به گزارش خبرگزاری حوزه، محمدتقی امیرپور، کارشناسی ارشد روابط بین المللی دانشگاه بین المللی امام خمینی رحمة الله علیه و از طلاب سطوح عالی حوزه علمیه قم در مقاله ای با عنوان «اصول دیپلماسی در جمهوری اسلامی ایران برگرفته از دیپلماسی واقعه عاشورا» آورده است :
مقدمه
دیپلماسی نقش آفرین ترین ابزار در دست کشورهاست و تامین منافع ملی از ضرورت های دیپلماسی کلاسیک است و هر کشوری به طور معمول، به دنبال کسب منفعت و اقتدار بیشتر برای خود با توجه به ارزش هایی که برای خود تعریف کرده در صحنه رقابت بین الملل با دیگر کشورهاست.
از جمله معانی دیپلماسی، مذاکره است که از طریق وزارت خارجه در کشورها صورت می پذیرد. اصل مذاکره در اسلام نیز اهمیت زیادی دارد به طوری که رسول گرامی صلی الله علیه و آله اصل دعوت و مذاکره را برای تمام سفیران خود به عنوان یک تکلیف دینی مطرح کردند و آنان را موظف کردند که مذاکره و گفت و گو را مقدم بر شیوه های خشونت آمیز بدارند.
برای فهم اهمیت دیپلماسی در اسلام، ناچار به پی بردن به پدیده ای به نام دین و حکومت دینی هستیم. در اسلام شایسته ترین مردمان به کار حکومت توانمندترین شان بر آن و آگاه ترین شان به دستورات خداوند درباره ی آن است.
ریشه ی قیام امام خمینی رحمه الله بر پایه ی قیام حسینی علیه السلام استوار می باشد هر چند نهضت عاشورا تنها قیام شیعه در برابر ظلم و جور نبود، اثرگذاری و ماندگاری بی نظیری داشت. انقلاب اسلامی، در مقایسه با سایر انقلاب های ایران، به دلیل تأسی از نهضت حسینی علیه السلام رو به سوی جاودانه شدن دارد. یکی از شاخصه های مهم انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی رحمه الله برچیدن نظام طاغوت و حکومت ظالمانه بود که ریشه در قیام و نهضت عاشورا دارد. و همین مبارزه با ظلم و حمایت از مبارزات و حرکت های آزادیبخش در جامعه بین المللی از اصول دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران هست که، الهام گرفته از واقعه ی عاشورا می باشد.
دیپلماسی
دیپلماسی، مفهوم و فنی است اما بعضی از مورخان، دیپلماسی را در واقع علاجی برای جنگ از جانب تمدن های کهن می دانند. دیپلماسی، یعنی اعزام فرستادگانی جهت تشریح نظریات و منویات حکام، اما تنظیم و به شکل کنونی در آوردن است(ایزدی،۳۹،۱۳۷۱).
واژهی دیپلماسی از نمونه واژههایی است که در حوزههای مختلف علوم سیاسی و روابط بینالمللی از معانی مختلفی برخوردار است و از دیدگاهها و ابعاد گوناگونی تعریف شده است. آلادپوش و توتونچیان در کتاب «دیپلمات و دیپلماسی ضمن ارائه چهل و شش تعریف از واژه دیپلماسی از جمله تعاریفی چون «سیاست خارجی»، «مذاکره سیاسی»، «دستگاه اداره امور خارجی»، « علم سیاست»، «قواعد روابط بین دولت ها»، «فن ارتباط با دیگر کشورها»، معتقدند که هر یک از این تعاریفها، بیانگر جنبهای از دیپلماسی است، اما خود، تعریف زیر را از فرهنگ روابط بین الملل لانگمن میپذیرند:«عمل هدایت روابط میان دولتها از طریق نمایندگان رسمی»(آلادپوش و توتونچیان،۶:۱۳۷۲-۴).
تعریف به نسبت جامع و مانعتری که برای دیپلماسی میتوان ارائه نمود و بر اساس آن به استدلال راجع به سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران پرداخت، بدین شرح است:
«دیپلماسی، عبارت است از فن و هنر بهرهگیری از کلیه امکانات در جهت تامین منافع ملی در صحنه روابط بین الملل.»(ایزدی،۴۱:۱۳۷۱-۴۰).
دیپلماسی، بیشتر با رفتار مسالمت آمیز مرتبط دانسته میشود، هر چند ممکن است در یک جنگ یا ستیزه مسلحانه نیز رخ نماید یا در هماهنگ سازی کارهای ویژه خشونت بار به کار گرفته شود. به واقع، روشن نبودن مرز میان تلاش و نزاکت دیپلماتیک و خشونت، از ویژگیهای دیپلماسی امروزی است؛ و از همین رو امروزه«گفت و گوی خشن» یکی از شیوه های دیپلماسی به شمار می رود. نیز یکی از شاخصهای دیپلماسی امروزی، تکیه سنگین آن بر افکار عمومی است(حمیدی،۱۳۰:۱۳۸۵).
تعریف مختار نگارنده در باب دیپلماسی، این است که: دیپلماسی عبارت از به کارگیری شیوههای مسالمتآمیز در روابط میان دولتها و بازیگران موثر بینالمللی در تعقیب اهداف و منافع ضروری میباشد.
دیپلماسی از دیدگاه اسلام
دیپلماسی، در روابط خارجی دولت اسلامی از اهمیت قابل توجهی برخودار میباشد. این اهمیت به گونهای است که هیچ جنگی از سوی رهبران دینی تجویز نگردیده مگر اینکه قبل از آن روند دیپلماسی از طریق گفتوگو و مذاکره دنبال شود. اصل جهاد، هیچگاه به عنوان یک ابزار نخستین بالبداهه و قبل از دعوت به مرحلهی اجرا گذاشته نشده است. این نکته در دعوتهای نبیخاتم (ص) و ارسال نامه به سران ممالک غیراسلامی مشاهده میشود. تمام این نامهها و پیامها با دعوت آغاز میگردد و این مهمترین دلیل بر اهمیت اصل مذاکره در اسلام است(سجادی، ۲۸:۱۳۷۹). پیامبر شیوه دعوت و مذاکره را برای تمام سفیران خود به عنوان یک تکلیف دینی مطرح کرد و آنان را موظف ساخت تا دیپلماسی را مقدم بر شیوههای خشونتآمیز بدارند. امام علی (ع) با تاکید بر این شیوهی اجرایی، میفرمایند: «پیامبر مرا به یمن فرستاد و فرمود یا علی با هیچکس جنگ نکن مگر این که اول او را به اسلام دعوت کرده باشی»(منتظری، ۷۱۱:۱۳۶۱). اهتمام امام به شیوه مذاکره تا جایی است که نه تنها قبل از آغاز جنگ که حتی در حین جنگ هم این شیوه را دنبال میکند)سجادی، ۲۸:۱۳۷۹).
دیپلماسی از دیدگاه مقام معظم رهبری حفظه الله
دیپلماسی در انـدیـشه سیاسی رهبر مقام معظم رهبری، استمرار سیاست های بنیانگذار جـمـهـوری اسـلامـی حـضـرت امـام خـمـیـنـی (ره ) اسـت.
ایـشـان در بـیـان اصـول دیپلماسی مـعـتـقـد بـه ادامـه خـط امـام و اصـل تغییرناپذیر «نه شرقی ، نه غربی » است و بر این نکته تاکید دارند که مهمتـریـن اصـل در سـیـاسـت خـارجـی مـا، حـمـایـت از هـویـت نـظـام اسـلامـی و پـافـشـاری بر اصـول و ارزشهـاسـت و سـه اصـل «عـزت ، حـکـمـت و مـصـلحـت» را یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بینالمللی نظام جمهوری اسلامی میدانند که نباید هیچگونه خدشهای به آن وارد شود(حاتمیراد، ۱:۱۳۸۵).
در مکتب سیاسی مقام معظم رهبری، خط درست دیپلماسی و سیاست خارجی، بستگی به حفظ جـهـتگـیـری اسـلامی و شجاعت در مقابل تهدیدات دشمنان و قدرتهای بزرگ دارد ؛ و برای انجام این مهم باید وفادارترین، صمیمیترین ، خوشفکرترین ، پرانگیزهتـریـن انسانها در دسـتـگاه دیپلماسی مجتمع شوند، تا بتوانند تهدیدها را به فرصت تبدیل و منافع ملی کشور را حراست کنند. آن دسـتـگـاهی که میتواند جلوی حمله را سد کند و منافع کشور را تامین کند و پیام دنیا پـسـنـد کشور را به دنیا برساند و دوست هم فراهم بکند و اعتماد ایجاد کند و رابطه به وجود بیاورد و مجموعه کار آمد درست کند، دستگاه دیپلماسی است)حاتمیراد، ۴:۱۳۸۵).
حضرت آیتالله خامنهای در مورد «دیپلماسی عزّتمندانه» در قضیهی مذاکرهی هستهای به دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران و طرف مذاکرهکننده با هئیت جمهوری اسلامی ایران تاکید کردند:
«... مذاکره از روی حُسن نیت، با شرایط برابر، میان دو طرفی که نمیخواهند به یکدیگر کلک بزنند، معنا پیدا میکند. مذاکره به صورت یک تاکتیک، مذاکره برای مذاکره، مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی بیشتر به دنیا، این مذاکره یک حرکت حیلهگرانه است؛ این حرکت واقعی نیست. من دیپلمات نیستم، من انقلابیام، حرف را صریح و صادقانه میگویم. دیپلمات یک کلمهای را میگوید، معنای دیگری را اراده میکند. ما صریح و صادقانه حرف خودمان را میزنیم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را میزنیم. مذاکره آن وقتی معنا پیدا میکند که طرف، حُسن نیت خود را نشان بدهد؛ وقتی طرف، حُسن نیت نشان نمیدهد، خودتان میگویید فشار و مذاکره؛ این دوتا با هم سازگار نیست.(بیانات رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۹/۱۱/۱۳۹۱).
ایشان افزودند:
«عقب نشینی در دیپلماسی هنر نیست؛ بعضی با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم، به طور عملی منافع آنها را بر منافع ملّت ترجیح میدهند؛ عصبانیت دشمن را باید با اقتدار ملّی علاج و جبران کرد.»(بیانات رهبر انقلاب در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (ره)، ۱۴/۰۳/۱۳۹۲).
اصول راهنمای دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران
سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بر اصولی ثابت و پایدار استوار است که در عرصه بین المللی راهنمای رفتار و کنش سیاست خارجی قرار میگیرند. همچنین سیاست خارجی بر پایهی منافع و ارزشهای ملی کشور تدوین و پیگیری میشود. در چارچوب این اصول و منافع سیاست خارجی ایران اهدافی مشخص و معین را تعریف و تعقیب میکند.
قانون مندی و ثبات در اصول دیپلماسی دول اسلامی و جمهوری اسلامی ایران تنها با تدوین چارچوبی برگرفته از متون و منابع اسلامی ممکن است. اصول دیپلماسی و سیاست خارجی در مجموع میتواند چارچوب رفتاری لازم را به کارگزاران نظام اسلامی ارائه دهد، و پای بندی به این اصول که مستند به قرآن و سنت است، وجه تمایز یک دولت اسلامی از دیگر دولت ها خواهد بود. رفتار در این چارچوب و رعایت اصول است که بازیگران عرصه دیپلماسی را قادر میکند تا اعمال خویش را مشروع سازند و در صورت ناکامی در نیل به اهداف، تصمیمات خویش را توجیه نمایند.( حقیقت،۷۳:۱۳۸۶). اصولی که در این جا مورد توجه قرار گرفته اند، به نحوی چارچوب عملکرد سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران را راهنمایی میکنند. اصول مدنظر هم ممکن قاعده ای عقلی یا عرفی و یا قاعده ای فقهی باشد.
روش و اسوه پیامبر گرامی اسلام که می توان آن را روش« اسوه و انطباق» نامید. در این روش، ابتدا با الهام از آیهی « لَقَد کانَ لَکُم فی رَسُولِ اللهِ اُسوهٌ حَسَنَهٌ» رفتار خارجی دولتهای اسلامی و از جمله رفتار خارجی دولتمردان خارجی جمهوری اسلامی ایران را میتوان تجزیه و تحلیل نمود. در مرحله بعد، آن دسته از رفتارها و اصول احتمالی منتجه که مختص یک عصر و سرزمین نیست و قابلیت تعمیم دارد، تحت عناوین مشخص، مرتب میگردد و هر کدام از این عناوین در صورت لزوم با منایع دیگر ( کتاب الله، احادیث معصومین و ....) نیز، توضیح داده می شود و یا تکمیل می گردد. سپس نیازهای امروز جهان اسلام (و نه صرفا نیازهای سرزمینی مسلمین) و اولویتهای آن در راه برقراری نظام مطلوب و ایدهآل اسلامی در جهان و در چارچوب مصالح عالیه اسلام و مسلمین، مورد توجه قرار میگیرد و در آخر چارچوب رفتار خارجی یک کشور اسلامی خاص، ترسیم میشود و با توجه به الزامات و واقعیات و مقدورات، اصول حرکت و اولویتهای آن، تعیین میگردد.(نخعی،۱۹۸:۱۳۷۶-۱۹۹)
یک اولویتبندی می تواند به ترتیب زیر پیشنهاد شود. منظور از اولویتبندی آن است که در عمل، رعایت تقدم مطروحه در ترتیب زیر ضروری است. این اولویتبندی بر اساس ذهنیتی است که نگارنده از اولویتها و ضرورتها و مسایل مبتلا به جهان و جهان اسلام در شرایط کنونی، دارد.
اصل اول: نفی سبیل( طرد و نفی امپریالیسم در مقدورات جامعه اسلامی).
اصل دوم: کسب و تدارک قدرت( برنامهریزی برای افزودن تواناییها در زمینههایی که در جهان امروز قدرت آفرین هستند).
اصل سوم: اخوت اسلامی و اصلاح ذات البین( بین گروهها و جوامع ملل مسلمان).
اصل چهارم: تالیف قلوب( جلب دوستی غیر مسلمین به طرق مختلف برای جلوگیری از پیوستن به اردوی دشمن حربی و نیز کسب امتیازات و جذب متحدین برای تقویت اسلام).
اصل پنجم: دعوت
اصل ششم: یکپارچگی سیاسی دارالاسلام.( تشکیل قطب قدرت جهانی).
اصل هفتم: جهاد تدافعی ( رفع موانع استقرار اسلام در جهان).
اصل هشتم: وحدت بر مبنای توحید و همزیستی مسالمت آمیز با اهل کتاب.
اصل نهم: استکبار زدایی و حمایت از مستضعفین جهان در برابر مستکبرین، گسترش عدالت و ترویج ظلم ستیزی.
اصل دهم: تشکیل جامعه آرمانی، حکومت عدل واحد جهانی(ظهور اسم عدل الهی).
مجموعهی اصول دهگانهی فوق به علاوه اصولی که در این پژوهش به آنها اشاره شده، یک چارچوب نگرشی ایجاد می کند که در آن چارچوب، حکومتهای اسلامی که در یک محدوده سرزمینی و به عنوان واحدی از نظام ملت – کشور تشکیل می شوند، میتوانند از وضعیت دولت اسلامی ملی به سمت دولت ناب اسلامی حرکت کنند که امام خامنهای حفظه الله از آن به تشکیل تمدن اسلامی یا جامعهی آرمانی اسلامی نام بردهاند و هدف نهایی حکومت اسلامی را ایجاد تمدن نوین اسلامی بیان داشتهاند.
الهام گرفتن دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران از واقعه عاشورا
واقعهی عاشورا و قیام امام حسین (ع) نیز جایگاه ویژهای در نظام فکری – دینی ایرانیان دارد. یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران، «انقلاب اسلامی» است که به اذعان بسیاری از نظریهپردازان سیاسی متأثر از فرهنگ عاشورا است. به عنوان مثال «تدا اسکاچیل» معتقد است:
«شیعه قیام امام حسین (ع) را به عنوان بهترین چارچوب برای واکنش علیه شاه مورد استفاده قرار داد.»
«لیلی عشقی» نیز ضمن تأیید جایگاه عاشورا در انقلاب اسلامی، مینویسد:
«در واقع انقلاب به مثابه تکرار عاشورا تصور میشد... ارتش شاه به منزلهی ارتش یزید و مردم به مثابه امام حسین (ع) در نظر گرفته میشدند.»(فیروزآبادی و نوری، ۱۰۸:۱۳۹۱).
عنصر عاشورا یک مفهوم تنها نیست بلکه بسیاری از مفاهیم دیگر با آن گره خورده که توأمان با آن به ذهن متبادر میشود. مفاهیمی نظیر« شهادت»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «جهاد» و«تولی و تبری» همگی محتوایی از حماسه عاشوراست که به نحو تمام و کمال کارکرد سیاسی یافتهاند و به تفسیر ایرانیان از وقایع سیاسی داخل و خارج جامعه خود جهت میدهند(فیروزآبادی و نوری، ۱۰۹:۱۳۹۱).
در اندیشه شیعه ، عقلانیت و تعبد، توام با عمل، برای انسان موحد، موجب تکامل میگردند و در سطح رفتاری، و در تعارض میان آن دو، تعبد و تکلیفگرایی دارای جایگاه برتری است، و در میان دعوت عقل به خود و بقا در حیات ماده، و تعارض آن با آموزههای دین مبنی بر نفی خود و نفی درک عقل، بندگی و پرستش خدا، نشان دهنده درک عمیق توحیدی و ایمان به غیب به شمار می رود. از این رو، انتخاب شهادت به جای بقاء، اوج بندگی و سلوک عرفانی و آمال بندگان و رهبران دینی است. بر اساس این رهیافت، عاشورا، اوج عرفان و روح دین و نیز یک الگوی بی بدیل رفتاری شناخته شده است. به خصوص آنگاه که شرایط سیاسی نامتوازن بوده و تا خطوط قرمز نیز راه حلی باقی نمانده باشد(صفوی هماهی، ۸۷:۱۳۸۷).
ایرانی در کنار هویتهای جمعی خود که از آنها سخن می گوید (هویت آسیایی، هویت جهان اسلام، هویت ضد امپریالیستی)، حس تنهایی خاصی در جهان دارد. ایران، در مرزهای جغرافیایی خود، با اعراب هم مرز است ولی کشوری عربی نیست؛ ایران همسایه شبه قاره و هند و پاکستان است ولی هیچگاه جزو آنها نیست؛ ایران همسایه دنیای ترک زبان است ولی بخشی از آنها نیست؛ ایران، مسلمان است ولی مذهب تشیع عامل تمایز آن از کشورهای همسایهاش میباشد. بنابراین در روح و فکر ایرانیان، پیوند عمیقی میان واقعهی عاشورا و قیام امام حسین علیهالسلام و عرصه های مختلف سیاست از جمله سیاست خارجی، وجود دارد. از این رو، نوعی احساس تنهایی جغرافیایی، فرهنگی و تمدنی در کنار لزوم عمل به تکلیف در مقابل نتیجهگرایی را در هویت سیاسی ایرانیان با خود بههمراه دارد(اردستانی، ۳۲۰:۱۳۸۶).
انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی رحمه الله، از عاشورا الهام گرفت. درگیری حق جویان و عدالت خواهان با باطل و ستمگران همیشگی است که در انقلاب اسلامی هم متبلور شده است که در واقعه عاشورا هم شاهد رویارویی ظالم با مظلوم، حق با باطل هستیم.
فداکاری و ایثار، صبر و استقامت، شهادت و شجاعت، تعهد و مسئوولیت، صداقت و وفاداری، قاطعیت در راه هدف، دفاع از امامت و ولایت، دفاع و پاسداری از دین و ارزش ها، تولی و تبری، ستیز با ستم و ستمگران، با فساد و مفسدان، دستور به نیکی ها، پرهیز از بدی ها و زشتی ها، انس با قرآن، ترویج فرهنگ نماز، نهراسیدن از نیروی دشمن، پرهیز از سستی و تنبلی در برابر تجاوز به ارزش ها، افشای چهره دشمنان اسلام، توجه به معنویات حتی در جبهه جنگ، نفی نژادپرستی، توبه، دعا، استغفار، تسلیم در برابر خدا، قیام برای خدا و غیره بخشی از عبرت های واقعه عاشورا می باشد که با پیروزی انقلاب اسلامی و تحمیل جنگ هشت سال دفاع مقدس، توسط مستکبران بر جمهوری اسلامی ایران شاهد رویش مفاهیم واقعه عاشورا در انقلاب اسلامی و به تبع در دیپلماسی عزتمندانه جمهوری اسلامی ایران هستیم.
جمع بندی
دعوت و مذاکره در اسلام، از اهمیت زیادی برخوردار می باشد و همواره مدنظر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بوده است که در ارسال نامه به سران ممالک غیراسلامی هم مشهود هست که دال بر اهمیت مذاکره در اسلام هستند. بعد از انقلاب اسلامی ایران، دیپلماسی و مذاکره در اندیشه ی سیاسی امامین انقلاب استمرار داشته است و مهم ترین اصل در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، حمایت از هویت نظام اسلامی و پافشاری بر اصول و ارزش ها است و پای بندی به این اصول مستند به قرآن و سنت می باشد. انقلاب اسلامی ایران، متاثر از فرهنگ عاشوار هست و واقعه ی عاشورا نشان داد که درگیری حق جویان و عدالت خواهان با باطل و ستمگران همیشگی است که در انقلاب اسلامی و به تبعیت از آن، در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران متبلور گردیده است.
منابع
کتب:
آلادپوش، علی و علیرضا توتونچیان(۱۳۷۲)، «دیپلمات و دیپلماسی»، تهران: وزارت امور خارجه، سازمان چاپ و انتشارات.
اردستانی، حسین(۱۳۸۶)،« تاثیر عوامل سطح داخل بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی (۱۳۶۸-۱۳۵۸)»، رسالهی دکتری دانشکدهی اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه بهشتی، تهران: شهریور ۱۳۸۶.
ایزدی، بیژن(۱۳۷۱)، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
حقیقت، سید صادق(۱۳۸۶)، «مبانی، اصول و اهداف سیاست خارجی دولت اسلامی»، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
دهقانی فیروزآبادی و وحید نوری(۱۳۹۱)، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران اصولگرایی»،تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).
صفوی همامی، حمزه(۱۳۸۷)،«کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
نخعی، هادی(۱۳۷۶)، « توافق و تزاحم منافع ملی و مصالح اسلامی:بررسی تطبیقی سیاست خارجی دولتهای ملی و اسلامی»، تهران: وزارت امور خارجه، موسسه ی چاپ و انتشارات.
منتظری(آیتالله)، حسینعلی(۱۴۰۲)،«فقه الدوله الاسلامیه»، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ج ۲.
مقالات:
حاتمیراد، منصور(۱۳۸۵)، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از نگاه مقام معظم رهبری»، مجلهی حصون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، زمستان ۱۳۸۵، شماره ۱۰.
حمیدی، محمدمحسن(۱۳۸۵)،«دیپلماسی، ذهنیتسازی و پرونده هستهای ایران»، فصلنامه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال بیستم، شماره هفتم و هشتم، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۵.
سجادی، عبدالقیوم(۱۳۷۹)، «سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امام علی علیه السلام»، فصلنامه علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم (ع)، زمستان ۱۳۷۹، شماره ۱۱.
سخنرانی ها:
بیانات رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۹/۱۱/۱۳۹۱
بیانات رهبر انقلاب در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (ره)، ۱۴/۰۳/۱۳۹۲
نظر شما