شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۱
ماجرای مسجدی که به فرمان پیامبر (ص) به آتش کشیده شد

حوزه/ خداوند متعال بنای مسجد ضرار را به ساختن چیزی بر روی لبه رودخانه‌ای تشبیه کرده است؛ آن هم نه در جایی که مُشرِف به رودخانه باشد که اگر آشنای به شنا باشد نجات یابد، بلکه در جایی که مشرف بر جهنّم است و روشن است که در چنین جایی سقوط همان است و نابودی همان، و احتمال نجات کاملاً منتفی است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، «مثال های زیبای قرآن»، کتابی است از آیت الله العظمی مکارم شیرازی که به مثال‌های مختلف قرآن در موضوعات گوناگون پرداخته و حوزه نیوز مطالب کاربردی این کتاب را در شماره‌های مختلف تقدیم نگاه شما قرآن دوستان خواهد کرد.

* فصل هجدهم

هفدهمین مثال: مسجد ضرار

خداوند کریم در آیات (۱۰۷ تا ۱۰۹) سوره برائت (توبه) می‌فرماید:

«وَالَّذینَ اتَّخَذُوا مَسجِداً ضِراراً وَ کُفراً وَ تَفریقاً بَینَ المُؤمِنینَ وَ اِرصاداً لِمَن حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحلِفُنَّ اِنْ اَرَدْنا اِلاَّ الْحُسْنی وَ اللّهُ یَشْهَدُ اِنَّهُمْ لَکاذِبوُنَ لا تَقُمْ فیهِ اَبَداً لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَی التَّقوی مِنْ اَوَّلِ یَوْم اَحَقُّ اَنْ تَقُومَ فیهِ، فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ اَنْ یَتَطَّهَّروُا وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ اَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ و رِضْوان خَیْرٌ اَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُف هار فَانْهارَ بِه فی نارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لا یَهْدی الْقَوْمَ الظاّلِمینَ».

هرگز در آن [مسجد به عبادت] نایست! آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته‌تر است که در آن [به عبادت] بایستی؛ در آن، مردانی هستند که دوست می‌دارند پاکیزه باشند؛ و خداوند پاکیزگان را دوست دارد!

آیا کسی که شالوده آن را بر تقوای الهی و خشنودی او بنا کرده بهتر است، یا کسی که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستی بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرو می‌ریزد؟! و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی‌کند.

دورنمای بحث

آیات سه گانه فوق که به عنوان هفدهمین مَثَل از امثال قرآن تلقّی شده درباره مسجد «ضرار» است که دشمنان اسلام برای مبارزه با این دین خوش آیند نو پا، در صدد بر آمدند تا از آن به عنوان سنگر محکمی استفاده کنند و با سلاح دین و مذهب با اسلام بستیزند.

شأن نزول

اکثر مفسّران قرآن در ذیل آیات مذکور، به شأن نزول این آیات اشاره داشته (۵)، داستان آن را این چنین نگاشته اند:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در هنگام عزیمت به جنگ تبوک، در میان راه به قبیله بنی سالم که در آن زمان خارج از مدینه زندگی می‌کردند برخوردند. عدّه ای از آنان که مردمی ظاهر الصّلاح بودند از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) اجازه خواستند تا مسجدی را در نزدیکی مسجد قبا بنا کنند. و دلیل خود را این گونه بیان داشتند که چون در قبیله ما افراد ضعیف و ناتوانی از پیرمردان، پیرزنان و کودکان وجود دارند که نمی‌توانند در همه وقت برای اقامه نماز به مسجد قبا حاضر شوند، علاوه بر این که گرمای تابستان، سرمای زمستان، باد و باران نیز مانع از حضور آنان در مسجد می‌شود، ساختن چنین مسجدی در نزدیکی مسجد قبا ضروری به شمار می‌رود.

به عبارتی، آنان دو هدف به ظاهر زیبا را بیان کردند: نخست ساختن مسجد و محلّ عبادت و دیگر، حمایت از ضعیفان.

از این رو، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) اجازه ساختن آن مسجد را صادر کردند و سپس به سمت جنگ تبوک حرکت نمودند.

بانیان مسجد از غیبت پیامبر (صلی الله علیه وآله) سو استفاده کرده، با سرعت هر چه بیشتر مسجد را ساختند. هنگامی که آن حضرت از جنگ برگشت، خدمت حضرتش رسیدند و از او خواستند تا مسجد را افتتاح کند!

در این هنگام «آیات سه گانه مَثَل» به وسیله جبرئیل بر آن حضرت نازل شد.

شرح و تفسیر

وَ الَّذینَ اتَّخَذوُا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ اِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ: آری؛ جبرئیل نازل شد و پیامبر (صلی الله علیه وآله) را از اقامه نماز در مسجد ضرار بازداشت؛ زیرا آن، به ظاهر مسجد بود و در واقع برای آنان بتخانه و مرکز توطئه به شمار می‌رفت. این قسمت از آیه شریفه، چهار هدف را برای این منظور بیان می‌دارد:

۱. «ضِراراً»؛ بنابر آیه شریفه، اوّلین هدف بانیان این مسجد، شکستن ابهت مسلمانان و ضرر زدن به آنها بود؛ زیرا این مسجد به عنوان سنگری برای دشمنان در نظر گرفته شده بود تا از این طریق، بر پیکر مسلمانان ضربه وارد کنند.

۲. «کُفْراً»؛ هدف دیگر آنان، تقویت مبانی کفر و شرک بود. آنان بدین جهت در بنای مسجد همّت گماردند تا با پایگاه قرار دادن مسجد، فعّالیّت های خود را در تضعیف اسلام و مسلمانان، و تقویت کفر و شرک شدّت ببخشند.

۳. «تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤمِنینَ»؛ سومین هدف که از خطرناک‌ترین اهداف آنها بود ایجاد شکاف و تفرقه بین مسلمانان و اهل ایمان بود. روشن است وقتی بین دو گروه از مسلمانان تفرقه‌ای ایجاد شود، در برابر هم صف آرایی می‌کنند و نیرویی را که باید در نابودی دشمن مشترک به کار گیرند، صرف نابودی همدیگر می‌کنند و به جای آن که دشمن آسیب زده شود، هر دو گروه از این اختلاف آسیب می‌بینند؛ همانگونه که این اصل در تمام اختلافات حاکم است و ثمره شوم اختلاف، دامنگیر هر دو گروه می‌شود!

۴. «اِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ»؛ چهارمین هدف، آماده کردن پایگاهی مستحکم در قلب کشور اسلامی، برای یکی از دشمنان اسلام بود که دشمنی او با خدا و رسول خد (صلی الله علیه وآله) سابقه‌ای دیرینه داشت.

ابو عامر نصرانی، دشمن کینه توز اسلام

شخصی مسیحی به نام ابوعامر نصرانی که بشارت ظهور پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را در کتاب آسمانی خویش خوانده بود به مدینه آمد و منتظر ظهور اسلام شد. در این مدّت او برای خود مریدان و طرفدارانی پیدا کرد. با ظهور اسلام او به دین اسلام گروید؛ ولی با گذشت زمان تمام پیروان و طرفداران و مریدان خود را از دست داد و نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله) حسادت ورزید؛ آتش حسادت در او شعله ور گشت تا جایی که او یکی از آتش افروزان جنگ اُحد گردید. به همین جهت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) او را فاسق خواند و همین امر سبب شد که او نتواند در مدینه ماندگار شود. به ناچار به پادشاه روم پناهنده شد و او را از آینده درخشان اسلام و خطری که برای روم خواهد داشت مطّلع ساخت و اسلام را برای ابر قدرت روم خطری جدّی دانست بدین جهت، دولت روم را نسبت به جنگ علیه مسلمانان تشویق نمود در پی این تقاضا پادشاه روم نیز قول مساعدت داد.

منافقان مدینه با «ابوعامر» بی ارتباط نبودند؛ ابوعامر برای منافقان مدینه نامه‌ای نوشت و از آنها خواست که پایگاهی برای او در مدینه بنا کنند تا به مدینه باز گشته، زمینه را برای هجوم سپاهیان روم فراهم کند. از این رو منافقان مدینه مسجد فوق را به عنوان پایگاهی برای این دشمن خطرناک بنا کردند (۶).

اکنون مسجد با اهداف مذکور ساخته شده است و منافقان از پیامبر (صلی الله علیه وآله) دعوت کرده اند که با اقامه نماز در آن مسجد، رسماً آن را افتتاح نماید.

امّا جبرئیل امین، پیام خداوند را در ضمن آیه زیر به آن حضرت این گونه ابلاغ کرد:

«لا تَقُمْ فیهِ اَبَداً» پیامبر ما! هرگز در این مسجد که به ظاهر مسجد و محل عبادت و در واقع مرکزی برای توطئه است نماز مگذار!

«لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ اَوَّلِ یَوْم اَحَقُّ اَنْ تَقُومَ فیهِ»: مسجد ضرار جای عبادت و پرستش خداوند یکتا نیست؛ بلکه بنابر آیه شریفه مسجدی شایستگی این عبادت بزرگ الهی را دارد که دارای دو ویژگی باشد:

۱- نخست این که بنیان آن بر اساس تقوا و ایمان به خدا نهاده شده باشد. این فراز از آیه شریفه به ما می‌آموزد که اساس و بنیان تمام چیزها از قبیل مسجد، حسینیّه، مدارس دینی، سیاست، آزادی، اقتصاد، مدیریّت، کشورداری و… باید بر اساس تقوا نهاده شود؛ زیرا تقوا، روح و محتوی اعمال تلقّی شده است.

۲- خصوصیّت دیگر این که باید افرادی که در آن مساجد حاضر می‌شوند، انسان‌های پاک و طاهری باشند؛ زیرا نمازگزاران هر مسجد معرِّف آن مسجد به شمار می آیند.

این دو ویژگی در مسجد «قبا» دیده می‌شد؛ چه این که هم اساس آن بر تقوا بود و هم نمازگزاران آن انسان‌های پاک و با فضیلت بودند، بر خلاف مسجد ضرار که نه اساس آن بر تقوا بود و نه بنیان گذاران و نمازگذاران آن انسان‌های پاک و بافضیلتی به شمار می‌رفتند.

فرمان تخریب مسجد ضرار

از این رو، نه تنها پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) در آن مسجد نماز نخواند و آن را افتتاح نکرد، بلکه دستور به آتش کشیدن آن را صادر کرد؛ و پس از آن که مسلمانان آن را به آتش کشیدند، پیامبر (صلی الله علیه وآله) دستور فرمودند تا دیوارهای آن را خراب کنند و زمین آن را برای انبوه سازی زباله مهیّا سازند.

«اَفَمَنْ اَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ وَ رِضْوان خَیْرٌ اَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُف هار»؛ یا رسول اللّه! آیا مسجد قبایی که بنیان و شالوده آن بر تقوای الهی و خشنودی و رضایت حضرت حق، نهاده شده بهتر است، یا مسجد ضراری

که شالوده آن بر «شَفا جُرُف هار» بنا شده و در نتیجه در آتش جهنّم سقوط خواهد کرد؟

شَفا: به معنی لبه هر چیزی است و عرب لب‌های انسان را بدین جهت «شَفَه» می‌گوید که در لبه دهان قرار گرفته است.

جُرُفْ: کناره هر چیزی را جُرُف می‌گویند و از این رو، کناره رودخانه را - که به آب منتهی می‌شود - جرف نامیده اند.

هار: به چیزی که در حال سقوط است، هار گویند. آب رودخانه کناره‌های رودخانه را از درون خالی می‌کند. این لبه از بیرون سالم و بی خطر جلوه می‌کند، به گونه‌ای که اگر انسانی ناآگاهانه پایش را بر روی این لبه قرار دهد ناگهان لبه رودخانه که از درون تهی گردیده است فرو می‌ریزد و آن انسان بی خبر را به داخل رودخانه و قعر آب‌ها کشانده، او را غرق می‌کند.

خداوند متعال در این آیه شریفه، بنای مسجد ضرار را به ساختن چیزی بر روی لبه چنین رودخانه‌ای تشبیه کرده است؛ آن هم نه در جایی که مُشرِف به رودخانه باشد که اگر آشنای به شنا باشد نجات یابد، بلکه در جایی که مشرف بر جهنّم است و روشن است که در چنین جایی سقوط همان است و نابودی همان، و احتمال نجات کاملاً منتفی است.

آیا آدم عاقل راضی است در چنین مسجدِ سست بنیانی با این همه خطر حاضر شود؟!

آری؛ مسجدی که بر اساس تقوی و رضایت الهی ساخته شده است آن قدر مستحکم، قابل اطمینان و مایه نجات است؛ امّا مسجدی که برای تفرقه، کفر، شرک و پایگاه دشمن بنا نهاده شود چنان سست، خطرناک و مایه هلاکت است که بنابر آیه قرآن موجب سقوط انسان در آتش جهنّم می‌شود!

آیا تعبیری جالب‌تر و مثالی رساتر از این برای سرچشمه‌های شرک و نفاق می‌توان یافت؟!

پیام‌های آیه

۱- آنچه از داستان مسجد ضرار استفاده می‌شود، این است که مسلمانان باید بسیار مواظب و مراقب اعمال خود باشند؛ چه اینکه گاهی دشمن در لباس مذهب و با اسلحه دین به جنگ دین و مذهب مجهّز می‌شود! از این رو، وقتی به تاریخ اسلام مراجعه می‌کنیم با انبوهی از مذاهب ساختگی دشمن مواجه می‌شویم که تنها برای ضربه زدن به «اسلام ناب» نهادینه شده اند.

از جمله مذاهب ساختگی، «فرقه ضالّه بهائیّت» است که اکنون برای همگان روشن شده است که این مذهب بی اساس در کجا متولّد شده است؛ چه کسانی آن را ساخته اند و چه کسانی از آن استفاده می‌برند .(۷)

۲- مسلمانان باید زیرک و دقیق باشند و فریب ظاهر را نخورند.

در هر برنامه و فتنه‌ای باید متولّیان آن را شناسایی کنند، باید دریابند که چه کسانی از آن بهره می‌برند و چه کسانی متحمّل ضرر می‌شوند. مبادا فریب کسانی را بخورند که به نام استعمار و آبادانی وارد کشور آنهامی شوند و با اسلحه آبادانی به خرابی کشور آنها می‌پردازند؛ یا به نام ترویج آزادی، آنها را به اسارت می کشند

و یا به نام ترویج دین آنها را بی دین کنند!

آری؛ بر اساس فرمایش پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) که فرمودند: «کَیِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ» (۸)، انسان مؤمن باید باهوش، زیرک و نسبت به امور مختلف مواظب و دقیق باشد.

پی نوشت‌ها:

۵- به تفسیر المیزان، جلد نهم، صفحه ۳۹۱ و تفسیر مجمع البیان، جلد ۵، صفحه ۷۲، مراجعه کنید.

۶- تفسیر نمونه، جلد ۸، صفحه ۱۳۵.

۷- برای توضیح بیشتر، به کتاب «ارمغان استعمار» و «پای سخنان پدر» مراجعه کنید.

۸- میزان الحکمه، باب ۲۹۱، حدیث ۱۴۴۹.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha