به گزارش خبرگزاری حوزه، کارگروه سیاستگذاری فرهنگی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام با برگزاری نشست علمی «هنر جنگ»، عملکرد دستگاههای تبلیغی و تبیینی در حوادث اخیر را بررسی کرد.
در این نشست علمی که به صورت مجازی برگزار شد، مسعود معینیپور مسئول معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، حجتالاسلام رضا عزت زمانی معاون فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی و علیرضا کمیلی فعال و کنشگر فضای مجازی به ارائه بحث پرداختند.
حجتالاسلام رضا عزت زمانی معاون فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان نخستین کارشناس این نشست که خود دستی در امور تبلیغی دارد، گفت که در شرایط امروز، ما بروز و ظهور یک اتفاق و یک نارسایی و قطع ارتباط گفتوگویی را با مخاطب تجربه میکنیم که یک امر بدیهی و در شرایط جنگ شناختی و رسانهای یک مسئله بسیار پیچیده یا غیرقابل فهم نیست.
ضرورت روزآمد شدن نظام تبلیغ سنتی
وی با بیان اینکه دستگاه تبلیغ براساس تجربیات متعددی که در عرصههای مختلف دارد تلاش کرده تا متناسب با نیاز مخاطب و متناسب با فضایی که با آن روبهرو شده است تطبیقهایی را صورت دهد، میزان تأثیر تبلیغ چهرهبهچهره را در مقابل فرصت رسانه برای دسترسی به مخاطب مورد بررسی قرار داد و نظام مدیریتی دو عرصه تبلیغی را متفاوت از هم دانست.
معاون فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی با اشاره به نظام تبلیغ سنتی، اظهار داشت: تبلیغ سنتی یا چهرهبهچهره برپایه یک سری اصول و چارچوبهای شناخت و تربیت شکل میگرفته است و این شناخت و تربیت به معنای اعتماد عموم مردم به یک نظام تبلیغی و اطلاعرسانی است و گاهی به دلیل نقشآفرینی یک طلبه در برقراری ارتباط و جلب اعتماد است که پایههای گفتگوی سینهبهسینه را فراهم میکند.
وی تأثیر تبلیغ سنتی بر عمق جان انسانها را از هر فضای تبلیغی دیگر بیشتر دانست و با اشاره به نظام تبلیغی دنیای پرفراز و نشیب امروز که عرصه رساندن پیام به شدت توسعه پیدا کرده و از فضای انسانمحور و مکانپایه بودن گذشته است، تصریح کرد: دستگاه تبلیغ بر پایه این نظام سنتی و پایه تربیتی که دارد تلاش کرده است تا متناسب با نیازهای روز خود را پیدا کند، تطبیق دهد، عرصههای مختلف را شناسایی کند و متناسب با نیاز مخاطب در صحنه حضور یابد.
حجتالاسلام عزت زمانی عدم حضور به هنگام را یک اشکال کلیدی برای نظام تبلیغ سنتی برشمرد و افزود: به دلیل طمأنینه نظام تبلیغی و پیچیدگی نظام انسانی و تصویر دستگاه تبلیغی در بیرون آن است که نمیتواند در بزنگاه آنچنان که باید در صحنه حضور یابد و حرفش را به مخاطب منتقل کند؛ این امر سبب فاصله گرفتن، عقبماندن و نقشآفرینی دیرتر نظامهای تبلیغ سنتی میشود.
وی گفت: دستگاه تبلیغی امروز به دلیل کمبودها، کمکاریها، عقبماندگیها، نشناختن موضوعات و صحنهها گرفتار یک تأخیر در فهم مسئله و موضوع است و امروز که در بزنگاه است نمیتواند نقش خود را ایفا کند.
اصلاح رفتار تبلیغی و افزایش سرعت در ارائه پاسخ به مسائل
این مبلّغ دینی که به این نوع شناخت تبلیغی و نقشآفرینی آن انتقاد دارد، اما گفت که گاهی این نسبتها به خوبی برقرار نشده و توقع اینکه اکنون و در بزنگاه نظام تبلیغی باید چه نقشی ایفا کند، با دقت بیشتری بررسی نمیشود.
حجتالاسلام عزت زمانی خاطرنشان کرد: دستگاه تبلیغی تلاش میکند با حضور در مجامع عمومی و در بین نوجوانان و جوانان، نقش خود را نسبت به آگاه کردن جامعه متدینیین به درستی ایفا کند اما در واقع ضرورت یک تغییر رفتار و نگاه در تبلیغ ما را گوشزد میکند که با افراد و مخاطبان در یک حرکت و محاسبه تبلیغاتی گسترده حضور داریم.
وی با بیان اینکه از یک سو حجم اطلاعات درست و غلط در ذهن مخاطب تلمبار شده است و از سوی دیگر سابقه ارزشمندی دایره مخاطبان از سرمایههای معرفتی وجود دارد و دسترسیهایی که مبلغان در تبلیغ استفاده میکنند به راحتی و بدون دردسر به او منتقل میشود، گفت: رفتار تبلیغی در شرایط موجود اصلیترین نسبتی است که مبلغ باید با مخاطب برقرار کند.
معاون فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی بر ضرورت توجه به محتوا، نظامهای اعزام، مدلهای نشست و برخواست با مخاطب و اتفاقهایی که بعد از گفتگوها در دستگاههای تبلیغی صورت میگیرد تأکید کرد و افزود: ما نسبت به این امر مسئولیت داریم؛ باید سرعتمان را در ارائه پاسخ به مسائل بالا ببریم و رفتار تبلیغی را اصلاح کنیم.
حجتالاسلام عزت زمانی با اشاره به فرصتهای تبلیغی منبر، هنر مدح و مداحی، مجالس و اجتماعات و شبکههای ارتباطی مختلف، به روزسازی و باور به تأثیر این نوع ارتباطهای تبلیغی را نیازمند یک کار ویژه دانست و یادآور شد: در مسئله کرونا خواسته یا ناخواسته بخشی از این فرصتها را بازخوانی کردیم و احساس کردیم که دیگر منبر با یک سازوکار واحد جواب نمیدهد.
وی با بیان اینکه جریان تبلیغ برای ساخت روایت در دنیای امروز به شناخت صحیح و دقیق از رسانه نیاز دارد، بزرگترین مانع برای به دست آوردن این فرصتها را عدم تغییر رفتار دانست و تصریح کرد: جریان تبلیغ و مبلغان متوجه باشند که گفتوگوی یکطرفه به حداقل اثر خود رسیده است و رسیدن به راهحل به یک تغییر رفتار احتیاج دارد و از مهارتهای ویژه طلبه باور به این تغییر روشها است.
توجه به ماهیت سرگرمی برای انتقال مفاهیم فلسفی و اعتقادی
مسعود معینیپور مسئول معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی نیز که سابقه مدیریت بر شبکه چهار سیما را در کارنامه خود دارد عملکرد صدا و سیما را نسبت به وقایع اخیر بررسی کرد و نقش رسانه را به عنوان تربیت کننده مخاطب امروز پررنگ خواند.
وی با بیان اینکه در یک جهان شبکهای زندگی میکنیم که بین اقشار مختلف جامعه و سطوح حاکمیت ارتباطات تودرتو برقرار است، از سرگرمی به عنوان نظام رسانهای تأثیرگذار بر افکار عمومی و گروههای اجتماعی نام برد و اظهار داشت: مخاطب امروز ما از مسیر سرگرمی اطلاعات خود را به دست میآورد؛ از این رو آگاهیبخشی، انتقال اطلاعات و ایجاد سرگرمی وظیفه رسانه است.
مدیر پیشین شبکه چهار سیما خاطرنشان کرد: مخاطب با توجه به انقلاب عظیم فضای مجازی و شبکههای مختلف اجتماعی در طول یک فرایند به اینجا رسیده است که عمده نیازهای خود را از مسیر سرگرمی به دست آورد؛ اگر بخواهید مفاهیم فلسفی، اعتقادی و کلامی را به مخاطب منتقل کنید اما ماهیت سرگرمی آن را رعایت نکنید، مخاطب شما را نمیبیند و خود را به دیدن برنامههای دیگر سرگرم میکند.
معینیپور با بیان اینکه اگر میزان مصرف سرگرمیهای روزمره و میزان مصرف تفریح و اوقات فراغت مردم را با نگاه به اطراف خود بررسی کنید میبینید که چقدر مصرف سرگرمی بالا رفته است، گفت: در این جریان شبکهای و مصرف بالای سرگرمی، عمده تربیت مخاطب برعهده رسانه است که انقلابهای بزرگ دنیا را رقم زده و زمینه جنبشهای مردمی و تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی را به وجود میآورد.
نقش کدام رسانه در مدیریت افکار عمومی بیشتر است؟
مسئول معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با طرح این سئوال که نقش چه کسی در رسانه و چه گروهی از صاحبان رسانه میتوانند بر ذهن مخاطب و مدیریت افکار عمومی مسلط باشند، تصریح کرد: رسانه و صاحب رسانهای که قصه و روایت بهتری را برای مردم تولید کند نقش بیشتری در مدیریت افکار عمومی دارد.
وی با اشاره به افزایش سطح آگاهیها و قابلیت رشد جامعه با توجه به میزان سواد بالا، گفت: چهار نوع تحول در مصرف رسانهای شکل گرفته است؛ در دورهای برنامههای ورزشی مورد اقبال مخاطب بود، در دورهای برنامههای هنری، در دورهای برنامههای ترکیبی، گفتوگومحور و چالشبرانگیز و اکنون بازیها نظام فکری مخاطب ما را میسازد و مصرف رسانهای او را تأمین میکند.
آقای معینیپور با طرح سوالاتی مبنی بر اینکه اقتضای مواجهه با مخاطب چیست؟ آیا اقتضای مواجهه با مخاطب همچنان یک نگاه بالا به پایین حاکمیتی و یکسانانگار میتواند باشد یا در این جهانی که مخاطب از سواد بیشتری برخوردار است و قصهها و روایتهای متکثری را میشنود با یک نگاه از بالا به پایین میتوان افکار عمومی را مدیریت کرد؟ اظهار داشت: نگاه از بالا به پایین رسانه در مواجهه با مخاطب، شرایطی غیرتعاملی و منفعل را در مقابل او به وجود آورده که این یک ضعف بسیار بزرگ است.
وی افزود: تلویزیون و رسانه نه تنها نتوانسته ضائقه مخاطب را تغییر دهد و در بحثهای سیاسی و فرهنگی یک نظام ارتباطی با او برقرار کند، بلکه مجبور شده به سمت رسانهها و تولید برنامههایی برود که آنها برای مخاطب ساختهاند.
قصهگو میتواند بر ذهن مخاطب تسلط داشته باشد
این کارشناس رسانه نگاه غیرتعاملی در رسانه را به سبب عدم اعتقاد به اقناع افکار عمومی دانست و تأکید کرد: وقتی نیاز به مشارکت عمومی مردم در عرصههای مختلف، تظاهراتهای ملی، آیینی، مناسکی و انتخابات باشد، مردم و گروههای مختلف از هر قومیت با هر پوشش و با هر دین و مذهبی به رسمیت میشناسیم اما وقتی نیازی به مشارکت اجتماعی نداریم رسانه همه را کنار میگذارد.
وی با بیان اینکه در یک سال و نیم اخیر فضای تولید اثر از بین رفته و مخاطب به طور جدیتر از رسانه ملی به تلویزیونهای اینترنتی و شبکههای ماهوارهای کوچ کرده است، موضوع پذیرش روایت توسط مردم را بسیار جدی دانست و افزود: در جهان شبکهای که سرگرمی مصرف اصلی و تربیت کننده مخاطب است و میتواند اقناع افکار عمومی شود، قصهگو میتواند بر ذهن مخاطب تسلط داشته باشد.
معینیپور روال قصهگویی رسانه ملی را بسیار ضعیف دانست و تصریح کرد: جریانی که از بالا به پایین نگاه کند و دنبال محصور و منحصر به خود کردن مخاطب باشد، به مخاطب باور نداشته باشد و این ادراک را در او نسازد که من آزادی انتخاب به تو میدهم و نتواند تعامل مخاطب را در تولید محتوا افزایش دهد و از طرفی قدرت روایت سازی نیز نداشته باشد، کارآمد نخواهد بود.
وی خروجی این ناکارآمدی را در اتفاقات سه ماه اخیر بررسی کرد که بیشترین تعامل با آثار رسانهای شکل گرفت که از کیفیتهای بسیار پایین برخوردار بودند و توسط مخاطب عمومی و خود مردم تولید و در رسانههای معاند و اغتشاشاتگر و جریانهای داخلی اغتشاشگر پخش و دست به دست شدند؛ در حالی که حتی گروههای علاقهمند به نظام حاضر نشدند تولیدات رسانه را دست به دست کنند.
بازشناسی و بازخوانی عدم استقبال مردم از اغتشاشگران
علیرضا کمیلی فعال و کنشگر فضای مجازی نیز که به عنوان کارشناس در این نشست حضور داشت به چند مؤلفه جدی در این اتفاقات که جای تأمل دارد اشاره کرد و گفت: برخلاف ضعفهای تبلیغی و رسانهای داخل، اشغال فضای اینترنت و تحت تأثیر قرار دادن ذهن مردم، بزرگترین عملیات رسانهای دهههای اخیر علیه یک کشور اجرا شد که چنین هجمهای در دنیا مشابهت ندارد.
وی گفت: از یک طرف شاهد یک هجمه بسیار سنگین از همه گروهها با همه توان و از سراسر دنیا علیه جمهوری اسلامی بودیم و از طرف دیگر ضعف جدی فضای ادراکسازی در جامعه را دیدیم اما استقبال میدانی جدی توسط مردم از این ماجرا نشد و این خود نیازمند بازشناسی و بازخوانی است که چرا مردم ایران از این وضعیت استقبال نکردند و فراخوانهای دشمنان به سمت کاهش مخاطب رفت.
فعال و کنشگر فضای مجازی بخشی از این عدم استقبال را عمق معرفت دینی و شناخت قومیت دینی جامعه ایرانی دانست که سبب میشود خود را از جریانهایی که به صراحت هویت ضد دینی دارند و به ویژه جریان اخیر که یک جنبش رضاخانی بود و با همان قساوت قلب هم در کشتهسازیها و به شهادت رساندن نیروهای امنیتی عمل کرد و نشان داد از چه خوی وحشیگری برخوردار است، جدا کنند.
وی با بیان اینکه جامعهشناسان و نخبگان ما از مردم عقب ماندند، افزود: شاید کسی فکر نمیکرد در این هجمه گسترده رسانهای استقبال مردمی در کف جامعه اینقدر کم باشد و سریع این غائله جمع شود؛ اما مردم جلوتر از نخبگان حتی حزباللهیها این غائله را ختم کردند و این یکی از بحثهای جدی است که بازخوانی آن به فهم بهتر جامعه ایرانی کمک میکند.
بازطراحی در آموزش اهالی تبلیغ و رسانه
آقای کمیلی با بیان اینکه دستگاه فکری تبلیغی جامعه فهم درستی از بدنه متوسط شهری، طراوت اجتماعی و شهرنشینی در جامعه ایرانی ندارد و هنوز بسیاری از فعالیتها مخاطب مردم روستاها و حاشیه شهرها هستند، اظهار داشت: گروههای تبلیغی ما هنوز این مخاطب را نمیشناسند و با این بدنه کاری ندارند، اگر هم ارتباط دارند ادبیات گفتوگو و تغییران نسلی را به درستی درک نکردهاند.
وی تغییر مخاطب و اقتضائات آن در جامعه ایرانی و ضرورت توجه بیشتر به آن را مهم ارزیابی کرد و با بیان اینکه براساس آمار تغییرات دینداری در نسل جدید جامعه، دینداری افزایش پیدا کرده است، گفت: هرچند دینداری افزایش پیدا کرده اما شخصی شده است؛ یعنی گروههای مرجع اجتماعی و دینی گذشته الزاما به مخاطب نسل جدید جهتدهی دینی نمیکنند.
این فعال رسانه تصریح کرد: بیش از آن که برای مخاطب جوان دغدغه تبلیغ داشته باشیم، نیازمند این هستیم که در آموزش اهالی تبلیغ و رسانه بازطراحی صورت گیرد تا با فضای جامعه بهتر آشنا شوند که اگر اینگونه شد، استراتژیهای تبلیغی و ادبیات کار برای جامعه تأثیر خواهند داشت.