دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
قرآن

حوزه/ ولایت فقیه و حدود و اختیارات آن، مستند به ادله عقلی و نقلی (روایات) متعددی است و از قرآن کریم با استفاده از آیاتی که خطوط کلی حکومت و ولایت در جامعه را مطرح می کند و با مراجعه به شرایط و ویژگی های حاکم اسلامی در قرآن که پس از معصومین ـ علیهم السلام ـ تنها بر ولی فقیه صدق می کند، ولایت فقیه اثبات می شود.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پاسخ به سؤالات و شبهات موجود پیرامون موضوع ولایت فقیه از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از پرسش ها و شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» خواهد پرداخت.

سؤال

آیا می توان از قرآن کریم حدود و اختیارات ولایت فقیه را به دست آورد؟

پاسخ

ولایت فقیه و حدود و اختیارات آن، مستند به ادله عقلی و نقلی (روایات) متعددی است.[۱] و از قرآن کریم با استفاده از آیاتی که خطوط کلی حکومت و ولایت در جامعه را مطرح می کند و با مراجعه به شرایط و ویژگی های حاکم اسلامی در قرآن که پس از معصومین ـ علیهم السلام ـ تنها بر ولی فقیه صدق می کند، ولایت فقیه اثبات می شود و به ضمیمه دلیل عقلی می توان حدود و اختیارات ولی فقیه را نیز استفاده نمود.

ما در این زمینه تنها به ذکر دو نمونه از آیات بسنده می کنیم که بخوبی بیانگر تصویر کلی و سیمای حکومت و حاکم اسلامی در قرآن است.

از نظر قرآن کریم، ماهیت اساسی حکومت اسلامی، حاکمیت ارزش ها و اصول دینی در جامعه است.

«الذین ان مکّنّاهم فی الارض اقاموا الصّلوه و اتواالزکوة وامروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور[۲]؛» همان کسانی که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و پایان همه کارها از آن خداست».

بر اساس این آیه شریفه، حکومت اسلامی هم به جنبه های دینی و معنوی توجه نموده و هم جنبه های اقتصادی و مالی را از نظر دور نداشته و در مسیر اشاعه خوبی ها و نیکی ها گام بر می دارد و با هرگونه فساد و انحراف مبارزه می کند[۳] .

این مسئولیت ها اختصاص به عصر حضور امام معصوم ـ علیه السلام ـ نداشته و گستره آن همه زمان ها و مکان ها را در بر می گیرد. بدیهی است برای حاکمیت ارزش ها، نیاز به حاکمی است که ارزش ها و اصول اسلامی را به طور دقیق بشناسد و با مبانی اسلام به خوبی آشنا باشد و چنین کسی پس از امام معصوم ـ علیه السلام ـ ، فقیه جامع شرایط می باشد.

علاوه بر اینکه حکومت اسلامی، حکومت قانون خداست «و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون[۴]» و حکومت قانون، بدون حاکمیت دین شناس و متخصص در اجرای احکام الهی (فقیه جامع شرایط) امکان پذیر نیست و طبق این آیه هم باید گفت که ولی فقیه حدود و اختیاراتش محدود به قانون الهی است و نباید با آن مخالفتی داشته باشد.

همچنین از نظر قرآن کریم، حاکم اسلامی کسی است که از علم، آگاهی و توانایی و شایستگی لازم و امانت برخوردار باشد. «قال اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم[۵]»؛ گفت (حضرت یوسف) مرا بر خزاین این سرزمین بگمار که من نگهبانی امین و آگاهم». این سخن حضرت یوسف، بیانگر دو ویژگی مهم حاکم شایسته است، امانت که درستکاری، عدالت و تقوا را در بر می گیرد و علم و آگاهی که از ضرورت های حاکم است.

تنها با توجه به این دو آیه شریفه، روشن می شود که پس از امام معصوم ـ علیه السلام ـ و در عصر غیبت، فقیه جامع شرایط شایستگی اداره حکومت اسلامی را داراست و اوست که به دلیل برخورداری از فقاهت و آگاهی لازم نسبت به دستورات و تعالیم اسلامی و دارا بودن ویژگی عدالت و تقوا و شایستگی روحی و اخلاقی و توانایی لازم برای هدایت جامعه اسلامی، شایسته ترین، مناسب ترین و نزدیکترین گزینه برای اداره حکومت اسلامی در عصر غیبت می باشد.

بنابراین، از قرآن کریم و با توجه به خطوط کلی حکومت و سیمای حاکم اسلامی می توان حاکمیت فقیه جامع الشرایط را در عصر غیبت به اثبات رساند.

اما در مورد حدود و اختیارات ولایت فقیه و گستره آن، باید در کنار آیات از دلیل عقلی نیز استفاده نمود. با این توضیح که وقتی ثابت شد که ولی فقیه در عصر غیبت مسئولیت اداره جامعه را بر عهده دارد، باید به تناسب وظایف و مسئولیت های خویش دارای اختیارات متناسب با آن باشد و نمی توان از یک سو مسئولیت برعهده او قرار داد و از سوی دیگر اختیارات لازم را به او نداد زیرا انتظار برآوردن هدف و انجام وظایفی از یک فرد، بدون لحاظ اختیارات متناسب با آن معقول نیست.

به دیگر سخن، به حکم عقل، قلمرو اختیارات حاکم اسلامی باید تا آن جا باشد که قادر به انجام مسئولیت ها و وظایفی که بر عهده او گذارده، باشد از این رو امام (ره) در این باره فرمودند: « فقیه عادل، همه اختیاراتی را که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ در امر سیاست و حکومت دارا بودند، دارد و معقول نیست در اختیارات آن دو فرقی باشد، زیرا حاکم، هر شخصی که باشد، مجری احکام الهی و اقامه کننده حدود شرعی و گیرنده خراج و مالیات و تصرف کننده در آن ها بر طبق صلاح مسلمین است. وقتی می گوییم ولایتی را که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه ـ علیهم السلام ـ و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است. زیرا اینجا صحبت از مقام نیست؛ بلکه صحبت از وظیفه است. «ولایت»، یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است؛ نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیر عادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، «ولایت» مورد بحث، یعنی حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصوری که خیلی از افراد دارند، امتیاز نیست بلکه وظیفه ای خطیر است».[۶]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

ذو علم , علی , نگاهی به مبانی قرآنی ولایت فقیه، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹ش.

مکارم شیرزای , ناصر , پیام قرآن، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ناصر مکارم شیرازی، قم، امیرالمومنین، ج۱۰، ۱۳۷۰ش.

لک زایی , نجف , در آمدی بر مستندات قرآنی فلسفه سیاسی امام خمینی (ره) , قم, دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ,

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha