به گزارش خبرگزاری حوزه، به مناسبت عید سعید غدیر، نوشتاری را از آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره) تقدیم نگاه شما خوبان خواهیم کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیهم السلام و لاسیما مولانا بقیة الله المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و رزقنا الفوز بلقائه
با تبریک عید الله الاکبر، عید مبارک غدیر، عید فرخندهی اکمال دین و اتمام نعمت، و گزینش اسلام به عنوان دین جهانی و جاودانی، این چند کلمه را به حضور شیعیان و دوستداران مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام تقدیم میدارم:
نصوص صریحه بر ولایت و خلافت بلافصل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در کتاب و سنت - اگرچه بسیار است- اما در یک تقسیم بر دو قسم میباشد: نص جلی و نص خفی.
نصوص جلیه قرآنیه، مثل آیه کریمه مباهله، و آیه شریفه إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ و سائر آیات است که شماری از آنها را در کتاب شریف "خصائص الوحی المبین فی مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام"، ابن بطریق با سندهای معتبر از محدثین و ارباب جوامع و صحاح و مسانید عامه روایت نموده است.
نصوص جلیه متواتره نبویه هم، مانند حدیث مشهور منزلت و احادیث دیگر است که اعظم و اشهر و اتم آنها، حدیث شریف غدیر، آن ابلاغ و اعلام عام است که در تاریخ حیات رسالت رسول اکرمصلی الله علیه و آله مانند آن همایش بزرگ، روزی عظیمتر و رسمیتر نیست؛ همایشی که همهی سران اصحاب و خیل انبوه حاج - که تا آن روز مثل آن سابقه نداشت- در آن حضور داشتند.
روزی که در تعالی و عظمت، با روز بعثت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله، همتراز است.
هر دو آغاز است و هر دو یوم الله الاکبر است. برای این دو روز، روز سوم، روز ظهور مصلح یگانه آخر الزمان، منجی عالم بشریت، عدل کل و موعود رسل، حضرت قائم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین است؛ شخصیت بلندپایهای که انبیا و صحف آسمانی به ظهور او بشارت دادهاند و یملأ الارض قسطاً و عدلاً از اوصاف مختصهی او است و ذلک الذی یفتح الله علی یدیه مشارق الارض و مغاربها، برنامه قیام و اقدام او است.
حدیثِ فراتر از تواتر غدیر، از اَنَصّ نصوص جلیه است که در جهت کثرت روات از صحابه و تابعین و تابعین تابعین و همه جهات اعتبار، حدیثی برتر از آن وجود ندارد از کتابهای مربوط به این حدیث و اسناد و الفاظ آن به تنهائی، کتابخانهای بزرگ تشکیل میشود.
نصوص خفیه نیز در کنار نصوص جلیه، موقعیتی بسیار ارزشمند و محکم دارند، و ولایت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام و سائر ائمه طاهرین علیهم السلام را اثبات مینمایند.
بخش نصوص خفیه، بخشی وسیع و جامع است. کتاب اَلفین علامه حلی رضوان الله تعالی علیه را میتوان دو هزار دلیل از این ادله خفیه شمرد.
در عین حالی که این نصوص را خفیه عنوان مینمایند، هیچ خفائی در دلالت آنها بر ولایت ائمه طاهرین علیهم السلام مخصوصاً امیرالمؤمنین علیه السلام نیست.
از این نصوص خفیه، آیات قرآنیهای است که بطور استفهام همه را مخاطب قرار داده است، مثل أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لاَ یَهِدِّی إِلا أَنْ یُهْدَی فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ،
یا مَا یَسْتَوِی الْأَعْمَی وَ الْبَصِیر ، یا وَ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ.
از این آیات، به وضوح، از نظر اظهر مصادیق، احق بودن امیرالمؤمنین علیه السلام به امر خلافت و امامت و هدایت استفاده میشود. پیام همه این است، بینا نه کور، عالم نه جاهل، فاضل نه مفضول، علی علیهالسلام نه دیگران.
موضوع تفضیل فاضل بر مفضول، و افضل بر فاضل، و تقبیح تفضیل فاضل بر افضل و مفضول بر فاضل، موضوع آیات متعدد قرآن کریم و روایات بسیار اهل بیت علیهم السلام و مواردی از احکام واجب و مستحب است و از هدایتهای مهم قرآنی و روائی است، و در همه امور مخصوصاً در ولایتها و اختیارات یک اصل است که هر مسلمان و هر شخص خردمندی، باید آن را برنامه قرار دهد، و در انتخاب، اصلح را بر صالح و الیق را بر لایق برگزیند و اجمالاً بر حسب فطرت هم، بشر - اگر غرضهای دیگری در بین نباشد- به آن عمل مینماید، رعایت این تعلیمات و ارشادات در اصل نظام دینی و ولائی و خلافت پیغمبر اکرم علیه و آله السلام از اهم مطالب و واجبات است.
به همین اصل، شخص امام علیه السلام اشاره فرموده و همه را مخاطب قرار داده است: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِیهِ و فرموده است: إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ.
بر این اساس و بر حسب این آیات و روایات، یگانه شخصیتی که پس از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله؛ چه در حیات آن حضرت و چه بعد از آن، واجب الاطاعة و صاحب ولایت امر و منصوص من الله میباشد، امیرالمؤمنین علیه السلام است، بقول جاحظ که در یکی از رسالهها به این مضمون میگوید که آنچه در اسلام، رأس فضائل و مکارم و مقامات است، چهار چیز میباشد: ایمان به خدا، علم و دانائی، زهد و پرهیزکاری، و جهاد در راه دین و فی سبیل الله. سپس میگوید: از تمام علماء اسلام، اگر از کسی بپرسیم که اسبق و اکمل در ایمان کیست؟ اولین کسی را که بر میشمارند علیعلیه السلام است، و اگر درباره اعلم از همه اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله سؤال کنیم، اول شخصی را که معرفی میکنند علیعلیه السلام است، و اگر از آنها که در راه دین جهاد کردند و اسلام از برکت جهاد آنها برپا شد سؤال کنیم، باز هم، همه، اول علی علیه السلام را نام میبرند که تنها ثواب یک جهاد او از عبادت امت تا روز قیامت بیشتر است، و اگر از زهاد صحابه و کسانی که دنیا را ترک کرده و فریفتهی دنیا نشده باشند سؤال کنیم، همه، اسم علیعلیه السلام را میبرند که یک لحظه به دنیا نظر نفرمود.
غرض اینکه، دعوت اسلام، دعوت قرآن و دعوت تمام انبیاء، دعوت به افضل و تقبیح تفضیل مفضول بر فاضل است که اصل و پایه محکم اعتقاد شیعه، مصداق تفضیل افضل بر فاضل است و مصداق دوم، عقیده دیگران است، که نصوصِ به اصطلاح خفیه بر بطلان آن دلالت دارد و شناخت مصداق و مصادیق آن را به خود عرف واگذار کرده است؛ سنائی میگوید:
احمد مرسل نشسته کی روا دارد خرد/جان اسیر سیرت بوجهل کافر داشتن
یـقـولون لی فَضِّل علـیّاً علیهم / فَلَستُ اقولُ التِبر اَعلی من الحصا
أ لَـم تَر ان السَّـیفَ یزری بحده / مقالک هذا السیف امضی من العصا
اذا انــا فَضَّلــتُ علـیاً علیهم / أکــن للــذی فـضّلتـُه متنقصاً
در پایان با عرض خاکساری و عجز و ناتوانی از اظهار وجود و در عرصهای که عرض وجود در آن شأن انبیا و اولیا و بزرگان و اعاظم اصحاب است پوزش میطلبم. امید است این هدیهی کمتر از ران ملخ در بارگاه ملکوتی امام المتقین حضرت علی بن ابی طالب صلوات الله علیه به شرف قبول نایل شود.
ان الهدایا علی مقدار مهدیها