به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اقشار مختلف بانوان با اشاره به تفاوت منطق اسلام و غرب در نگاه به زن تأکید کردند: «این رفتارِ روزبهروز بدتر و سخیفتری که امروز در زمینهی مسائل زن، در غرب رایج است و به تبعِ غرب در بسیاری از کشورهای دیگر، هیچ منطقی پشت سرش نیست؛ لذا وارد بحث نمی شوند، حاضر نیستند منطق ارائه کنند.» ۱۴۰۲/۱۰/۰۶
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگو با خانم زهرهسادات لاجوردی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نگاهی به منطق اسلام در مسئله زن و تفاوت آن با اندیشه غربی پرداخته است.
* در نقطه مقابل رویکرد غربی، نگاه اسلامی چگونه جایگاه و ارزش زن در جامعه را حفظ میکند؟ منطق اصلی اسلام در تعامل با زنان چیست؟
رویکرد غرب به بهانه آزادی زن، مقدمات و لوازم عرضه رایگان وی را در جامعه، برای مقاصد نظامهای سرمایهداری و لیبرالیسم فراهم میآورد. این رویکردها به نحوی زیرکانه به نام قوانین حامی حقوق و آزادی زنان به اجرا درآمده تا مانند قطعات یک پازل در کنار یکدیگر زن را از آن جایگاه انسانساز تنزل داده و به بردهای حقیر و بیهویت که عامل بهرهوری هرچه بیشتر نظامهای سودمحور جهان غرب است، سوق دهد. ازجمله رویکردهای محوری غرب برای نیل به این هدف، حمایت کور و همهجانبه اعم از حمایت نامشروع و غیرمنطقی از زنان است؛ تا زن بتواند با پشتوانه حاکمیت و بدون عذاب وجدان یا نگرانی، با عنوان «حق بر بدن» دست به قتل جنین خود بزند یا بدون تاوان اجتماعی، خانوادگی و قانونی، به کانون خانواده و همسر خود پشت پا بزند و در ملأعام مرتکب رذایل اخلاقی شود. اینها همان نقاط و محورهای تقابل رویکرد غرب و اسلام در رابطه با زنان است.
اسلام ترازوی سنجش زن و مرد در قالب دو انسان را تنها تقوا و حسنات اخلاقی میداند و به موازات فضیلتهای مشترک، برای هر جنس وظایف خاصی را در نظر میگیرد (مانند تذکر به مردان جهت رعایت نگاه و الزام زنان به حفظ حجاب در اماکن عمومی) تا به آن نقطه تکامل مدنظر دست یابند. زن و مرد بهواسطه پیوند زناشویی و با توجه به روحیات و استعدادهای هر یک، وظایفی را عهدهدار میشوند که البته در قالب اسلام حقوقی نیز بر هر یک از آنها مترتب است.
اسلام، زن را مجاز دانسته تا ظرافت و جذابیتهای زنانه را در حلقه خود و خانوادهاش خرج کند اما غرب، زن را به مسیری رهنمون میشود تا درحالیکه انتخاب دیگری ندارد، به دلخواه خودش! همه سرمایه جوانی، زیبایی و زنانگی خود را به رایگان به خدمت سرمایهداران و کارتلهای مالی قرار دهد و با خرج شدن در دامن سرمایهداران، موجبات ثروتهای نجومی آنها را فراهم آورد.
از آنجا که زن در نگاه اسلام میتواند در سایه همت و عمل به تکالیفش به همه فضایل انسانی دست یابد؛ برخورد اسلام با زن، متناسب با برخورد با یک موجود کامل است و تکالیف زن را بدون محدود کردن نقش اجتماعی او، در حفظ عفت و خانوادهمحوری میداند. به همین دلیل در رویکرد اسلام، موضوع زن بهعنوان انسانی که هم ذیحق است و هم دارای تکلیف، ضمن تقدسدادن به موجودیت وی بهعنوان همسر، مادر و...، با آمیختهای از حقوق و تکلیفمحوری پیوند خورده که یکی بدون دیگری، بیمعنا و فاقد کارکرد میشود. رهبر معظم انقلاب در مقابل الگوی شرقی و غربی از الگوی سومی نام میبرند که در آن زن مسلمان ایرانی نه مانند زن غربی ابزاری برای بهرهبرداری جنسی است و نه مانند زن شرقی دچار بینقشی و در حاشیه بودن در تاریخسازی.
البته، منحرف کردن نگاه اسلام به سمت جریانهای لیبرالی یعنی تأکید صِرف بر حقوق بدون وظیفهانگاری، در دو دهه اخیر که جریان استحاله بهشدت فعال شده و توفیقهایی به دست آورده؛ بسیار رایج و فزاینده شده و گاهی آثار میدانیِ فعالیت این جریانات را بهوضوح نیز میتوان مشاهده کرد.
* عدالت جنسیتی چه تفاوتی با برابری جنسیتی دارد و چه حقوق و وظایفی را برای زنان در جامعه و خانواده در نظر میگیرد؟
برابری جنسیتی یعنی همه تکالیف و حقوق یک جنس بر دیگری نیز وضع شود که این موضع در منطق اسلام نهتنها مردود است، بلکه باعث ظلم به زنان و مردان در خانواده و جامعه میشود؛ چراکه زن و مرد دارای استعدادها و تواناییهای جسمی و روحی متناسب با جنسیت خود هستند. نه میتوان فرزندآوری و هنر مادری و تربیت نسل را از مرد انتظار داشت و نه میتوان بسیاری از مشاغل صعب و طاقتفرسا یا شرکت در جنگهای سخت را بر دوش زنان نهاد.
به موازات همین تفاوتها، اسلام برای زن و مرد در خانواده تکالیف و متعاقباً حقوقی را در نظر گرفته است که علاوه بر تأمین آسایش بیشتر هر دو جنس، تکالیف ناگزیر در اثنای زندگی روزمره باعث انواع زیانهای جسمی و روحی نشود و مهمتر از همه سلامت فرزندان، دوام و بقای نهاد مقدس خانواده و به تبع آن جامعه تضمین شود؛ بنابراین، عدالت جنسیتی به معنای قرار گرفتن هر چیز و هر شخص در جای خود، انتظار از هر فرد متناسب با ظرفیتهایش و حقوق متناسب با ادای وظیفه افراد. این نگاه مترقی است که اسلام از ۱۴۰۰ سال پیش نسبتبه حقوق و تکالیف زن و مرد برگزیده و به راه افتادن موج مخالفت و انزجار زنان با جریانات فمینیستی غرب، نشان روشنی از شکست نظریههای متناقض با فطرت انسان است.
اسلام حفظ حجاب و پرهیز از تهییج جامعه از طریق جذابیتهای زنانه و خانوادهمحوری را وظیفه زن میداند و به همین دلیل جز تلاش زن در جهت جذب همسر خود و گرم کردن کانون خانواده با محبت، عفتورزی، فرزندآوری و مادری، نه کار در خانه و نه درآمدزایی یا تأمین معیشت خانواده و پرداختن به مشاغل سخت و امثالهم را وظیفه زن برنشمرده است. این وظایف درواقع حداقلهایی است که یک زن بدون محدود شدن در اجتماع، با رعایت آنها به سعادت دنیوی و معنوی میرسد. همان حداقلهایی که غرب از آنها کوه ساخته تا بتواند زنان را با بیرغبت کردن به داشتن فرزند و خانواده و نامأنوسی با عفت و حجاب، به کارگران ارزانقیمت کارخانهها و چرخ صنایع نوین خود تبدیل کند.
* وضعیت فعالیت اجتماعی زنان در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مقایسه با دوران طاغوت و قبل از آن چه تحولاتی داشته است؟
برخی کمکاریها در مقابل حجم سنگین کار رسانهای دشمن، موجب عدم آگاهی نسلهای جدید شده تا امروز به جای طلبکار بودن از پهلوی و ظلمی که به زنان روا داشت، درصدد اثبات خدمات انقلاب به زنان برآییم. زیرا، آنچه در گذشته برای زنان، دور از دسترس و در حکم آرزو بود به لطف انقلاب اسلامی، به حقوق عادی و روزمره زنان مبدل شده است.
طبیعی است که فعالیت اجتماعی یک زن با دانش، امکانات و سلامت او مرتبط است و بانویی که در شهرهای بزرگ و مراکز استانها، بزرگترین آرزویش یادگیری سواد خواندن و نوشتن بود تا بانویی که در روستاها از نعمت امکانات اولیه مانند آب، برق، راههای دسترسی و ابتداییترین وسایل حملونقل محروم بود، نمیتوانست فعالیت اجتماعی برای خود متصور باشد. اگر انقلاب اسلامی تنها همین دستاورد را داشت که بانوان ایرانی در این چهار دهه به چنین سطحی از خودباوری و عزت فردی دست یابند که کسب مقامهای برتر علمی و مدالهای جهانی در حوزههای مختلف را تجربه کرده و طلب میکنند، کافی بود؛ تا چه رسد به هزاران دستاورد بزرگ و کوچکی که انقلاب اسلامی در عرصههای متفاوت برای زنان به همراه داشته است.
در راستای نوع نگاه اسلام نسبت به زنان، پس از پیروزی انقلاب ۱۵۹ قانون ناظر به تعالی زنان در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است. دهها پژوهشگاه ویژه بانوان تأسیس شد که پیشتر مطلقاً وجود نداشت. تعداد سازمانهای غیردولتی زنان از ۱۰ عدد به بالغ بر ۲۰۰۰ سازمان رسیده و دائماً افزایش مییابد. تعداد صفر ناشران و انگشتشمار نویسندگان زن قبل از انقلاب، اکنون چندین هزار نفری شده است. تعداد حدود تنها ۱۰۰زن استاد دانشگاه پس از انقلاب به ۲۱۰۰۰ هیئت علمی زن، رشد یافته و آمار وکلای زن از ۳۹زن وکیل به بیش از ۲۵۰۰۰ زن وکیل، پس از انقلاب اسلامی رسیده است. امروز، زنان در مدیریت سازمانها و ادارات دولتی، بخشهای خصوصی، در دهیاریها و شهرداریها، بهعنوان نماینده و منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی با حفظ کرامت زن فعالیت دارند. درحالیکه، این سطح از فعلیت یافتن استعدادهای زنان و حضور اجتماعی آنها در جایجایِ جامعه، بههیچوجه، با نگاه رذیلانه و حقیرانه نسبت به زن در دوران پهلوی، قابل قیاس نیست.
همگی این دستاوردها که تبیین آن بسیار فراتر از مجال اندک ماست، پس از انقلاب و در سایه بینش اسلام نسبت به زن، محقق شده، درحالیکه در تمام مدت حکومت رژیم پهلوی حقوق زنان بهطور کل فراموش شده بود و معدود زنانی که از امتیازات اجتماعی برخوردار بودند نیز وابسته به دربار بودند. طبیعی است که دشمن با مشاهده پیشرفتهای فوق تصور زنان در سایه انقلاباسلامی به جهت توجیه آنهمه نادیدهانگاری زن، مسئلهای مانند بیحجابی را به عنوان شاخصِ کاذب پیشرفت زن، عَلَم کرده و حول محور آن مانورهای مختلف برگزار میکند.
* رهبر معظم انقلاب تأکید داشتند که حضور زنان در مشاغل و مدیریتها محدودیتی ندارد و ملاک در این زمینه شایستهسالاری است. بسترهای فعلی برای حضور زنان در این عرصهها را چگونه ارزیابی میکنید؟ چقدر در این زمینه خلأ قانونی داریم؟
بنظرم ما در باب حضور زنان در مشاغل و مدیریتها خلأ قانونی نداریم و در سایه انقلاب اسلامی، زنان توانستند در اغلب عرصهها مگر در عرصههایی که تناسبی با حضور زنان ندارد (مثل مشاغل نظامی) ورود پیدا کرده، فعالیت کنند و بدون وجود موانع قانونی به جایگاههای مدیریتی برسند.
با توجه به اهمیت جایگاه یک مدیر در طیِ طریق یک مجموعه و اثربخشی و کارکرد آن، به جای وضع شاخصهای جنسیتی، بایست شاخصهای عدالتمحور و عملکرد افراد در مشاغل قبلی را میزان سنجش قرار داد تا مدیران سطوح مختلف کشور، براساس شاخصهای واقعی انتخاب شوند و با توجه به نرخ بالای تحصیلات و تخصص زنان در ایران قطعاً زنان شایسته و مستعد نیز به این توفیقات نائل میشوند.
* مادری مهمترین نقش یک بانو است. برای تسهیل در ایفای نقش مادری و انجام توأمان فعالیت شغلی و اجتماعی زنان چه اقدامات حمایتیای باید از سوی مسئولین در نظر گرفته شود؟
با توجه به اینکه براساس ویژگیهای ذاتی، نقش مادری و تربیت نسل از رسالتهای شاخص زنان بوده و هست؛ در بحث تسهیلات و حمایتها در مورد زنان باید پاشنه آشیل موضوع را بر مباحث خانوادگی و تسهیل شکل حضور شغلی استوار ساخت، نه مباحث اقتصادمحور؛ زیرا زن مکلف به تأمین معاش خانواده نیست.
از نظر تجربی نیز مواجهه با مطالبات زنان شاغلی که به مقام مادری نائل شدهاند و دهه دوم کاریِ خود را میگذرانند نشان میدهد که دغدغه غالب این زنان، مسائل اقتصادی نیست بلکه عمده دغدغهها حول محور ترس از فرسودگی شغلی، امکان کار نیمهوقت آنها در ادارات یا بازنشستگیهای پیش از موعد است. اینها صداهایی است که جریانهای پیرو مکاتب غربی نمیخواهند از زبان زنان شنیده شود تا مطالبات خودشان را به جای مطالبات واقعی یک مادر شاغل که دغدغه فرزندان و خانهاش را دارد، معرفی کنند.
برخلاف ادعا و اهداف این قبیل جریانات، گزارشهای بینالمللی حاکی از آن است که شکل حضور زنان در اکثر کشورهای با نرخ بالای اشتغال زنان نیز بهصورت مشاغل نیمهوقت است که این واقعیت به فطرت زنان و عدم تمایل آنها به انجام کارهای طولانیمدت و سخت خارج از محیط خانه برمیگردد. لذا، به نظر میرسد با توجه به تأکید اخیر رهبر معظم انقلاب بر این موضوع و برتری دادن به خانوادهمحوری زنان در کنار حضور شغلی و اجتماعی، باید تسهیلات و قوانینی وضع شود تا یک زن به موازات زندگی شغلی و حضور اجتماعی بتواند به رسالت خانوادگی و البته حفظ سلامت جسمی و روحی خود نیز رسیدگی کند.
طراحی و تدوین الگوهای مختلف بازنشستگی پیش از موعد برای زنان متقاضی و مُصر بر این امر، در راستای تحقق اهداف سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب درحوزه تحکیم خانواده، طراحی و امکانسنجیِ کار پارهوقت و حفظ امنیت شغلی زنانی که کار نیمهوقت را برمیگزینند یا در حال طی مرخصی زایمان هستند، گسترش مجاری اشتغال زنان از طریق معرفی و توسعه مشاغل جدید و بهروز با امکان دورکاری و کار از راه دور مناسب برای زنان و دختران فارغالتحصیل، نظارت بر توسعه تسهیلاتی مانند مهدکودکها در محیطهای کاری یا کاهش ساعات کار برای مادران دارای بیش از سه فرزند همگی ازجمله مواردی است که جا دارد در این حیطه مورد توجه واقع شوند.
* قوانین فعلی تا چه میزان تأمینکننده امنیت شغلی بانوان است؟
در مورد امنیت شغلی بانوان بیشتر با بحث امنیت شغلی مادران روبهرو هستیم و منظور امنیت شغلی مادرانی است که در دوران مرخصی زایمان یا شیردهی به سر میبرند و به دلایل مختلف از اخراج شدن یا ازدسترفتن جایگاه شغلی خود هراس دارند.
خوشبختانه، در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت به اقتضای حمایت از جایگاه مادری این موضوع دیده شد و اخراج یا جابهجایی و انتقال بدون رضایت زنی که در دوران مرخصی زایمان به سر میبرد، غیرقانونی انگاشته شد که گام بسیار مهم و بلندی در راستای حمایت از امنیت شغلی زنان بود.
موضوع دیگر بحث امنیت شغلی زنان، ایمنسازی محیط کاری از خطرات و آسیبهای اخلاقی و رفتاری است. به نظر میرسد در این زمینه باید بهطور جدیتری ورود کرد و برای افرادی که کارکنان زن را در مواجهه با شرایط ناسالم و در معرض سوءرفتار قرار میدهند تخلفانگاری و برخورد قاطع لحاظ شود.
* در نگاه اسلامی نسبت حقوق و تکالیف زن و مرد در داخل خانواده چگونه تعریف میشود؟
با وقوع عقد ازدواج و ایجاد رابطه زوجیت، حقوق و تکالیف زوجین در مقابل یکدیگر جاری میشود. برخی از این حقوق و تکالیف مانند حسن معاشرت و احترام متقابل، بین زن و شوهر، مشترک است و برخی مختص به زن و برخی دیگر مختص به مرد است.
در بحث تکالیف و حقوق مختص زنان، اسلام زن را مکلف به تمکین از همسر و حفظ کانون خانواده با محبت و عفتورزی و فرزندآوری و نقش مادری کرده و هیچگونه وظیفه دیگری اعم از اقتصادی و کاری برعهده وی نگذاشته است. در مقابل برای زن، حقوقی را قرار داده که بهدلیل رسالت اصلی زن یعنی خانهداری و خانوادهمحوری اغلب این حقوق مانند نفقه و مهریه جنبه مالی دارد تا زنی که عمر خود را صَرف فرزندآوری و تربیت نسل صالحی برای جامعه میکند، با مشکلات مالی حال و آینده مواجه نباشد. جالب اینجاست که در نظام غربی حقوق زن جای خود را به وظیفه داده و زن را ناچار به تأمین حداقل نیمی از معیشت خانواده کرده، درحالیکه وظایف خطیر او یعنی تربیت نسل و تمرکز بر کانون خانواده را از وی سلب کرده و زن را موظف به ایفای نقش در برنامههای حاکمیت و مافیاهای اقتصادی کرده است.
از نگاه اسلام، راهبری خانواده، آراستگی و تمکین زنان ازجمله حقوق مرد بوده و تأمین معاش و مسکن و نفقه اعضای خانواده و نیازهای شخصی زن (در حد معقول) که از تبعات این راهبری است، برعهده مرد است. همچنین، مرد ولیّ قهری اولاد مشترک محسوب میشود. در نقطه مقابل، در نظام غربی، وظایف مرد بهطور جدی تقلیل یافته، دیگر مرد ولیّ قهری فرزند مشترک نیست و بر حقوق او در رابطه با برخورداری از همسر پاکدامن خط بطلان کشیده شده تا به همان نحو که اشاره شد یعنی حقمداری صرف برای زنان، در مورد زنی که پایبند به خانه و خانواده نباشد، مرد بدون داشتن هیچ حقی توان نگهداشت کانون آن خانواده را از دست بدهد. از همین رو درمییابیم که بخش اعظم قوانین اسلام در روابط زناشویی بر لزوم حسن خلق طرفین با یکدیگر، سوق دادن زنان به عفتورزی و مهرورزی و سوق دادن مردان به ازدواج و مسئولیتپذیری تمرکز یافته است.
نظر شما