به گزارش گروه ترجمه خبرگزاری حوزه، همواره در تقویم و تاریخ معاصر ایران نام جنگ ایران و رژیم بعث عراق به چشم می خورد. جنگی که در ظاهر میان دو کشور همسایه رخ داد. اما نگاه در جزئیات این جنگ مشخص می کند که اکثر کشورهای غربی و آمریکا و برخی از دول عربی در این جنگ، صدام را تحریک و تجهیز کردند تا انقلاب اسلامی ایران را که تازه در ابتدای راه خود بود به شکست بکشانند. از این رو جنگ نیابتی را به راه انداختند و نام آن شد جنگ عراق و ایران. حال آنکه این جنگ در اصل جنگ مزدوران غربی، آمریکایی و لیبرالیسم با جمهوری اسلامی ایران و نام آن جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران بود.
در این میان مردم صبور و مومن عراق در سایه اختناق و ظلم کم نظیر صدام مخالف جنگ با برادران ایرانی خود بودند و تا آنجا که توانستند از رفتن به جنگ امتناع می کردند.
"کاظمیه بدری" بانوی عراقی و فرزند شهید عراقی رحیم البدری در گفت و گو با سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه در آستانه اربعین حسینی از روزهای تلخ دیکتاتوری رژیم بعث و خاطرات آن روزها، از سابقه پذیرایی عراقی ها از زوار اربعین حسینی و شوق و علاقه عراقی ها بعد از دو سال برای پذیرایی از زائران، به ویژه زائران ایرانی گفت.
حوزه: لطفا در ابتدا خود را معرفی بفرمایید و از جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق و ایران چه خاطراتی دارید؟
من کاظمیه هستم، آن زمان سن زیادی نداشتم، زمان صدام اختناق شدیدی بر مردم عراق حاکم بود. بسیاری از مردم عراق که شیعه بودند، نمی خواستند به جنگ بروند و به هر شکل ممکن طفره می رفتند و یا بهانه ای می آوردند. برخی از عراقی ها را که به زور به جنگ می بردند، از تیراندازی مستقیم به سمت ایرانی ها امتناع می کردند و اگر نیروهای بعث متوجه می شدند با آنها به شدت برخورد می کردند. ما حتی در خانه های خودمان امنیت نداشتیم و جرات نمی کردیم علیه صدام و نیروهای آن در منزل صحبت کنیم.
شهروند عراقی که در دفاع از ایران دو فرزندش ذبح شدند
یکی از هم وطنان ما آقایی بود که با وجود اجبار صدام به جبهه جنگ علیه ایران نرفت، نیروهای بعث فرزندان او را در باغچه خانه اش سر بریدند. حسین علی کامل داماد صدام بود و به سمت حرم امام حسین(ع) تیراندازی کرد و به ایشان جسارت هایی کرد، بعد از مدتی به سرنوشت شومی دچار شد و صدام او و فرزندانش را به طرز عجیبی کشت.
حوزه: پدر شما در دوران صدام به شهادت رسیده از نحوه شهادت ایشان بگویید.
نیروهای بعث قصد داشتند، به زور پدرم را به جنگ علیه ایران بفرستند، اما او مخالفت می کند، نیروهای بعث پدرم را دستگیر می کنند و تصمیم می گیرند، ایشان را به زندان ببرند. در طول مسیر ایشان مورد شکنجه جسمی و روحی قرار گرفتند و در همان مسیر قبل از ورود به زندان به شهادت می رسند.
برادرم در حمایت از ایران به ۶ ماه حبس متهم شد
ما و بسیاری از عراقی ها در آن زمان دوست داشتیم به ایران سفر کنیم، اما نیروهای بعث به راحتی اجازه نمی دادند که عراقی ها به ایران بیایند. یکی از برادرانم ابورحمان را به زور به جنگ علیه ایران بردند، او سعی می کرد به سمت رزمندگان ایرانی تیر اندازی نکند، تا اینکه یکی از نیروهای بعث متوجه می شود و برادرم را دستگیر کرده و ۶ ماه در زندان ابوغریب زندانی می کنند و بالاخره بعد از رایزنی ها و دادن پول توانستیم او را از زندان نجات دهیم.
حوزه: در دوران صدام نحوه پذیرایی از زائران اربعین حسینی چگونه بود؟
من آن زمان سن زیادی نداشتم، اما خانم ها و آقایان در تاریکی شب برای زائران نشانه می گذاشتند و باید مخفیانه زائر را برای پذیرایی به خانه می آوردند و مثل الان نبود که پذیرایی آسان باشد. اگر صدام می فهمید به شدت برخورد می کرد.
حوزه: بعد از اعدام صدام چه احساسی داشتید و اوضاع عراق بعد از او چگونه شد؟
بعد از اعلام خبر اعدام صدام مردم شروع به جشن و پایکوبی کردند، چرا که از دست یک دیکتاتور راحت شده بودند. متاسفانه در حال حاضر در عراق احزاب سیاسی مختلفی هستند و این احزاب موجب اختلافات می شوند. اگر چه از دست دیکتاتوری صدام راحت شدیم، اما امنیت بیشتر و ثبات بیشتر نیازمند اتحاد عراقی ها با یکدیگر است.
حوزه: حشد الشعبی در عراق چه جایگاهی دارد و مردم عراق چه دیدگاهی به آنها دارند؟
حشد الشعبی یا همان بسیج مردمی عراق شهدای زیادی را در راه دفاع از امنیت عراق اهدا کردند. خانواده های شهدا از اینکه عزیزان خود را در راه حرم اهل بیت و حضرت زینب(سلام الله علیها) دادند اصلا پشیمان نیستند و می گویند تمام بچه هایمان را در راه حضرت زینب(س) هدیه می کنیم. مسلما مردم نیز قدردان نیروهای حشد هستند. در زمان جنگ ایران و عراق سپاه بدر به کمک ایرانی ها می رفتند و امروز نیز حشد الشعبی حامی و مدافع عراق است.
حوزه : نحوه پذیرایی شما از زائران ابا عبدالله الحسین هر ساله چگونه است و تامین هزینه های زوار را چگونه انجام می دهید؟
ما در مسیر جاده معروف به جاده علما (شهر حله) هستیم. اسم روستای ما "حریه" در مسیر نجف اشرف است. از دهه اول محرم تا ۲۸ سفر از زوار پذیرایی می کنیم امسال برادرم بیمار شده و ما به ایران آمدیم، اما فرزندان و خانواده های برادرانم کار پذیرایی را هر روز انجام می دهند. هرسال بخشی از زمین ها و یا اگر ماشینی داشته باشیم یا گندم زمینمان را می فروشیم و خرج پذیرایی از زوار می کنیم. تا آنجا که بتوانیم از اسکان گرفته تا شستشوی لباس، اطعام و هر آنچه زائران نیاز داشته باشند به آن ها خدمت رسانی می کنیم.
زائران ما از ملیتهای مختلف ایرانی، سوری، مصری، ترکی، پاکستانی و کشورهای دیگر هستند و برای ما فرقی نمی کند از کجا باشند، همه زائران امام حسین(ع) هستند. ما از زمان پدرم به زوار خدمت رسانی می کنیم، بعد از شهادت پدرم به همراه برادرانم و خانواده هایشان در همان خانه روستایی به زوار خدمت رسانی می کنیم. در این مسیر شاهد کرامات بسیار از امام حسین(ع) هستیم. چند ماه پیش از نزدیک شاهد بودیم که یک زائر بیمار از امام حسین(ع) شفایش را گرفت.
حوزه: نظر شما نسبت به زوار ایرانی چیست و در این دوسال که به دلیل بیماری کرونا زائر خیلی کم شده بود شما و سایر عراقی ها چه حس و حالی داشتید؟
در این دو سال خیلی دلتنگ زوار، بویژه زائران ایرانی بودیم، من به شخصه زائران ایرانی و ایرانی ها را خیلی دوست دارم. همچنین ارادت خاصی به مقام معظم رهبری دارم. ایشان پرچم اسلام را در جهان با آزادگی نگه داشته و رهبری، قاطع و با تدبیر است. خداوند ایشان را از جمیع بلایا و خطرات حفظ کند.
انشاء الله امسال توفیق زیارت و خدمت رسانی به زائران ایرانی را داشته باشیم، ما در مسیر نجف به کربلا در روستای "حریه" منتظر آنها هستیم.
گفت و گو از وجیهه سادات حسینی