دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
المصطفی

حوزه/ کرسی علمی ترویجی با عنوان «الهیات سلبی به مثابه تقریر نظریه عینیت» در تاریخ به همت پژوهشگاه بین المللی المصطفی، از سوی پژوهشکده ادیان و فرق برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه در این کرسی،دکتر محمدعلی اسماعیلی، به عنوان ارائه‌کننده بحث و حجت الاسلام عزالدین رضانژاد، به عنوان مدیر کرسی و ناقدان آن حجج اسلام والمسلمین رضا برنجکار و قدردان قراملکی بودند.

در ابتدا، مدیر جلسه به معرفی پروژه «الهیات سلبی در ادیان ابراهیمی» پرداخت که کرسی حاضر برآمده از آن است. این پروژه زوایای مختلف الهیات سلبی را در ادیان ابراهیمی مورد بررسی قرار می‌دهد.

در ادامه، دکتر محمدعلی اسماعیلی به طرح بحث پرداخت که مدعای وی در دو نکته خلاصه می‌شود: نخست؛ برخی اندیشوران امامی (غالباً متکلمان)، ضمن پذیرش نظریه عینیت صفات با ذات، آنرا با استفاده از الهیات سلبی تقریر و تفسیر کرده‌اند. دوم؛ تفسیر نظریه عینیت در سایه الهیات سلبی نمی‌تواند تأمین‌کننده محتوای نظریه عینیت باشد.

وی اظهار داشت: «الهیات سلبی» طیف گسترده ای از دیدگاه ها را شامل می‌شود که با رهیافت ها و مبانی مختلف، این نظریه را در حوزه های متعدد خداشناسی مطرح نموده اند و به دشواری می توان میان آنها مؤلفه مفهومی مشترکی به جز مفهوم «سلب» یافت. در جمع‌بندی و ارزیابی تعریف‌های ارائه شده می‌توان گفت: الهیات سلبی در حوزه خداشناسی، سه ساحت «هستی‌شناختی»، «معرفت‌شناختی» و «زبان‌شناختی» را شامل می‌شود که برخی تعریف ها، ساحت هستی‌شناختی، برخی، ساحت معرفت‌شناختی و برخی، ساحت زبان‌شناختی را کانون بررسی قرار داده‌اند.

سخنران کرسی ادامه داد: این در حالی است که تعریف جامع این نظریه باید هر سه ساحت پیش‌گفته را شامل شود که بر این اساس، می‌توان آنرا شیوه ای از الهیات پژوهی دانست که در سه محور وجودی، معرفتی و زبانی صفات خدا مطرح است و در محور نخست، بر نفی‌صفات ثبوتی حقیقی به‌مثابه حقائق ثبوتی نفس‌الامری از ذات الهی دلالت دارد، چنانکه در محور دوم، شناخت‌ناپذیری ایجابی صفات ثبوتی را مورد تأکید قرار می‌دهد و در محور سوم، بر زبان سلبی در حوزه گفتگوهای خداشناسانه تأکید دارد. این تعریف از یکسو، ساحت‌های مختلف صفات را پوشش می‌دهد و از سوی دیگر، الهیات سلبی را به‌مثابه روشی برای الهیات پژوهی قلمداد می‌نماید.

وی خاطرنشان کرد: ساحت هستی‌شناختی الهیات سلبی خود دو رویکرد عمده دارد: الف. نفی‌صفات ثبوتی حقیقی از ذات خدا؛‌ ب. ارجاع صفات ثبوتی حقیقی به صفات سلبی. رویکرد دوم خود قرائت‌های مختلفی را در بر می‌گیرد که از جمله آنها قرائت «عینیت» است که در این قرائت، الهیات سلبی به‌مثابه تقریر نظریه عینیت ارائه می‌شود، با این پیشفرض که نظریه عینیت تنها در قالب بازگرداندن صفات ثبوتی حقیقی به «سلبی» توجیه‌پذیر است. این دیدگاه مورد پذیرش ثقةالاسلام کلینی، شیخ صدوق، علامه حلی و فاضل مقداد قرار دارد.

اسماعیلی یادآور شد: این نظریه سه مؤلفه دارد: الف. حقیقت نفس‌الامری صفات ثبوتی خدا به یک سلسله امور سلبی باز می‌گردد (نظریه سلبی‌انگاری صفات ثبوتی در مقام هستی‌شناختی)؛ ب. سلبی‌انگاری صفات ثبوتی، بساطت ذات الهی را تأمین می‌نماید، در حالی‌که عدم ارجاع آنها به صفات سلبی با بساطت ذات ناسازگار است (برهان نظریه)؛ ج. بازگرداندن صفات ثبوتی به صفات سلبی، تأمین‌کننده نظریه عینیت و تفسیر آن است. مؤلفه اول نه تنها با فرهنگ لغت سازگار نیست، بلکه فی حد ذاته نیز صحیح نیست، زیرا «نفی‌جهل» اعم از علم است نه مساوی با آن.

وی مؤلفه دوم را معلول ناتوانی در ارائه تفسیر صحیح نظریه عینیت دانست و گفت: این مسئله بر یک پیشفرض ناصحیح استوار است که کثرت مفهومی صفات ثبوتی، کثرت مصداقی آنها را در پی دارد. در حالی‌که میان این دو، تلازمی وجود ندارد. این‌ نظریه نمی‌تواند تفسیر نظریه عینیت قلمداد شود (مؤلفه سوم)، زیرا «عینیت صفات با ذات» تنها زمانی صادق است که صفات به‌مثابه حقائق ثبوتی پذیرفته شوند.

در ادامه جلسه، حجت الاسلام قدردان قراملکی، به ارزیابی محتوای ارائه شده پرداخت و یادآور شد: رویکرد مقاله حاضر، عقلی صرف یا نقلی صرف نیست بلکه شاید عقلی-نقلی و توصیفی- تحلیلی باشد. همچنین مناسب بود به‌جای افراد متعدد، دیدگاه یکی از افراد مطرح شده، محور مقاله قرار می‌گرفت.

در ادامه، حجت الاسلام والمسلمین برنجکار، در ارزیابی محتوای ارائه شده، به بیان نکاتی پرداخت و گفت: الهیات سلبی اختصاص به ساحت معناشناختی صفات خدا دارد، ‌از این‌رو با نظریه عینیت ارتباطی ندارد تا بتواند تفسیر و تقریرش قلمداد شود؛ پیروان این نظریه نیز اختصاصی به افراد ذکر شده در مقاله حاضر ندارد، بلکه بزرگان دیگری نیز این نظریه را مطرح نموده‌اند؛ همچنین اسناد دیدگاه ترادف انگاری صفات خدا به ابن سینا صحیح نیست و ایشان مدعی وحدت مصداقی است.

وی ادامه داد: علامه طباطبایی با دقت نظر، نظریه نفی صفات را در المیزان مطرح نموده است که دیدگاه دقیق و قابل پذیرشی است. همچنین نسبت منطقی میان علم و نفی جهل، نسبت ملکه و عدم ملکه است، لذا اشکال مطرح شده قابل قبول نیست. ریشه اصلی مسأله، نظریه صدور و رابطه خالق و مخلوق است که لازم است به طور جدید مورد بررسی قرار گیرد.

در پایان این جلسه، حجت الاسلام والمسلمین رضانژاد، ضمن تقدیر و تشکر از حاضران و ناقدان حاضر، آزاداندیشی و ایجاد فضای گفتگو را از محسنات فضای حوزوی دانست و جلسه با جمع بندی و ارائه دیدگاه‌های ناقدان و ارائه کننده بحث پایان یافت.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha