چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۴
یادداشتی از آیت الله علیدوست: "دو ساحت روحانیت در صیانت از اصول انقلاب اسلامی"

حوزه/ اگر ما یک حکومت سکولار داشتیم به نظرم خیلی راحت روحانیت می‌توانست خودش را کنار بکشد، حالا احیاناً یک نهیبی هم می‌زد و وساطتی هم می‌کرد و ارشادی هم می‌کرد و تمام می‌شد؛ اما وقتی که نظام، نظام اسلامی است، روحانیت باید رفتار هدایت گونه داشته باشد فارغ از بحث دولت‌ها، همانند رهبر معظم انقلاب.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت الله علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در مطلبی نوشت:

روحانیت در دو ساحت می‌تواند از اصول انقلاب اسلامی صیانت کند: یکی ساحت نظریه‌پردازی و دیگری ساحت رفتار و عمل است.

در ساحت نظریه پردازی، باید به آن بنیان‌ها و اساس‌ها بپردازد و محکم و فنی آن‌ها را اثبات کند؛ یعنی شما نمی‌توانید یکی از اصول بنیادین این پدیده حکومت اسلامی را که بحث ولایت فقیه است، انکار کنید.

ولایت فقیه را ممکن است ما گاهی به صورت سطحی، بازاری، تکراری و کلیشه‌ای بحث کنیم؛ منتها یک وقت می‌آییم اساسی، مبنایی و با نگاه هنجارهای فقه و اقتضائات زمان و مکان از آن دفاع می‌کنیم و این در واقع می‌شود صیانت از یک اصل بنیادین انقلاب و حکومت برآمده از این انقلاب.

گاهی برخی‌ها در حوزه، انتظاری را که از یک حوزه انقلابی و یک روحانی انقلابی دارند، این است که فقط تک تیر انداز باشد! در حالی که ما یک صحنه‌ای را در نظر بگیریم که تک تیرانداز می‌خواهد، کسی که پشت صحنه توپخانه را اداره کند می‌خواهد، کسی که سلاح بسازد می‌خواهد؛ یعنی صیانت از انقلاب به این شکل است. در ساحت نظریه‌پردازی نیز، فقه‌الاداره، فقه‌الحکومه، فقه‌المجتمع، فقه‌السیاسه و … هم باید بحث و گفت‌وگو بشود.

در واقع صیانت از نظام اسلامی و انقلاب اسلامی گفت‌وگو از آن اصول و ریشه‌هایی است که حکومت روی آن تأسیس می‌شود.

روحانیت و حوزه، چه در سطح مرجعیت، اساتید و فضلا و چه طلاب، باید هادی، راصد و مراقب، مرشد، حامی و ناقد باشند. اولاً باید ‌هادی باشد برای نظام اسلامی. نمی‌تواند بگوید من حسابم از حساب حاکمیت جدا است. اگر ما یک حکومت سکولار داشتیم به نظرم خیلی راحت روحانیت می‌توانست خودش را کنار بکشد، حالا احیاناً یک نهیبی هم می‌زد و وساطتی هم می‌کرد و ارشادی هم می‌کرد و تمام می‌شد؛ اما وقتی که نظام، نظام اسلامی است، روحانیت باید رفتار هدایت گونه داشته باشد فارغ از بحث دولت‌ها، همانند رهبر معظم انقلاب.

خوب حالا که هدایت کرد، بگوید دیگر من کار ندارم. نه! این جا بحث مراقبت و رصد پیش می‌آید؛ باید کار و رفتار دولت و حاکمیت را رصد و مراقبت کند؛ لذا نقش دوم روحانیت در رفتار پیدا می‌شود که می‌شود راصد و مراقب.

سوم؛ پس از این که رصد و مراقبت کرد، ممکن است در بعضی از جاها نیاز به راهنمایی باشد که باید راهنمایی کند و این غیر از آن هدایت اولی است که خطوط کلی را ترسیم می‌کند. باید بگوید مثلاً این کار اشتباه بود. این نکته هست و راهکار این است؛ لذا بحث هدایت و بحث دستگیری پیش می‌آید که می‌شود مرشد.

بحث بعدی این که در بعضی از بزنگاه‌ها، حاکمیت نیاز به حمایت دارد؛ حالا ممکن است فشار از دشمن خارجی باشد، یا از بعضی از افراد در داخل کشور باشد؛ این جاست که نقض حمایت روحانیت از حاکمیت پیش می‌آید.

من نمی‌دانم چرا بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر یک دولتی سرکار آمد که مخصوصاً هم فکرشان هم بود، حتماً باید تأییدش کنند و اگر کسی نقد مشفقانه داد، برنمی‌تابند.

شما ببینید الان بحث استقلال حوزه در فضای سیاسی و اجتماعی کشور است. خوب یک عده موافق این بحث هستند و یک عده هم حساس شده‌اند و مخالفت می‌کنند؛ ولی آیا اگر واقعاً ما بخواهیم این مسئله را دقیق و عاقلانه بررسی کنیم اصلاً جای نزاع دارد؟

خوب خیلی روشن است. اگر به این معنا حساب کنیم که حوزه هیچ‌گاه خودش را وابسته به پول دولت نکند و اگر در جایی کجی و بداندیشی دید، تذکر بدهد که اگر گوش نکرد، از مجاری قانون اقدام کند؛ خوب اگر استقلال به این معنا باشد، [خوب است]؛ اما اگر به این معنا بگوییم که استقلال یعنی عیسی به دین خود و موسی به دین خود؛ روحانی یک مسیری دارد و نظام هم یک مسیر دیگری دارد و ما کاری نداریم، خوب این قابل دفاع نیست. بالاخره نظام به این‌ها نیاز دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۴
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۳
  • آگاه IR ۱۰:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۵
    جناب علیدوست ! تا جائی که من در ذهنم هست شما در یادداشت قبلی خود فرموده بودید بنای ادامه دادن در خصوص مباحث ... را ندارم! ولی می بینید که نمی توانید ساکت بمانید و ادامه ندهید! هر بار با یک یادداشت به ظاهر موجه ولی باز با همان نگاه مطلوبتان به قضایا نگاه می کنید! فعلا آنچه من متوجه شدم حفظ وجهه دینی انقلاب اسلامی و ارزشهای الهی در اثر حمله و هجمه گسترده ضد امنیتی،فرهنگی و دینی دشمن تا حد روشنی تضعیف شده است. البته این امر در بین مسئولین محسوس تر است تا مردم. شما وضعیت زندگی و معیشت مسئولین فعلی با اول انقلاب را مقایسه کنید بهتر متوجه می شوید هر چند همیشه عده ای واقعا پایبند به ارزشها هستند. مطلب دیگر آنکه مطالبه گری و اقدام عملی درست و اصولی حوزه برای تبیین صحیح و تبلیغ کارآمد دین به خصوص برای کودکان و نوجوانان و جوان فوق العاده ناکافی است. آیا چند اتاق فکر و برنامه ریز و مجری فهیم و آگاه به امور دارید که در این زمینه ها فعالیت کنند یا خیر؟ اکنون و در سالیان اخیر امر تربیت دینی و پرورش روحانی افراد چه در مدارس و چه در دانشگاهها با فاجعه بزرگی روبه رو شده است. آیا به این مسائل توجه کرده اید؟ آیا به تعطیلی مساجد بسیاری در کشور به خصوص بعد از دوره کرونا اندیشیده اید؟ متاسفانه به مرجع و ملجا شدن فضای مجازی به عنوان یک تهدید خطرناک و نه فرصت مغتنم پرداخته اید که باید برای تامین و تهیه محتوای سالم اقدام کنید و.... من از شما می پرسم واقعا برای حفظ عقاید و روحیات دینی جامعه به خصوص جوانان چه کار کرده اید؟ شما که منتقدانه ظاهر شده اید، آیا کاری را هم مشفقانه در این خصوص انجام داده اید. و یک پرسش در پایان، علیرغم اینکه با دولت فعلی در انجام فعالیتهای فرهنگی کم بازده آن به شدت نگرانم و آنها را مقصر می دانم. اما آیا شما که فرموده اید:"من نمی‌دانم چرا بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر یک دولتی سرکار آمد که مخصوصاً هم فکرشان هم بود، حتماً باید تأییدش کنند و اگر کسی نقد مشفقانه داد، برنمی‌تابند." خودتان به دولت قبلی که تا حدی همسو با شما بود نقد جدی داشتید و یا تازه به فکر نقد مشفقانه افتاده اید؟ راستی چرا یک نقد محکم و مشفقانه برای تهیه کنندگان لایحه عفاف و حجاب متضاد با قواعد و قوانین مسلم فقهی شرع مبین ندارید؟ (منظور من تعیین اخذ وجه در قبال تعزیر و اجرای حدود الهی است) کمی توضیح می دهید؟
  • سعید IR ۱۲:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۵
    مشکل اصلی شما این است که در نوشته هایتان به روشنی موضوع شناسی نمی کنید! تعریف واضح و هدف اصلی در نوشتارتان پیدا نیست! ضد و نقیض را با ضعیف و قوی و سره را با ناسره درهم ریخته اید و نتیجه روشن قطعی را بیان نکرده اید! حوزه باید در کنار نظام بماند اما نباید در آن حل بشود. این یک نتیجه قطعی است. تشخیص انحراف ارکان حکومت(قوای سه گانه) از حدود و حصار شرع و تلاش برای جلوگیری از آن وظیفه حتمی و قطعی حوزه است اما نه با سمت و سو گیری سیاسی و جناحی و قبیله ای! نه اینکه یکجا ساکت و نظاره گر باشیم و جای دیگر مرتب بیانیه بنویسیم. نقد راهگشا زمانی جای خود را باز می کند که درمان عاجل و موثر و شفابخشی هم داشته باشد والا به صرف کنار هم نشاندن رد و نقیض با بیان واقعیت به شکل دوگانه و عدم ارائه راه حل کاربردی جز ایجاد یک دور سرگردان به هیچ برگردان نجات بخشی نخواهیم رسید!
  • رضا IR ۱۷:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۵
    بنده باید یک نکته عرض کنم ، در دیدگاه مردم کلیت نظام اسلامی یکپارچه است و تمامیت آن در وجود مقام معظم رهبری تبلور یافته و فی المثل فرقی بین مرحوم آیت الله خلخالی و سید محمد یا سید احمد خاتمی قائل نیستند و اثبات هم شده که شاید در طرز بیان شیوه های گوناگونی وجود داشته باشد ولی در عملکرد همه یکسانند نکته دوم وابستگی اقتصادی روحانیت به نظام است . قبل از انقلاب روحانیت وصل به منابع مالی مردمی بود و ثروتی که مردم دارند بسیار فراتر از ثروت نظام سیاسی است و این منبع مالی عظیم در اختیار مراجع بود و روحانیون هم صدای مردم بودند. در نتیجه بعضی عملکردهای غلط ،رابطه مردم با روحانیت قطع شده لذا روحانیت وابسته به نظام شد و در واقع روحانی مستقل چه از نظر مردم یا نظام وجود ندارد
  • رسول ملکیان اصفهانی IR ۰۷:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۹
    با عرض سلام واحترام مقام عظمای ولایت درروز شنبه تاریخ25/02/95 دردیدار با مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه استان تهران فرمودنند: ارزش طلبگی به این است که شما خود را برای کاری آماده می‌کنید که هیچ کاری جایگزین آن نیست، شما طبیبان روحانی و هدایتگران مردم هستید. 1-«هدایت فکری و دینی» 2- «هدایت سیاسی و بصیرت افزایی» 3- «راهنمایی و حضور در عرصه خدمات اجتماعی» را سه وظیفه عمده روحانیت برشمردند و تأکید کردند: طلاب باید با کسب صلاحیتها و آگاهی‌های لازم، در دنیای متفاوت امروز خود را برای ایفای مسئولیت‌های تعیین‌کننده در جامعه آماده کنند. مسائل دو گروه کلان است: گروه اول ؛ به جا مانده از سنت علمی ودینی حوزه مثل مسائل فقه واصول و کلام وفلسفه وعرفان وحدیث و غیره که علما وقتی درباره اینگونه مسائل بحث می کنند می توانند مثلا در مقدمه واجب آیا واجب است یا نه ؟ شش ماه تدریس کنند. مسائل گروه دوم ؛ وقتی به هزاران مسائل اجتماعی نوبت می رسد بسیاری عاجز هستند حتی از زدن یک مثال ساده.و جالب اینکه امروزه دردانشگاه درعلوم حوزوی ودینی حدود 130 رشته ایجاد شده است که 52 رشته آن دکتری می باشد. که اکثردانشجویان آن طلاب هستند.؟؟؟ وبازجالب توجه اینکه دردانشگاه درگروه علوم انسانی 422 رشته و درگروه علوم اجتماعی 240 رشته وجود دارد که دراکثرآنها حوزه های علمیه باید ازنظرعلمی و عملی ورود پیدا کنند. چیزیکه الان وجود ندارد.؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا ما با این علوم که مسائل آن جای مسائل اسلامی در جامعه نشسته آشنا هستیم.