پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
تصاویر/ مصاحبه با حجج الاسلام علوی گرگانی و میر کتولی

حوزه/ بین مرحوم حضرت آیت الله علوی گرگانی و مردم فاصله ای وجود نداشت و حتی وقتی پیشنهاد محافظ برای ایشان شد، قبول نکردند و گفتند: من می‌خواهم همین‌طوری عادی بین مردم بروم و بیایم.

اشاره؛

۱۲ شعبان ۱۴۴۳ قمری، سالروز وفات حضرت آیت الله علوی گرگانی است؛ یک سال از این واقعه تأسف برانگیز می گذرد و به مناسبت سالگرد این عالم ربانی، گفت و گویی با یکی از فضلای گلستانی مقیم قم داشتیم تا پیرامون مرحوم حضرت آیت الله علوی گرگانی داشته باشیم.

متنی که ملاحظه می کنید، ماحصل گفت و گوی خبرنگار خبرگزاری حوزه با حجت الاسلام والمسلمین سید مرتضی میرکتولی است که تقدیم می شود.

ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، در ایام سالگرد ارتحال مرحوم حضرت آیت‌الله علوی گرگانی قرار داریم و نکات ابتدایی جنابعالی را پیرامون این عالم ربانی می شنویم.

بسم الله الرحمن الرحیم. در آستانه‌ی سالگرد ارتحال عالم ربانی، فقیه صمدانی، سالک إلی الله حضرت آیت‌الله علوی گرگانی هستیم و بنده مفتخر هستم که دقایقی پیرامون شخصیت والای این فقیه ربانی صحبت کنم.

قرآن کریم در سوره‌ی مبارکه‌ی سبأ آیه‌ی ۱۸ می‌فرماید: «وَجَعَلْنَا بَینَهُمْ وَبَینَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیرَ سِیرُوا فِیهَا لَیالِی وَأَیامًا آمِنِینَ»[۱]، فرمودند که؛ ما شهرهای آبادی را برای تربیت شما خلق کردیم که هدف از آفرینش انسان، هدف از خلقت بشر رسیدن به آن شهر کمال و شهر ایمان و شهر خدا و قله‌ی رفیع بندگی است؛ اما برای این‌که به آن قله دست یابید، باید در یک‌سری از شهرهای میانی که قرای ظاهری و سرزمین‌های آباد هستند مدتی را بیتوته کنید؛ مدتی را با صبر و حوصله در آنجا تأمل و تأنی کنید تا مؤلفه‌ها و ویژگی‌های لازم را برای رسیدن به آن شهر انسانیت و شهر کامل دریافت کنید.

در ذیل این آیه‌ی شریفه روایاتی از ائمه‌ی معصومین(ع) هست که «الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا» ما اهل بیت(ع) هستیم؛ آن سرزمین‌های مبارکی که همگان برای رسیدن به برکات مادی و معنوی باید به سمت آن بروند.

به تعبیر قرآن انسان اگر به آن قله‌ی انسانیت نرسد، اگر به آن کمالات انسانی نرسد، نمی‌توان با او به عنوان انسان برخورد کرد.

امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: اگر انسان، انسان سالک حامد إلی الله و عابد نباشد از حدود انسانیت خارج می‌شود و به مرزهای حیوانی می‌رسد و «خرج عن حدود الانسانیة إلی حد البهیمة»، در حد حیوانات تنزل می‌کند و بلکه باید بگوییم که ۱۰۰ درجه پایین‌تر از حیوانات می‌شود.

یک پرانتزی در اینجا باز کنم؛ کسانی که می‌خواهند به قله‌های رفیع صعود کنند، بدون مقدمه نمی‌توانند قله را بگیرند و بالا بروند و به ارتفاع صعود کنند. قطعا باید در نزدیکی آن قله، در روستاها و شهرهای اطراف چادر بزنند و اقامت کنند، آب و هوا را بسنجند، وضعیت سوق الجیشی را بسنجند و بعد رفته رفته آماده شوند برای این‌که به سوی آن قله بروند.

اهل بیت(ع) برای تربیت ما انسان‌ها آمده‌اند، برای هدایت ما آمده‌اند، مهم‌ترین رسالت آن‌ها انذار و تبشیر بود، بشارت به خوبی‌ها و کمالات و هراساندن انسان از پستی‌ها و لئامت‌ها و زشتی‌های اخلاقی است. این هدف بزرگ آن‌ها بود که انسان را به آن نقطه‌ی کمال برسانند؛ اما می‌دانستند که ما آدم‌های عادی و به تعبیری آماتور، نمی‌توانیم یک‌دفعه به قله برسیم؛ باید در این سرزمین‌های میانی توقف کنیم، مدتی تربیت شویم تا بعد بتوانیم به سوی آن قله‌ی رفیع راه پیدا کنیم.

بین مردم و حضرت آیت الله گرگانی فاصله ای نبود؛ تواضع، سادگی و مردمی‌بودن ایشان فراموش‌نشدنی است

اهل بیت (علیهم السلام) در ذیل همین آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی سبأ فرمودند: ما آن قله‌های رفیع، آن شهرهای مهم و انسان‌ساز هستیم. اما شما نمی‌توانید مستقیما بیایید. خدای بزرگ یک شهرهای میانی «قریً ظاهرة»، انسان‌های پاک‌باخته‌ی وارسته‌ای را در مسیر شما قرار داده، تفسیر کردند «هُم شیعتنا و هی علماء»؛ این‌ها عالمان دین هستند که در میانه‌ی راه هستند و شما برای تربیت شدن باید مدتی در محضر آنان زانو بزنید تا بعد بتوانید به محضر معصومین(ع) برسید و درک کمالات رفیع را از فیوضات ربانی اهل بیت(ع) داشته باشید.

بنده اگر بخواهم نگاه رفیع حضرت آیت‌الله علوی را تعریف کنم در همین قالب می‌توانم بگویم.

یادم نمی‌رود طلبه‌ی ۲۰ ساله‌ای در گرگان بودم. البته در مشهد مقدس درس می‌خواندم و بعد به قم آمدم، ولی ۲۰ ساله بودم و خیلی پر جدّ و جهد می کردم که با افراد بزرگ ارتباط بگیرم و آن زمان حضرت آیت الله علوی گرگانی را ندیده بودم.

به کسی گفتم: در استان گلستان یک فرد شاخصی که ما بتوانیم نزد او برویم را معرفی کنید. آن آقا به من گفت: اگر می‌خواهی اخلاق و سیره‌ی اهل بیت(ع) را ببینی، باید اخلاق را از حضرت آیت‌الله علوی گرگانی یاد بگیری که ایشان در آن زمان، در آغاز دوران مرجعیت بوده و تازه رساله چاپ کرده بودند.

بنده برای اولین بار بود که با شخصیت ایشان به صورت اجمالی آشنا شده بودم و بعد از این‌که به حوزه‌ی علمیه‌ی قم آمدم، توقع نداشتم که وقتی به محضر ایشان می‌رسم همان قُرای ظاهره ( سرزمین های آباد ) را ببینم. توقع نداشتم این آغوش باز پدرانه را باز کند و این بستر را برای من فراهم کند و بگوید: شما از این مسیر بیا و برو و به کمال برس.

یک آقایی به ما گفت: اگر می‌خواهید محمد بن مسلم را ببینید، اگر می‌خواهید زرارة بن اعین را ببینید، اگر می‌خواهید شخصیت‌های بزرگی مثل یونس بن عبدالرحمن را ببینید به آیت‌الله العظمی علوی گرگانی نگاه کنید، به آیت‌الله العظمی جواد تبریزی نگاه کنید. این‌ها همان شاگردان تربیت یافته‌ی مکتب اهل بیت(ع) هستند.

اگر کسی می‌خواهد به قله برسد قطعا بداند که نمی‌تواند مستقیم به قله برسد؛ باید به این قُرای ظاهری بیاید و در این سرزمین‌های میانی مدتی زانو بزند و تربیت شود. خود این آقایان هم در مکتب شاگردان اهل بیت(ع) تربیت شده بودند.

من یادم است که زمانی که ما به محضر ایشان رسیدیم، زانوی ادب زدیم، دیدیم که اینجا همان سرزمین آبادی است که می‌تواند ما را به آن قله رهنمون کند و ره‌آوردی در راستای تربیت و اخلاق و علم و عمل ما داشته باشد.

بنده با خیلی از بزرگان نشست و برخاست داشتم اما آن مؤانست، آن صفا، یک‌رنگی و نقش تربیت‌ساز پدرانه را به صورت واقعی در اخلاقیات حضرت آیت‌الله علوی گرگانی دیدم.

گوشه ای از جایگاه علمی مرحوم حضرت آیت الله علوی گرگانی را بیان کنید.

حضرت حق در آیات نورانی قرآن، در آیه‌ی یازدهم سوره‌ی مجادله می‌فرماید: «یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»[۲]؛ خدا برای اهل ایمان سکوهای رفعتی را خلق کرده است؛ اما برای اهل علم مقامات عالی و رفیع قرار داده است.

در بیان نورانی اهل بیت(ع) آمده است: نگاه شما به عالمان، جایگاهی بعد از انبیاء(ع) و اولیاء باشد؛ یعنی انبیاء(ع) و اولیاء بالاترین مقامات انسانی را دارند که به قله‌ی رفیع علم رسیدند. علم آن‌ها لدنی است، «وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا»[۳]، علم را از سرچشمه گرفته‌اند، علم عند اللهی هم نه، لدی اللهی است.

بعد از این جایگاه اگر در عالم بخواهیم طبقه‌بندی کنیم فقط عالمان وارسته‌ی شیعه را می‌توانیم بگوییم که این‌ها از سرچشمه‌ی رفیع علم اهل بیت(ع) ارتزاق کرده‌اند. البته این‌ها فقط علم الدراسه نداشتند، کسی با علم الدراسه به جایی نمی‌رسد. این‌ها با علم الوراثه به مقام مرجعیت و مقام منیع وارستگی رسیده‌اند. این علم الدراسه در حوزه‌ی علمیه است و در دانشگاه هم هست که امام صادق(ع) به بعضی از افراد مثل قتاده و یا مثل حسن بصری و یا مثل ابوحنیفه فرمود: «مَا وَرَّثَکَ اللَّهُ مِنْ کِتَابِهِ حَرْفاً»، شما یک حرف از کتاب خدا را هم نمی‌فهمید، با این‌که آن‌ها اهل لسان بودند، چطور نمی‌فهمیدند؟ نه، باید روی کلام امام صادق(ع) دقت کنیم، نمی‌گوید: شما علم الدراسه ندارید، شما این آیات را در مدارس‌تان خواندید، تفسیرش را خواندید و روایات را دیدید. شما علم الوراثه را ندارید. تفاوت آن چیست؟ علم الدراسه را می‌توان در حوزه‌ی علمیه و دانشگاه خواند، اما علم الوراثه در اثر تربیت، در اثر فناء، در اثر استغراق در وادی عشق خدا و ایمان و پاکی و وارستگی به دست می‌آید. «یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ».

ببینید شما یک ارث مادی و یک ارث معنوی دارید؛ در ارث مادی پدری می‌میرد و بچه‌ها به ارث می‌رسند، با موت مورّث، وارث مالک می‌شود، اما اگر کسی بخواهد ارث معنوی از پدران معنوی بگیرد داستان برعکس است. تو باید فانی شوی، تو باید در دریای عشق بمیری تا چیزی به تو بدهند. لذا شخصیت وارسته‌ی مرحوم حضرت آیت‌الله علوی گرگانی، با آن سلوک معنوی، با آن نُسُک الهی، با اخلاقی که «تمسکوا» یا «تخلقوا بأخلاق الله»، آن عطر خوش اخلاق الهی، تجسم آیات قرآن بودن و متخلق به اخلاق قرآنی بودن به اینجا رسیده بود که چیزها را به او داده بودند. یک‌سری چیزهایی را به او داده بودند. خیلی از این علوم در کتاب‌ها نیست. کتابخانه‌ی ایشان در اینجاست ولی چقدر حرف در این کتاب‌ها هستند؟ در کتابخانه‌ی منزل علامه‌ی طباطبایی شاید هزار کتاب هم نباشد. مرحوم امام هزار کتاب هم نداشتند؛ یعنی به اندازه‌ی منِ طلبه هم کتاب نداشتند. این همه علم و دانش از کجا آمد؟ «وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا»، این علم الدراسه نیست، این علم الوراثه است. تا در وادی عشق دین نمیری، «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَاتَّقَی... فَسَنُیسِّرُهُ لِلْیسْرَی»[۴]، تا خودت را فدا نکنی، تا هر چه داری در طبَق اخلاص نگذاری، تا در این وادی خودت را قربانی نکنی به تو نمی‌دهند. وقتی به آن نقطه رسیدی «فَسَنُیسِّرُهُ لِلْیسْرَی»، کارها برای تو آسان می‌شود.

بین مردم و حضرت آیت الله گرگانی فاصله ای نبود؛ تواضع، سادگی و مردمی‌بودن ایشان فراموش‌نشدنی است

زمانی مرحوم آیت‌الله تبریزی (رضوان الله علیه) استاد بزرگوارمان می‌گفت:؛ من یک بار از سر شب تا صبح مطالعه می‌کردم و دیدم که چند صفحه جواهر را خواندم. گفتم: چطور می‌شود که من بتوانم یک دور جواهر را ببینم که ۴۳ جلد است. به استادم گفتم و گفت: نگران نباش، ما هم مثل شما بودیم، اما وقتی که خدا عنایت کرد، من در طول یک شب من لا یحضره الفقیه را از ابتدا تا انتها خواندم و همه هم در ذهنم ماند. در طول یک شب خواندم. این «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَاتَّقَی»، پاکی، تقوا، این مؤلفه‌ی تقوا، ویژگی آراستگی، ایمان، صداقت، صفا وقتی در ما دیده شد، «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی...»، خودت را هم برای دین فدا کردی، سینه‌ات را برای دفاع از مکتب سپر کردی، «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَاتَّقَی... فَسَنُیسِّرُهُ لِلْیسْرَی»، راحت یک دوره فقهی که دریاست می‌بینی و رساله‌ات را چاپ می‌کنی. خیلی راحت کارهایی که باید ده‌ها و صدها نفر جمع شوند، یک تنه انجام می‌دهی.

باز از این زاویه باید بگویم که مرحوم حضرت آیت‌الله علوی گرگانی «مؤید مِن عندالله» بوده و مورد توجه ویژه‌ی اهل بیت(ع) بودند؛ در این مکتب تربیت شده بود، آدم آثار تربیت و آن بوی خوش شاگردی مکتب اهل بیت(ع) را در سیره، روش و منش ایشان می‌دید و لذا عنایات حضرت حق هم شامل حال ایشان بود و به این جایگاه رسیده بودند که در سطح کشور و بلکه در سطح جهان به عنوان یک شخصیت طراز علمی و فقهی مطرح بودند و بحمدالله فتاوایی هم که از ایشان باقی ماند، هیچ جایی نمی‌بینیم که حریم و حرمتی از فقه اهل بیت(ع) را زیر سؤال برده باشند.

این مسئله خیلی مهم است؛ یعنی مشی ایشان در مسیر مشی مشهور فقهای امامیه بود. این حکایت از پاکی و تربیت شدگی و آراستگی بود. ممکن بود از نظر علمی و مقدمات علمی استدلال در بحث فقه به یک نتیجه‌ای برسند. می‌گفتند: ما به اینجا رسیدیم اما چون مشهور چیز دیگری می‌گویند ما از مشهور تعدی نمی‌کنیم. این خیلی مهم است که انسان آبروی مکتب را بر علو شأنی خودش مقدم بدارد. این چیزی بود که ما در عداد سایر مراجع که به آن‌ها نگاه می‌کردیم، این مشخصه‌ی بارز را در ایشان می‌دیدیم.

از پاکی و آراستگی ایشان نکاتی را بیان کردید؛ می‌خواهم کمی از احوالات معنوی و اخلاقی ایشان هم برای ما بفرمایید.

از نظر شخصیت معنوی که تقریبا به یک معنا تمام حوزه‌ی علمیه معتقد بودند که ایشان یک فرد آراسته‌ی بی‌پیرایه و بسیار متخلق، بسیار متواضع و بسیار خلیق هستند.

ما در رفتار اهل بیت(ع) می‌بینیم که آن‌ها تلاش داشتند که خودشان را شبیه خاتم انبیاء(ع) کنند. به امیرالمؤمنین(ع) می‌گویند که؛ ما حکومت را به شما می‌دهیم به شرط این‌که مثل فلانی و فلانی حکومت کنی. فرمود: نه، « اسیر فیکم بکتاب اللّه و سنّة نبیّه ما استطعت / کتاب خدا و سنت پیامبر او تا می‌توانم».

رسول مکرم اسلام(ص) به گونه‌ای بود که اگر کسی وارد مسجد النبی(ص) می‌شد، چون به صورت حلقه‌ای و دایره‌ای می‌نشستند، سؤال می‌کردند: «أیکم رسول الله؟» پیامبر(ص) کدام‌ یک از شما هستید؟ ما در همین حوزه‌ی علمیه‌ی قم می‌دیدیم که شخصیت وارسته‌ای مثل ایشان که بودند، کسی که از در وارد می‌شد و نمی‌شناخت، شاید نگاه می‌کرد که ببیند حضرت آیت‌الله علوی گرگانی کدام‌یک از آقایان است؟ بین ایشان و مردم فاصله ای وجود نداشت و حتی وقتی پیشنهاد محافظ برای ایشان شد، قبول نکردند و گفتند: من می‌خواهم همین‌طوری عادی بین مردم بروم و بیایم.

امام صادق(ع) فرمودند: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَأْکُلُ أَکْلَ الْعَبْدِ وَ یَجْلِسُ جُلُوسَ الْعَبْدِ وَ یَعْلَمُ أَنَّهُ عَبْدٌ»؛ پیامبر(ص) مثل مردم عادی راه می‌رفت، مثل مردم عادی غذا می‌خورد. آن روز فتح مکه که دیگر قله‌ی فتوحات پیامبر(ص) بود، سوار بر حمار بدون جُل شده بود و کسی دیگر را هم سوار کرده بودند. ساده‌ترین زندگی الگویی را در مشی رسول الله(ص) می‌بینیم. این چیزی بود که ما به عیان در رفتار عالمانه‌ی بی‌پیرایی مرحوم حضرت آیت‌الله علوی گرگانی هم مشاهده کردیم که دوری از ظواهر دنیا و مظاهر اشرافیت است.

ایشان مرجعی بود که روی زمین می نشست؛ نه مبل داشت، نه تشکیلات داشت، نه آن دیسیپلینی که در عرف دیپلماتیک می‌بینید گاهی بعضی از افراد گرفتار آن می‌شوند، ایشان از این مسائل بسیار مبرا بود و بحمدالله تا دقایق آخر هم بر روی آن ایده‌آل‌هایی که به آن‌ها باور داشت ایستاد.

دوست دارم از شخصیت قرآنی مرحوم حضرت آیت‌الله علوی گرگانی هم نکاتی را برای ما بفرمایید.

شاید بگوییم که مرحوم حضرت آیت‌الله علوی گرگانی جزو بزرگانی است که در کنار حوزه‌ی فقاهت و حوزه‌ی مرجعیت، دستی بر تفسیر آیات ربانی قرآن داشتند.

ایشان تا روزهای آخر عمرشان در گرگان، تفسیر قرآن را مرتب می‌گفتند و من جلسات تفسیر ایشان را از شبکه‌ی استانی گلستان رصد می‌کردم و واقعا از محضر ایشان استفاده می بردم.

چون فعالیت بنده هم در تفسیر قرآن و گسترش و ترویج تفسیر قرآن بود، یکی از مهم‌ترین و غنی ترین تکیه‌گاه‌های ما در حوزه‌ی علمیه‌ی قم حضرت آیت‌الله علوی گرگانی بودند که هم مشوق بودند، هم حمایت می‌کردند و هم خوشحال بودند از این‌که درس‌های تفسیر در حوزه گسترش پیدا می‌کند.

بارها و بارها به من می‌گفتند: این کار خیلی مهم است و شما این کار را رها نکنید. ببینید ما شاید در ادوار قبل مراجعی داشتیم که خیلی به تفسیر اهمیتی نمی‌دادند. گاهی هم می‌گفتیم و می‌گفتند که ما وقت نداریم. من به ایشان هم گفتم آقا! اگر در قیامت مثلا به یک مرجعی بگویند شما چرا تفسیر قرآن نگفتید؟ بگوید من وقت نداشتم و استفتائات و مراجعات مردم اجازه نمی‌داد که من وارد تفسیر قرآن شوم، خداوند فورا آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی را حاضر می‌کند و می‌گوید: مگر ایشان مرجع نبود؟ چطور هم تفسیر گفت و هم تفسیر نوشت؟ مگر حضرت آیت‌الله علوی گرگانی مرجع تقلید نبود؟ چطور هم تفسیر گفت و هم تفسیر نوشت؟

این حکایت از هوشیاری ایشان داشت که در واقع آن فقه تمدن‌ساز، آن فقه جامعه‌ساز، آن فقه انسان‌ساز فقهی است که در پرتوی آیات ربانی و نورانی قرآن کریم باشد و این دو باید توأمان باشند. یعنی فقه ما که اکثر آن برخاسته از روایات و سیره‌ی معصومین(ع) است، باید در کنار قرآن دیده شود.

اهل بیت (ع) در کافی شریف فرمودند: روایات باید به قرآن عرضه شوند؛ فقه باید به قرآن عرضه شود، چه روایات متعارض و چه غیرمتعارض. در کافی شریف دو تا باب داریم؛ باب عرض الاخبار المتعارضه علی القرآن. یکی هم باب عرض الاخبار مطلقا علی القرآن.

بین مردم و حضرت آیت الله گرگانی فاصله ای نبود؛ تواضع، سادگی و مردمی‌بودن ایشان فراموش‌نشدنی است

از همه‌ی این‌ها معلوم می‌شود که قرآن میزان است و روایات موزون هستند، قرآن میزان است و فقه موزون است. فقه باید عرضه به قرآن شود. این خیلی مهم است. یک فقیه مثل صاحب جواهر (رضوان الله تعالی علیه) حدود ۲۰۰۰ آیه از آیات قرآن را در این دایرة المعارض بزرگ فقه، تفسیر فقهی کرده است.

نگاه مرحوم حضرت آیت الله علوی گرگانی هم همین بود؛ ایشان در بحث‌های فقهی‌شان ابتدا آیات قرآن را مطرح می کردند، بعد روایات معصومین(ع) بیان می شد، بعد فضا ایجاد می‌شد برای این‌که شاگردان اظهارنظر کنند، اقوال مطرح می‌شد و نقد و بررسی اقوال و نهایتا قول مختار مطرح می‌شد. این نشان می‌دهد که متد استدلال و استنباط یک متد اجتهادی پویا و به‌روز بوده است. یعنی نگاه فکری ایشان یک نگاه بسیار روش‌مند، سازنده و پویا و متناسب با مقتضیات زمان و در پرتوی آیات نورانی قرآن بوده است. چون اهل بیت(ع) و قرآن از هم جدا نیستند. این‌ها در زمین با هم آشنا نشدند، این‌ها هر دو از یک جا آمدند. در قوس نزول با هم بودند گفتند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»، در قوس صعود هم با هم بودند. یعنی در بالا با هم بودند و از بالا با هم پایین آمدند. لذا روح ملکوتی قرآن و روح اهل بیت(ع) یکی است.

بنده یادم هست که حضرت آیت‌الله علوی گرگانی تا روزهای آخر بحث تفسیر قرآنشان را به جِدّ پیگیری می‌کردند. در مناسبت‌ها و خصوصا در ماه مبارک رمضان، زمان‌هایی که من محضر ایشان می‌رسیدم و یا در استان گلستان بودم می‌دیدم که ایشان خودشان تفسیر می‌گویند و تفسیر بسیار پویا و قابل استفاده برای عموم بود.

یک مرجع تقلید چقدر باید تجلی کند و خودش را پایین بیاورد و در سطح عموم سخن بگوید؟ این کار بسیار سختی است. الان مشایخ بزرگوار خود ما تفسیری می‌گویند که خواص می‌پسندند اما عوام نمی‌فهمند؛ اما ایشان تفسیری می‌گفت که هم خواص می‌پسندیدند و هم عوام مردم می‌فهمیدند. به نظر من این یکی از شاخصه‌ها و نقاط مثبت ایشان بود که قابل توجه است.

به عنوان سؤال پایانی بفرمایید خبر رحلت ایشان را چطور شنیدید و چه حالی به شما دست داد؟

شاید نتوانم بگویم اما خیلی در فراق ایشان اشک ریختم. در باورم نیست که ایشان از دنیا رفته‌اند، ایشان باقی است، چون امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ». قرآن از عالمان دین به «أُولُو بَقِیةٍ» تعبیر می‌کند و می‌فرماید: «کَانَ مِنَ الْقُرُونِ... أُولُو بَقِیةٍ ینْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ»[۵]؛ کسانی که در زمین برای دین خدا تلاش می‌کنند، این‌ها می‌مانند. هر کسی در زندگی‌اش اشیاء نفیس را حفظ می‌کند. خدای بزرگ هم در موجوداتش، موجودات نفیس ارزشمند را دستچین می‌کند و نگه می‌دارد.

ما یک چیزی را در سخن معصومین(ع) شنیدیم که «مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء»، ما نمی‌خواهیم مقام شهید را پایین بیاوریم، همه‌ی ما سر سفره‌ی شهدا نشسته‌ایم. این مملکت، این حرم‌ها و اعتاب مقدس، همه‌ی این‌ها وام‌دار شخصیت‌هایی مثل قاسم سلیمانی و حججی‌ها و شهدای مدافع حرم است، همه‌ی ما سر سفره‌ی شهدا هستیم؛ اما یک نکته را نباید فراموش کنیم، وقتی که شهید عروج می‌کند مرزوق عند الله است و زنده می‌شود. «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ»[۶]، یعنی اینجا شما نمی‌توانید به او بگویید که «عند ربهم یرزقون» است، وقتی ارتحال و انتقال پیدا کرد «عند ربهم یرزقون» است. حالا چه هنری داشته است؟ برای دین فدا شده است. یک شهید چقدر طول می‌کشد تا شهید شود؟ مثلا تیر می‌خورد و کمتر از ۱ دقیقه خون از بدن او می‌رود و تمام می‌کند، یک شمشیر می‌خورد و بعد از دو روز تمام می‌کند؛ اما یک عالم دینی که در برابر هجمه‌ی آتئیست‌ها، در برابر فتنه‌ی منافقین، در برابر شبهات بدخواهان، در برابر انسان‌های پر از حقد و کینه، در برابر صدها جبهه‌ی نفاق و نیرنگ یک عمر می‌ایستد، تهمت می‌خورد، فحش می‌خورد، هزار و یک بار می‌میرد و زنده می‌شود ولی از میدان خارج نمی‌شود.

آن شهید یک بار جان می‌دهد. یک عالمی مثل آیت‌الله علوی گرگانی، مثل مراجع بزرگ ما که معمولا بالای ۸۰-۹۰ سال عمر دارند، بالاترین میانگین سنی را هم بین همه‌ی اصناف جهان فقهای امامیه دارند، بیشتر از همه برای مکتب جان دادند. بله، چرا؟ چون مداد آن‌ها تمدن‌ساز است. آن‌ها هزاران بار جان دادند، از میدان در نرفتند. ماندند تا تمدن انسان‌ساز الهی را در دنیا به قله برساند. لذا آن‌ها از بین نمی‌روند.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود که باقی هستند؛ یعنی در دنیا هم باقی هستند. در لحظه‌ی احتضار هم باقی هستند. آن طرف هم که می‌روند باقی هستند. «وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ»، هم اینجا «عند ربهم یرزقون» هستند، هم در لحظه‌ی انتقال «عند ربهم یرزقون» هستند و هم در عالم برزخ و قیامت «عند ربهم یرزقون» هستند.

آن‌ها محکوم به بقاء هستند؛ چرا؟ چون وجه الله هستند و باعث آبروی خدا شده‌اند. قرآن می‌گوید: «مَا عِنْدَکُمْ ینْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ»[۷]، آن کسی که عند اللهی باشد باقی است.

گفت و گو از: محمد رسول صفری عربی

پی نوشت ها:

[۱]. سبأ، ۱۸.

[۲]. مجادله، ۱۱.

[۳]. کهف، ۶۵.

[۴]. لیل، ۵-۷.

[۵]. هود، ۱۱۶.

[۶]. آل‌عمران، ۱۶۹.

[۷]. نحل، ۹۶.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • فرزانه رئوفی IR ۱۲:۱۹ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۱
    1 0
    عالی