به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در یکی از نوشتارهای خود به موضوع «فضیلت دعا» پرداخته بودند که به بازنشر آن خواهیم پرداخت:
سخنگفتن از فضیلت دعا با تصریحات مؤکّد قرآن مجید و احادیث شریفه بر فضیلت آن، توضیحِ واضحات است. دعا، بخش مهمّی از برنامههای دینی اسلامی است که متضمّن بخشهای مهم دیگر مثل تعلیم، تربیت، تزکیه و تکامل در عقل، عقیده، ایمان و اخلاق است.
در هنگام دعا، اتّصال و ارتباط بنده با خدا محکم میشود و عالم غیب و وجود صاحب این جهان را که همه به او محتاج و نیازمندند و خواهوناخواه بهحکم:
﴿ وَلِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَظِلالُهُم بِالغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴾؛[۱]
«هرکس در آسمانها و زمین است با همه آثار وجودیش به رغبت و اشتیاق و به جبر و الزام، شب و روز به طاعت خدا مشغول است».
همه خاضع حکم و فرمان او هستند، احساس و ادراک مینمایند و شعور، باور و ایمان او به علم و قدرت و سایر صفات کمال او، بیشتر میشود.
بشر به فطرت خود، نیاز به دعا و میل به نیایش، تضرّع و ابتهال در برابر قدرت مافوقِ همه نیروهای عالمِ مادّی و کلّ جهان خلقت را درک مینماید و بدون دعا و توجّه به حقیقتی که مافوق تمام حقایق و قاهر، غالب و حاکم بر همه است، روحش آرام نمیشود.
او کسی را میخواهد که درهرحال صدای او را بشنود و دَرِ خانه اش همیشه به روی او باز باشد و از حاجات او آگاه باشد و در هنگام بلا و سختی به او پناه ببرد و به او امیدوار باشد و از همه حالات و از راز دلش مطّلع باشد و چیزی بر او مکتوم و مخفی نباشد و از عجز و ناتوانی منزّه و مبرّا باشد. چنانکه قرآن مجید میفرماید:
﴿ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَما یَخْرُجُ مِنْها وَما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَما یَعْرُجُ فیها وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ماکُنْتُمْ وَ اللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصیرٌ ﴾؛[۲]
«خدا میداند آنچه به درون زمین میرود و آنچه از آن خارج میشود و آنچه از آسمان نازل میگردد و آنچه در آسمان عروج میکند و او با شماست هرجا که باشید و او به آنچه میکنید بینا و آگاه است».
دعا، وجدانهای تاریک را روشن و اشخاص خسته را از خستگی بیرون میآورد و نشاط آنها را تازه میکند و از تسلّط یأس و افکار تشویشآمیز و خطرناک بر انسان جلوگیری مینماید و در هنگام مصائب، تسلّیبخش او میشود و در مواقف عظیم و هراس انگیز که شخص به ایستادگی، مقاومت، تحمّل، بردباری و استواری نیاز دارد، دعا همه اینها را به او میدهد. هیچ مادّه و سرمایهای نمیتواند بهقدر دعا به انسان کمک و یاری کند.
امامسجاد (علیهالسلام) در یکی از حالات بسیار شورانگیز دعایی اش که شرحش در کتابهای سیرة اهل بیت (ع) مذکور است به درگاه خدا عرض میکند:
«یا مَنْ قَصَدَهُ الضَّالُّونَ فَأَصَابُوهُ مُرْشِداً وَأَمَّهُ الْخَائِفُونَ فَوَجَدُوهُ مَعْقِلاً وَلَجَأَ إِلَیْهِ الْعَائِذُونَ فَوَجَدُوهُ مَوْئِلاً، مَتَی رَاحَةُ مَنْ نَصَبَ لِغَیْرِکَ بَدَنَهُ وَمَتَی فَرَحُ مَنْ قَصَدَ سِوَاکَ بِنِیَّتِهِ ؟»؛[۳]
«ای کسی که گمراهان او را قصد کردند و او را راهنما و مرشد خود دیدند و ترسناکان بهسوی او رفتند و او را پناهگاه خود یافتند و پناهجویان بهسوی او پناهنده شدند و او را پناهگاه خود یافتند. کجا و چه زمانی راحت است برای آنکه بدنش را برای غیر تو بهپا دارد (و در برابر غیر تو بایستد و خضوع و بندگی کند) و چه زمان فرح و نشاط است برای کسی که غیر تو را نیّت نماید؟».
افرادی که به دعا راه نیافته اند از بهترین لذایذ معنوی، محروم و در زندگی، بی پناهگاه هستند و در برابر هر حادثه و جریانی روحشان شکست پذیر است و ناچار به هر دری روی میآورند و به هر چیزی متشبّث و به هرکس چاپلوسی و تملّق میگویند. آنها مخاطب این شعر شاعرند که میگوید:
حاجت ز خلق میطلبی این چه گمرهی است
خاکت به سر مگر به خدا آشنا نهای
البتّه احساس نیاز به دعا و احتیاج به آن در هنگام شداید، بیشتر میشود و بسیاری حتّی ناخودآگاه به خدا متوجّه میشوند و اگر به زبان هم نگویند به دل «یَا أَرْحَمَ الرَّاحمِینَ» و «یَا مَنْ یُجِیبُ دَعْوَةَ الْمُضْطَرِّینَ» و… میگویند. فطرت آنها که بر توحید است در این مواقع بیدار میشود. چنانکه در قرآن مجید میفرماید:
﴿ قُلْ أَرَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذَابُ اللّ ٰ هِ أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ أَغَیْرَ اللّ ٰ هِ تَدْعُونَ إِنْ کُنْتُم صادِقینَ * بَل إِیَّاهُ تَدْعُونَ ﴾؛[۴]
«بگو آیا میبینید اگر شما را عذاب خدا آمد، یا ساعت (که مراد از آن یا هنگام مرگ یا روز قیامت است) آیا غیر خدا را (برای رفع اهوال و سختیهای آن) میخوانید اگر راست میگوئید، بلکه او را می خوانید».
در دعا موضوعی که مهم است توجّه بنده به فقر و نیاز خود به خدای بی نیاز و غنیّ است و بهعبارتدیگر خودشناسی و خداشناسی است؛ خودشناسی به اینکه چیزی محسوب نیست و مالک چیزی نیست:
﴿ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلَا ضَرّاً ﴾؛[۵]
و خداشناسی به این است که انسان بفهمد مالک همه خیرات و ولیّ همه نعمتها و برآورنده همه حاجتها و آفریننده و روزیدهنده همهچیز، خداوند متعال است. هرچه این احساس فقر بیشتر باشد و معرفت به غنا و بی نیازی خدا کاملتر گردد، درجه دعا و ربط بنده با خدا بالاتر و قویتر میگردد و بیشتر می فهمد که خودش و همه به او محتاجند و همه باید به او عرض حاجت کنند. او قاضی الحاجات و کافی المهمّات است. همه باید دست حاجت بهسوی او دراز کنند که بیشتر حاجات آنها را بدون سوال و درخواست آنها و بی آنکه آنها ملتفت به آن شده باشند برآورده نموده و برآورده میسازد که:
«هُوَ الَّذِی یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَلَمْ یَعْرِفْهُ »؛[۶]
«یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا ».[۷]
و نیز:
دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر
که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود
کرمش نامتناهی نعمش بی پایان
هیچ خواهنده از این در نرود بیمقصود
توجّه به غیر او و توسّل به غیر وسایلی که او قرار داده و برگزیده است، مثل توجّه و توسّل فقیر به فقیر و حاجتخواستن گدا از گداست. همانگونه که در این اشعار لطیف است که میگوید:
گدائی را گدائی میهمان شد
ز مسکینان کو یک نان طلب کرد
نشد کارش از آن بی مایگان راست
گدایان گر کم و گر بیش باشند
چه در وحدت چه اندر لاتناهی
زهی در وحدت وجود و غنایش
گدا بهر گدا جویای نان شد
کفی نان از پی مهمان طلب کرد
که نتوان حاجت الّا از غنی خواست
همه بی مایه و درویش باشند
دهد امکان به نفی خود گواهی
جهان از تو غنی و بی تو درویش
قالَ اللهُ تَعَالَی: ﴿ یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللّ ٰ هِ وَ اللّ ٰ هُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ ﴾؛[۸]
«ای مردم! شما همه فقیر و نیازمند به خدا هستید و اوست که تنها بی نیاز و حمید است ».[۹]
در فضیلت دعا، اخبار و احادیث چنانکه اشاره شد بسیار است از جمله این حدیث با توجه به فضیلت و ثواب بسیاری که قرائت قرآن کریم دارد حائز اهمیّت است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَن الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عیسی، عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام): رَجُلَیْنِ افْتَتَحَا الصَّلَاةَ فی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ فَتَلا هَذَا الْقُرآنَ فَکَانَتْ تِلَاوَتُهُ أَکْثَرَ مِنْ دُعَائِهِ وَدَعَا هَذا أَکْثَرَ فَکَانَ دُعَاؤُهُ أَکْثَرَ مِنْ تِلَاوَتِهِ ثُمَّ انْصَرَفَا فِی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ، أَیُّهُمَا أَفْضَلُ؟ قَالَ: «کُلٌّ فِیهِ فَضْلٌ کُلٌّ حَسَنٌ». فَقُلْتُ: إِنِّی قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ کُلّاً حَسَنٌ وَ أَنَّ کُلّاً فِیهِ فَضْلٌ فَقَالَ: «الدُّعاءُ أَفْضَلُ، أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿ وَقَالَ رَبُّکُمُ اْدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ﴾[۱۰] هِیَ وَاللهِ الْعِبَادَةُ، هِیَ وَاللهِ أَفْضَلُ، هِیَ وَاللهِ أَفْضَلُ أَ لَیْسَتْ هِیَ الْعِبَادَةُ، هِیَ وَاللهِ الْعِبَادَةُ، هِیَ وَاللهِ الْعِبَادَةُ، أَ لَیْسَتْ هِیَ أَشَدَّهُنَّ؟ هِیَ وَاللهِ أَشَدَّهُنَّ، هِیَ وَاللهِ أَشَدَّهُنَّ، هِیَ وَاللهِ أَشَدَّهُنَّ ».[۱۱]
معاویة بن عمار گفت به امامجعفر صادق (علیهالسلام) گفتم که: دو نفر باهم همزمان شروع به نماز کردند و همزمان باهم نماز را به پایان رساندند، یکی از آنها تلاوت قرآن را در نماز بیشتر از دیگری داشت و دیگری دعا بیشتر خواند کدامیک افضل است؟ در جواب فرمود: «هر دو دارای فضیلتند و هر دو نیک هستند». پرسشکننده گفت: می دانم که هر دو فضیلت دارند و هر دو خوب هستند. فرمود: «دعا فاضلتر است؛ مگر نشنیده ای فرموده خدا را که میفرماید: پروردگارتان این دعوت را کرد که مرا بخوانید تا استجابت کنم بهدرستی کسانی که از عبادت من استکبار میورزند بهزودی با کمال ذلّت، داخل جهنّم خواهند شد. آن نماز (که دعایش بیشتر است) به خدا سوگند عبادت است، آن نماز به خدا سوگند افضل است، آن به خدا سوگند افضل است آیا آن عبادت نیست؟ آن به خدا سوگند عبادت است، آن به خدا سوگند عبادت است. آیا آن شدیدتر نیست؟ به خدا سوگند نماز همراه دعا شدیدترین عبادت است…».
و این حدیث را نیز از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بخوانید که میفرماید:
«مَنْ اُعْطِیَ أَرْبَعاً لَمْ یُحْرَمْ أَرْبَعاً: مَنْ اُعْطِیَ الدُّعَاءَ لَمْ یُحْرَمِ الْإِجَابَةَ، وَمَن اُعْطِیَ التَّوْبَةَ لَمْ یُحْرَمِ الْقَبُولَ، وَمَنْ اُعْطِیَ الْإِسْتِغْفَارَ لَمْ یُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ، وَمَنْ اُعْطِیَ الشُّکْرَ لَمْ یُحْرَمِ الزِّیَادَةَ »؛[۱۲]
«هرکس چهار چیز به او عطا شود، از چهار چیز محروم نمیشود: کسی که دعا به او عطا شود (موفّق به دعا گردد) از اجابت محروم نمیشود و کسی که توبه به او عطا شود (موفّق به توبه شود) از قبول توبه محروم نمیشود و کسی که استغفار به او عطا شود (موفّق به طلب مغفرت و آمرزش گناه از خدا شود) از مغفرت و آمرزش محروم نمیشود و کسی که شکر به او عطا شود (و موفّق به شکر نعمتهای خدا شود) از زیادشدن نعمت محروم نمی شود».
سپس امام (علیهالسلام) میفرماید: و تصدیق این (گفتار)، کتاب خداست که در مورد اجابت دعا میفرماید:
﴿ اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ﴾؛[۱۳]
«بخوانید مرا، درخواست شما را روا میسازم».
و در مورد استغفار میفرماید:
﴿ وَمَنْ یَعْمَلْ سُوءً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّ ٰ هَ یَجِدِ اللّ ٰ هَ غَفُوراً رَحیماً ﴾؛[۱۴]
و در مورد سپاسگزاری میفرماید:
﴿ لَئِنْ شَکَرْتُم لَأَزِیدَنَّکُمْ ﴾؛[۱۵]
و در مورد قبولشدن توبه میفرماید:
﴿ إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یَتُوبُ اللهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللهُ عَلِیماً حَکِیماً ﴾ [۱۶]؛[۱۷]
در اینجا و در خاتمه این مقدمه چند نکته را تذکر میدهیم:
اول اینکه: دعاهایی که از پیغمبر اکرم (ص) و ائمّه طاهرین (ع) رسیده است یکی از منابع بزرگِ علم و معرفت است که میتوان ازطریق تأمل در معانی و مضامین آنها به مقامات بلند علم و عرفان، عروج نمود. واقعاً بسیاری از این دعاها را که در نهایت فصاحت، بلاغت، حسن مضمون، قداست و لطافت معناست باید از معجزات شمرد؛ زیرا غیر از کسی که علمش لَدُنّی باشد نمیتواند این معانی و حقایق را بیان نماید. نمونه آنها دعاهای صحیفه سجادیه معروف به صحیفه کامله و زبور آل محمد و انجیل اهلبیت (ع) است که باید همه مسلمانان به آن افتخار نمایند. چنانکه شرح آن به نام ریاض السالکین تألیف سیّد اجلّ سیّد علیخان نیز از آثار ممتاز، و پرفایده و در نوع خود بی نظیر است .[۱۸]
همچنین دعاهای صحیفه ثانیه، صحیفه ثالثه، صحیفه رابعه، صحیفه علویّه و سایر دعاهایی که در کتابهایی مثل: البلدالأمین و المصباح کفعمی و مصباحالمتهجد شیخ طوسی و کتابهای سیّد بن طاووس و کتاب دعای بحارالانوار و کتابهای دیگر که همه اینها نهفقط کتاب دعا هستند که کتاب معرفت و خداشناسی، نبوّت و پیغمبرشناسی، امامت و امام شناسی، و کتاب اخلاق و آداب هستند.
دوم اینکه: هرچند دعا به هر زبان و هر بیان که باشد دعاست و برای آن الفاظ خاصّی معیّن نشده است و هرکس میتواند بهقدر معرفت خود و بدونواسطه کسی با خدای خود، رابطه دعایی برقرار نماید و حوائج خود را به زبان خودش از خدا بخواهد و هیچ آداب و ترتیبی نجوید، و هرچه دلِ تنگش میخواهد بگوید؛ ولی دعاخواندن با دعاهایی که از اهلبیت (ع) رسیده است افضل و کاملتر است و از نقص و خطابهای کوتاه و نارسا منزّه است.
آنها که در اوج مقام معرفت قرار دارند میفهمند که باید خدا را چگونه خواند و چگونه مخاطب قرار داد و چه حوایجی را از او طلبید. کسی که جهلهای مختلف او را احاطه کرده است چگونه میتواند چنانکه شایسته است در محضر خدا زبان به سخن باز نماید.
سوم اینکه: دعا، مجرّد خواندن خدا و با خدا سخنگفتن است و شرط آن دانستن حاجت یا بیان حاجت نیست. فواید و برکات مهمی که بر آن مرتّب میشود، بر همان سخنگفتن با خدا و خدا را به اسماءالحسنی خواندن و نعمتهایش را برشمردن و ستایش او و نیایش، تضرّع و تذلّلنمودن نیز مرتّب میشود. چنانکه در دعا نیز شرط نیست که برای مقاصد اخروی باشد بلکه برای مقاصد مشروعه دنیوی نیز باشد باز دعاست و مستحب است که همهچیز را و حتّی برحسب بعضی روایات [۱۹] نمک طعام را از خدا بخواهد.
چهارم اینکه: برای کمال دعا، شرایط و آدابی است که در کتابهای دعا ذکر کرده اند. چنانکه برای استجابت دعا نیز موانعی است که باید برطرف شود که از آن جمله: حرامبودن لقمه و غذا، ترک صله رحم و امور دیگر است. چنانکه در دعاست:
«اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ »؛[۲۰]
«خدایا! ببخش بر من گناهانی را که دعا را حبس می کند».
که از آن معلوم میشود اقتضای دعا برای اجابت از بین نمیرود ولی تأثیر آن حبس میشود تا وقتی که گناهی را که مانع استجابت بوده است با توبه و ادای حقوق ذوی الحقوق و قضای آنچه باید انجام شود، تدارک نماید.
شرایط استجابت دعا نیز اقسامی دارد، بعض اوقات شریفه، اماکن مقدسه، مواقع و مواقف و امور دیگر تأثیر دعا را سریع میسازد که تفاصیل آنها بهطور مبسوط و مشروح در کتابهای دعا مذکور است و با مراجعه به تألیفات بزرگان از حقایق عالی و مقاصد مهمّه ای که از دعا منظور است آگاه شوید؛ و در مواقع توجّه و دعا، این حقیر مسکین و بسیار بسیار محتاج به مغفرت و رحمت خدا و پدر و مادرم را فراموش نفرمایید.
پنجم اینکه: اگرچه باید همهچیز را از خدا خواست ولی اگر مطلب و حاجت، امری باشد که با اسباب عادّی فراهم میشود و فراهمکردن آن برای شخص میسّر است، اکتفا به دعا صحیح نیست باید اسبابی را که خدای مسبّب الاسباب برای آن مقرّر و مقدّر کرده است فراهم کرد و درعینحال از او هم تأثیر اسباب را التماس نمود. چنانکه در داستان آنکه در محضر رسول خدا (ص) ناقه خود را رها کرد و گفت: توکّل بر خدا کردم، رسیده است که آن حضرت به او فرمود:
«اِعْقِلْها وَتَوَکَّل ْ»؛[۲۱] «زانوی شتر را ببند و توکّل کن».
البتّه در مواردی هم که دست شخص از اسباب امری کوتاه است نباید ناامید شود و دست از دعا و طلب حاجت از خدا برندارد و در دعا اصرار و الحاح نماید و لهجه صادق و راست داشته باشد. مثلاً کسی که برای حوائج مسلمانان دعا میکند یا حاجت شخصی کسی را از او میخواهد باید درخواستش جدّی و واقعی باشد. اگر خداوند امکان انجام این حوائج و خدمات نوعی یا شخصی را به او عطا کرده باشد و او از بذل امکانات خود امساک نموده و بخل بورزد و بااینکه میتواند از گرفتاران دستگیری نماید، برای آنها دعا کند، معلوم است که در دعا صادق نیست و مثل تشنه ای است که آب در دستش باشد و آن را نیاشامد و دعا کند که خدا او را سیراب نماید!
پی نوشتها:
[۱]. رعد، ۱۵.
[۲]. حدید، ۴.
[۳]. ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج ۳، ص ۲۴۸؛ بحرانی، مدینة معاجز الائمة الاثنیعشر (ع)، ج ۴، ص ۳۸۰، ۳۹۲ ۳۹۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۴۰.
[۴]. انعام، ۴۰ ۴۱.
[۵]. اعراف، ۱۸۸. «من مالک سود و زیان خویش نیستم».
[۶]. ابنشاذان قمی، الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، ص ۲۰.
[۷]. طوسی، مصباحالمتهجد، ص ۷۰، ۳۳۱، ۵۹۹.
[۸]. فاطر، ۱۵.
[۹]. حمید، هم محتمل است به معنای محمود و حمدشده و هم به معنای حامد و سپاسگزارنده باشد.
[۱۰]. غافر، ۶۰.
[۱۱]. طوسی، تهذیبالاحکام، ج ۲، ص ۱۰۴؛ ابنفهدحلی، عدةالداعی، ص ۳۵؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج ۶، ص ۴۳۸.
[۱۲]. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۵ (ج ۴، ص ۳۳).
[۱۳]. غافر، ۶۰. «بخوانید مرا، درخواست شما را روا میسازم».
[۱۴]. نساء، ۱۱۰. «و هرکس کار زشت انجام دهد یا به خود، ستم کند و پس از آن از خدا آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزندة مهربان می یابد».
[۱۵]. ابراهیم، ۷. «اگر شکر نعمت بهجا آورید، نعمت شما را افزون می سازیم».
[۱۶]. نساء، ۱۷. «خدا توبه کسانی را میپذیرد که کار زشت و ناشایسته از روی نادانی بهجا آورده پس از آن بهزودی (پیش از رسیدن مرگ) توبه کنند، پس خدا آنها را می بخشد و خدا (به توبه راستی) دانا و (درباره هرکس) درستکار است».
[۱۷]. نهجالبلاغه، حکمت ۱۳۵ (ج ۴، ص ۳۳ ۳۴).
[۱۸]. ر. ک: مدنی شیرازی، ریاضالسالکین.
[۱۹]. سرخسی، المبسوط، ج ۳۰، ص ۲۷۳؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۲، ص ۶۵.
[۲۰]. ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج ۲، ص ۷۰۷؛ کفعمی، المصباح، ص ۵۵۵؛ محدّث قمی، مفاتیحالجنان، دعای کمیل.
[۲۱]. ترمذی، سنن، ج ۴، ص ۷۷؛ ج ۵، ص ۴۱۷؛ ابنابیعاصم، الآحاد و المثانی، ج ۲، ص ۲۱۵؛ طبرسی، مشکاةالانوار، ص ۵۵۱.