حجت الاسلام محمد رضا سبحانی نیا در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از قزوین، ضمن تسلیت سالروز شهادت حضرت امام محمد تقی جوادالائمه (ع) گفت: حضرت امام محمد تقی جواد الائمه (ع) در سال ۱۹۵ هجری قمری متولد شد و در سال ۲۲۰ به شهادت رسید. آن بزرگوار در ۸ سالگی پدر عزیزش را از دست داد و به مقام امامت رسید و دوران امامتش ۱۷ سال بود و ایشان در طول دوران امامت خویش مانند پدران گرامی اش، هدایت معنوی و علمی و اخلاقی جامعه اسلامی را بر عهده داشت و وظایف خویش را در حد امکان به بهترین صورت به انجام رسانید. اما می توان گفت یکی از اصلی ترین اقدامات و فعالیت هایش دفاع از جایگاه امامت و تلاش جهت تحکیم این باور رفیع اسلامی بود.
وی خاطرنشان کرد: هر چند امام رضا (ع) در تثبیت جایگاه امامت آنچنان موفق بود که پس از ایشان باور به امامت در میان شیعیان مستقر شده بود و شیعه از این جهت دچار چالش و بحران نشد و از این رو هر کسی که امامت امام رضا (ع) را قبول دارد تا امام دوازدهم را هم باور دارد و به اصطلاح دوازده امامی است، اما به دلیل خردسالی امام جواد (ع) اعتقاد به امامت ایشان در اذهان برخی از مردم همچنان دشوار و دچار اما و اگر بود لذا امام جواد (ع) در این مسأله، بسیار واضح و روشن و عالمانه اقدام کرد و در رفع ابهامات و تردیدهای دوست و دشمن، دچار ملاحظه کاری و رعایت مسائل کم اهمیت نشد.
معاون پژوهش حوزه علمیه استان قزوین خاطرنشان کرد: در روایت نقل شده که عالمان شیعه پس از شهادت امام رضا (ع) از بغداد و کوفه به مدینه آمدند تا امام بعدی را بشناسند عبدالله بن موسی برادر امام رضا (ع) به پاسخگویی به سوالات این عالمان اقدام کرد عالمان شیعه از پاسخهای او قانع نشدند و زمانی که امام جواد را پاسخگوی سوالات خود دیدند باخوشحالی مقصود خود را حاصل شده دیدند و در این زمان امام جواد (ع) عموی خود عبدالله بن موسی را مؤاخذه نمود که چرا به این امر مهم اقدام کرده است؟
وی ادامه داد: اگر مسأله شخصی بود امام جواد (ع) حرمت عموی بزرگ خود را نگه می داشت و او را در حضور جمع مؤاخذه نمی نمودT اما آن مسأله یک امر شخصی نبود بلکه اقدام ایشان پاسداشت حریم ولایت الهی و امامت امت و تاییدی بر آموزه امام رضا (ع) بود که میفرمود امامت منصبی الهی است و با آموزش و تربیت به دست نمی آید.
استاد حوزه علمیه قزوین تصریح کرد: در طول دوران امامت حضرت جواد (ع) ایشان در جلسات مناظرات و احتجاجات زیادی قرار گرفت که در این جلسات نیز در گفتگو با عالمان بزرگ اهل سنت آنان را در مباحث علمی شکست می داد. اخباری از ناراحتی برخی از این عالمان به ما رسیده است. گزارشهایی از مناظرات یحیی بن اکثم و ابن ابی دؤاد از عالمان شناخته شده اهل سنت در گفتوگو با امام جواد (ع) که در سن کودکی و نوجوانی به سر می برد به ما رسیده است.
وی اظهار کرد: یحیی بن اکثم که از سوی عالمان طرفدار خاندان عباسی برای مناظره با امام جواد (ع) انتخاب شده بود با طرح سوال پیچیده و دشواری از مناسک حج، شکست علمی امام جواد (ع) و نادرست بودن باور شیعیان به امامت فردی خردسال را هدف گرفته بود و اگر این امر یک مسأله شخصی تلقی می شد حضرت جواد (ع) به گونهای رفتار نمیکرد که نظر یک عالم بزرگ در حضور جمع ابطال شود و او احساس شرمساری و شکست نماید.
معاون پژوهش حوزه علمیه استان قزوین عنوان کرد: سیره اخلاقی ائمه اطهار علیهم السلام در مواجهه با دوست و دشمن و کوچک و بزرگ، حفظ حرمت ها و رعایت امور اخلاقی و اجتماعی بوده است. در این گونه موارد ایستادگی علمی امام جواد (ع) در برابر علمای سنی و ابطال رأی آنها به هدف اثبات حقانیت خویش و تحکیم باور شیعیان به امامت بوده است.
حجت الاسلام سبحانی نیا عنوان کرد: در ماجرایی دیگر، در جلسه ای علمی که در حضور معتصم عباسی و گروهی از عالمان مذاهب تشکیل شد و موضوع حد قطع دست سارق مورد گفتوگو بود، عالمان مختلف، آراء گوناگون خود را بیان کردند و بر اساس این نقل، امام جواد (ع)، ابتدا از پاسخ دادن طفره رفتند، شاید هدف ایشان این بود که بدون ضایع شدن علمای اهل سنت، این جلسه به اتمام برسد و سمت و سوی این جلسه به تقابل رأی آن عالمان با رای امام معصوم نینجامد، اما وقتی معتصم عباسی با اصرار از امام خواست در این امر نظر بدهد و نتیجه این جلسه را به سمت مقایسه رای امام با نظر سایر عالمان کشانید، امام جواد (ع) در معرفی اندیشه برتر امام، با استدلال به آیه قرآن و سنت نبوی، حکم صحیح قطع دست سارق را بیان کرد و آراء آن افراد را ابطال نمود ودر پایان این جلسه ابن ابی دؤاد به شدت ناراحت بود و آرزو میکرد اصلاً متولد نشده بود و این جلسه را شرکت نمیکرد.
معاون پژوهش حوزه علمیه استان قزوین تصریح کرد: حضرت جواد (ع) در تثبیت باور شیعیان نسبت به مقام امام، دچار ملاحظات و رعایت موارد کم اهمیت نمی شده است و شاید به همین جهت بود که پس از ۱۷ سال تلاش علمی و توفیق نهایی در تحکیم باور به امامت، و ناامید شدن حاکمان بنی عباس در ابطال مقام امامت، نهایتاً به شهید کردن آن امام مظلوم اقدام نمودند.
انتهای پیام/
نظر شما