یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۹
انتخابات ترکیه و پی‌آمدهای ژئوپلیتیکی منطقه

حوزه/ در جریان رقابت انتخاباتی در ترکیه آقای قلیچدار اوغلو خود را «علوی» معرفی کرد و چنین بیانی شرائط کاملا جدیدی را ایجاد کرده است؛ خواه اردوغان برنده انتخابات شود و یا رقیبش؛ این موضوع ژئوپلیتیک ترکیه و منطقه را تا حدودی تغییر خواهد داد.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان ترکیه در ۱۴ می ۲۰۲۳ برگزار خواهد شد. انتخاباتی که بنابر نظر کارشناسان منطقه یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رخدادهای ترکیه جدید است. به همین مناسبت نشستی با عنوان «ترکیه امروز؛ گسل‌های اجتماعی-سیاسی» برگزار شد که خلاصه‌ای از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمد مسجدجامعی کارشناس مسائل بین الملل و سفیر سابق ایران در واتیکان و مراکش در این نشست به این شرح است:

۱- عنوان بحث امشب « ترکیه امروز: گسل‌های اجتماعی-سیاسی» و آثار و پی‌آمدهای ژئوپلیتیکی آنها است. به طور مشخص درباره انتخابات پیش رو صحبت نخواهد شد. موضوع صحبت این است که در جریان رقابت انتخاباتی این انتخابات آقای کلیجدار اوغلو خود را «علوی» معرفی کرد و چنین بیانی شرائط کاملا جدیدی را ایجاد کرده است؛ خواه اردوغان برنده انتخابات شود و یا رقیبش؛ این موضوع ژئوپلیتیک ترکیه و منطقه را تا حدودی تغییر خواهد داد. در این باره است که صحبت می‌شود.

در تاریخ ترکیه هیچگاه هیچ شخصیّتی خود را «علوی» معرفی نکرده بود. این اولین بار است که فردی همچون اوغلو خود را علوی معرفی می‌کند و سوابق تاریخی ترک بودن و علوی بودن خود را می‌گوید و اینکه از کدامین منطقه آمده و اجداد او چه کسانی بوده‌اند. در ترکیه گروه‌های مختلفی وجود دارند که مهمترینش کردها هستند، آنها همیشه و با افتخار خود و هویت خود را معرفی کرده‌اند؛ امّا به دلائلی که بدان خواهیم پرداخت هیچ مقام علوی‌ای خود را صریحاً علوی ننامیده بود.

این موضوع برای علویان و غیر علویان واجد چنان اهمیتی است که در طی چند روز پس از بیان آقای اوغلو از کلیپ او بیش از ۱۰۵ میلیون بازدید کرده‌اند که این یک رکورد جدید در ترکیه است. مضافاً که وزیر امور خارجه ترکیه، آقای چاوش اوغلو گفت ممکن است ملاقاتی بین اردوغان و بشار اسد صورت گیرد که این مطمئناً به دلیل شرائطی است که سخنان آقای قلیچدار اوغلو ایجاد کرده است.

سخن بر سر این است که بیان این نکته که البته اصل آن در بطن جامعه و تاریخ ترکیه ریشه دارد، هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی ترکیه را تحت تأثیر قرار خواهد داد و با توجه به وزن و اهمیت ترکیه کنونی تا حدودی ژئوپلیتیک منطقه و نیز ژئوپلیتیک تشیع و حتی ایران تغییر خواهد یافت؛ مورد اخیر بدین علت است که ایران به مثابه مرکز ژئوپلیتیک تشیع از جانب همگان پذیرفته شده است. جریان ایجاد شده اگر سنجیده ارزیابی شود برای ایران یک فرصت است، بدان شرط که به درستی با واقعیت‌های جدید تعامل شود. تعاملی از سر صبر و دقت و بدون هیجان‌زدگی و روزمرگی. چنانکه گفتیم جریان جدید کم و بیش با پیروزی هیچ یک از دو رقیب مرتبط نیست و به واقعیت کشور و جامعه ترکیه باز می‌گردد.

۲- قبل از ورود به بحث تذکر نکته‌ای ضروری است. استفاده از کلمه «گسل» بدان معنی نیست که امنیّت و تمامیّت ترکیه تهدید می‌شود. ترکیب دولت – ملت در ترکیه به خوبی شکل گرفته و این کشور یکی از با ثبات‌ترین‌ها در منطقه ماست. در اینجا گسل معنایی متفاوت دارد با آنچه مثلا در سودان وجود داشت و به جدایی جنوب سودان از سودان انجامید؛ و یا موجب جدایی تیمور شرقی از اندونزی شد و یا ممکن است در دارفود سودان هم اتفاق افتد و به تجزیه مجدد این کشور منجر شود. حتی در اینجا گسل به معنای گسلی نیست که بین کاتولونیا و اسپانیا و یا باسک و اسپانیا و یا بخش فیلامان بلژیک و بلژیک و یا اسکاتلند و انگلستان وجود دارد. در تمامی این موارد گسل‌ها به مراتب جدی‌تر و نیرومندتر از گسلی هستند که در ترکیه شاهد هستیم.

علوی‌ها ترک و ترک تبار هستند و شهروندان صادق و صمیمی‌ ترکیه. اما به دلائلی حضوری متناسب با تعداد و سابقه تاریخی خود نداشته‌اند و سیاست داخلی و خارجی ترکیه بدون توجه به حضور و گرایش‌های آنان شکل گرفته است. ترکیه بعد از انتخابات مجبور است در سیاست قبلی خود که عمدتاً براساس نادیده‌ انگاشتن آنها بود، تجدیدنظر کند. چنانکه گفتیم این جریان ژئوپلیتیک منطقه و ژئوپلیتیک تشیع را تحت تاثیر قرار خواهد داد. جریانی که از این پس ادامه خواهد یافت. اگر فرصت شود در این زمینه بیشتر صحبت خواهیم کرد.

۳- نکته دیگری را هم باید متذکر شد. ترکیه امروز علیرغم مشکلات عدیده اقتصادی، کشوری توسعه یافته است. این بدین معنی است که بخش‌های صنعتی، مالی، بانکی و بیمه‌ای، مواصلاتی و رسانه‌ای و آکادمیک ترکیه که بسیاری از آنها خصوصی هستند، رشد یافته و با جهان امروز کاملاً آشنا هستند. آنان زبان تولید، تجارت، رقابت و صادرات دنیای امروز را به خوبی می‌شناسند و حتی در ردیفی پایین‌تر از چین رقیب برخی از کشورهای غربی در بازارهای آسیایی و افریقایی هستند.

چندی پیش رئیس جمهور فرانسه، ماکرون، ترکیه را یکی از رقبای کشورش دانست. آنها حتی در کشورهای امریکای لاتین هم حضور دارند و با رقبایشان رقابت می‌کنند. این حضور گسترده و پررنگ هم به دلیل ارائه خدمات خوب و نسبتاً ارزان فنی مهندسی است و هم به دلیل صادرات کالا و ایجاد تأسیسات مختلف تولیدی. با توجه به همین آشنایی و ظرفیت است که از فرصت‌های پیش آمده به خوبی استفاده می‌کنند. در فهم ترکیه امروز و ویژگی‌هایش، این نکته مهم و بلکه نکته بسیار مهمی است.

گذشته از این همه، این کشور بسیاری از زیرساخت‌های یک جامعه مدرن را داراست. از زیرساخت‌های خدمات شهری و بهداشتی و آموزشی و آکادمیک گرفته تا زیرساخت‌های توریستی و رسانه‌ای و تولید فیلم و ورزشی. این همه به او نوعی قدرت نرم تبلیغاتی و سیاسی داده و می‌دهد. به خوبی از فرصت‌های ایجاد شده در این منطقه پرتنش استفاده می‌کند. از اوکراین و روسیه گرفته تا قطر و از شمال افریقا گرفته تا شاخ افریقا و منطقه خاورمیانه عربی. دلیل اصلی موفقیت سیاسی و بین المللی او اتکاء این سیاست‌ها به واقعیت‌های داخلی و درون مرزی است.

برای نمونه در نخستین ماه‌های تحریم قطر به ناگهان صادرات این کشور به قطر به چندین برابر ارتقاء یافت و هم اکنون بخش مهمی از ثروتمندان و ابر ثروتمندان روسی را به خود جذب کرده است. تقریباً هیچ بحرانی در این منطقه وجود ندارد که ترکیه از آن استفاده نکند.

مسائل و مشکلات کشوری که توسعه یافته ذاتاً متفاوت است‌ با مشکلات همان کشور در دوران عدم توسعه یافتگی، لذا برای بررسی مسائل موجود می‌باید ترکیه امروز و با توجه به نکات و شاخص‌های فراوانی که در این زمینه وجود دارد، مورد مطالعه قرار گیرد.

و اما اصل بحث و با پوزش از طولانی‌ شدن مقدّمه.

۴- پس از سقوط ساسانیان که قدرت آنان مانع از نفوذ اقوام مختلف آسیای مرکزی به داخل کشور ‌بود، آنان که عموماً صحرانورد و دامدار بودند به سوی ایران و سرزمین غربی مجاور آن، سرازیر شدند. این جریان در اوائل عباسیان که به دلائلی به غلامان ترک علاقمند بودند، ادامه و افزایش یافت. اینان به تدریج به اسلام درآمدند و همزمان عمیقاً تحت تأثیر آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی قرار گرفتند.

از قرون سوم و چهارم هجری به بعد بخشی از آنان به سوی دشت‌های آناتولی و آسیای صغیر که به لحاظ داشتن مراتع سرسبز جاذبه زیادی داشت، سرازیر شدند. آنان دامدار بودند و مطلوب‌شان عمدتاً مراتع سرسبز بود. اگرچه عموم قبائلی که از ایران می‌گذشتند عمیقاً تحت تأثیر فرهنگ و هنر و ادبیات ایران قرار گرفتند، امّا ترکان مناطق غرب آناتولی به همچنین از فرهنگ محلی که «بیزانسی» و «رومی» در مفهوم روم شرقی آن بود، متأثر شدند. جریانی که در منطقه آسیای صغیر که هم اکنون در شرق ترکیه و غرب سوریه و بخش‌هایی از قفقاز و شمال ایران قرار دارد، عملاً وجود نداشت و یا ضعیف و بلکه بسیار ضعیف بود. اجمالاً این تفاوت در طول زمان بیشتر شد و علیرغم وحدت قومی، نوعی تفاوت و تنوع فرهنگی را موجب شد.

۵- منطقه غربی ترکیه در دوران‌های بعدی توانست حکومت عثمانی‌ را بنیان نهد، اگرچه سربازان ترک اعم از اینکه از مناطق غربی و یا شرقی آناتولی باشند، در خدمت این حکومت قرار داشتند، امّا حکومت و قدرت و سیاست عملاً در دست ترکان بخش‌های غربی بود. گسترش قلمرو خاورمیانه‌ای و شمال افریقایی آنها، آنان را به اندیشه «خلافت» متمایل ساخت و با توجه به جایگاه این مفهوم در نزد اهل سنت بهترین راه جهت ادامه سیطره بر مناطق عرب‌نشین و بربرنشین، مسئله خلافت بود که سلطان سلیم طی تشریفاتی این عنوان را از ممالیک گرفت که خود ترک نژاد بودند و حاکم بر مصر؛ و به خلیفه مسلمانان تبدیل شد. ممالیک به نوبه خود آن را از بازماندگان خاندان عباسی دریافت کرده بودند؛ که با توجه به مفهوم خلافت و خلیفه در نزد اهل سنت مفهوم است و اینکه چگونه آنان به خلافت کسان دیگری جز قریشیان و هاشمیان رضایت دادند. این به نوبه خود تحوّلی بزرگ در نگاه آنان نسبت به مسئله خلافت بود.

۶- چنانکه گفتیم عناصر ایرانی در فرهنگ دوران عثمانی به وفور وجود داشت. تا آنجا که برخی از آنان و از جمله آنان سلطان محمد فاتح به فارسی شعری می‌سرودند، اما قابل انکار نیست که فرهنگ و هنر و معماری بیزانسی نیز جایگاه خود را داشت، خصوصاً که بخشی از همسران و بلکه سوگلی‌های سلاطین عثمانی اصالتاً از مناطق شرق اروپا بودند که فرهنگی اسلاوی و بیزانسی داشتند.

مهمتر آنکه امپراتوری عثمانی به لحاظ تشکیلاتی وام دار رومی‌ها و بیزانسی‌ها بود. «خلافت عثمانی» به لحاظ تشکیلاتی و اداری کم و بیش ادامه امپراتوری روم شرقی بود و حتی سازمان‌بندی و تشکیلات دینی آنان هم از تشکیلات کلیسای ارتدوکس رومی متأثر بود که البته این هیچ ارتباطی با مسائل اعتقادی ندارد. عالمان دوران عثمانی همچون سایر عالمان دینی اهل سنت می‌اندیشیدند و عمل می‌کردند، امّا قابل انکار نیست که تشکیلات دینی آنان متفاوت بود با تشکیلات دینی خلفا در ایام ممالیک در مصر و یا عباسیان در بغداد و یا امویان در دمشق و این جریانی طبیعی است. تشکیلات و ساختارهای اقوام فاتح تحت تأثیر تشکیلات و ساختارهای مناطق فتح شده قرار می‌گیرد، خصوصاً اگر مناطق فتح شده از فرهنگ و تمدن توسعه یافته‌تری برخوردار باشند.

۷- پس از حمله مغول و برافتادن خلافت عباسی در مجموع شرق اناتولی و آسیای صغیر، شاهد رشد سریع گرایش به اهل بیت(ع) و محبّت نسبت به آنها که تداعی کننده نوعی تشیع است، هستیم. این جریانی عمیق و از درون برآمده بود. آمیخته‌ای بود از احساسات پاک نسبت به امامان دوازده‌گانه شیعیان اثنی عشری که اولین آنان یعنی امام علی(ع) مظهر قدرت و شجاعت و فتوت و جوانمردی و اخلاق و عدالت و دستگیری کننده از فقرا و درماندگان بود. امامان یازده‌گانه بعدی در آئینه شخصیت امام علی دیده می‌شدند که جملگی فرزندان او بودند و عملاً شناخت خاصی نسبت به تک تک امامان نداشتند. در این میان امام حسین(ع) و ماجرای عاشورا و شهادت غریبانه و قهرمانانه ایشان اهمیت خاص خود را داشت. لذا این دو امام در شکل دادن به احساسات پاک دینی آنان نقشی بدون بدیل داشتند.

آنچه این احساسات را بیان و تقویت می‌کرد اشعاری بود به زبان ترکی عامیانه که عمیقاً آنان را تحت تأثیر قرار می‌داد. فردی چون یونس امره نمونه خوبی از این مجموعه شاعران است. البته در این میان شاهد ظهور تعدادی از شخصیت‌های صوفی‌منش هستیم که نقشی شگرف در شکل دادن به عواطف و اعتقادات آنان داشتند. فضای زیستی و عاطفی و سخت‌گیری‌های حاکمان آناتولی غربی چنین اعتقادات و گرایش‌هایی را تقویت می‌کرد.

۸- در اواخر دوران سلاطین مغول و خاصه سلطان محمد خدابنده شاهد فعال شدن نظامی بسیاری از ترکان این منطقه هستیم. فرزندان صفی الدین اردبیلی که مورد احترام و تکریم عموم آنان بودند، رهبران این جریان بودند. گویا بکتاشیان یعنی پیروان حاج بکتاش هم به این رهبران گرایش داشتند. در چنین شرائطی جوانی دلاور و برومند و خوش‌سیما ظهور می‌کند که با قابلیت‌های شخصی شگرف خویش به پیش می‌رود و سلسله صفویان را بنیان می‌نهد و او «شاه اسماعیل» صفوی است.

شاه اسماعیل برای آنان به مراتب بیش از یک فرمانده و شخصیت ایده‌آل نظامی است، به گونه‌ای که برای همیشه برای آنان که بعدها به «علویان» مشهور می‌شوند، یک چهره مقدس زمینی – آسمانی در عین حال شجاع و نیرومند و غیور باقی می‌ماند. واقعیت این است که ایرانیان بسیار مشکل می‌توانند قداست و شخصیت رمزی و شخصیت منحصر بفرد او را در نزد علویان ترکیه به گونه‌ای همدلانه درک کنند.

رقابت بین سلطان سلیم و شاه اسماعیل که در نهایت به جنگ چالدران انجامید، موجب برخورد سلیم با علویان ترکیه شد که به شاه اسماعیل قلباً و خالصانه ارادت داشتند و با توجه به حمایت عالمان حنفی از سلیم و خلافت آل عثمان، این خصومت بسیار فراتر رفت و عملاً توده جامعه عثمانی در برابر علویان قرار گرفت و به انزوای گسترده و همه جانبه آنان منجر شد.

۹- به دلیل سوابق اعتقادی و مذهبی عثمانی‌ها که عموما حنفی بودند و ضرورت انتخاب مذهبی رسمی برای امپراتوری جدید التأسیس «مذهب حنفی» به مذهب رسمی آنان تبدیل شد تا بدانجا که کردها را که عموماً شافعی مذهبی بودند، تحمل نمی‌کردند و بعضاً آنان را به ترک مذهب خود و حنفی شدن مجبور می‌ساختند. کردهای حنفی مذهب امروز بازماندگان همان سیاست دینی آن دوران هستند. با توجه به این نکته می‌توان میزان انزوای تحمیل شده بر علویان را دریافت. مجموعه‌ای از تعارض‌های مذهبی و اعتقادی و سیاسی و تا حدودی فرهنگی علویان مناطق شرقی را در حاشیه تحولات امپراتوری وسیع عثمانی قرار داد و بلکه به محرومیت آنان انجامید. کم و بیش محرومیت از عموم حقوق شهروندی.

اگرچه پس از شاه عباس و نادرشاه و ضعف دولت مرکزی ایران رقابت با عثمانی‌ها عمیقاً فروکاست و بلکه از بین رفت، اما مخالفت چند جانبه دینی، اجتماعی و سیاسی عثمانی‌ها و علویان ادامه یافت و علویان عملاً هیچگاه آن را فراموش نکردند و چنانکه خواهیم گفت این دیدگاه منفی حتی پس از الغای خلافت و آغاز جمهوریت هم ادامه یافت.

۱۰- شکست‌های مکرر عثمانی‌ها در اواخر قرن نوزدهم و واضاع آشفته داخلی آنها گروهی از نظامیان جوان را برانگیخت. آنان در اوج اندیشه‌های ناسیونالیستی در اروپای قرن نوزدهم، تفسیر جدیدی از ترک و ترک بودن عرضه داشتند. عملاً ترکیه جدید که بعدها توسط آتاتورک شکل گرفت براساس همین مفهوم «ترک بودن» شکل گرفت. تجربیات دردناک و بسیار سنگین ترک‌ها در دوران جنگ جهانی اول و پس از آن به گونه‌ای بود که مفهوم یاد شده عمیقاً جذب شد که داستان مفصلی دارد. آنان ترکیسم را نه به عنوان یک ایدئولوژی انتزاعی، بلکه به دلیل تنها راه جهت حفظ خود و سرزمین خود و بیرون راندن مهاجمان و اشغالگران، پذیرفتند و منادیان و طرفدارانش به معنای واقعی در خدمت آن قرار گرفتند.

براساس این تعریف و این سیاست، علویان نفسی به راحت کشیدند و به عنوان شهروند به رسمیت پذیرفته شدند، اما عملاً این شهروندی «شهروندی درجه دو» بود. به طور رسمی تبعیضی علیه آنان وجود نداشت امّا عملاً در حاشیه جامعه قرار داشتند. به این معنی که حاکمیت و علیرغم سکولار بودنش مایل نبود از آنان در مناصب کلیدی استفاده کند و رشد آنان را اجازه دهد. البته توده مردم هم عموماً این چنین می‌اندیشیدند و این چنین می‌خواستند. به عبارت دیگر انزوای علویان هم سیاسی بود و هم اجتماعی و به همین علت بود که بسیاری از آنان به اندیشه‌های چپ گرویدند و قوم گرایان راستگرای ترک و حنفی‌های متعصب در صف مقدم مخالفین آنان درآمدند. گویا کشتار علویان در شهر قهرمان ماراش و سیواس توسط چنین گروه‌هایی انجام شده که از آن می‌گذریم.

۱۱- رابطه بین علویان و دولت و جامعه ترکیه در طی سالیان اخیر تغییراتی را شاهد بوده است. چنانکه گفتیم ترکیه از دهه هشتاد قرن گذشته و خاصه از اواسط دهه نود آن به بعد، به سرعت و در تمامی ابعاد تحول یافت. تمایل فراوان و عمیق ترکیه جهت پیوستن به اتحادیه اروپا و به طور کلی جامعه اروپا، در آنجا که به واقعیت‌های اجتماعی و آزادی‌های فردی آن راجع می‌شود، یکی از مهمترین دلائل تحولات یاد شده است. در نتیجه ترکیه مجبور بود برای این پیوستن تغییراتی را در نظام حقوقی، پارلمانی و حتی ساختار حکومتی و نقش ارتش به وجود آورد. در آنجا که به علویان مربوط می‌شد، این همه تضمین کننده آزادی بیشتر برای آنان و رفع تبعیض‌ها علیه آنان بود. مدرن شدن درونی جامعه به همراه فشارهای خارجی وضعیت جدیدی برای آنان به وجود آورد به گونه‌ای که در شرائط جدید امکان ندارد حادثه‌ای همچون حادثه سیواس تکرار شود.

۱۲- داستان در آنجا که به علویان باز می‌گردد تا حدودی پیچیده‌تر است. اصولاً اقلیت‌های بزرگی که به دلیل اقلیت بودن مورد اتهام و تبعیض قرار می‌گیرند، تحولات درونی خاص خود را دارند. در این سیر تحولی برخی از آنان به تعریف جدیدی از خود و هویت و تاریخ و فرهنگ خود دست یافتند که عملاً در تعارض با ذات آن هویت و تاریخ بود. تعریفی عمیقاً سکولار و به عنوانی «هویت‌زدایی» شده و «مذهب‌زدایی» شده؛ تا آنجا که آنان از واژه «الوی» به جای «علوی» استفاده می‌کنند، تا بدین وسیله تفاوت خود با گذشته خود و علویان سوریه را نشان دهند. گروهی از آنان در آلمان خود را با «هویت دینی» جدید یاد شده معرفی کرده و به رسمیت پذیرفته شده‌اند.

اکثریت علویان و به خصوص در داخل ترکیه کماکان به اصالت‌های خود پایبند هستند. در شرائط جدید اجتماعی و منطقه‌ای و جهانی خواهان به رسمیت پذیرفته شدن حقوق خویش هستند. این جریان به طور طبیعی سیاست داخلی و خارجی ترکیه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

۱۳- در اینجا صحبت درباره سیاست خارجی است و نه سیاست داخلی. عملاً سیاست خارجی ترکیه تحت تأثیر ایده‌آل‌هایی که به آن «قرن ترکیه» و «خلافت عثمانی» می‌گویند، قرار دارد. علویان به دلائل مختلف با این سیاست‌ها و نیز روش‌هایی که چنین سیاست‌هایی دنبال می‌شود، مشکل دارند. آنان تا قبل از اظهارات اخیر کلیجدارا اوغلو امکانی برای بیان دیدگاه‌های خود نداشتند، چراکه علیرغم تمامی تحولات، هنوز سدّ بین آنان و حاکمیت ترکیه شکسته نشده بود. در شرائط موجود این سدّ تا حدودی شکسته است و سیاست خارجی ترکیه نمی‌تواند نسبت به نظرات بخش بزرگی از شهروندانش که عموماً ترک و ترک‌نژاد هستند، بی تفاوت باشد. چنانکه پیشتر گفتیم این جریان تا حدودی سیاست منطقه‌ای و بلکه سیاست خارجی ترکیه را تحت تأثیر قرار می‌دهد و با توجه به وزن و ظرفیت‌های این کشور این تغییر هرچند اندک باشد، بر وضعیت منطقه و خاصه ژئوپلیتیک تشیع تأثیر خواهد داشت. احتمالاً با توجه به همین نکات است که برخی از تحلیلگران بار دیگر به موضوع «هلال شیعی» پرداخته‌اند.

۱۴- در اینجا سخن از این نیست که آیا چنین هلالی وجود دارد و یا ندارد، برخی از تحلیل‌گران منطقه‌ای و شاید فرامنطقه‌ای چنین تصوری دارند؛ و اینکه آیا ترکیه بعد از انتخابات سهمی در افزایش و یا کاهش این واقعیت خواهد داشت؟ در چنین شرائطی بیش از آنکه «واقعیت» به عنوان آنچه به واقع «وجود» دارد عمل کند، «تصور» و «تلقّی» دیگران درباره آن است که عمل می‌کند و به پیش می‌رود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha