پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
کد خبر: 1065940
۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۸
دنیا

حوزه/ نعمت‌هایی که در دست مؤمنان است، اگر موجب غبطه ما بشود در این که آنها را در راه خدا صرف می‌کنند، اشکالی ندارد؛ مانند اموالی که در دست حضرت خدیجه(علیه السلام) بود و آنها را در راه نشر و احیای اسلام صرف کرد. آنچه خطرناک است این است که به داشته‌های دنیایی کافران و اموالی که در اختیار کسانی است که از آن برای آخرت خود استفاده نمی‌کنند حسرت بخوریم.

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق» اثری از مرحوم آیت الله مصباح یزدی است که محتوای آن در شماره های مختلف، تقدیم شما فرهیختگان خواهد شد.

درس چهارم: نگاه مؤمن به دنیا

طُوبی لِعَبْد لَمْ یَغْبِطِ الخاطِئینَ علی ما اُوتُوا مِن نَعیمِ الدُّنیا و زَهرَتِها، طُوبی لِعَبْد طَلَبَ الْآخِرةَ و سَعی لَها، طُوبی لِمَنْ لَمْ تُلْهِهُ الاَمانیُّ الکاذِبةُ.

پرهیز از دل باختگی در برابر دنیا

اگر در مواعظ پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) دقت کنیم، خواهیم دید که یکی از مسایل محوری و مهمی که زیاد بر آن تکیه شده و درباره آن مطالب گوناگونی مؤکداً بیان گردیده مسأله «توجه به آخرت» و «پرهیز از دل باختگی در برابر دنیا» است.

در پرانتز عرض می‌کنم که همه تعالیم اهل بیت(علیهم السلام) از قرآن گرفته شده است و سخنان و مواعظ این بزرگواران تابع بیان قرآن کریم و تعلیم و تربیت الهی است. آنان تربیت یافتگان بدون واسطه خدا هستند و قرآن در واقع، عِدل آنها است.

به عبارت دیگر، آنها خودشان قرآن مجسّم اند. اگر در زندگی آنان خوب دقت کنیم مصادیق قرآن را یک به یک می‌یابیم. در کلمات ایشان هم که خوب توجه کنیم، می‌بینیم برگرفته از قرآن و منطبق بر آن است. خود آنها هم بر این نکته تأکید کرده‌اند که آنچه را ما می‌گوییم از قرآن است و امتیاز ما بر سایر خلق در این است که از کلام خداوند چیزهایی را می‌فهمیم که دیگران یا آنها را نمی‌فهمند یا کم تر می‌فهمند.

در هر حال، یکی از مسایلی که قرآن کریم بر آن تأکید بسیار دارد کم ارزش بودن زندگی دنیا و ناپایداری آن است.

قرآن تأکید دارد که آخرت برتر و پایدارتر، و زندگی دنیا موجب فریب انسان و بازدارنده او از کمالات است؛ و ... تا آن جا که حتی دل بستگی به زندگی دنیوی در ردیف کفر قرار داده شده است: وَ وَیْلٌ لِلْکافِرِینَ مِنْ عَذاب شَدِید. الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الاْخِرَةِ .(۱۸)

طبق این بیان، کافران کسانی‌اند که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند؛ وقتی امر دایر شود بین خواسته‌های دنیوی و آنچه برای آخرت آنان کارساز است، دنیا و لذت‌های زودگذرش را بر سعادت دائمی و ابدی آخرت ترجیح می‌دهند.

در این بخش از روایت، امام صادق(علیه السلام) به شیوه بیانیِ قرآن کریم، به عبدالله بن جندب می‌فرماید: «خوشا به حال کسی که نسبت به کافران حسرت نخورد برای آنچه از نعمت‌های دنیا و زیورهای آن به ایشان داده شده است! خوشا به حال کسی که آخرت را برگزید و در راه آن کوشش نمود! خوشا به حال آن که آرزوهای دروغین فریبش نداد!»

این روایت امام صادق(علیه السلام) همانند خطاب خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در قرآن است که می‌فرماید: لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی ؛(۱۹)‌ ای پیامبر، هرگز به متاع ناچیزی که به آنان در جلوه حیات دنیوی دادیم چشم آرزو مگشا و رزق خدای تو برتر و پاینده تر است. البته باید توجه داشت که این گونه خطاب‌های قرآنی در ظاهر به شخص پیامبر (صلی الله علیه وآله) است، اما همان‌گونه که از ائمّه اطهار(علیهم السلام) روایت شده، اینها از باب «ایّاکَ اعنی و اسمعی یا جارَه » و به قول خودمان، «به در می‌گویند تا دیوار بشنود» است.

گاهی انسان همین طور که چشمش باز است و به اطراف نگاه می‌کند و کارش را انجام می‌دهد، ضمناً بهره‌هایی را هم که دیگران در زندگی دارند، می‌بیند؛ این نگاه گذرا است؛ اما گاهی انسان به چیزی خیره می‌شود و تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد.

در آیه مزبور، خداوند می‌فرماید: چشم هایت رابه نعمت‌هایی که به دیگران داده ایم، ندوز، به این چیزها خیره نشو. اینها زر و زیور دنیا و بهره‌هایی است که به گروهی از مردم داده ایم تا آنها را بیازماییم.

به طور طبیعی، همه مردم در استفاده از زندگی دنیا و نعمت‌های آن مساوی نیستند. همیشه به صوت تکوینی، چنین اختلافی وجود داشته و تا ابد هم وجود خواهد داشت.

این موضوع دلایل گوناگونی دارد که در جای خود باید بحث شود. در هر حال، وقتی نگاه انسان به نعمت‌هایی بیفتد که دیگران در اختیار دارند، ممکن است تحت تأثیر واقع شود؛ مثلاً ببیند که دیگران چه خانه هایی، چه ماشین هایی، چه باغ‌هایی و... دارند، اما خودش در خانه‌ای محقّر اجاره نشین است، ماشینی ندارد، باغی ندارد و ده‌ها مشکل دیگر سر راه او است. وقتی به این گونه نعمت‌ها و ظواهر زندگی خیره می‌شود هوس در او ایجاد می‌گردد. وقتی هوس‌ها تشدید شد به دنبال این می‌رود که خودش هم به آنها دست پیدا کند. ابتدا می‌گوید از راه حلال آنها را به دست می‌آورم. اما وقتی می‌بیند از راه حلال ممکن نیست به سراغ مشتبهات می‌رود و کلاه شرعی برای خودش درست می‌کند. بعد که می‌بیند با آنها هم کارش به جایی نمی‌رسد، مجبور می‌شود برای رسیدن به خواسته هایش صریحاً از درِ حرام وارد شود؛ مثلاً، برای رسیدن به زندگی بهتر، تا می‌تواند قرض می‌کند، برای پرداخت آنها تا جایی که ممکن است چک و سفته می‌دهد، بعد برای این که آبرویش نریزد قرض ربوی می‌کند یا خلف وعده می‌نماید و... در نتیجه، به حرام مسلّم آلوده می‌گردد. این مسیری است که افراد زیادی آن را پیموده اند؛ کسانی که چه بسا دستشان از همه چیز خالی بوده، امادر نتیجه همین هوس‌ها به ثروت‌های بادآورده دست پیدا کرده اند.

اگر انسان بخواهد به چنین گناهانی و چنان عواقب زشتی مبتلا نگردد، باید از ابتدا جلوی این سرچشمه گناه را سد کند؛ به ظاهر دنیا و مکنت دیگران خیره نشود، بلکه به صورت گذرا به این مسایل بنگرد. درست است که اینها زیور و زینت زندگی دنیوی است، ولی چشم دوختن به آنها سبب محروم ماندن از زندگی بهتر و پایدار اخروی می‌گردد.

حکمت نابرابری انسان‌ها در برخورداری از ظواهر دنیا

خداوند در آیه مزبور، خطاب به پیامبرش (صلی الله علیه وآله) درباره این که چرا به برخی از مردم نعمت‌های بیش تری داده دو نکته بیان می‌فرماید:

اول آن که، افزونی نعمت برخی از مردم نشانه دوستی بیش تر خدا با آنها نیست، بلکه نشانه آزمایش خداوند از آنها است. خداوند در آیه دیگری، در اشاره به این موضوع می‌فرماید: أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ؛ (۲۰) اموال و فرزندان شما فقط مایه آزمایش شمایند.

در جای دیگری می‌فرماید: وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً؛ (۲۱) و شما را به بدی و خوبی می‌آزماییم. «فتنه» در اصل به معنای آزمایش است. اموالی هم که خدا به ما عنایت کرده به همین دلیل «فتنه» خوانده شده است تا معلوم شود که آیا در به دست آوردن و مصرف آن، احکام شرعی را رعایت می‌کنیم یا نه. بنابراین آنچه وسیله آزمایش است ارزش چشم دوختن و خیره شدن ندارد.

بله، اگر چیزی بود که اصالت داشت و ذاتاً مطلوب بود، جا داشت فکرمان را روی آن متمرکز کنیم، اما چون وسیله آزمایش است و باید پس از انجام آزمایش رها شود، ارزش تعلّق خاطرو پر کردن اندیشه را ندارد؛ مثل برگ کاغذی است که در جلسه امتحان به دانش آموز می‌دهند تا پاسخ سؤالاتش را روی آن بنویسد؛ نباید در فکر این باشد که کاغذ زیبایی است یا نه، باید به اصل امتحان بیندیشد تا خوب از عهده آن برآید.

مطلب دومی که در آیه مزبور بدان اشاره شده، مقایسه این نعمت‌ها با نعمت‌های اخروی است. تعبیری که قرآن در این مورد به کار می‌برد تعبیری پرمعنا و دقیق است: و رزقُ ربِّک خیرٌ و اَبقی؛ خداوند رزق آخرت را به خصوص به خودش منتسب می‌کند.

این مطلب وقتی خوب وضوح می‌یابد که توجه کنیم از نظر قرآن و تعالیم اسلامی، روزی دهنده خداوند است: إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ. همه نعمت‌های این دنیا هم در واقع روزی‌هایی است که خداوند به انسان داده است.

در عین حال می‌فرماید: به این نعمت‌ها که در واقع، وسیله آزمایش است چشم ندوز، رزق مخصوص خدا چیز دیگری است؛ رزقُ ربِّک؛ همان رزقی که درباره شهدا می‌فرماید: عِنْدَ رِبِّهِمْ یُرزَقُونَ.(۲۲) چنین رزقی است که ارزش دارد انسان به دنبال آن باشد و بدان اهتمام ورزد.

شرف رزق خداوند بر روزی‌های دنیوی

این نکته را باید توجه داشت که از یک نظر، همه رزق‌ها رزق خدا است، اما آنچه تشریفاً منسوب به او است از ارزشی والا برخوردار است؛ مثل این که کعبه را «بیتی » (۲۳) معرفی می‌کند، در حالی که همه بیوت متعلَّق به او است. چنین اضافه‌ای را «اضافه تشریفی» می‌گویند؛ یعنی، به دلیل شرافتی که برخی چیزها دارند، خداوند آنها را به خودش منتسب می‌کند.

نمونه دیگر این مطلب در عبارت «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»(۲۴) است. هر جنبنده‌ای که روحی دارد روحش از آنِ خدا است، اما خداوند فقط روح انسان را روح خودش نامیده است.

بنابراین اولا، نعمت‌های دنیوی، همه وسیله آزمایش انسان است. ثانیاً، هیچ کدام از آنها را نمی‌توان رزق الهی دانست؛ رزق خدایی، که مورد نظر خدای متعال است، آن است که در آخرت نصیب بندگان خاصش می‌کند: تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ؛(۲۵) شما متاع دنیا را می‌خواهید و خدا آخرت را می‌خواهد.

با همین مضمون (تحت تأثیر قرار نگرفتن از برخورداری دنیایی دیگران) دو آیه دیگر هم در قرآن داریم: خداوند می‌فرماید: وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ ؛(۲۶) مبادا از (کثرت) اموال و اولاد آنها به شگفت آیی؛ خدا می‌خواهد آنها را در زندگی دنیا بدان‌ها عذاب کند و در حالی که کافرند جان آنان را بستاند. آیه دیگر هم آیه ۸۵ سوره توبه است که با یکی دو کلمه اختلاف، دقیقاً شبیه همین آیه است. این آیات درباره منافقان نازل شده است.

خداوند در این آیات کلمه «اعجاب» را به کار برده است. «اعجاب» مفهومی عمیق تر از این دارد که انسان فقط از چیزی خوشش بیاید. هرگاه چیزی انسان را تحت تأثیر قرار دهد و او را منفعل کند، می‌گوییم او را به اعجاب واداشته است. خداوند به پیامبرش (صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: کثرت اموال و اولاد آنها تو را دچار دل مشغولی نکند. آنها طعم زندگی و شیرینی آن را نخواهند چشید. اولین دردسر و زحمت افراد مال دوست در جمع کردن مال است، سپس در نگه داری آن؛ به همین دلیل، شیرینی زندگی را درک نمی‌کنند.

هنگام مردن هم وقتی می‌بینند تمام آنچه را جمع کرده و با زحمت از آن محافظت نموده بودند از دست می‌دهند، هرچه بیش تر نگران و افسرده می‌شوند! اموالی را که با یک عمر زحمت، ظلم و ستم، حق کشی و تجاوز به حقوق دیگران فراهم کرده بودند، همه را یک جا از دست می‌دهند. آن گاه در حالی از دنیا می‌روند که کافرند.

در مقام تعبیر از مردن چنین کسانی، خداوند نمی‌فرماید: یموتون، بلکه می‌فرماید: «تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ» یعنی جانشان درمی‌آید و بدترین ناراحتی‌ها را متحمل می‌شوند.این همان نتیجه سوء آزمایش است که در هنگام مرگ ظاهر می‌شود. خداوند این تعابیر را به کار می‌برد تا انسان را از دل بستن و خیره شدن به زر و زیور دنیا بر حذر دارد.

این که چرا خداوند کشش و تمایل به سمت این گونه ظواهر دنیا را دردل انسان قرار داده بحث دیگری است، اما در هر حال روشن است که این گونه آیات و روایات درصدد تحذیر مردم از چشم دوختن به مظاهر مادی زندگی است.

غبطه ممدوح نسبت به مال دنیا

باید توجه داشت که نعمت‌های دنیا مخصوص کفّار نیست، بلکه برخی بزرگان و اولیای خدا هم نعمت‌های زیادی در اختیار داشته اند؛ مثلاً، حضرت سلیمان (علیه السلام) به قدری از نعمت‌های خداوند بهره مند بود که قرآن درباره اش تعبیر «مُلکاً لا یَنبعی لاحد مِن بَعدی »(۲۷)را به کار برده است.

در احوال آن حضرت آمده که جن و انس و حتی حیوانات وحشی و پرندگان هم در اختیارش بودند. بنابراین، چنین نیست که هرکسی نعمتی دارد، حتماً آدم بدی است و این نعمت‌ها مایه عذاب او خواهد شد، بلکه این گونه نعمت‌ها اسباب آزمایش اند؛ برخی از آن سربلند بیرون می‌آیند و برخی سرشکسته.

کسانی که خدا را فراموش نکنند و از آن برای آخرتشان بهره گیرند سربلند خواهند بود و کسانی که در جمع کردن این اموال و استفاده از آنها موازین شرع را رعایت نکنند سرشکستگانند. بنابراین عیبی ندارد که انسان از خدا بخواهد از اموال دنیایی در اختیار او قرار دهد تا در راه آخرت خود از آن استفاده کند.

نعمت‌هایی که در دست مؤمنان است، اگر موجب غبطه ما بشود در این که آنها را در راه خدا صرف می‌کنند، اشکالی ندارد؛ مانند اموالی که در دست حضرت خدیجه(علیه السلام) بود و آنها را در راه نشر و احیای اسلام صرف کرد. آنچه خطرناک است این است که به داشته‌های دنیایی کافران و اموالی که در اختیار کسانی است که از آن برای آخرت خود استفاده نمی‌کنند حسرت بخوریم.

خداوند در قرآن، برای ما مثال می‌زند تا ببینیم کسانی که از مال و مُکنت خود برای آخرتشان استفاده نکردند سرانجامشان چه شد.

قارون کسی بود که به قدری از گنج‌های فراوان در اختیارش قرار داده شده بود که عده‌ای پهلوان نیرومند باید فقط کلیدهای گنج هایش را حمل می‌کردند: آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ (۲۸) او تمام دارایی اش را در برابر قومش به نمایش گذاشت.

عده‌ای از پیروان حضرت موسی (علیه السلام) با خود گفتند:‌ ای کاش ما هم از این نعمت‌ها بهره‌ای داشتیم. آنان با این گفته، کار خلافی نکردند و مرتکب حرامی نشدند، فقط وقتی این همه جواهرات و دارایی را دیدند به هوس افتادند: یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظّ عَظِیم.(۲۹)

وقتی قارون از اطاعت حضرت موسی(علیه السلام) سرپیچی کرد و با عذاب خداوند، خود و تمام دارایی اش در زمین فرو رفتند، آنها که آرزو می‌کردند که دارایی او را داشته باشند، به خود آمدند و گفتند: عجب اشتباهی کرده بودیم، اگر ما هم اموالی مثل او داشتیم امروز به همین وضع مبتلا می‌گشتیم؛ گویی خدا بر هر که بخواهد رزقش را گشاده می‌گرداند و گویی خدا کافران را سعادت مند نمی‌کند: وَ اَصبحَ الّذینِ تَمنَّوا مکانَه بالأمسِ یَقولونَ ویکأنّ اللَّه یَبسطُ الرّزَقَ لِمن یشاءُ مِن عبادهِ و یَقدِرُ لَولا اَن مَنَّ اللّهُ علینا لخَسفَ بِنا وَیکأنّه لا یُفلحُ الکافرونَ.(۳۰)

قرآن مجید این گونه داستان‌ها را برای این نقل می‌کند که ما تأمّل کنیم و بفهمیم نعمت‌هایی را که خدا در اختیار دیگران قرار می‌دهد چنان ارزش ندارد که بخواهیم به آنها خیره شویم و دل ببندیم.

بله، اگر انسان از راه صحیح مالی به دست آورد و در راه خدا هم مصرف کند خوب است، اما خود مال ارزش دل بستن ندارد، بلکه صرفاً یک وسیله آزمایش است، یک برگ امتحان است و ارزش آن بستگی به این دارد که در آن چه پاسخی بنویسیم. پس «خوشا به حال بنده‌ای که نسبت به گنه کاران غبطه نخورد برای آنچه از نعمت‌ها و زیورهای دنیا به ایشان داده شده است! خوشا به حال بنده‌ای که آخرت را برگزید و در راه آن کوشش نمود! خوشا به حال آن که آرزوهای دروغین و آرزوهای غیر واقعی فریبش نداد!»

پی نوشت ها:

(۱۸) - ابراهیم (۱۴)، ۲ـ۳.

(۱۹) - طه (۲۰)، ۱۳۱.

(۲۰) - انفال (۸)، ۲۸.

(۲۱) - انبیا (۲۱)، ۳۵.

(۲۲) - آل عمران (۳)، ۱۳۵.

(۲۳) - بقره (۲)، ۱۳۵.

(۲۴) - حجر (۱۵)، ۲۹.

(۲۵) - انفال (۸)، ۶۷.

(۲۶) - توبه (۹)، ۵۵.

(۲۷) - پادشاهی پس از حضرت سلیمان سزاوار هیچ کس نخواهد بود و به هیچ کس داده نخواهد شد: ص (۳۸)،۳۵.

(۲۸) - قصص (۲۸)، ۷۶.

(۲۹) - قصص (۲۸)، ۷۹.

(۳۰) - قصص (۲۸)، ۸۲.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha