به گزارش خبرگزاری حوزه، «مثال های زیبای قرآن»، کتابی است از آیت الله العظمی مکارم شیرازی که به مثال های مختلف قرآن در موضوعات گوناگون پرداخته و حوزه نیوز مطالب کاربردی این کتاب را در شماره های مختلف تقدیم قرآن دوستان می کند .
فصل بیست و یکم:
بیستمین مثال: توسّل به ما سوی اللّه
خداوند در آیه ۱۴ سوره رعد می فرماید: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجیبُونَ لَهُمْ بِشَیْء اِلاّ کَباسِطِ کَفَّیْهِ اِلَی الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغَهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ اِلاّ فی ضَلال»؛ دعوتِ حق از آنِ اوست؛ و کسانی را که [مشرکان ] غیر از خدا می خوانند، [هرگز] به دعوت آنان پاسخ نمی گویند. آنها همچون کسی هستند که کف های [دست ] خود را به سوی آب می گشاید تا آب به دهانش برسد، و هرگز نخواهد رسید و دعای کافران، جز در ضلال و گمراهی نیست.
دورنمای بحث
آیه مثَل توسّل و دعا را بررسی کرده، به انسان ها می آموزد که دست نیاز را به سوی چه کسی دراز کنند؛ سپس آیه، برای کسانی که به درِ خانه مخلوقات - نه خالق آنان - می روند و عرضه نیاز و حاجت می کنند مثلی بیان می کند.
پرسش
قبل از پرداختن به شرح و تفسیر آیه مَثَل، لازم است این پرسش مطرح شود که چرا بعضی از مَثَلها و تشبیه هایی که در آیاتی قبل از سوره رعد ذکر شده، در بحث ما مطرح نشده است؛ همانند آیه شریفه ۳۲ سوره مائده، که کشتن یک انسان بی گناه را با کشتن تمام انسان ها برابر می داند و نجات یک انسان بی گناه را به نجات تمامی انسان ها تشبیه می کند؛ در حالی که در این آیه نیز تشبیه و نظیری ذکر شده که میتوانستیم آن را مورد بحث قرار دهیم؟
پاسخ
در قرآن مجید مثالها و تشبیهات فراوانی وجود دارد؛ لیکن بحث ما در مثل های قرآن است نه در تشبیهات آن.
تشبیه آن است که چیزی را به چیز دیگری ماننده سازند؛ مثل اینکه می گویند: حسن مانند شیر است. این یک تشبیه است نه مَثَل؛ ولی مثال یک داستان، یک سرگذشت، یک مجموعه و برنامه است که در قرآن برای بیان مطالب عقلانی دور از دسترس مردم، بیان شده است؛ مانند اینکه قرآن برای بیان حقّ و باطل - که یک مسئله غیرحسّی است - به باران و سیلاب و کف روی سیلاب مثال می زند و حق را به باران و باطل را به کف روی سیلاب تشبیه می نماید که اگرچه کف بالانشین و پر سر و صدا است؛ ولی فروغی ندارد و زود نابود می گردد. بنابراین، با توضیح بالا یک معیار کلّی برای جدا کردن مثال ها از تشبیهات به دست می آید.
برق آسمانی و ابرهای باران زا
به منظور درک بیشتر مثل مذکور، لازم است به توضیح و شرح آیات ۱۲ و ۱۳ سوره رعد اشاره شود:
خداوند متعال در آیه ۱۲ سوره رعد می فرماید: «هُوَ الَّذی یُریکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنْشِأُ السَّحابَ الثِّقالَ»؛ او (خداوند) کسی است که برق را به شما نشان می دهد، که هم مایه ترس است و هم مایه امید؛ و ابرهای سنگی بار ایجاد می کند.
یکی از آثار عظمت خداوند، ارائه و نشان دادن «برقِ» آسمان است که هم سبب شوق و امید انسان ها است و هم مایه خوف و ترس و نگرانی آنها.
برق آسمان، بشارت باران را به ارمغان می آورد؛ زیرا ایجاد رعد و برق آسمان سبب می شود تا باران های فراوانی نازل گردد.
چگونه «برقِ» آسمان سبب نزول باران می شود؟
ابرهایی که دارای دوبار الکتریکی متضاد هستند هنگامی که با هم برخورد می کنند، برق آسمان را به وجود می آورند که در نتیجه حرارت شدیدی در حدود ۱۵ هزار درجه سانتیگراد به وجود می آید. این حرارت هوای اطراف خود را می سوزاند و باعث می شود که فشار هوا کم شود؛ آن گاه کم شدن فشار هوا سبب نزول باران می گردد. از طرفی، ممکن است «برق» به صورت «صاعقه ای» درآید و باعث نابودی «جنگل ها، روستاها، انسان ها، حیوانات، مزارع و کشتزارها» گردد این خود خوف و نگرانی را به همراه دارد.
وَ یُنْشِأُ السَّحابَ الثِّقالَ: خداوند ابرهای سنگین باران زا نیز ایجاد می کند. شاید در نظر بسیاری از انسان ها ابرهای آسمان با هم تفاوتی نداشته باشند و به یک گونه عمل کنند؛ در صورتی که حقیقت چیز دیگری است و نسبت به هم تفاوت های زیادی دارند.
از جمله تفاوت ها اینکه: ابرها به دو دسته سنگین و سبک تقسیم می شوند؛ ابرهای سنگین، در فضایی نزدیک تر به زمین جا گرفته اند؛ ولی ابرهای سبک، در فضایی دورتر از زمین مستقر هستند. ابرهای سنگین باران زا هستند و از این رو که دارای آب فراوانی هستند نمی توانند در مرتبه بالایی از آسمان قرار گیرند.
«رعد آسمانی» نشانه ای از عظمت خدا
در آیه ۱۳ سوره رعد خداوند چنین می فرماید: «وَ یَسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِه وَ الْمَلائِکَةُ مِنْ خیفَتِه وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصیبُ بِها مَنْ یَشاءُ وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللّهِ وَ هُوَ شَدیدُ الِْمحالِ»؛ و رعد، تسبیح و حمد او می گوید؛ و نیز فرشتگان از ترس او! و صاعقه ها را می فرستد؛ و هر کس را بخواهد گرفتار آن می سازد، در حالی که آنها [با مشاهده این همه آیات الهی، باز هم] درباره خدا به مجادله مشغولند؛ و او قدرتی بی انتها [و مجازاتی دردناک] دارد!
آیه شریفه به دو موضوع اشاره دارد: یکی رعدهای آسمانی و دیگری صاعقه ها؛ و از آنجه که قبلاً در مورد صاعقه بحث کردیم در اینجا فقط به بررسی مسئله «رعد» می پردازیم.
همان گونه که قبلاً گفته شد برخورد ابرهای آسمانی با همدیگر، در صورتی که دارای دو بار الکتریکی مختلف (یکی مثبت و دیگری منفی) باشد، تولید جرقه می کند که به نور آن «برق» و به صدای آن «رعد» گفته می شود. روشن است که صدا و نور همزمان تولید می شود؛ لیکن انعکاس نور زودتر از صدا(رعد) صورت می گیرد؛ علّت این امر، آن است که سرعت سیر «نور» به مراتب بیشتر از سرعت سیر «صدا» است.
«رعد آسمانی» اگرچه به ظاهر ساده به نظر می رسد؛ لیکن از آیات بزرگ الهی به شمار می رود و در زندگی تمام موجودات نقش مهمّی ایفا می کند.
دانشمندان برای «رعد و برق» آثار زیادی ذکر کرده اند که به مهمترین آنها اشاره می گردد:
۱- نخستین اثری که رعد و برق دارد و این فایده، تمام موجودات جهان - اعم از انسان ها، حیوانات، گیاهان، نباتات و جوامد - را در بر می گیرد، نزول باران و آب های آسمانی است.
۲- فایده دیگر آن، «آفت کشی» گیاهان است؛ یعنی «رعد و برق» ، آفت گیاهان را از بین می برد. بدین گونه که حرارت شدیدی که بر اثر رعد و برق ایجاد می شود، سبب می گردد تا اکسیژنِ اضافه تولید گردد و تبدیل به نوعی آب شود که آن را «آب اکسیژنه» می نامند که از دو اکسیژن و دو هیدروژن تشکیل می گردد. «آب اکسیژنه» یکی از مواد ضد عفونی کننده است که معمولاً در داروخانه ها یافت می شود.
این مادّه ضدّ عفونی وقتی همراه باران بر سطح زمین نازل می شود، آفت گیاهان را از بین می برد. به همین جهت، اگر رعد و برق کم شود، آفت گیاهان زیاد می گردد.
۳- سومین خاصیّت مهم «رعد و برق» ، تولید مقدار زیادی کود برای گیاهان است. رعد و برق های آسمانی هر ساله ده ها میلیون تن کود تولید می کنند و بر سراسر کره زمین می پاشند؛ کودی قوی، مفید، مؤثّر و فراگیر برای تمامی گیاهان.
این کودها بدین گونه ایجاد می شوند که دانه های باران به وسیله حرارت زیاد ناشی از برق با کربن ترکیب می شوند و اکسید کربن را تولید می کنند و هنگامی که به همراه باران بر روی خاک می ریزند، با خاک ترکیب شده، یک نوع کود گیاهی قوی، مؤثّر و مفید به وجود می آورند.
آری؛ این رعد و برق آسمانی چنین آثار مهمّی دارد و از آیات بزرگ الهی به شمار می آید. جالب اینکه قرآن مجید زمانی پرده از این رازهای مهمّ علمی برداشت که عقل انسان تصوّر آن را هم نمی کرد!
بنابر آیه شریفه، رعدحمد و تسبیح خدا می گوید؛ تسبیح به معنای تنزیه خداوند از هر گونه عیب و نقصی است، آیا آفت زدایی گیاهان کره زمین به وسیله رعد و برق، تنزیه خداوند از هرگونه عیب و نقصی نیست؟ آیا آفت زدایی، نوعی تسبیح نیست؟
حمد، ستایش بر صفات جلال و جمال خداوندی است؛ آیا تغذیه گیاهان نوعی حمد و ستایش در عالم ممکنات و مخلوقات محسوب نمی شود؟
بی شک، آیات ۱۲ و ۱۳ سوره رعد به این مهم اشاره دارد و آنها را نشانه ای از عظمت خدا می داند. خلاصه اینکه آیه ۱۲ و ۱۳ به چندین آیت از آیات مهمّ الهی یعنی رعد و برق و باران و صاعقه، اشاره دارد.
شرح و تفسیر آیه مثل
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ: در اینکه منظور از جمله «له دعوة الحق» چیست؟ بین مفسّران اختلاف است، برخی گفته اند: مراد توحید است؛ یکتایی و توحید مختصّ ذات خداست.
عدّه ای معتقدند: این جمله اشاره به قرآن مجید دارد؛ قرآن کتاب الهی است.
و تعداد زیادی از مفسّران آن را به «دعای به حق» تفسیر کرده اند؛ یعنی اگر بندگان بخواهند دعایشان مستجاب شود، باید به درگاه حضرت حق روی آورند و درِ خانه او را بکوبند؛ یعنی ما سوی الله حلاّل مشکلات نیست، بلکه تنها او قادر به استجابت دعاهای بندگان و گره گشای مشکلات آنان است.
شاهد تفسیر سوم - که ما نیز بدان معتقدیم - ذیل همین آیه شریفه است که می فرماید: «وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ اِلاّ فی ضَلال؛ دعای کافران جز در ضلال و گمراهی نیست».
دعاهای کافران بی راهه است؛ زیرا آنان درِ خانه کس یا چیزی می روند که حتّی قادر نیستند از خود دفاع کنند و یا برای خود منفعتی کسب کنند، تا چه رسد به دیگران.
وَ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجیبُونَ لَهُمْ بِشَیْء اِلاّ کَباسِطِ کَفِّیْهِ اِلَی الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ: شاهد سخن در مثل بیستم، این قسمت از آیه است.
کسانی که غیر خدا را می خوانند و برای حلّ مشکلات خود به سراغ بت ها می روند و دست به دامن مخلوقاتِ محتاج می زنند، مشکلات آنها حل نمی شود. مَثَل چنین انسان هایی، مَثَل کسی است که دستهایش را بسوی آب دراز کرده است تا آن را بنوشد؛ لیکن موفق به این کار نمی شود و تشنه برمی گردد.
مفسران در تفسیر «کَباسِطِ کَفَّیْهِ اِلَی الْماءِ...» ، گفتار مختلفی ذکر کرده اند که به آنها اشاره می شود:
۱- منظورِ آیه، شخصی است که برای رفع تشنگی بر سر چاه آبی برود، چاهی که نه طناب دارد، نه چرخ آب کشی دارد و نه دلو! عمق این چاه نیز زیاد است. این انسانِ تشنه برای خوردن آب، دو دست خود را از فاصله زیاد بسوی آب دراز می کند، دستانی که به یک متری چاه هم نمی رسد؛ بی شک، چنین کسی موفّق نمی شود خود را سیراب کند و ناکام برمی گردد.
۲- مرادِ آیه شخصی است که در کنار چاه ایستاده است و بدون اینکه حتی دستانش را بسوی آب دراز کند، تنها به آب اشاره می کند که بسوی او آید تا از آن بنوشد، و روشن است که آب به اشاره او بالا نمی آید و احتیاج به ابزار و وسیله دارد.
آری؛ دعای کافران که به درِ خانه بت ها می روند و در ضلالت و گمراهی هستند، مانند چنین انسانی است.
۳- «باسط» ، یعنی اینکه کف دستان باز باشد نه منحنی. این امر به گونه ای می ماند که شخصی کنار چشمه آبی برود تا آب بنوشد این شخص دستش به آب می رسد؛ لیکن دو دست خود را صاف نگه داشته و آنها را غرفه و کاسه نکرده است؛ به همین جهت، به محض اینکه دو دست خود از آب خارج کرده، به طرف دهانش می برد، تمام آب می ریزد و آبی به دهانش نمی رسد، و تشنه از کنار چشمه زلال آب برمی خیزد!
در میان سه تفسیر فوق، به عقیده ما تفسیر اوّل از همه مناسب تر است؛ هرچند می توان گفت هر سه تفسیر صحیح است و هر سه، بیان یک مقصود را دارند؛ زیرا به اعتقاد ما، «استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد جایز است». (۷)
بنابراین، برای حلّ مشکلات خود نباید به در خانه غیر خدا رفت. باید به درگاه با عظمت خداوند برویم؛ چه اینکه او خالق، رازق، محیی و ممیت است. او مشگل گشا است و همه چیز به دست اوست. از غیر او کاری ساخته نیست؛ زیرا همه نیازمندیم و او غنی؛ همه محتاج هستیم و او بی نیاز؛ همه عاجز هستیم و او قوی؛ همه ضعیف هستیم و او قادرِ مطلق است از این رو، نه تنها به در خانه بتان نباید رفت، بلکه به در خانه هیچ یک از مخلوقات خدا نباید روی آورد.
پیام های آیه
۱- آیا توسل به معصومان (علیهم السلام) شرک نیست؟ به عبارتی، آیا این گونه توسّلات و دعاها نیز مشمول آیه شریفه است و مورد نهی شارع مقدّس قرار گرفته و باید از آن پرهیز کرد؟
در جواب پرسش فوق، باید گفت که روی آوردن به درگاه این بزرگواران و برگزیدگان خداوند بدان معنا نیست که ما از خود آنها حل مشکل را مستقلاًّ طلب کنیم؛ بلکه دست توسّل به سوی آنان می گشاییم تا ما را نزد خداوند مورد شفاعت قرار داده، برای حل مشکل ما از خداوند قادر مطلق چاره جویی کنند؛ زیرا ما معتقدیم که این بزرگواران اگر کاری می کنند به اذن خداوند است. امّا وهابی ها که بخاطر این دعاها و توسّلات، نسبت شرک و کفر به ما می دهند، سخت در اشتباهند و معنای حقیقی و واقعی شرک و کفر را نفهمیده اند؛ همان گونه که ماهیّت توسّل شیعه را ندانسته اند!
در سفر عمره مفرده که به مدینه منوّره و مکّه مکرمه مشرف شدم، روز جمعه بیست و دوم شعبان سال (۱۴۱۹ هـ ق) در مسجدالحرام به سخنان خطیب جمعه گوش می دادم. عجیب اینکه خطیب مذکور، تمام خطبه نماز جمعه را از روی کاغذی که قبلاً برای او تهیّه کرده بودند می خواند. گویا او حق نداشت حتّی یک کلمه را از خود بگوید. با خود گفتم: چقدر تفاوت است بین این خطبه ها، و خطبه های نمازهای جمعه ایران اسلامی که خطیب آن آزاد است هرگونه تحلیلی داشته باشد، به هر حال، خطیب نماز جمعه مشغول قرائت خطبه گردید. در بین خطبه به کسانی که در کنار قبور مشرّفه دعا می کنند و به آنها توسّل می جویند حمله کرد و آنها را به شرک و کفر متّهم ساخت.
البتّه ما در برابر این هتّاکی بی کار ننشستیم، برای سران عربستان نامه ای نوشتیم و به این کار اعتراض نمودیم.
به هر حال معتقدان به دعا و توسّل، بزرگان و اولیا را شریک خدا نمی دانند، بلکه آنها را به درگاه خداوند شفیع قرار می دهند و به عبارت دیگر، ما همان اعتقادی را داریم که در آیه ۱۱۰ سوره مائده، درباره حضرت مسیح - علی نبیّنا و آله و علیه السلام - آمده است: «وَ اِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِاِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکُونَ طَیْراً بِاِذْنی وَ تُبْرِئُ الاَْکْمَهَ وَ الاَْبْرَصَ بِاِذْنی وَ اِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِاِذْنی...»؛ هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی به صورت پرنده می ساختی، و در آن می دمیدی، و به فرمان من پرنده ای می شد؛ و به فرمان من کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را شفا می دادی؛ و نیز مردگان را به فرمان من زنده می کردی....
در این آیه شریفه زنده کردن مردگان، شفای بیماران، آفرینش پرندگان، همه به حضرت مسیح نسبت داده شده است؛ لیکن همه آنها با اذن و دستور خداوند متعال بوده است.(۸)
شیعه نیز جز این نمی گوید. او معتقد است که بزرگان و اولیای دین، می توانند به اذن و دستور خداوند کارهایی را که دیگران از انجام آن عاجزند، انجام دهند و یا شفیع و واسطه بین بندگان و خدا بشوند تا حضرت حق مشکلات بندگان را حل کند؛ بنابراین دعا و توسّل شیعه، نه شرک است و نه کفر.
با توضیحاتی که گفته شد، اگر کسی عقیده شیعه را در دعا و توسّل شرک بداند، باید - نعوذ بالله - حضرت مسیح را نیز مشرک بپندارد!
ضمناً، از این بحث برمی آید که معجزات پیامبران نیز به این شکل نبوده است که فقط آنها دعا کنند و خداوند انجام دهد، بلکه امکان داشته است پیامبران با اذن خداوند، خود، آن معجزه را انجام دهند؛ یعنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به عنوان مثال با اذن خداوند شقّ القمر را خود انجام دهد.(۹) و این هیچ استبعادی ندارد.
۲- أشکال مختلف بت پرستی.
بت پرستی در تاریخ بشریّت، تاریخچه مفصّل و اَشکال مختلفی دارد. گاهی انسان های جاهل بت های ساختگی خود را از سنگ، چوب، فلز و حتّی از مواد خوراکی می ساختند و در برابر آن به زانو درآمده، به سجده می افتادند و آن را می پرستیدند.
در برهه ای از زمان بت پرستان، برای پرستش خود بت هایی از موجودات بی جان و بی شعور عالم طبیعت، انتخاب می کردند. به همین جهت، عدّه ای خورشیدپرست شدند، و برخی به عبادت ستاره ها پرداختند، و گروهی دیگر ماه را عبادت نمودند(۱۰) و حتّی برخی، بعضی از رودخانه ها و دریاچه های مهم - مانند رودخانه نیل و دریاچه ساوه - را می پرستیدند و شاید خشک شدن دریاچه ساوه و خاموش گشتن آتشکده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)(۱۱)، از این جهت بوده است که این دو، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند.
همچنین بت پرستان در برخی از مناطق دنیا درختان را می پرستیدند، مخصوصاً درخت صنوبر را که از دیرزمان مسجود برخی از انسان های بت پرست گمراه بوده است.
از این رو، بعضی از مفسّران «اصحاب الایکه» را همین «صنوبرپرستان» دانسته اند؛ همان کسانی که منشأ رسم خرافی سیزده به در بوده اند و آن را اختراع کرده اند.
زمانی نیز حیوانات خدایان برخی انسان ها شدند که متأسّفانه این نوع بت پرستی هنوز در بسیاری از مناطق هندوستان رواج دارد.
عدّه ای نیز به برخی انسان ها روی آوردند و آنها را می پرستیدند؛ مثلاً در زمان فرعون گروهی از مردم او را می پرستیدند که قرآن مجید از زبان خود فرعون، چنین می گوید: «وَ قالَ فِرْعُونُ یا اَیُّهَا الْمَلأُ ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ اِله غَیْری»؛ فرعون گفت: «ای جمعیّت اشراف! من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم».(۱۲)گاهی نیز فرشتگان مورد پرستش قرار می گرفتند.
یکی از مورّخان معروف گفته است: «هر چیزی در عالم، روزی بت بوده و مورد پرستش قرار گرفته است؛ چیزی را سراغ نداریم که مورد پرستش قرار نگرفته باشد». به هر حال، تمام بت پرستی ها در یک عنوان جمع شده است و آن توجه به ما سوی اللّه و غفلت از خداوند عالم است؛ همان گونه که در کلام بعضی از بزرگان آمده است: «کُلَّما شَغَلَکَ عَن اللّه فَهُوَ صَنَمُکَ» ؛ هر چیزی که تو را از خداوند غافل نماید و به خود مشغول کند، همان بت توست.
از این رو، زن و فرزند، مال و ثروت، پست و مقام، رفیق و دوست و هر چیزی که انسان را از خداوند غافل کند بت محسوب می گردد. قرآن مجید، بر تمام ما سوی الله خطّ بطلان کشیده است و جز ذات حضرت حق هیچ موجودی را شایسته عبادت و پرستش نمی داند؛ چه اینکه مخلوقات همه فقیر و محتاجند و لحظه به لحظه مشمول فیض الهی قرار می گیرند، نه اینکه آنها فقط در ابتدای آفرینش، به خدا نیازمند بودند و پس از آفرینش در ادامه حیات، دیگر نیازی به خدا نداشته باشند.
مَثَل نیاز انسان به خداوند، مَثَل نیاز لامپ روشن به نیروگاه مولّد برق است؛ همان گونه که لامپ در نورافشانی خود پیوسته محتاج و وابسته به نیروگاه است، انسان نیز همیشه به فیض الهی نیازمند است. به عبارتی، لحظه به لحظه خلقت تازه ای صورت می گیرد (کُلُّ یَوْم هُوَ فی شَأْن) (۱۳)، مخصوصاً اگر این مطلب طبق «حرکت جوهری» محاسبه شود، بسیار واضح تر است.(۱۴)
پی نوشت ها:
۱- شرح بیشتر را در تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۱۸ به بعد، مطالعه فرمائید.
۲- سوره نحل، آیه ۷۸.
۳- سوره بقره: آیه ۷.
۴- سوره بقره: آیه ۲۵۷.
۵- میزان الحکمه، جلد اوّل، صفحه ۱۹۳.
۶- بحارالانوار، جلد ۶۷، صفحه ۱۰۶.
۷- این مسئله یک بحث «اصولی» است و در اصول فقه مطرح شده است؛ برای توضیح بیشتر، به کتاب انوارالاصول، جلد اوّل، صفحه ۱۴۵ به بعد مراجعه کنید.
۸- این مطلب در آیه ۴۹ سوره آل عمران از زبان خود حضرت عیسی (علیه السلام) نیز نقل شده است.
۹- شرح این معجزه را در کتاب «معراج، شقّ القمر، عبادت در قطبین» مطالعه فرمائید.
۱۰- در آیات ۷۶ تا ۷۸ سوره انعام اشاره ای به پرستش خورشید و ماه و ستارگان شده است.
۱۱- به هنگام ولادت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) معجزات مختلفی روی داد؛ که خاموش شدن آتشکده فارس و خشکیدن دریاچه ساوه دو نمونه آن است. توضیح بیشتر را در منتهی الآمال، جلد اوّل، صفحه ۴۴ مطالعه فرمائید.
۱۲- سوره قصص آیه ۳۸.
۱۳- سوره الرحمن: آیه ۲۹.
۱۴- برای آگاهی بیشتر، به تفسیر نمونه، جلد ۲۳، صفحه ۱۳۸ به بعد مراجعه کنید.