خبرگزاری حوزه/ مقام معظم رهبری (حفظه الله) در سخنان اخیر خود در ادامه چند سخنرانی قبل، از لزوم جهاد تبیین و اهمیت و کارویژه آن سخن گفته اند و آن را از همه مطالبه نموده اند، از همین رو شایستگانی به تکاپو افتاده اند تا به این واجب کفائی لبیک بگویند و در این زمینه ورود کنند.
اما معمولا سرعت، فوریت و تعجیل در رقابت، برخی از افراد و سازمان ها را از تدبیر و آنچه باید بکنند و آنچه نباید بکنند باز می دارد و خطر کارهای سطحی و نمایشی را افزایش می دهد.
نگارنده بر این باور است که جهاد تبیین مفهوما در بیانات رهبر انقلاب بارها مورد تاکید قرار گرفته است، از زمانی که در باب عبرت های عاشورا و خواص و عوام می فرمودند تا برهه فتنه ۸۸ که از خواص و فرهیختگان و افسران جنگ نرم خواستند تا عمار وار وارد شوند و سخن بگویند و تبیین نمایند، آن موقع ایشان خود را وسط پیکار جنگ تبیین کرد که شمشیر کشیده است و هل من ناصر می گوید!
از آن مهمتر بنظر می رسد رهبری برای جایگاه خود، شان بسیار مهمی در جهاد تبیین فرض نموده اند و در هر سخنرانی و بیانی به تبیین و نشان دادن راه از بیراه همت گماشته اند و طرز رهبری خود را در بعد عمومی در این شان دیده اند و هدایت عمومی را اینگونه پیش می برند.
در اینجا این سوال پیش میآید که اگر جهاد تبیین سالهاست که پرونده روی میز رهبری و جزء مطالبات ایشان است، چرا امسال ـ ۱۴۰۰ ـ مورد مطالبه جدی و موکد قرار گرفته است؟ مگر قبلا واجب نبوده است و مطالبه نشده است؟ مگر پیش از این افراد و نهادهایی مشغول این جهاد نبوده اند!
بنظر نگارنده آنچه که رهبری را واداشته تا مجدد نیروها را به صف کند، نخست عبارت است از درک اهمیت این شان رهبری که برای بسیاری مغفول است و خود نیاز به تبیین دارد و گاه به صورت شبهه در میآید و ذهن ها نمی تواند بین دغدغه شان و مسئولیت های رهبری جمع کند و دوم آنکه تبیین تا کنون نتوانسته است به سقف حداقلی خود برسد و راضی کننده باشد و همیشه در کف و سطح مانده است، به عبارت دیگر تبیین های صورت گرفته در انواع قالب ها ناکارآمد بوده و نتوانسته است آن طرز و شان رهبری را امتداد ببخشد و محقق سازد.
اگر چه ایشان تا کنون توانسته است جامعه را با انقلاب و آرمان ها همراه سازد و تا طلیعه ۴۳ ام جلو بیاورد اما فشار حداکثری دشمنان در ساحت تبلیغ و جنگ روانی و انحراف افکار بسیار قوی تر و جلو تر از نیروهای انقلاب بوده است.
تلخ تر آنکه جریان انقلابی نیز دچار انحراف و اعوجاج فکری می شود. به مانند اینکه فیلم ساز انقلابی و با بودجه انقلاب در توصیف وضع موجود و برون رفت بسوی وضع مطلوب، حوزه و روحانیت را نشانه می رود، یا از درون حوزه افرادی در مسئله کرونا و واکسن و مانند آن در مقابل جریان هدایت رهبری به اسم انقلابی گری مقابله می کنند و افعال و اهوای خود را دنبال میکنند و اساسا نمی توانند حرف حق خود را به نفع انقلاب بیان کنند بلکه به معارضه میافتند و دشمن دائم از آنان سوء استفاده تبلیغی می کند و برای نظام و انقلاب هزینه ایجاد می کنند. همچنین است نهادهایی که نمی توانند اشتباهات خود را جبران نمایند و حتی در برابر توبیخ و نقد رهبری نیز دست به توجیه گری می زنند و از مقصر واقع شدن و عذرخواهی می هراسند. این دسته معمولا خود را پشت رهبری و نظام پنهان می کنند و جزئیت خود را به اسم کلیت نظام جا میزنند و اینگونه کل سیستم نزد افکار عمومی با انگ و شبهه مواجه می شود.
در این معرکه طبیعی است که رهبری مجدد فراخوانی برای جهاد تبیین صادر می نمایند، چون جامعه در مقوله های اندیشه ای و کاربردی دچار تعارضاتی می گردد که به تحیر و سرگردانی آن می انجامد.
به تحلیل فوق می بایست این مطلب را نیز اضافه کرد که تبیین های موجود از وجوه و ساحت های نظام و انقلاب بسیار سطحی و کم عمق می باشند و عمده تبیین های عمیق، مهجور و منزوی شده اند و در لابه لای سخنران ها و سلبریتی ها و شوهای مجازی و تصویری گم می شوند. جامعه سر رشته افکارش را به کسانی داده است که بی عمق و بی جهت سخن پراکنان حرفه ای شده اند و نمی دانند چه می گویند.
متاسفانه می بایست مجدد نگران این دست تبیین ها بود، جهادگران تبیینی که بدون عمق وارد میدان می شوند و بجای پر کردن خلاء ها بر شبهات و تحیرها میافزایند.
بدون شک هرگونه عملیات تبیینی بدون پشتوانه تئوریک از وضع امروز و آنچه بایست باشد نمی تواند بر رفع سوء تفاهم ها بیانجامد بلکه بلعکس سبب ریزش ها و فاصله گرفتن های بیشتر می گردد و انگ توجیه گری و ماست مالی کردن قوت میگیرد.
نتیجه آنکه تا جهاد تبیین مبتنی بر قوت تئوریک در بیان ریشه ها و وضع امروز در ساحت های مختلف سیاست، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و مسائل مختلف اصلی آن نباشد، فرمان دومی صادر نخواهد شد و ما هنوز در امتحان اول و فرمان اول مانده ایم و به جلو نرفته ایم.
محمدصابر صادقی