به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله حائری شیرازی یکی از خاطرات خود را اینگونه بیان نموده است:
از آثار حلال بودن مالتان این است که فرزندتان عاشق شهادت میشود. اگر به بچه نان حرام بدهید، بچه هیچوقت دلش نمیخواهد بسیجی شود. آن نان، این اقتضا را ندارد.
یکی از فرماندهان سپاه، اصغر وصالی است. چند سال فرمانده بود، آخر هم شهید شد. برادرش هم پاسدار بود و سرپل ذهاب شهید شد.
مادرش قبل از شهادت بچههایش، خواب دیده بود امام آمده به خانهشان و مادرش یک ظرف میوه برای ایشان برده. امام دوتا سیب درشتش را برداشت و گرفت زیر عبا. گفت این برای من، و خداحافظی کرد و رفت. همان که شما میگویید «سیبِ سرسَبد». وقتی پسرش شهید شد متوجه تعبیر خوابش شد. نسبت به دومی میگفت نرو. پسر تا چند روز بهخاطر رعایت پدر و مادرش ماند. بعد مادر خواب دیده بود که مزاحم بچهات نشو! به پسرش گفته بود پسرم میخواهی بروی مزاحمت نمیشوم. او رفت و عاشورا شهید شد.
وقتی پسرش شهید شد، من برای سر سلامتی پدر به منزلشان رفتم. پدر اینها یک مرد هشتادساله و گاریچی بود. میوه میفروخت. چرخ داشت. به من گفت: «بچه من باید شهید میشد. من هشتاد سال عمر دارم و در خرید و فروشم ذرهای تقلّب نکردم، ذرهای حرام و حلال را قاطی نکردم. همیشه به رزق حلال قانع بودم».
او شبها کم می خوابید. پسرش اصغر به او گفته بود: بابا کمی بخواب. پدر به او گفته بود: «پسر! تو هنوز خاطرخواه نشدی! وقتی خاطرخواه شدی، خوابت نمیبرد».
منظورش خودش بود که خاطرخواه خدا شده و شبها [به خاطر مناجات و نماز شب] خوابش نمیبرد.
منبع: کانال نکاتنابو حکمتهایآیتالله حائری شیرازی
نظر شما