حتی روابط بین پیروان این دو مذهب نیز در حالت های خاصی قرار گرفته؛ اما آنچه می توان گفت این است که رابطه بین مردم و امت اسلامی عمدتا مبتنی بر احترام و همزیستی بوده ؛ البته گاهی اوقات بر اثر سیاست ها و تحریکات درگیری هایی نیز وجود داشته؛ اما نباید از واقعیت گذشت که هیچ وقت اهل سنت و بزرگان آنها از چارچوبی که اعتقاد داشتند، نسبت به اهل بیت(ع) عقب نشینی نکردند.

در دوران امام صادق(ع) عامه، همیشه مرجعیت امام را قبول داشتند؛ در واقع این مرجعیت قابل انکار نیست و بزرگان و پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز این مرجعیت و وثوق امام صادق(ع) را قبول داشته و دارند؛ ولی متاسفانه به دلیل برخی عوامل ، شرایط و متغیرها، مناسبات تحت الشعاع قرار گرفته است.

حتی در زمان امام صادق(ع) به رغم شاگردانی که تعداد آنها را تا بیش از چهارهزار نفر ذکر کرده اند و شاگردی بزرگان مذاهب نزد ایشان در همان زمان هم امام صادق(ع) در جامعه ای زندگی می کردند که افراد آن را اهل سنت تشکیل می دادند و در واقع امام(ع) در بین مردم اهل سنت زندگی می کردند؛ حتی کسانی که در درس امام(ع) نیز حاضر می شدند عموما شیعه نبودند؛ در آن زمان درصدکمی از مردم جامعه را شیعیان تشکیل می دادند ولی در همین حال و اوضاع نیز کلام ، علم و عظمت علمی و روحانی امام(ع) بر مردم جامعه سایه افکنده بود؛ به طور کلی در طول تاریخ جریان حرکت جماعت اسلامی به شکلی پیش رفته که شیعه با توجه به گسترش روزافزون مبانی اهل بیت(ع) در سطح جهان رو به افزایش است و امروز به اوج اقتدار خود از نظر سیاسی و حکومتی و علمی رسیده ؛ اگر با دید واقعی به تاریخ اسلام بنگیریم می بینیم در دوران های مختلف حاکمان تلاش بسیاری برای قلع و قلم شیعیان داشتند و حتی در زمان عثمانی ها این مساله رو به افزایش نهاد.

اتحاد و برادری بین مذاهب اسلامی در ایران

بیشترین درصد اهل سنت ایران را حنفی ها تشکیل می دهند که نقطه ثقل آنها در سیستان و بلوچستان است؛ پس از آن، بیشترین درصد اهل سنت در خراسان ،گلستان، مناطق مرزی و بندرعباس هستند؛ شافعی ها عمدتا در کردستان حضور دارند و تقریبا در ایران غیر از این دو مذهب فقهی مذهب دیگری نداریم. از نظر مذاهب کلامی باز اگر چنانچه حنفی ها را پیرو مذهب ماتریدی بگیریم بیشترین درصد از آن ماتریدی ها است ولی بین اشعری و ماتریدی اختلاف خاصی وجود ندارد؛ در حال حاضر شافعی ها اشعری مذهب هستند که در کردستان حضور دارند. در زمان های اخیر به خصوص پس از ظهور وهابیت گرایش اهل حدیث زیاد شده ؛ این دسته، گروه وسیعی هستند که در سیستان و بلوچستان حضور دارند؛ خوشبختانه در ایران همیشه بین اهل سنت وشیعه تعامل گسترده ای وجود داشته است؛ حداقل سراغ نداریم که در ایران از 100 سال پیش تا کنون شیعه و اهل سنت به رغم حاکمیت یک حکومت شیعه در مقابل هم قرار بگیرند و حتی شیعیان بخواهند از حکومت خود برای فشار به اهل سنت استفاده کنند.

اگر بخواهیم در کل محاسبه کنیم، بیشترین تعامل اهل سنت با شیعیان در منطقه ترکمن صحرا وجود دارد؛ البته این مطلب مفروض است که این وحدت، دوستی و همبستگی در تمام ایران یکسان است ولی مردم ترکمن صحرا از نظر اعتقادی نزدیکی بسیاری با شیعیان دارند و قدم های عملی برای این دوستی برداشته اند؛ مردم این منطقه ارادت ویژه ای به معصومین(ع) به خصوص امام رضا (ع) دارند و مرتبا برای زیارت حضرت به مشهد می آیند.

البته توصیه مبلغان و ما به عنوان دوست داران وحدت اسلامی به برادران اهل سنت همیشه این بوده که وقتی شما به اهل بیت(ع) علاقه دارید، سعی کنید این اعتقاد را بروز دهید تا شیعیان و حتی جوانانی که در معرض برخی اغراض فتنه جویانه قرار گرفته اند نیز متوجه این دوستی شما بشوند و این محبت بین شیعه وسنتی بیشتر شود؛ خوشبختانه مردم این منطقه همیشه سعی کرده اند این اعتقاد را به شکل عملی نشان دهند و حتی برای زیارت به قم نیز مشرف می شوند؛ خوشبختانه شافعی ها هم همیشه دوستی و محبت بسیاری با شیعیان داشته و دارند؛ خوشبختانه در سال های اخیر و با عنایت بزرگان نظام و مراجع و رهبری نسبت به توسعه این برادری مناسبات و احترام و درک متقابل بین گروه های سنی و شیعه در ایران رو به افزایش گذاشته ؛ در این زمینه باید مباحث اعتقادی و سیاسی به هم پیوند زده شود و سیاست دشمنان را برای تفرقه افکنی بین مسلمانان از بین ببریم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha