به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، دکتر زهرا روحاللهی امیری استاد مشاور انجمن علمی ادبی ساهور در جلسه نقد بر رمانهای تاریخی؛ سنجه رمان «عقیله» از انتشارات "به نشر" به نویسندگی الهام امین برگزار شد، ضمن خیر مقدم به معرفی فعالیت انجمن عمی ادبی وابسته به گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام پرداخت و عنوان کرد: این انجمن به طور رسمی از چهار آبان ماه شروع به فعالیت کرده و حدود هشت جلسه حضوری تشکیل شده است. جلساتی جهت تصمیم گیریهای مهم در مورد کتب ادبی تاریخی و ایجاد یک جریان جدید با هدف اینکه آنها که تاریخ را دوست دارند چگونه ادبی بنویسند و آنان که به حوزهی ادبیات آگاهند چگونه تاریخی بنویسند.
عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام ادامه داد: آثار ادبی تاریخی که در چند سال اخیر به چاپ رسیده بود، احصاء گردید و بعد از بررسی تصمیم بر آن شد که آثاری که جایزهای به خود اختصاص دادهاند بررسی شوند لذا اولین اثر یعنی کتاب عقیله نوشته الهام امین انتخاب شد.
استاد مشاور انجمن علمی ادبی ساهور اضافه کرد: مطالعه و نقد کتاب با جزئیات انجام شد و اعضای شورا نقدهایی در مورد محتوای علمی و استنادات داشتند و جلسهی نقدی نیز به همین منظور با حضور دکتر طاوسی مسرور و دو نفر از اعضای شورای انجمن ساحور سرکار خانم قربانزاده نویسنده کتاب خاتون و قوماندان و سرکار خانم مریم دوست محمدیان نویسنده کتاب لبخند مصطفی تدارک دیده شد.
نقدی بر کتاب عقیله
در ادامه جلسه دکتر سعید طاوسی مسرور نقطه نظرات خود را در مورد کتاب بیان کرد و گفت: کتاب عقیله رمان محسوب نمیشود و مستند نگاری است که البته منابع آن نیز متقن و قوی نیست همچنین ارجاعات در پاورقی برای یک رمان ادبی مناسب نیست.
وی ادامه داد: گر چه در گذشته جایزه جلال جلوتر از ادبیات بود اما متاسفانه حالا عقبتر است. به لحاظ تعریفی مراد از مستند نگاری این نیست که صد در صد مطلب معتبر و مستند است. بلکه ما به نگاشتن با تکیه بر مستندات، مستند نگاری میگوییم اما اینکه این استنادات در چه سطحی از اعتبار است مد نظر نیست.
این منتقد ادبی افزود: به طور مثال در کتاب (آنک آن یتیم نظر کرده) از آقای سرشار گرچه متن به لحاظ ادبی بسیار گیرا و روان است اما از نظر تاریخی مورد نقد است. در این کتاب شخصیت عبد المطلب بصیر توصیف نشده است در حالی که این خلاف روایت امام صادق علیه السلام است.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر برخی حقایق تاریخی را نمیتوان برای مردم بیان کرد؛ به طور مثال یقین داریم که علی اصغر همان امام سجاد علیه السلام است و طفل رضیع عبدالله نام دارد. اما اگر او را به نام عبدالله در کتاب و سخنرانی یاد کنیم کسی حتی منظور ما را متوجه نمیشود. یا یقین وجود دارد که ام کلثوم کربلا، دختر حضرت زهرا سلام الله علیها نیست. او از دیگر زنان امیرالمومنین است. زیرا طبق منابع شیعی ام کلثوم دختر حضرت زهرا سلام الله علیها حسنین علیهم السلام حضور داشتند. اما از آنجا که تنی بودن این دو خواهر حس برانگیزتر است. اینگونه معرفی شده است. نمیتوان این حقیقت تاریخی را دیگر برای مردم گفت و مسائلی از این دست. گاهی مجبوریم به سمت توده حرکت کنیم.
طاوسی مسرور بیان کرد: نکته دیگر اینکه در رمان پاورقی نداریم. پاورقی تنها در مستند داستانی توجیه دارد اما استنادات این کتاب(عقیله) برای این قالب بسیار کم است. کاش نویسنده با جای پاورقی از پینوشت استفاده میکرد. گرچه پاورقی زیاد هم خود عیب است به طور مثال یک کتاب هفتصد منبع داشته باشد.
عضو هیات علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی و شیعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: یکی از وجوه مثبت این کار عدم قضاوت در جاهای مبهم تاریخی است به طور مثال در مورد محل رحلت و دفن حضرت زینب (س) که مورد اختلاف است بدون تعیین هیچ شهری نویسنده میگوید: خدا خواسته است که مزار تو نیز چون مادرت سرنوشت روشنی نیابد.
زبان قصه گویی و داستان سرایی حساس و مهم است
در ادامه جلسه، مریم قربانزاده عنوان کرد: نوشتن رمان تاریخی کاری زمان بر، پر خوان و حساس است. پژوهش آن فقط در حیطه تاریخ نیست بلکه حیطههای اجتماعی، زمینه های سیاسی و شناخت جریان زمینه ای را ده ها سال قبل باید مورد دقت و توجه قرار داد. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مداحان دو نکته ارزشمند را بیان کردند: «کار باید دقیق و موثر باشد.» دقیق بودن یعنی تاریخ، استنادات، تحلیل و استدلال و موثر بودن به معنای ادبیات داشتن است.
وی اضافه کرد: دانشوران تاریخ به مهارت ادبی و دانستن ادبیات سخت محتاج هستند. صرف تاریخ دانستن و استخراج تحلیل ، سند خوانی و مواجهه علمی، کتابها و نوشتهها را خواندنی و تأثیرگذار نمی کند. کتابخانهها پر از کتاب های خوب هستند که به دلیل ضعفهای ادبی، تکنیکی و فرمی راهی به جامعه باز نکردهاند و مردم از خوبیهای آن بی بهره ماندهاند.
وی اظهار کرد: نویسندگان رمانهای تاریخ هم به دانستن و غور در تاریخ نیازمندند. این دو گروه باید با هم گفتوگو کنند. گفتوگوها بین رشته ای از ضروریات است. حتی می توان به یک رشته دانشگاهی با عنوان ادبیات تاریخی اندیشید. نکته دیگر اینکه برای نوشتن یک کتاب از چهار جهت هویت، روایت، مخاطب و فرم باید موضع خودمان را مشخص کنیم.
منتقد ادبی بیان کرد: کتاب عقیله در مورد هویت مشخص نمیکند با چه زینبی روبه رو خواهیم بود؛ زینب خانه نشین، روشنفکر، مصیبت دیده، اثر گذار یا منزوی و پرده نشین. روایت خوب نتیجه ادبیات خوب و فهم ادبی درست است. زبان قصه گویی و داستان سرایی حساس و مهم است. کسی مثل سید جعفر شهیدی هم ادبیاتش و هم تاریخ دانی اش در حد متعالی بود برای همین کتاب عاشورا پس از ۵۰ سال را که می خوانیم انگار داریم داستان می خوانیم درحالی که یک کتاب تاریخی است.
وی ادامه داد: مخاطب کتاب مهم است. برخورد ما هم با مخاطب مهم است. آیا به مخاطب باج می دهیم یا به او احترام میگذاریم یا او را ندیده می گیریم. «عقیله» به مخاطب باج نمی دهد، از جذابیت های صورتی و زرد استفاده نمی کند تا کتابش را جذاب کند. متاسفانه در کتاب های سال های اخیر، نویسندگان به مخاطب باج می دهند تا بتوانند کتاب را به خورد او بدهند و او را جذب کنند. این خیانت در حق ادبیات آیینی و تاریخی است.
قربانزاده با اشاره به اهمیت فرم گفت: نویسندگان آثار آیینی متاسفانه چندان توجهی به تکنیک ندارند و صرفا از تعهد و اعتقاد مخاطب استفاده می کنند. در عقیله فرم و تکنیک قوی نیست، حرف تازه و تحلیل جدیدی ارائه نشده و مستندات ضعیف در آن دیده می شود. زمینه بسیاری از اتفاقات گنگ باقی مانده است. ده سال و بیست سال پرش از وقایع تاریخی، بر چهارچوب کتاب تاثیر منفی گذاشته است.
نسل امروز به دنبال الگو جهت تطبیق رفتاری خود است
مریم دوست محمدیان عنوان کرد: کتاب عقیله از دو حیث زبان و سوژه، مورد بررسی قرار میگیرد. دلایل این بررسی، متعدد است که به صورت مختصر به برخی اشاره میشود. نظام زبانی در قالب متن مکتوب، وجوه متعددی دارد. یکی از این قالبهای زبانی، متون دراماتیک است که در انواع مختلف، همانند مستند و داستان وجود دارد. هر کدام از این قالبها دارای نظام زبانی خاص خود است تا تمایز هر قالب از قالب دیگر از این طریق ایجاد شود.
وی ادامه داد: کتاب عقیله از این حیث، پریشان است. در قالب مستندنگاری به مخاطب عرضه شده است؛ اما نظام زبانی آن مخصوص این قالب نیست. نثر شاعرانه نویسنده با کلماتی معدود و نه بدیع زبان این قالب را مخدوش کرده و حتی نزدیک به زبان داستان هم نشده است. این سردرگمی زبانی، دست پیروان ادبیات جدی را از این کتاب کوتاه کرده است؛ و در خوشبینانهترین حالت آن را در زمره ادبیات عامهپسند قرار داده است. با این سِیر، وارد بحث سوژه میشویم که مدنظر بود و به آن اشاره شد.
وی افزود: ماریو بارگاس یوسا، شان ادبیات را از ازل تا ابد، یافتن فصل مشترک تجربیات انسانها میداند. او قائل است که به واسطه ادبیات، انسانها میتوانند یکدیگر را بازشناسند؛ با هم گفتوگو کنند؛ شیوه زندگی و موقعیت جغرافیایی و فرهنگی و احوالات شخصی هم را درک کنند و حتی از تاریخ فراتر بروند. شان تعریفشده ادبیات از زبان یوسا، آنقدر بدیهیست که نویسندگان متقدم و متاخر او که شاید این تعریف را از او نشنیده باشند به این مساله توجه داشتهاند. امری که تنها از طریق پروراندن سوژههای حقیقی که در طول تاریخ وجود داشتهاند محقق شده است.
محمدیان گفت: این نویسندگان در هر قالب انتخابی در ادبیات دراماتیک، بهگونهای عمل کردهاند که امر سوبژکتیوه فراتر از زمان و مکان خود رفته و توانسته است خود را در قالب کهنالگو به ادببات متاخر تزریق کند. نمونه عینی و داخلی این ادعا، شاهنامه فردوسی است. متن دراماتیکی که سوژههای بیشتر خیالی آن ولو به نظم و زبان شاعرانه ارتقا یافته و تبدیل به کهنالگو شدهاند؛ بهگونهای که در هر دورهای خوانشهای متفاوتی از سوژهها صورت گرفته و حتی در بستر اجتماعی، تولید گفتمان کردهاند.
منتقد ادبی اظهار کرد: امری که انتظار میرود نویسندگان ما که دغدغه ذهنیشان سوژههای انسان کامل و معصوم و قدسی است باید به آن توجه داشته باشند. سوژه کتاب عقیله، زنی است از دل تاریخ اسلام که مقدس است. زنی با منش و کنش بینظیر که قابلیت تبدیل شدن به کهنالگو را داراست و میتواند در همه زمانها احضار شود؛ و طبق بستر اجتماعی موجود در هر زمان تاریخی گفتمان منحصربهفردی را ایجاد کند.
وی یادآور شد: گفتن از زینب سلامالله علیها و وارد کردن این شخصیت بزرگ در قالب ادبیات دراماتیک، ظرفیت بالاتری از آنچه را که در کتاب عقیله شاهد هستیم میطلبد. نسل امروز ما بر اساس فطرت خویش دنبال الگو جهت تطبیق رفتاری خود است و این مسئولیت نویسندگان تاریخی است که از ظرفیتهای بینظیر انسان کامل و مقدس برای الگوسازی بهره ببرد. با این احوال، نباید از نظر دور داشت که دغدغه نویسنده برای خلق این اثر ارزشمند است؛ چرا که افروختن هر چراغی در سیاهی دنیا در قالب ادبیات پسندیده است.
انتهای پیام