دکتر شریف لکزایی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری حوزه با اشاره به این که آیت الله شهید بهشتی حقیقتاً به شناخت دقیق و عمیقی از اسلام مبتنی بر نگاه اجتهادی به آموزه های دینی دست یافته بود، اظهار داشت: رویکرد این شهید والامقام در حقیقت یک رویکرد فلسفی و عقلی است که میتواند یک نگاهِ معتدل و متوازن نسبت به مسائل اجتماعی و دینی به جامعه، مردم، انسان، شهروندان و انسانِ معاصر اعطا کند و طبیعتاً برآمده از نیازها و خواستههای انسان معاصر است که در تفکر ایشان پاسخ این نیازها و پرسشها را میتوانیم به خوبی مشاهده نماییم.
وی افزود: به عنوان مثال شهید بهشتی در باب مسأله ولایتفقیه و رهبری، برخلاف آنچه که در دو رویکرد انتسابی و انتخابی ولایت فقیه طرح میشود، تعبیر ایشان این است که رهبری در دوره غیبت تحمیلی و اجباری نیست؛ بلکه شناختی و انتخابی است. در واقع با توجه به نگاهی که ایشان در مبحث و مفهوم «آزادی» دارد و این مفهوم را به تسلط انسان بر خود، جامعه خود و محیط خود تعریف میکند؛ اینجا نیز ما میبینیم بر همین عنصر شناختی و انتخابی تأکید میکند.
وی همچنین گفت: نمونه دیگر تأمل ایشان در باب مسائلِ «خنده و گریه» یا «نشاط و غم» مطرح میشود و ایشان به صورت تفصیلی در یک سخنرانی به این بحث میپردازند و میگوید: زمانی یکی از بزرگواران فرموده بودند که نخندید و من از او مطالبه دلیل و استدلال کردم که آیا در قرآن خندیدن منع و حرام اعلام شده است؟ آن بزرگوار میگوید خیر؛ اما مثلاً در شأن کسی مانند شما نیست که بخندید. ایشان آنجا این حرف را نمیپذیرد و دست به تحقیق در این زمینه میزند و مباحث مختلفی را مطرح میکند و در نهایت به صورت اجتهادی نیز به این بحث میپردازد که اصل در آموزههای دینی این نیست که ما دائم در غم و اندوه باشیم؛ بلکه شادی، نشاط، فعالیت و انبساط خاطر و … اصالت دارد و باید بر این اساس یک جامعه شاد و پویا و بانشاط داشته باشیم.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: مباحث دیگری نیز شهید بهشتی در باب مسائل دینی و عمل به احکام آن که بر فهم و اقناع تأکید دارد. کسی که مانند ایشان در مقام اجتهادی است و هم کسی که در مقام تبلیغ دین است و هم کسی که در مقام پذیرش این آموزهها را قرار میگیرد؛ ایشان همهی این فرایند را یک فرایند اقناعی و گفتگویی و مباحثهای تلقی میکند و از همین منظر هم است که ایشان به نقد مسلمان شناسنامهای میپردازد و انسانِ مسلمانِ شناسنامهای را یک انسان مؤفق تلقی نمیکند.
وی گفت: بر اساس دیدگاه شهید بهشتی، انسان مسلمان بایستی آموزههای دینی خود را بر اساس تفکر، تأمل و … به دست آورد و بر اساس آنها نیز مشی نماید. طبیعتاً اگر با این فضا و فرایند آدمی یک آموزهای را فرا بگیرد، بعید است که بهزودی آن را فراموش کند یا با یک تلنگری که ممکن است زده شود، آن را از یاد ببرد و کنار بنهد و مسیر دیگری را برای زندگی خود انتخاب کند.
دکتر لکزایی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که شهید بهشتی متأثر از جریان فلسفی متعالیهی صدرایی است، افزود: در همین جا لازم است که به دو تن از اساتید بزرگ شهید بهشتی، یعنی مرحوم علامه طباطبایی و حضرت امام (ره) اشاره کنم که این دو بزرگوار جزو فیلسوفان برجسته حکمت صدرایی در دوره معاصر بودند که در جای خود به آن پرداخته شده است. البته فقط این نیست که ما بگوییم شهید بهشتی متأثر از این بزرگواران بوده است و در کل متعلق به جریانی است که به عنوان حکمت متعالیه صدرایی از آن یاد میشود که به تعبیر آیتالله العظمی جوادی آملی، فقه را نیز مورد تأثیر خود قرار داده است و فقه کسی که حکمت متعالیه خوانده است، متفاوت است.
وی ابراز داشت: یک نکته دیگر را نیز اشاره کنم و آن هم این که شهید بهشتی در عین حال که متأثر از این جریان است؛ اما شخصی مستقل و آزاداندیش دارد و این قابل توجه است که این شخصیت آزاداندیش و مستقل ایشان در دوره معاصر با جریانات مبارزه مردم ایران همراه شده و در انقلاب اسلامی به اوج خودش میرسد.
وی گفت: از سوی دیگر باید توجه داشت که ایشان یک تجربه حضور چندساله در اروپا دارد و از نزدیک با مسائلِ انسان مدرن و فضای جدیدِ جهانی آشنا است و به نظرم این تجربه بر نگاه جهانیاندیش ایشان هم تأثیرگذار بوده است و نگاه اجتماعی آن شهید از این حیث واجد اهمیت وافر و فراوانیست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: در مباحث اجتماعی و فرهنگی اولاً ایشان به طور خاص تأکید بر تربیت انسان آزاد و آگاه دارد. شهید بهشتی آموزههای دینی را با این رویکرد و نگاه مورد بررسی قرار میدهد و از اینکه آموزههای دینی را فردی بفهمد، اجتناب میورزد. ما آثار و گفتارهای ایشان را که دنبال میکنیم، همه و همه تقریباً بر این موضوع دلالت میکند و از همین منظر است که بر حضور اجتماعی مردم تأکید دارد و این حضور را در پیشبرد مسائل انسان معاصر، مهم تلقی میکند.
وی افزود: من یک تلنگری بزنم که در مباحثی که شهید بهشتی و برخی دیگر از متفکران مسلمان که در جریان حرکت متعالیه قرار دارند. تلنگر من این است که برای آنها حرکت و عدم رکود و سکون مهم میشود و انسان نباید متوقف شود؛ بلکه باید دائم به سمتی حرکت کند که خود، محیط و جامعه را بسازد. به نظر من این بحث اهمیت زیادی دارد و ما آن را در مباحثی که شهید بهشتی در گفتارها و آثار خود مطرح میکند، به وضوح میتوانیم ببینیم.