پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
کد خبر: 1136866
۱۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۲
آسمان غرب

حوزه / در شب هفتم جشنواره فیلم فجر سه فیلم روی پرده رفت اما تنها «آسمان غرب» توانست نظرها را به خود جلب کند، این فیلم در سینمای دفاع مقدس اتفاقی خیره کننده محسوب می‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، در هفتمین روز از جشنواره فیلم فجر سه فیلم در خانه جشنواره به نمایش درآمد، فیلم اول «آسمان غرب» نام داشت که کارگردانی این فیلم را محمد عسگری بر عهده داشت، فیلمسازی که با ساخت «اتاقک گلی» ظرفیت‌های فنی خود را ثابت کرده بود اما این بار قدمی بلندتر برداشته و یک فیلم کاملاً سینمایی را خلق کرده است، فیلمی که تماشاگر با دیدن آن جذب تصویر می‌شود.

«آسمان غرب» درباره شهید شیرودی است، این فیلم الگویی مناسبی برای یک اثر قهرمان محور است، سینمای ما نیاز دارد تا قهرمان داشته باشد ویژگی که نزدیک به سه دهه به بهانه‌های روشنفکری از آن محروم بودیم اما شب گذشته بعد از سال‌ها در سینمای رسانه دیدیم در سکانسی تماشاگر به وجد آمده و شروع به دست زدن می‌کند این جادوی سینما و قهرمان است که باز هم باید در سینمای کشورمان لحاظ شود.

درباره مسائل فنی فیلم باید نمرات بالایی به تمامی بخش‌ها داد، به ویژه در بخش کارگردانی، جلوه‌های ویژه اتفاقی فراتر از سینمای ایران را شاهدیم، همچنین بازی‌ها بسیار مطلوب بوده و میلاد کی‌مرام با بازی زیبایش اتفاقی خوب را در کار رقم زده، در این فیلم مفاهیم دفاع مقدسی و انقلابی بدون هیچ شعاری به بیننده منتقل می‌شود اتفاقی که باید سرلوحه تولیدات دیگر باشد.

«ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآورمحمد از فیلم‌های حاضر در جشنواره فجر است که سهمیه سینمای کودک به حساب می‌آید و جزو آثاری است که در جشنواره کودک اصفهان برگزیده شده است.

در خلاصه داستان فیلم «ملکه آلیشون» آمده است: آدور در کودکی زندگی فقیرانه‌ای را با پدربزرگش سپری کرده، پدر و مادر او به دست موجودی شیطانی به نام کایوت از بین رفته‌اند، اما به او گفته‌اند، تب جنگل باعث مرگ آن‌ها شده، آدور از جنگل به شدت متنفر است، روزی آدور با پدربزرگش بحث می‌کند و از خانه فراری می‌شود و به جنگلی مخوف می‌رسد، تونل زمان او را به داخل خود می‌کشد و بعد به جنگل سوخته‌ای که حاکمش یک پری به اسم ملکه آلیشون است، فرستاده می‌شود.

گویا فیلمساز قصد داشته در قالب یک داستان تخیلی و تقابل خیر و شر به کودکان درس محافظت از طبیعت دهد اما به دلیل بلاتکلیفی در نحوه روایت و فضاسازی بدل به اثری بی‌هویت و غرب زده شده است، شخصیت‌های فیلم با پوشش اروپایی و اسامی ناآشنایی همچون «آدُر» و «سُرِن» در فیلم دیده می‌شوند، حتی فضای حاکم بر فیلم نیز تداعی کننده یک اثر سینمایی دم دستی اروپایی است و مخاطب ایرانی با دیدن فیلم احساسی از یک فیلمی با پس زمینه اروپایی دارد و ارتباط مناسبی با اثر برقرار نمی‌کند.

کاوه سجادی‌حسینی نیز با ملودرامی زنانه درباره مهاجرت و فروپاشی خانواده به جشنواره فجر آمده است، فیلم «نبودنت» چهارمین اثر این کارگردان است که سابقه دستیاری نیز در کارنامه‌اش دیده می‌شود، این فیلم در بحث کارگردانی اتفاقی نسبتاً خوب محسوب می‌شود اما فیلمنامه کار آنچنانی که باید عمق و معنا ندارد و بیشتر در سطح خلاصه شده است این کار یک اثر تلخ اجتماعی است که بیشتر احساسات سطحی مخاطب را مدنظر قرار داده است.

در حوزه معنایی نگاه به مهاجرت در فیلم «نبودنت» شکلی توریستی دارد و در آن عمق و معنا را نمی‌توان مشاهده کرد، همچنین نقد مهاجرت در این فیلم شکل و زبانی سطحی نگرانه دارد، این فیلم در ارتباط برقرار کردن با مخاطب موفقیتی ندارد و یک اثر صرفاً جشنواره پسند برای فستیوال‌های خارجی محسوب می‌شود.

انتهای پیام. /

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha