دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
امام سجاد

حوزه/ مقطع امامت امام سجاد (ع)، مقطع تاریخی بسیار پیچیده‌ای است، مقطعی که تمدن اسلام در یک پیچ خطرناک تاریخی قرار گرفته و امام مأموریت الهی نجات تمدن را بر عهده داشتند .

به گزارش خبرگزاری حوزه، امام خمینی (ره) وصیتنامه سیاسی الهی خود را با حدیث شریف ثقلین شروع کرده است و در حقیقت براعت استهلال وصیتنامه ایشان، حدیث ثقلین است. در ادبیات و علم بدیع یکی از آرایههای ادبی فاخر براعت استهلال (شگرف آغازی) است. آغاز کردن شعر یا نثر با کلماتی زیبا و ساده و روشن که با اشارهای لطیف و متناسب - و نه بهتصریح - به اصل مقصود رهنمون باشد، چنانکه خواننده در ادامه آن دورنما را با مطالعه همه متن، بهطور تفصیل درمی‌یابد.

حدیث ثقلین، تنها ایده حقیقی برای سعادت بشر

براعت استهلال وصیت‌نامه با حدیث ثقلین، به این معنا است که مشکل امروز عالم بشریت، نشناختن و دور افتادن از ثقلین است. جهان اسلام و به‌تَبَع آن همه بشریت، زمانی از مسیر حق و حقیقت منحرف شدند که به وصیت پیامبر (ص) در مورد قرآن و اهل‌بیت عمل نکردند و با تحریف حقیقت، منطق بی‌اصل و اساس «حَسْبُنَا کتَابُ الله» (کتاب خدا ما را بس است و نیازی به عترت پیامبر (ص) نداریم) و با حذف اصل الهی امامت و ولایت، خود را در مخوف‌ترین ورطه گمراهی شیطانی گرفتار کردند.

مثل الامام مثل الکعبة اذ تؤتی و لا تأتی

هرچند حاکم بودن یا نبودن امام و ولی الهی، خللی در واسطه فیض الهی بودن ایشان ایجاد نمی‌کند؛ اما امامت، اصلی است که مردم برای سعادت ابدی خود هیچ راهی جز این‌که به سراغ امام بروند، ندارند. تا مردم، حکومت ولی معصوم قلبا و لسانا و عملاً برنتابند و آن را تحمل ننمایند، به خوشبختی حقیقی نمی‌رسند. این حقیقت در یکی از آیات قرآن این‌گونه تبیین شده است: «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» (آل‌عمران: ۱۱۲) - آن‌ها (یهود) هر کجا یافت شوند مهر ذلت بر آنان خورده است، مگر با ارتباط به خدا و با ارتباط به مردم. پیامبر اسلام (ص) در تبیین این آیه فرمودند: «ریسمانی که از جانب خداست کتاب خدا (قرآن) و ریسمانی که از جانب مردم است، جانشین من است» (فَالْحَبْلُ مِنَ اللَّهِ کتَابُهُ وَ الْحَبْلُ مِنَ النَّاسِ وَصِیِّی (الغیبه للنعمانی، ص ۳۹؛ بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۱۱۲)). به این معنی که خداوند متعال، ریسمانی از آسمان می‌فرستد و مردم نیز ریسمانی از زمین به آسمان می‌فرستند و اگر این دو به یکدیگر متصل شوند، نجات و سعادت بشریت حاصل می‌شود. خداوند متعال علی بن ابیطالب را به‌عنوان نامزد و کاندیدای خودش برای حبل‌الناس معرفی کرد؛ اما مردم که نظر دیگری داشتند، ظالم از کار درآمدند و نتیجه آن، عدم اتصال حبل‌الله و حبل‌الناس شد؛ چراکه امامت قبل از آن‌که حبل‌الناس باشد، عهد الله است که به ظالمین نمی‌رسد: «قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره: ۱۲۴). امامت عهد الهی است و کسانی که امامت را نپذیرفته‌اند، عهد الهی را شکسته‌اند و در زمره ظالمین هستند.

اگر کسی عهد الهی را بشکند (همچنان که بنی‌اسرائیل شکستند) گرفتار پنج بلای سنگین تمدن سوز می‌شوند که عبارت‌اند از: محرومیت از لطف خدا و لعن و نفرین الهی، قساوت قلب و عدم تأثیر هدایت‌های الهی در آن‌ها، کفر به آیات الهی، تحریف حقایق و قتل رهبران الهی: «فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» (مائده: ۱۳)؛ فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ وَکفْرِهِمْ بِآیَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ... (نساء: ۱۵۵) - پس بنی‌اسرائیل را به خاطر شکستن پیمانشان لعنت کردیم و از رحمت خویش دور ساختیم و دل‌هایشان را سخت گردانیدیم به‌طوری‌که کلمات را از مواضع خود تحریف می‌کنند؛ و به خاطر پیمان‌شکنی و کفر آنان به آیات خدا و کشتن پیامبران به ناحقّ...

این آیه، سنَّتی الهی را بیان می‌کند و مختص بنی‌اسرائیل نیست بلکه در مورد بنی اسماعیل (مسلمانان) که عهد امامت را زیر پا گذاشتند نیز صادق است، چراکه آن‌ها نیز از نقض میثاق امامت تا قتل رهبران الهی و فاجعه عاشورا را رقم زدند.

عملکرد تمدنی امام سجاد (ع)

مقطع امامت امام سجاد (ع)، مقطع تاریخی بسیار پیچیدهای است و تمدن اسلام در یک پیچ خطرناک تاریخی قرار گرفته است و امام مأموریت الهی نجات تمدن را بر عهده دارد. «روزگار امام سجاد (ع) قطعاً یکی از دشوارترین، ظُلمانیترین و دهشتناکترین مرحله تاریخی تشیع است و در عین حال درسآموزترین و نقشآفرینترین مرحله است. در چنین وضعیتی امام باید مفاهیم را بازسازی کند، تحریف را از دین بزداید، حقیقت امامت را بهجای خود برگرداند، معارف را احیا کند، روح صلابت و ایستادگی را بر مردمان، حداقل بر شیعیان بدمد و معیارهای زندگی انسانی - الهی را به انسانها عرضه کند. کار امام خیلی خطیر و مهم است. تعبیر بسیار دقیق آقای حسن الامین که بعد هم آقای جعفر مرتضی دارد: «الامام السجاد باعث الاسلام من جدید» امام سجاد (ع)، اسلام را دوباره بازسازی کرد.» (نک: نقش امام سجاد (ع) در تداوم حادثه کربلا در گفتوگو با محمدعلی مهدوی راد (qudsonline.ir)).

برنامه حضرت چنین است که اگر بخواهیم این ناقضان عهد را به عهد الهی (امامت) را به راه راست برگردانیم، باید همین مسیر را برگردیم؛ یعنی ابتدا باید قساوت و سنگدلی مردم از بین برود تا دل‌ها نرم شود؛ زیرا بعد از فاجعهٔ کربلا و به شهادت رساندن اباعبدالله، دل‌ها به‌شدت، سنگ شده بود و ظرفیت پذیرش هدایت در مردم وجود نداشت. به همین دلیل باید حرکتی شروع می‌شد تا این مسیر به اصل خود بازگردد و فقط یک راه برای بازگشت چنین مردمی وجود داشت؛ این‌که دل‌ها نرم شود. امام سجاد نیز درست بر این نکته دست گذاشتند. ایشان دو روش برای این کار انتخاب کردند: یکی روضه و اشک بر مصائب سیدالشهدا؛ و دوم تضرع، دعا و مناجات. به همین خاطر، حضرت قالب مناجات را انتخاب کردند و صحیفه ارزشمند سجادیه را از خود به یادگار گذاشتند تا راه درست حرف زدن با خدا و اشک ریختن را به شیعه بیاموزند.

سه قطره است که ایدئولوژی و مکتب را حفظ میکند:

۱) قطره خون (دفاع و جهاد) که مربوط به سیدالشهدا (ع) شد.

۲) قطره جوهر و قلم (نهضت علمی) که به دوره امامت امام باقر و امام صادق (ع) مربوط است.

۳) قطره اشک (سلاح البکاء در میدان جهاد اکبر) که مربوط به حضرت زین‌العابدین است؛ و حقیقت این است؛ تا اشک نباشد، نمی‌توان به پذیرش علم و حقیقت و سپس ایستادگی در دفاع از آن و جان دادن در راه امام زمان (عج) رسید.

امام سجاد (ع) سنَّت اشک را پایه‌گذاری کردند. ایشان آموزگار این مکتب و عامل تجهیز شیعه به این سلاح استراتژیک است. وقتی با اشک بر مصائب سیدالشهدا (ع) و مناجات با خدا، دل‌ها نرم شد و ظرفیت دریافت حقیقت در دل‌ها ایجاد شد؛ بعد، نوبت به علم پیدا کردن به ضرورت امامت رسید. در آن هنگام، امام باقر و امام صادق (ع) تعلیم علم را به عهده گرفتند. ما نیز برای بازگشت به مسیر اهل‌بیت (ع) و یاری امام زمان (عج) باید از این دو روش استفاده کنیم؛ یعنی برپایی مجالس احیاء امر اهل‌بیت (ع) که به فرمایش امام رضا (ع): «مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیی فیهِ أمْرُنا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ» (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۷۸)؛ و دیگری خواندن ادعیه، اشک و استغفار به درگاه خدا تا غبار گناه را از دل‌هایمان بزداییم و بتوانیم حکومت ولی معصوم قلبا و لسانا و عملاً تحمل نماییم و به خوشبختی حقیقی برسیم: «اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتی مِنَ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ بِذِکرِک مَعْمُورَةً» (دعای کمیل).

انتهای پیام/

هادی رحیمی کوهستان

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha