پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۵
دو توصیه آیت‌الله کریمی جهرمی به غدیریان

حوزه/ بدانید ولایت امیر المؤمنین علی علیه السلام، از مقولة الفاظ نیست؛ بلکه از مقولة معتقدات است که باید در تمام وجود انسان اثر بگذارد؛ یعنی کسی که ولایت علی علیه السلام و ولایت صاحب یوم الغدیر را قبول کرد، در راه باطل گام بر ندارد، نگاه‌های شهوت‌آمیز نکند، دنبال خطا را نگیرد، و راه علی و اولاد علی علیهم‌السلام را ادامه ‌دهد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت الله کریمی جهرمی در نوشتاری به موضوع غدیر پرداخته و آورده است :

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین والعاقبة لأهل التقوی والیقین و صلّی الله علی سیّدنا ونبیّنا نبیّ الرحمة محمد وآله الطاهرین و صلّی علی مولانا وسیّدنا و ملاذنا امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه و علی أولاده الطاهرین.

* غدیر، واقعه‌ای جهانی

جریان غدیر از اهمّ وقایعی است که در اسلام واقع شده است و برای مردم و گروه خاصی نبوده است؛ شاهد آن هم اینکه رسول خدا صلّی الله علیه وآله طوایف مختلفی را از بلاد و ممالک مختلف که برای حج آمده بودند، در این واقعه جمع کردند و این، حاکی از آن است که جریان، انحصار به مردم مدینه یا حجاز و امثال آن ندارد؛ بلکه یک جریان جهانی است که باید هر کسی از هر کجا آمده توجه کند و اسراری را که رسول خدا صلوات الله علیه وآله در آن روز بیان کردند به مردم برسانند.

در حقیقت، قضیه غدیر، بسیار بسیار مهم است؛ بلکه در میان قضایای مهمّی که در اسلام واقع شده است، از یک دیدگاه، اهمّ آنهاست. بعضی از آقایان حتی در وصیت‌نامه‌شان تأکید می‌کردند به سه مطلب: غدیر غدیر غدیر؛ نیمه شعبان نیمه شعبان نیمه شعبان؛ عاشورا عاشورا عاشورا. روی این سه واژه بسیار حساس بودند و می‌فرمودند که تمام فکر و همّ شما، روی این سه مطلب باشد.

امّا از یک دید می‌توان گفت: آن واقعه‌ای که حتّی دو واقعه دیگر را در پرتو آن می‌توان آورد، غدیر است که مربوط می‌شود به مولای ما امیرالمؤمنین علی علیه‌ الصلوة والسلام.

* آیه تبلیغ

اوّلین مطلبی که می‌توان درباره غدیر گفت اینکه این واقعه مهم یک مطلب قرآنی است که در خلال حدّ اقل دو آیه کریمه از سوره مبارکه مائده، بازگو شده است که اگر در همین دو آیه توجّه و تأمّل کنیم، اهمیت این قضیه بر ما روشن خواهد شد. در این نوشتار به یک آیه که مشهور به «آیه تبلیغ» است، اشاره خواهیم داشت:

«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»

* تأمّل در خطاب «یا أیّها الرّسول»

در این آیه شریفه، خطاب رسمی «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ»‌ آمده است؛ در حالی که ممکن بود بفرماید: «یا محمّد»؛ حتی از کلمه «یا أیّها النبی» نیز استفاده نشده است.

کلمه و واژة والای «رسول» بیانگر رسالت عامه و تامه برای عامه جامعه است. پس خطاب «یَا أیُّهَا الرَّسُولُ» یعنی ای رسول ما! ای کسی که فرستادة ما به سوی خلائق می‌باشی! تو رسول و فرستاده‌شده برای کافة انام هستی، نه جزیرة العربِ تنها، و نه فقط بلاد نزدیک به آنجا و یک جامعة خاص؛ بلکه برای تمام جوامع انسانی؛ چه آنهایی که آن وقت موجود بودند و چه افرادی که بعد به وجود آمدند.

در این آیه شریفه، خداوند از این لفظ استفاده می‌کند؛ چرا که می‌خواهد اهمیت مطلب را بیان کند که بیان آن مربوط به خطاب به همه بشریت است؛ به لفظ «یَا أیُّهَا الرَّسولُ» می‌فرماید که تو فرستادة ما هستی و اکنون که در اواخر عمر هستی، باید یک رسالت مهمّی را ایفا بکنی، که در پایداری اسلام و قرآن،‌ و پایداری جوامع صحیح انسانی، اثر مهم و مستقیم دارد.

* تأمّلی در واژه «تبلیغ»

بعد می‌فرماید: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ». این تعبیر بسیار عجیب است، یعنی به هر وضعی شده این مطلب را به تمام افراد ابلاغ کن؛ نه فقط به زید و عمرو، یا یک خانواده و یک شهر، و نه به یک مملکت و یکی از نقاط اقصاء عالم؛ بلکه به هر کسی، به هر جایی، از هر مملکتی؛ ممالک موجود و ممالک آتیه، باید این مطلب را به آنها به هر وسیله‌ای که است برسانی.

* پیوند تامّ ولایت و رسالت

در ادامه آیه شریفه می‌فرماید: «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» یعنی اگر این مطلب را به جوامع انسانی نرسانی، رسالت الهی را انجام نداده‌ای و بقیه مطالب گذشته هم، کأن لم یکن خواهد شد.

این چه مطلبی است که تمام امر رسالت یک طرف و این مطلب یک طرف؟ چقدر جا دارد که انسان درباره این مطالب و تعابیر خاصه قرآنی، تفکّر و تأمل کند.

* تبلیغ غدیر در کلام حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام

این مطلب مهم، به وسیلة رسول خدا صلّی الله علیه وآله انجام شد؛ همان پیامبری که در اطاعت از ذات اقدس الهی، کسی به پایة او نمی‌رسید و سرتا پای وجود او، محو در خدا و اطاعت امر او بود. در مرحله بعد هم می‌بینیم که اولیاء الله به طور رسمی تبلیغ این امر مهم را دنبال کردند.

شخصی از اصحاب رسول الله به‌نام محمود بن لبید می‌گوید هنگامی که رسول خدا از دنیا رفت و ایشان را به خاک سپردند، تنها یادگار رسول الله فاطمه زهراء سلام الله علیها، دچار یک غم و غصّة بسیار عمیق و سرشاری شدند؛ به‌طوری که روزها کنار قبر عموی بزرگوارشان حمزه سید الشهداء می‌نشستند؛ گریه می‌کردند و مطالبی به پدر بزرگوارشان عرض می‌کردند: «لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللهِ صلّی الله علیه وآله کَانَتْ فَاطِمَةُ تَأْتِی قُبُورَ الشُّهَدَاءِ وَتَأْتِی قَبْرَ حَمْزَةَ وَتَبْکِی هُنَاکَ» و آنجا گریه می‌کردند.

البته معلوم بود که گریه‌هایشان همه رمزدار بود، و تمام آن خلاصه می‌شد در امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه که بعد از وفات رسول الله صلّی الله علیه وآله، مردم بی‌وفا، بی‌صفا، دور از اخلاق و برئ از تقوا و پاکی، به آن حضرت چه ظلم‌هایی که کردند!

راوی می‌گوید: «فَلَمَّا کَانَ فِی بَعْضِ الْأَیَّامِ أَتَیْتُ قَبْرَ حَمْزَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ فَوَجَدْتُهَا تَبْکِی هُنَاکَ» یک روزی کنار قبر حضرت حمزه سید الشهداء آمدم و دیدم که فاطمه زهراء سلام الله علیها مشغول گریه هستند.

«فَأَمْهَلْتُهَا حَتَّی سَکَتَتْ» می‌گوید که صبر کردم و صحبت نکردم تا این که مطالبی که داشتند همه‌اش را بازگو کرده و ساکت گردیدند.

«فَأَتَیْتُهَا وَسَلَّمْتُ عَلَیْهَا» محمود بن لبید می‌گوید نزدیک آمدم، سلام کردم و عرض نمودم: «یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ»

ادب اسلامی در همه جا مطلوب است و انسان باید ادب اسلامی را مراعات کند. پیر، جوان، بزرگ، کوچک، معلّم، شاگرد، و طبقات مختلف، باید مراعات احترام هم را کنند، مخصوصاً مقامات معنوی و اولیاء الله را.

راوی می‌گوید گفتم: «یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ قَدْ وَاللهِ قُطِعَتْ أَنْیَاطُ قَلْبِی مِنْ بُکَائِکِ» ای سیّده زنان عالم! و الله رگ‌های دل مرا با این گریه‌هایی که کنار قبر حضرت حمزه نمودی قطع کردی!

«فَقَالَتْ: یَا ابَا عُمَرَ یَحِقُّ لِیَ الْبُکَاءُ» حضرت فرمودند که ای محمود بن لبید! جا دارد که من گریه کنم. با این شرایط، و مصایب و دردها، چرا گریه نکنم؟!

«وَلَقَدْ أُصِبْتُ بِخَیْرِ الْآبَاءِ» مصیبت بزرگی به من دست داده و آن، فقدان پدر بزرگوارم رسول الله صلی الله علیه وآله بود، که بهترین پدرهای عالم به‌شمار می‌رفت. سپس فرمودند: «وَا شَوْقَاهْ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ» وای که دلم چقدر شوق دارد رسول خدا را ببیند و ای کاش طوری می‌شد که پدر بزرگوارم را زیارت می‌کردم.

سپس دو بیت شعر خواندند:

«إِذَا مَاتَ یَوْماً مَیِّتٌ قَلَّ ذِکْرُهُ * وَذِکْرُ أَبِی مُذْ مَاتَ وَاللَّهِ أَکْثَر»

فرمودند وقتی کسی از دنیا می‌رود، به طور طبیعی یاد او، کم می‌شود و گاهی تا یکی دو سال بعد، نامش به کلّی گم می‌شود؛ ولی به خدای یگانه قسم، یاد پدر من، از آن روزی که از دنیا رفته‌اند بیشتر شده است.

این شخص می‌گوید که من گفتم: «یَا سَیِّدَتِی إِنِّی سَائِلُکِ عَنْ مَسْأَلَةٍ» ای سیّده و بانوی من! مسأله‌ای دارم که می‌خواهم از شما بپرسم؛ چرا که «تَلَجْلَجُ فِی صَدْرِی» دائماً در سینة من خلجان می‌کند.

حضرت فرمودند که بپرس. ببینید در این فقره هم، اخلاق اسلامی آشکار است. اگر کسی سؤالی کرد، جوابش محذوری ندارد و باید انسان جواب بدهد. حرف افراد را باید محترم شمرد، و شخصیت مردم را باید گرامی داشت.

در اینجا، محمود لبید می‌گوید: «هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَی عَلِیٍّ بِالْإِمَامَةِ» یعنی آیا رسول خدا به صورت صریح، ولایت علی بن ابی‌طالب را ذکر کردند؟ به‌صورتی که قابل تردید و شبهه نباشد.

راوی می‌گوید تا این سؤال را کردم، «قَالَتْ: وَا عَجَبَاهْ» حضرت زهرای طاهره سلام الله علیها فرمودند: شگفتا! چه سؤالی می‌کنی؟ مگر می‌شود که رسول خدا به امامت و ولایت امیرالمؤمنین تصریح نکرده باشد؟!

از اینجا به بعد شاهد بحثی است که مطرح کردیم: «أَ نَسِیتُمْ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ» آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؛ روزی که صریحاً، رسول خدا، علی علیهماالسلام را به امامت و وصایت خود انتخاب کردند.

محود بن لبید می‌گوید: «قُلْتُ: قَدْ کَانَ ذَلِکِ» این را می‌دانم و جریان غدیر بر من پوشیده نیست «وَلَکِنْ أَخْبِرِینِی بِمَا أَسَرَّ إِلَیْکِ» به من از آنچه رسول خدا به طور سرّی با شما در میان گذاشته که صراحت در این معنا داشته باشد، خبر دهید؟

«قَالَتْ: أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَی لَقَدْ سَمِعْتُهُ یَقُولُ» خدا را شاهد می‌گیرم که خودم شنیدم از رسول خدا که می‌فرمودند: «عَلِیٌّ خَیْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکُمْ» یعنی علی علیه‌السلام، بهترین کسی است که من می‌توانم او را به‌جای خودم جایگزین کنم و بعد، اضافه فرمودند: «وَهُوَ الْإِمَامُ وَالْخَلِیفَةُ بَعْدِی» علی علیه‌السلام بعد من، امام جامعه و خلیفه و جانشین من است. سپس فرمودند: «وَسِبْطَایَ وَتِسْعَةٌ مِنْ ولد [صُلْبِ] الْحُسَیْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ»

معجزه را ببینید. حضرت زهرای طاهره سلام الله علیها از تمام دوازده امام علیهم الصلوة و السلام و از جمله آنها حضرت ولیّ عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف خبر می‌دهد.

* ولایت علی علیه السلام، محور وحدت

سپس حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کردند که فرمودند: «لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِینَ مَهْدِیِّینَ» اگر شما مردم، از اینها پیروی می‌کردید، آن بزرگواران را هادیان جامعه می‌یافتید که ملّت را به هدایت و نقطه اصلی انسانیت سوق می‌دهند، و بعد فرمودند: «وَلَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ یَکُونُ الِاخْتِلَافُ فِیکُمْ» یعنی اگر مخالفت با اینها کردید، از همین جا، اختلاف میان شما پیدا می‌شود.

اگر از امیرالمؤمنین و اولاد او علیهم السلام جدا شوید، درِ اختلاف بر روی شما باز می‌شود. پس نقش حضرت امیرالمؤمنین و ائمه دیگر علیهم السلام روشن شد که پیروی از آنها، اتحاد، بزرگی، شرف، رشد و کمال است.

* چرایی عدم قیام امیرالمؤمنین علیه السلام جهت استیفای حق

راوی می‌گوید: «قُلْتُ یَا سَیِّدَتِی! فَمَا بَالُهُ قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ؟» با این وضع، چرا امیرالمؤمنین، خودش از حقّ خودش کناره‌گیری کرد و منافقان و بدکاران و انسان‌های ناپاک را کنار نزد؟

در جواب فرمودند: «لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَی وَ لَا تَأْتِی» یعنی پدر بزرگوارم می‌فرمود که مثال امام، مثال کعبه است؛ کعبه که به شهرها و بلاد، سراغ مردم نمی‌رود؛ بلکه مردم از اقطار عالم به سراغ آن می‌آیند.

اوّلین نکته مهمی که می‌توان از این عبارت استفاده کرد اینکه دعوت به امیرالمؤمنین علیه السلام جهانی است؛ یعنی همان‌طور که مردم از سراسر جهان با مرارت‌ها و زحمات، به سمت کعبه می‌آیند، امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم مانند کعبه است و وظیفه مردم است که بیایند و دور محور او طواف کنند و از مطالب و ارشادات او، بهره‌مند شوند.

* توحید ناب در پرتو پیروی از اهل بیت علیهم السلام

سپس حضرت می‌فرماید: «أَمَا وَاللَّهِ لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلَی أَهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ» به خدا قسم! اگر مردم حق را به اهلش واگذار کرده بودند و از امیرالمؤمنین و عترت رسول الله پیروی می‌کردند، «لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ تَعَالَی اثْنَانِ» زیر سایه لطف خدا و امیرالمؤمنین علیه‌ الصلوة والسلام، حتی دو نفر هم در خداوند و راه او، با هم اختلاف نمی‌کردند.

سپس فرمودند: «وَلَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَخَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ» یعنی هر جانشینی دنبال قبلیِ خودش رهسپار می‌شد تا آن زمانی که نهمین فرزند از فرزندان حسین علیه‌السلام بیاید و قیام کند.

حضرت اینجا به حال مردم تأسف می‌خورند و می‌افزایند: «وَلَکِنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ وَأَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللهُ» ولی چه حیف! آن کسی که خدا مقدّمش داشته بود را این نابه‌کاران عقب انداختند و آن کسی که خدا او را عقب انداخته بود، اینها جلو انداختند و ملّت را از این سعادت‌ محروم کردند.

«حَتَّی إِذَا أَلْحَدَ الْمَبْعُوثُ وَأَوْدَعُوهُ الْجَدَثَ» یعنی مردم به راه باطل رفتند، تا زمانی که پیغمبر به خاک سپرده شد، و از اینجا شروع به اختلاف کردند و «عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ» به آراء و اندیشه نپخته، خام، دور از خدا و الهام‌گرفتة از هوا و هوس خود عمل کردند و «لَمْ یَسْمَعُوا اللَّهَ یَقُولُ: وَرَبُّکَ یَخْلُق‏ ما یَشاءُ وَیَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ» نشنیدند که خداوند وقتی چیزی را برای کسی قرار می‌دهد، کسی حق ندارد مقابلش، اختیاری از خودش نشان بدهد.

«وَلَکِنَّهُمْ کَمَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَلکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ» تنها کوری آن نیست که چشمان انسان نبیند؛ بلکه کوری واقعی این است که قلب انسان، و دل و جان او، کور از حقیقت باشد.

این مطالب مختصری بود درباره آیه تبلیغ که صراحت در ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام دارد و در جریان حجة الوداع، رسول خدا صلی الله علیه وآله، همگان را در آن محل جمع کردند و حسب دستور و حکم خداوند در این آیه، خطاب به آن جمعیت بسیار، فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه. اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَه‏»

* اهمیت حدیث متواتر غدیر

غرض اینکه مسأله غدیر بسیار با اهمیت است. شخصی به‌نام ابوالمعالی جوینی نقل می‌کند که در بغداد، در دست یک صحّافی، کتابی را دیدم و خواندم که در آخر آن نوشته بود "این جلد بیست و هشتم از طریق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه" است و جلد بیست و نهم نیز متعاقب آن خواهد آمد؛ یعنی بیست و نه جلد کتاب فقط به عنوان فهرست اسامی کسانی که این حدیث را نقل کرده‌اند تألیف شده است.

مرحوم سید جلیل القدر سید بن طاووس در کتاب طرائف داستانی نقل می‌کند که صاحب الغدیر هم آن را صحیح مسلم ـ یکی از صحاح ستّه اهل سنت ـ آورده است که شخصی از یهود، نزد خلیفة ثانی آمد و گفت: اگر آیة «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» بر ما جماعت یهود نازل شده بود و روزش را می‌دانستیم، آن روز را جشن گرفته و روز سرور و شادمانی قرار می‌دادیم که چنین آیه‌ای به افتخار ما نازل شده است.

* ضرورت بازشناسی شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام

آیا این مطالب باعث نمی‌شود که یک حرکت جدّی به طرف غدیر کرده و امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام را از نو بشناسیم؟ این چه شخصیتی است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «مَن کُنتُ مَولاه فَهذا علی مولاه». این کلمة «هذا» احتمال دارد که اشاره به این مطلب داشته باشد که حضرت، امیرالمؤمنین علیهماالسلام را بلند کرده و آن وقت فرموده‌اند: «فهذا علیّ مولاه» که اشاره به آن بزرگوار نموده باشند.

* بایسته‌های غدیریان

دو نکتة مهمی که باید غدیریان عزیز و شیعیان و دوستداران امیرالمؤمنین علیه السلام به آن توجه ویژه داشته باشند عبارت است از اینکه:

۱. باید همگان سعی و کوشش در وصول به مقام جدّی حب قلبی و دوستی صمیمانه با علی و اولاد علی علیهم السلام نماییم تا حبّ آن بزرگواران، در اعماق جانِ ما، جای گیرد.

مرحوم آیت الله حاج میرزا آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات نقل می‌کنند که: یک نفر از جوانان تبریز، بسیار دلدادة علی علیه السلام بود. این مرد محترم و با اخلاص، یک شب از سر شب تا به صبح، امیرالمؤمنین علیه السلام را مخاطب خویش قرار داده، اصلاً نخوابید و مرتب این جمله را تکرار می‌کرد و می‌گفت: یا علی!

گر بشکافند سراپای من * جز تو نیابند در اعضای من

در ایام اقامت آیت الله ملکی تبریزی در نجف، این شخص به نجف آمده بود و در حرم امیر المؤمنین علیهالسلام خطاب به آن حضرت می‌گفت: «یا علی! مرا از در خانه خود طرد مکن. خدایا! مرا از نجف برنگردان. دلم می‌خواهد اینجا کنار قبر علی بخوابم و قبرم کنار قبر امیرالمؤمنین باشد.»

(به راستی کسانی که با امیرالمؤمنین علی علیه السلام آشنا می‌شوند چه حالاتی پیدا می‌کنند و به کجا می‌اندیشند. اگر ما باشیم به چه می‌اندیشیم؟ آیا فقط به زندگی در این چهار دیواری ماده و طبیعت می‌اندیشی؟!)

این عالم بزرگوار نقل می‌کند که آن جوان، مدّتی در نجف ماند. بعد با دوستان و زوّار تبریزی حرکت کردند که برگردند. کمی که از نجف دور شدند، آن جوان حالت دیگری پیدا کرد، کسل شد و گفت: مرا از محمل فرود آورید. او را فرود آوردند و همان ساعت از دنیا رفت. جنازه او را به نجف برگردانیدند تا دعای دوست علی علیه السلام هدر نرود و باطل نشود که خدای متعال، آبروی دوستان علی علیه السلام را اینگونه حفظ می‌کند.

او را به نجف برگردانیده، غسل دادند و جسدش را در اطراف ضریح مبارک گردانیدند و در نجف، آن خاک مقدّس و آن خوابگاه بهشتی، کنار قبر امیر المؤمنین علی علیه السلام چهره در نقاب خاک کشید.

۲. مطلب دوم که باید بیشتر روی ‌آن اتکا داشت، عبارت از اینکه بدانید ولایت امیر المؤمنین علی علیه السلام، از مقولة الفاظ نیست؛ بلکه از مقولة معتقدات است که باید در تمام وجود انسان اثر بگذارد؛ یعنی کسی که ولایت علی علیه السلام و ولایت صاحب یوم الغدیر را قبول کرد، در راه باطل گام بر ندارد، نگاه‌های شهوت‌آمیز نکند، دنبال خطا را نگیرد، و راه علی و اولاد علی علیهم‌السلام را ادامه ‌دهد.

آیا امکان دارد که فقط دلخوش به این باشیم که دوستان اهل بیتیم؛ امّا دزدی، دروغ، خیانت، خلاف‌گویی، مبالغه‌گویی، پشت هم‌اندازی، یکی را ده تا جلوه‌دادن، ده تا را یکی‌جلوه‌دادن و همه اینها را هم داشته باشیم؟! مگر ولایت علی علیه السلام با زبان بد قابل تطبیق است؟! آدم فحّاش باشد، دشنام‌دِه باشد، بی‌حیا و کم شرم باشد و آن وقت ادعای دوستی علی علیه السلام هم بکند؟! یقین داشته باشیم که اینها قابل جمع نیست.

فرمودند: «أَ یَکْتَفِی مَنِ اِنْتَحَلَ التَّشَیُّعَ أَنْ یَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ فَوَ اَللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلاَّ مَنِ اتَّقَی اللهَ وَأَطَاعَهُ» آیا کفایت می‌کند کسی که خودش را به ما نسبت ‌دهد، فقط بگوید من دوستدار اهل بیتم؟ به خدا قسم، شیعة ما نیست، مگر کسی که خدا را اطاعت کند و تقوی و پرهیزکاری پیشه کند؛ هم تقوای فکری و هم عملی.

* ضرورت پیروی از خطّ علی علیه السلام در همه شئون زندگی

امروز جهان اسلام در مشکلاتی قرار گرفته است که اگر دنبال خط ولایت علی و آل علی علیهم السلام را محکم نگیریم، بدانید حتماً اسلام حقیقی از بین خواهد رفت. ضامن حفاظت اسلام، این خطّی است که اتصال به امیرالمؤمنین علی علیه السلام دارد. بکوشید تا علی علیه السلام را در مقابل دیدگانِ خود قرار دهید؛ برنامه را از علی علیه السلام بگیرید و خطّ علی و اولاد طاهرین علی علیهم السلام در همه جامعه؛ در زندگی شخصی و عمومی؛ و در اخلاق فردی و حکومت‌داری، ظاهر و آشکار باشد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha