به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام ایمان شکیبایی در تبیین ابعاد گام دوم انقلاب بر محور نهج البلاغه که ا حضور جمعی از مربّیان طرح صالحین سپاه پاسداران برگزار شد، گفت: متأسفانه آن گونه که شایسته است به تبیین گام دوم انقلاب بر محورهای مختلف آن پرداخته نشده است.
مدرّس نهجالبلاغه ادامه داد: رهبر معظم انقلاب اسلامی برداشت های زیادی از قرآن کریم و نهج البلاغه در بیانیه گام دوم دارند و پیام های مهم تاریخی،حساس و مبارزاتی یک ملت را بیان کردند که در این مسیر به نقش مردم اشاره دارد.
وی با اشاره به خطبه ١٣۴نهج البلاغه که امام علی(ع)درباره حق خود نسبت به مردم و حق مردم نسبت به امام(ع)بیان می فرمایند،گفت: مردم باید خیرخواهی و نصایح عالمانه را مورد توجه قرار دهند که این امر درباره اطاعت از ولی فقیه نیز مصداق دارد.
ابعاد ٧ گانه بیانیه بر محور نهج البلاغه
١)علم و پژوهش
پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت:واژه علم و مشتقات آن ٧٧۵ مرتبه در قرآن ذکر شده است و در نهج البلاغه بیش از ۵٠ مرتبه اشاره شده است که این تعداد تکرار خبر از اهمیت موضوع دارد.
امیرالمؤمنین(ع)در نامه ۵٣خطاب به مالک اشتر و مسئولین امروزفرمودند: اکثِر مُدارسة العلماء، و مناقشة الحکماء، فی تثبیت ما صلح علیه امر بلادک، و اقامة ما استقام به الناس قبلک.
برای تقویت عواملی که اوضاع سرزمین تو(مصر)را به سامان می آورد و پیش از تو کار مردم به وسیله آن عوامل درستی و سامان میگرفت، با دانشمندان و فرزانگان بسیار به گفتگو و تبادل نظر بپرداز.
استاد نهج البلاغه افزود: البته اینکه علم را تلمبار کنیم و عملیاتی اش نکنیم هم کار شایسته ای نیست، استفاده از علم کارشناسان و پژوهش پژوهشگران در پیشرفت کشور نقش اساسی دارد،لذا امیرالمومنین(ع)در خطبه ١١٠فرمودند: إن العالمَ العاملَ بغیر علمه،کالجاهل الحائر الذی لا یستفیقُ من جهله، بل الحُجةُ علیه اعظم، و الحسرةُ له ألزم، و هو عند الله ألوَم.
عالمی که به دانش خود عمل نکند، مانند جاهل سرگردانی است که از نادانی اش بیدار نمی شود؛بلکه حجت و برهان علیه او بزرگ تر و حسرت و اندوه او پیوسته تر است و اوست که نزد خدا از همه بیشتر سرزنش می شود.
حجت الاسلام شکیبایی گفت:لذا سزاوار است عموم مردم خصوصاً مسئولین کشوری و لشکری مطلبی را که از آن آگاهی ندارند و حول آن تحقیقی نکرده اند نشر ندهند و در رسانه بازگو نکنند که ثمره ای جز تشویش اذهان و فتنه را به دنبال نخواهد داشت.امام علی(ع) در نامه ٣١به فرزندشان و عموم مخاطبین امروز توصیه فرمودند:
دَع القولَ فیما لا تَعرِفُ، و الخطابَ فیما لم تُکلّف. درباره آنچه که نمی دانی و آنچه که در مورد آن مسئول نیستی سخن نگو.
٢)معنویت و اخلاق
استاد حوزه گفت:اگر در نهج البلاغه به خطبههای امام علی(ع)در زمان خلافت خود پیرامون معنویت و اخلاق توجه شود،مشخص میشود که امام علی(ع) تا چه اندازه به اهمیت معنویت و اخلاق در جامعه پافشاری و اصرار داشتهاند. به عنوان نمونه به حکمت ٢۵٧دقت بفرمایید،حضرت به جناب کمیل و تمام مخاطبین امروزمی فرمایند:«یا کُمَیلُ مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ وَ یدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ» به اهلت سفارش کن که روزها دنبال کسب مکارم اخلاقی باشند،شب ها هم دنبال رفع حوائج مردمی که در خواب هستند و در استراحت هستند.«مَنْ هُوَ نَائِمٌ» را شارحین نهج البلاغه فرمودند:ما باید طوری برویم که بی سر و صدا باشد. خواستیم خدمتی هم بکنیم خودش خواب است ولی شما به فکر خدمت رسانی هستی.بی سر و صدا خدمت کنید،آبرومندانه باشد.کسی متوجه نشود.ماشین راه نیندازید که ما داریم درِ خانه فلانی چیزی می بریم.عکس و فیلم نگیرید!«فَوَالَّذِی وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ» حضرت قسم می خورند.قسم به خداوند،«مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً» اگر کسی دلی را شاد کرد،«إِلَّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ لُطْفاً» خداوند از این سرور یک لطفی را می آفریند،«فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ»روزی که خود این آدم گرفتار شد،این لطف«جَرَی إِلَیهَا کَالْمَاءِ» خیلی تعبیر لطیفی است.مثل آب که می گردد و مسیر خودش را پیدا می کند،روزی که این آقا گرفتار شد،آن لطف، «کَالْمَاءِ فِی انْحِدَارِهِ» مثل آب در سراشیبی که به سرعت می رود و مسیر را طی می کند،آن روزی که این آدم گرفتار شد،این لطف این گرفتاری را از او برطرف می کند.«حَتَّی یطْرُدَهَا عَنْهُ کَمَا تُطْرَدُ غَرِیبَةُ الْإِبِلِ»
کارشناس نهجالبلاغه افزود: امام(ع)در نکته اوّل،برنامه زندگی را چنین تنظیم میفرماید که در بخشی از آن انسان باایمان باید به خودسازی و کسب فضایل مشغول باشد،بر علم خود بیفزاید،از تجارب دیگران استفاده کند، صفات برجسته انسانی را در خود پرورش دهد،رذایل اخلاقی را دور نماید و به سوی کمال انسانی و معنویت و اخلاق سیر کند،و در بخش دیگر به دنبال حل مشکلات مردم باشد.بنابراین کسانی که تنها به اصلاح خویش میپردازند و کاری برای حل مشکلات دیگران انجام نمیدهند از حقیقت اسلام دورند. همچنین کسانی که برای انجام حوائج مردم تلاش میکنند و از خود غافلند آنها نیز بیگانهاند؛مسلمان واقعی کسی است که هم به اصلاح خویش بپردازد و هم به حل مشکلات مردم توجّه کند.
٣)اقتصاد
پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت:اقتصاد یکی از عوامل موثر در صلاح و فساد و بقاء یا فنای جامعه می باشد و نظارت و مدیریت دقیق بر آن،یکی از نکات مهم در هر حکومت است. به همین سبب در نگاه امام علی(ع) اقتصاد یکی از محورهای مهم مدیریت جامعه و ولایت و حکومت است.از این رو آن حضرت با حکمت و ظرافت تمام به آن پرداخته و همیشه به استانداران خود نیز آن را توصیه کرده است.توجه خاص امیرالمومنین در دوران زمامداری، بر امور اقتصادی و مالی و اشراف آن حضرت بر عملکرد کارگزاران و نیز کسبه و تجار و دستورهای متعدد و قاطعی که در این زمینه صادر گردیده، نشان دهنده نقش اقتصاد در زندگی و جامعه است.
حجت الاسلام شکیبایی ادامه داد:ممکن است عده ای تصور کنند که اسلام آئینی است که برای آبادانی آخرت انسان ها تشریع شده است و کاری به دنیای انسان ها ندارد و حتی آبادانی آخرت را در گرو ترک دنیا می داند و اندیشه ساده زیستی و بی اعتنایی به دنیا را که سیره معصومان است،شاهدی برای اثبات مدعای خود قرار می دهند.در حالی که حقیقت چیز دیگری است و اسلام تلاش برای معاش و اهتمام به امور زندگی را در حد«جهاد فی سبیل الله»می داند و آنچه را که مذموم می شمارد،دلبستگی به دنیاست نه تلاش برای تأمین یک زندگی آبرومند. مدرّس نهجالبلاغه گفت:امام علی(ع) نه تنها نسبت به موضوعات اقتصادی بی اعتنا نبوده،بلکه نسبت به ضرورت مناسبات اقتصادی سالم حساسیت داشته است.مسایلی از قبیل لزوم تولید، عقلانیت در مصرف،عدالت در توزیع، توجه به کار و تلاش،نظارت بر بازار و قیمت ها،بحث مالیات و سیاست های مالیاتی در هنگام گرفتن آن،بحث بیت المال و دیگر مسایل اقتصادی در نهج البلاغه مورد توجه حضرت قرار گرفته اند.موضوع اقتصاد و مسایل اقتصادی موضوعی است که نه تنها تحصیل کردگان،بلکه توده مردم حرف ها و نقطه نظرهایی در مورد آن دارند و در مورد آن بحث می کنند،به همین جهت تحقیق در مورد آن ضرورت دارد.و از آنجایی که امام علی(ع)نه به عنوان اقتصاددان بلکه به عنوان رهبر و هدایت گر جامعه،سعادت دنیوی و اخروی را به جامعه نشان می دهد،تبیین دیدگاه های اقتصادی آن حضرت در زندگی افراد بسیار موثر خواهد بود و دستاوردهای درخشانی در جهت رونق اقتصادی خواهد داشت.
کارشناس نهجالبلاغه گفت:امیرالمومنین(ع)در نامه ٢۴ نهج البلاغه بیانی دارند که می توانست الگوی زندگی اقتصادی شیعیان باشد و آنان را به قدرت اقتصادی بزرگ تبدیل کند.
حجت الاسلام شکیبایی با اشاره به نامه ۲۴نهج البلاغه که وصیت مالی حضرت می باشد گفت:ایشان در این نامه بر ضرورت حفظ مال تأکید می کنند.
وی ابراز داشت:مولای متقیان در این نامه می فرماید با کسی که این اموال در دست اوست شرط می کنم که اصل مال را حفظ کرده تنها از میوه و درآمدش بخورند و انفاق کنند،و هرگز نهال های درخت خرما را نفروشند،تا همه این سرزمین یک پارچه به گونه ای زیر درختان خرما قرار گیرد که راه یافتن در آن دشوار باشد.
مدرّس نهجالبلاغه اظهار داشت:حضرت می فرمایند درخت های این زمین ها و مزارع را نفروشید،میوههای آن را انفاق کنید و به جای آن درخت بکارید.اگر شیعه از آن حضرت درس می گرفت و همین یک نسخه را در عرصه اقتصاد۱۴۰۰ سال به آن عمل می کرد، یعنی فقط زمین کشاورزی میخرید و فقط درخت میکاشت اکنون بعد از گذشت ۱۴۰۰سال تمام محصولات دنیا در دست شیعیان بود و قدرت اقتصادی بودن شیعیان حتمی بود.
وی ادامه داد:ما حتی در امور مالی هم به فرمایشات مولا گوش نداده ایم و هر چه از امیرالمومنین(ع)تا کنون گفته ایم فقط پوشیدن کفش وصله دار، لباس پینه شده و خوردن نان و نمک بوده است.
۴)عدالت و مبارزه با فساد
استاد نهج البلاغه گفت:عدالت خواهی و فساد گریزی امیرالمؤمنین(ع)در نهج البلاغه بر کسی پوشیده نیست.
حضرت به مالک اشتر و تمام قاضیان امروز نوشتند: ثم اختر للحُکم بَینَ الناس أفضَل رَعیّتک فی نَفْسک مِمَّن لاتَضیق بِه ِالأُمور،وَ لا تُمْحِکُهُ الخُصُوم،وَ لا یَتَمادی فِی الزَلَّة،وَ لایَحْصَرُ مِن الفیء الی الحَقّ إذا عَرفَه وَ لا تُشرِفُ نَفْسه عَلی طمعٍ ...؛
برای داوری میان مردم،برترین افراد خود را برگزین!از کسانی که دارای سعه صدر باشد و امور گوناگون،او را در تنگنا قرار ندهد و مخاصمه و کینه توزی دو طرف دعوا،او را به خشم و کج خلقی وا ندارد و در اشتباهاتش پافشاری نکند و چون متوجه اشتباه خود شود،بازگشت ِبه حق و اعتراف به آن،برایش سخت نیاید و نَفْس او،تمایل به طمع(فساد)نداشته باشد و در فهم مطالب به اندک تحقیق اکتفا نکند،بلکه مسایل را تا پایان دنبال کند،کسی که در شبهات از همه محتاط تر باشد و در یافتن حق و استناد به ادله، جدی تر باشد و از کثرت مراجعه دو طرف دعوا،کمتر خسته شود و در کشف امور،از همه شکیباتر باشد و در هنگام روشن شدن حکم و حق،از همه قاطع تر باشد(اهل تعلیق حکم نباشد).از کسانی باشد که ستایش ستایشگران،او را فریب ندهد و تمجیدهای بسیار،او را از حق متمایل نسازد و عوامل تطمیع و تهدید و تملق و چاپلوسی،او را نفریبد.و البته این چنین نیروهایی،بسیار کم هستند.
۵)استقلال و آزادی
استاد حوزه گفت: آن حضرت معتقد بود که انسان باید در مقام فکر و اراده و عمل،آزادی و استقلال داشته باشد و آزادی فردی را تا زمانی که به مصلحت اجتماع آسیب نرساند،مورد تأکید قرار میداد.آن حضرت سعی داشت با مخالفان خود از طریق روشنگری و منطق و با رفتار احترامآمیز مواجه شود و چنین روشی را سنت پیامبر اسلام(ص)در مواجه با مخالفان قلمداد میکرد.
امیرالمؤمنین(ع)در خطبه ۴٠فرمودند: إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ، یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیْءُ وَ یُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ حَتَّی یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ. و حال آنکه،مردم را امیر و فرمانروایی(مستقل)لازم است؛خواه نیکوکار باشد و خواه بدکار،که مؤمن در سایه حکومت او به کار خود بپردازد و کافر از زندگی خود بهرمند شود.تا زمان هر یک به سرآید و حق بیت المال مسلمانان گرد آورده شود و با دشمن پیکار کنند و راهها امن گردد و حق ضعیف را از قوی بستانند و نیکوکار بیاساید و از شر بدکار آسوده ماند.
۶)عزت ملی؛ روابط خارجی، مرزبندی با دشمن
وی ادامه داد:رهبر معظم انقلاب در اردیبهشت ماه ١٣٨٨فرمودند: عزت ملّی چیست؟ عزت ملّی عبارت است از اینکه یک ملّت در خود و از خود احساس حقارت نکند.نقطهی مقابل احساس عزت،احساس حقارت است؛ یک ملت وقتی به درون خود-به سرمایههای خود،به تاریخ خود،به مواریث تاریخی خود،به موجودی انسانی و فکری خود-نگاه میکند،احساس عزت و غرور کند،احساس حقارت و ذلت نکند.
امیرمؤمنان(ع)در حکمت دوم فرمودند: أَزْرَی بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَرَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ ضُرَّهُ، وَهَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ.کسی که جان خود را با طمع ورزی بپوشاند و به تعبیری طمعورزی را لباس و پوشش خود قرار داد،خود را حقیر و ذلیل کرده،و کسی که راز سختیهای خود را آشکار سازد به ذلت و خواری خود رضایت داده، و هر کس که زبانش را امیر بر خود قرار بدهد خود را بیارزش کرده است.
٧)سبک زندگی
مدرّس نهجالبلاغه گفت:وقتی معارف نهج البلاغه را مرور می کنیم به ١٠مورد از اصول سبک زندگی دست پیدا می کنیم که آن اصول عبارتاند از:١-خدامحوری٢- حفظ حریم ها٣- اعتدال و میانهروی ۴-پارسایی ۵- تکریم ۶- پاسداشت حقوق ٧- رفق و مدارا ٨- صراحت و صداقت ٩- پایبندی به عهد وپیمان ١٠- عدالت.
حجت الاسلام شکیبایی گفت: این ١٠ اصل در همه عرصههای زندگی امیرمؤمنان(ع)اعم از شخصی،خانوادگی،اجتماعی،سیاسی، اقتصادی،حکومتی،مدیریتی،قضایی و نظامی حاکم بوده است و اگر ما نیز آنها را مورد توجه قرار دهیم آنوقت میتوانیم یک سبک زندگی علوی برای خود داشته باشیم و سایرین را نیز به آن دعوت کنیم.
وی گفت:برای مثال اگر همه انسانهای جامعه اصل پاسداشت حقوق را رعایت میکردند شاید بسیاری ازنابسامانیهای امروز را شاهد نبودیم.تعبیر امیرمؤمنان گویا این است که اگر بخواهیم دین به درستی برپا شود راه آن برپایی حقوق همهجانبه است.حضرت بیانی دارند که در نهج البلاغه در خطبه ٢١۶مطابق شمارهگذاری دکتر صبحیصالح آمده است. در این رابطه میفرمایند: «اگر مردم حقوق حکومت را رعایت کنند و حکومت حقوق مردم را پاس بدارد،حق میان آنان ارزشمند و استوار شود و راههای دین برپا و پدیدار شود،و نشانههای عدالت برجا و استوار شود،سنت و اخلاق به راحتی جریان یابد،پس زمانه به سامان شود و امید رود که دولت بماند و چشمداشتهای دشمنان به ناامیدی انجامد».
استاد نهج البلاغه افزود:آن وقت در ادامه در مورد عواقب عدمرعایت این اصل میفرمایند:«آنگاه که مردم بر حکومت چیره شوند و حقوق را رعایت نکنند یا حکومت به مردم خود ستم روا دارد،در اینجاست که اختلاف پدیدار شود،و نشانههای ستم آشکار شود و تباهی و ناراستی در دین بسیار شود و سنت و اخلاق ترک شود و از روی هوای نفس عمل کنند و احکام فروگذار شود و بیماریهای روحی و روانی بسیار شود و ترسی ندارند که حقی بزرگ فرونهاده شود و یا باطلی بزرگ انجام شود.آنگاه است که نیکان خوار شوند و بدکاران بزرگ مقدار».از این بیان به خوبی میتوان فهمید که پاسداشت حقوق یا عدم آن چه پیامدهایی دارد.