به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، برنامه گفت و گوی ویژه خبری موضوع برخورد دوگانه دولت فرانسه با حقوق بشر و آزادی بیان را با حضور مهمانان مرتضی سیمیاری کارشناس مسائل حقوق بشر و آقای مجید نوری (فرزند آقای حمید نوری که کشور سوئد در بند هستند) بررسی کرد.
مقدمه: دستگیری یکی دیگر از مدافعان مردم فلسطین که تبعه ایران است موضوعی است که طی روزهای گذشته به یک موضوع خبری تبدیل شده است البته نظام سرمایه داری طی ۲۰۰ سال گذشته هرچه اندوخته بود بر سر موضوع مربوط به مسئله حقوق بشر و آزادی بیان به نظر میرسد طی ۸ ماه گذشته به باد داده است به گونهای که از دانشگاههای ایالات متحده آمریکا شروع شد و تا اروپا ادامه پیدا کرد و الان هم هر کسی به گونهای از مردم مظلوم فلسطین حمایت میکند آنها را دستگیر میکند، فرقی هم نمیکند که این تبعه کدام کشور باشد ایران باشد یا آفریقا، کشورهای جنوب شرق آسیا یا خود مردم اروپا یا ایالات متحده آمریکا.
سانسور شدید خبری در اروپا درباره مسئله جنایت در غزه
سوال: آقای سیمیاری ما شاهد این هستیم که یک فعال رسانهای که البته جزء اتباع ایران است در کشور فرانسه دستگیر شد. چرا دولت فرانسه این قدر فشار میآورد که هر نگاه مخالفی بر ضد رژیم صهیونیستی را سرکوب کند؟
سیمیاری: به نظر من آخرین پستی که آقای بیآزار در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر کردند به خوبی شرح این واقعه را نشان میدهد ایشان در آن پست نوشته بودند که اخیراً در یکی از جلسات مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کردند و در آن جا از حقوق مردم مظلوم غزه دفاع کرده و به جنایت صهیونیستها اعتراض کرده بودند و همچنین به تحریمهایی که علیه مردم ایران است اعتراض کرده بودند.
همین سه موضوع بسیار ساده که الان در همه رسانهها بولد است و تقریباً تیتر اول همه رسانههای بینالمللی است باعث این شده که دولت فرانسه در یک اقدام غیر دیپلماتیک و غیر حرفهای یک شهروند ساده ایرانی را بازداشت کند و این حکایت از این دارد که به هر حال اروپاییها و به ویژه فرانسویها نسبت به مسئله جنایت در غزه سانسور شدید خبری به وجود آوردند و حتی اجازه نمیدهند که کوچکترین سطح انتقاد هم بروز پیدا کند. امروز در رسانههای مختلف اخبار را میبینید که چگونه این دولتهای مدعی حقوق بشر در اروپا و در آمریکای شمالی با افرادی که کوچکترین میزان انتقاد را به مسئله جنایت صهیونیستها، نسل کشی که امروز در غزه به راه افتاده، دارند چگونه برخورد میکنند.
پس با توجه به نوع برخوردی که آن جا دارد انجام میگیرد دستگیری آقای بیآزار چیز عجیب و غریبی نیست، چون دولتهای اروپایی آن روی واقعی خودشان، آن ادعاهای حقوق بشری خودشان را به نمایش گذاشتند و دستگیری ایشان بخش کوچکی از این ماجرای بسیار بزرگ است.
امروز میبینید همه خبرگزاریها و رسانهها مثلاً خبرگزاری آسوشیتدپرس امروز خبر زده بیش از ۲ هزار دانشجو الان در کشورهای اروپایی و آمریکایی در همین یکی دو روز در رابطه با بحث غزه بازداشت شدند. روز گذشته نزدیک به ۸۶ یا ۸۷ نفر در کشور فرانسه در رابطه با بحث اعتراض نسبت به جنایات صهیونیستها بازداشت شدند و این نشان میدهد که کشورهای غربی که نسبت به کوچکترین مسئله حقوق بشری ادعاهای بسیار زیادی را دارند وقتی به نقطههای اصلی میرسند کوچکترین موارد را هم نمیتوانند تحمل کنند و شما میبینید امروز دانشجویان، استادان دانشگاه، حقوقدانان، روزنامه نگارها، خبرنگارها و همه کسانی را که نسبت به مسئله فلسطین حساس هستند دستگیر میکنند و بدون این که بخواهند حداقل مسائل حقوق بشری را در رابطه با آنها رعایت کنند به بدترین شیوه با آنها برخورد میکنند.
سوال: آنها چگونه این را توجیه میکنند که یک دانشجو یا یک فعال رسانهای یا یک نویسنده حق ندارد در مورد یک موضوع جهانی که کاملاً روشن است، مسئله در مورد حقوق انسان است، تجاوز رژیم صهیونیستی طی ۸ ماه گذشته و به شهادت رساندن حدود ۴۰ هزار نفر حرف بزند ؟
دلیل بسیار سادهای دارد طوفان الاقصی یک کوه آتشفشانی بود که تمام آن ادعاها، آن کوههای یخ را الان آب کرده و خروجی آن را امروز دارید میبینید. بشیر بیآزار یک فعال رسانهای خیلی ساده است که با کمترین میزان امکانات با یک گوشی همراه ساده اعتراض میکند به مسئله جنایت، اما در آن سو چه کسی قرار گرفته است؟ در آن سو امانوئل مکرونی قرار گرفته که به صورت علنی اعلام میکند که ارادت دارد به رژیم صهیونیستی همین چند مدت پیش که به مناطق اشغالی سفر کرده بود به مسئولین صهیونیستی اعلام میکند که ما اجازه نمیدهیم شما تنها بمانید.
این اتفاق باعث این میشود که کوچکترین اعتراضها، حداقل اعتراض که این است که یک انسان حالا نه از نگاه ما به عنوان یک بچه مسلمان و انقلابی بلکه به عنوان یک فرد عادی که الان شما در شهرهای آمریکایی و اروپایی دارید میبینید، با او دارند برخورد میکنند.
امروز وضعیت فرانسه را باید تحلیل کنیم ببینیم که در فرانسه چه میگذرد، در فرانسه امروز جامعه فرانسه در برابر دولت دو شقه شده است دولت در یک سو قرار دارد و سیاستهای صهیونیستی لیبرالیستی را پیاده میکند و در آن سو مردم قرار دارند که حاضر به پذیرش این نیستند.
هفته گذشته دولت فرانسه اعلام کرد که یک تظاهراتی را در حمایت از صهیونیستها میخواهد برگزار کند در این تظاهرات حکومتی که برگزار کرده بود خیلی جالب بود نزدیک به ۱۰۰ -۱۵۰ نفر آدم شرکت کرده بودند یکی از اعضای حزب اتحاد فرانسه توییت خیلی جالبی زده بود گفته بود هزار مامور امنیتی برای ۱۰۰ نفر شرکت کننده. آن سوی میدان را ببینیم میلیونها آدم در خیابانهای پاریس، برلین، لندن، نیویورک و واشنگتن به خیابان میآیند تا از مردم غزه دفاع کنند، اما رفتار پلیس رفتار وحشیانهای است یعنی شما آن پلیس زرق و برقدار فانتزی که در خبرهای رسانهای اروپایی و آمریکایی میبینید به یک باره به یک چیز وحشتناک تبدیل میشود با حداکثر نیروی سرکوب خودش حداقل اعتراضات را تحت تاثیر خودش قرار میدهد. ماجرای بشیر را باید از این زاویه نگاه کرد و با این خط مرحله به مرحله پیش رفت.
ادعای دروغین غرب درباره رعایت حقوق بشر در اروپا
سوال: آقای نوری به نظر میرسد که کل غرب با آن ارزشها و ویژگیهای نظام لیبرال دموکراسی دارد خداحافظی میکند. چرا این اتفاق میافتد؟ بسیاری از کارشناسان معتقد هستند نظام لیبرال دموکراسی دچار استیصال شده و به همین دلیل اصلاً برایش حفظ آبرو برای نگهداشت حقوق بشر و آزادی بیان جایگاهی ندارد. الان موجودیت خودش برایش مهم است، پدر شما مدتهای زیادی است در سوئد زندانی است و آن چه که روایت میشود روایت بسیار غم انگیزی است از زندانهای سوئد و هم خودتان را سر یک موضوع بسیار ساده دستگیر میکنند و نگه میدارند و شما خودتان نماد عینی فردی هستید که مدتی را داخل زندانهای سوئد به عنوان یک کشوری که تلاش میکند از خودش یک چهره بسیار بسیار روشنی را نشان بدهد و هوادار حقوق بشر، اولاً وضعیت پدر الان چطور است؟ آخرین وضعیت را بفرمایید.
نوری: در مورد این که فرمودید اینها دارند رو میآورند و لباسشان را عوض میکنند نه، به نظرم غرب همین بوده و دیگر بیشتر از این نمیتواند خودش را حفظ کند یعنی کاملاً تمام ظواهری که برای خودش درست کرده بود را از دست داد و این واقعیت است. من برای ملاقات پدرم رفتم ملاقاتی که طبق قانون حق ما است و الان ۶ ماه است ما چنین چیزی را نداریم، میروم و میگویم میخواهم پدرم را ببینم میگویند اسم شما در فهرست نیست در حالی که هفته قبل در ایران ما هماهنگی کردیم، بعد میآیم این طرفتر یک موبایل میگیرم از خودم تصویر سلفی میگیرم میآید آن جا من را دستگیر میکند و ۷۲ ساعت در انفرادی میاندازد، این واقعیت غرب است یعنی هر حرکتی را بهانه میکند برای سرکوب شما که یک وقت گزارش نکنید که من حتی حق ملاقات با پدرم را هم از دست دادم و دیگر نمیتوانم ایشان را ببینم شش ماه است الان تقریباً میتوانم بگویم هیچ ارتباطی نداریم.
۵ دقیقه تماس تلفنی که پدرم در این شش ماه توانسته بگیرد و فقط حالش را بگوید دیگر هیچ ارتباطی نداشتیم در حالی که چه میشنویم؟ آن جا میتوانید راحت ملاقات کنید، تماس تلفنی به راحتی داشته باشید، زندانهایشان سبز است اینها دروغ است دروغهایی است که توسط رسانههایشان پمپاژ میشود و تمام هم شده است یعنی دیگر نمیتوانند این کار را انجام بدهند.
استانداردهای دوگانه غرب در مواجهه با حقوق بشر
الان در مورد داستان آقای بیآزار ببینید چه اتفاقی افتاده است؟ یک فعال رسانهای تصویر میگرفته، فیلمبرداری میکرده با او سختترین برخورد را میکنند من اسم این را استانداردهای دوگانه گذاشتهام. شما طرف مقابل ببینید کسی حمله میکند به اماکن دیپلماتیک ما در سوئد را حتماً دیدید، آتش زدن سفارت ما در فرانسه شهریور ماه بود چه کار کردند؟ لغو اقامت کردند؟ ابداً، دو سه روز طرف را بازداشت میکنند با شرایط بسیار خوب و بعد هم آزاد میکنند و میگویند ما نمیتوانیم نگه داریم حق آزادی دارد میتواند بیاید فحش بدهد به چه کسی؟ میتواند بیاید اماکن دیپلماتیک که تحت حفاظت شما است توهین کند.
آقای بیآزار در مقابل چه کار کرده است، دقت کنید ایشان به فرانسوی هیچ مطلبی منتشر نکرده است به فارسی یعنی انگار در چارچوب ایران دارد فعالیت میکند درست است مکانش در فرانسه است، اما برای مخاطبان فارسی زبان تولید محتوا میکند، ایشان عین اخبار یعنی چیزی که در اخبار رسانههای غربی است در فضای توییتر و اینستاگرامش منتشر میکرد و بقیه میتوانستند ببیند با فالوور بسیار محدود یعنی فکر نکنید مثلاً فردی است که میلیونی دارای دنبال کننده است تحمل نمیکنند، خیلی عجیب است. به ایشان حکم دادهاند که باید اخراج بشود قبول، اخراج شد پس چرا نمیگذارید بیاید؟ چرا باز نگهش داشتید؟ اگر اسم اینها را اذیت نگذاریم چه باید بگوییم؟
الان ۱۶۰۰ روز است که پدر من انفرادی بود تا چند وقت پیش بالاخره راهی یک سوئیت امنیتی شد همیشه حرف ما این بود که چرا شما ایشان را در انفرادی نگه میدارید؟ اگر این رفتار را متقابل این طرف کسی بکند همه شما فریاد میزنید چرا دارید این کارها میکنید؟ آیا ایشان در سوئد اصلاً جرمی مرتکب شده؟ خیر آیا شما اصلاً برای ادعایی که دارید سند دارید؟ خیر. فقط یک سری ادعاها و خاطرات اینها چیزهای عجیبی است یعنی از کنارش خیلی راحت نمیتوانیم بگذاریم.
من در دو کلمه میتوانم این را بگویم که فکر میکنم اینها اصلاً به حقوق بشر به این دید نگاه میکنند، بشر یعنی ما، اروپاییها دیگر بشر برایشان انسان نیست، بشر خودشان هستند آن کسی که طرفدار تفکر آنها است که من فکر میکنم راس آن را میشود صهیونیستها دانست او را بشر میدانند، حق دارد، حقوق دارد، از او حمایت میکنند. در مقابل انسانی را میبینیم که آزادیخواهانه دارد اعتراض میکند پایشان را میگذارند روی گردنش فریاد میزند، جالب است دارند کار پلیسهای آمریکایی را یاد میگیرند فریاد میزند میگوید نمیتوانم نفس بکشم دو نفر رویش میافتند شما این را به هر کسی نشان بدهید، میگوید این رفتار اصلاً انسانی است؟
میخواهد خبرنگار باشد میگویم کاملاً عقل و ادراک و آن ظاهرسازی که داشتند را از دست دادهاند. در داستان پدر ما خیلی زیاد در بحث حقوقی شان، انفرادی شان، ضرب و شتمی که پدرم را کردند. در داستان بشیر بیآزار دیگر هیچ چیزی وجود ندارد یعنی غیر از چهار مطلبی که ایشان گذاشته و آن را تبدیل کردند که من قبل از این که خدمت شما برسم داشتم مطالعه میکردم چیزی که برایش را نوشتهاند، نوشتند خلاف امنیت ملی فرانسه اقدام کرده بعد بردند دادگاه و دادند به قاضی، گفتند این مطالبی است که ایشان منتشر کرده است قاضی گفته اینها که فارسی است من نمیفهمم، گفتند خوب شما که متوجه نمیشوید چگونه مردم فرانسه متوجه میشوند خلاف امنیت ملی فرانسه ایشان اقدام کرده است؟ این خندهدار است این کارهایی است که امروز دارند انجام میدهد و جالب است که امروز هیچ توجیهی دیگر ندارند.
رد پای سازمان تروریستی موساد، گروهک تروریستی منافقین و عناصر متواری ضد انقلاب در بازداشت اقای بی آزار
سوال: آقای سیمیاری یکی از موضوعاتی که وجود دارد این است که به نظر میرسد لشگری وجود دارد که رصد میکند و موضوعات را به مقامات غربی میدهند، همین که آقای نوری فرمودند وقتی که ایشان فارسی مینویسد که فرانسویها متوجه نمیشوند. تا آن جا که من در رسانههای مختلف دیدم این است که یا گروهک تروریستی منافقین یا مثلاً شبکه تروریستی رسانهای ایران اینترنشنال یا افرادی این تیپی پشت این موضوعات هستند. چگونه غرب خودش را دست اینها سپرده، مگر یک فرقه که در غرب اگر این فرقه باشد با او با شدیدترین وجه برخورد میکنند، چه شده که غرب واقعاً خودش را دست چنین افرادی سپرده است؟ آیا این هم ناشی از استیصالی است که در غرب وجود دارد یعنی برای این که مبارزه کند و هر صدایی را که در هر کجای جهان ضد رژیم صهیونیستی بلند شود آن را خفه کند.
سیمیاری: کشورهای غربی کشور فرانسه، کشور سوئد که الان آقای نوری آن جا گرفتار هستند تنها کارپرداز این ماجرا هستند و ما اینجا یک طرح پیچیدهتری را میبینیم این طرح محصول مثلث موساد به عنوان سازمان تروریستی موساد که در رژیم صهیونیستی فعال است، عوامل گروهک تروریستی منافقین و عناصر ضد انقلاب که بعد از فتنه ۸۸ از کشور متواری شدند یک مثلثی را تشکیل دادند که شما ردپای آن را در ماجرای آقای بیآزار میبینید.
در ماجرای آقای حمید نوری میبینید، حتی در ماجرای دیپلمات عزیزمان آقای اسدالله اسدی هم به نوعی میبینید که در یکی فرانسویها، در یکی سوئدیها و در دیگری کشور بلژیک تنها عوامل هستند، اجرا کننده دستورات آمریکاییها و صهیونیستها هستند. در رابطه با آقای بیآزار یک نکته بسیار مهمی وجود دارد ایشان در شبکه اجتماعی خودش درباره جنگ سفارتخانهها که در فتنه ۱۴۰۱ به وجود آمده بود اطلاع رسانی کوچکی کرد.
شما میدانید جنگ سفارتخانهها محصول منافقین در دهه ۶۰ است که بعد از فتنه پاییزی محله محور ۱۴۰۱ که به صورت شبکهای داشت انجام میشد دوباره آمده بود تکرار بشود. آقای بیآزار به صورت کاملاً اتفاقی نه به صورت از پیش تعیین شده این طرح را سوزاندند، به این صورت که در فرانسه تعدادی از عناصر اجارهای ضد انقلاب که اغلبشان برای این گونه موارد به عنوان کمک گرفته میشوند این ادعا را مطرح کرده بودند که سفارت ایران در پاریس را آتش زدند ولی آقای بیآزار رفتند آن جا و فیلمی گرفتند و دیدند که عناصر شبکه تروریستی اینترنشنال دروغ میگویند چنین اتفاقی نیفتاده و کمتر از انگشتان یک دو دست آدم آن جا وجود دارد.
این جا باعث شد که گروهک تروریستی منافقین که دست بسیار توانایی هم در پروندهسازی دارد میدانید که گروهک تروریستی منافقین فقط برای دیگران پرونده سازی نمیکند آنها برای عناصر خودشان هم پرونده سازی میکنند در دهه ۶۰ نشستهایی را که برگزار میکردند اینها کسانی که کوچکترین مسئلهای نسبت به نفاق و رهبری نفاق داشتند پرونده سازی میکردند در یکی از این کیسها که اخیراً مطرح شده بود من دیدم عنصر نفاق در آلمان که نسبت به مسئله منافقین دیگر نمیخواست در گروهک منافقین بماند او را مجبور کردند از آلمان برود کشور بلغارستان زندگی کند یعنی در این حد اینها دارند برخورد میکنند.
پس سوژه اول را گروهک منافقین ایجاد میکند، هدفمندسازی این کار توسط گروهی در استراسبورگ فرانسه صورت میگیرد از عناصر فتنه ۸۸ هستند که سخنگوی آنها است یکی از عناصر فتنه ۸۸ در آن کشور ساکن است و انجام میدهد و کارکرد نهایی را موساد و سازمان سیا در این جور کیسها انجام میدهند. در کیس آقای نوری به صورت دقیق میتوانیم این را ببینیم، در کیس آقای اسدالله اسدی باز رد آن را به صورت کامل میبینیم به صورت یک شمه در ماجرای آقای بیآزار هم میبینیم.
استفاده از آقای بیآزار هم به نظر من در این مسئله جای بحث دارد، ما در آستانه برگزاری انتخابات هستیم عناصر ضد انقلاب و سرویسهای بیگانه به شدت الان فعال شدند بنابراین سعی میکنند از هر عاملی در خارج از کشور و در داخل کشور سوژه بسازند و آقای بیآزار را هم به عنوان یک سوژه میبینند برای همین هم است که آقای بیآزار را با وجود اینکه اگر فرض کنیم مثلاً قوانین اروپایی شما را هم رعایت نکرد دیپورتش کنید برش گردانید، چرا نگهش میدارید؟ بنابراین به دنبال این میگردند که ببینند میتوانند در صف زدن پروندههای این برادر ما نکتهای را پیدا کنند که تبدیل به یک اقدام ضد ایرانیاش بکنند. پس نوع نگاهی که در این جا وجود دارد را باید از این شبکه پیش ببریم و با این نقطه نظر نگاه کنیم که ببینیم ضد انقلاب که کارپرداز اصلی ماجرا است و سوژههایی را در اختیار سرویس قرار میدهد چگونه عمل میکند و این که فقط دولت فرانسه و امانوئل مکرون و وزارت کشور فرانسه تنها به عنوان نقش میدانی و میانی را دارند و فقط عامل دستگیرکننده هستند و هیچ اختیار عملی خودشان ندارد در این جا.
سوال: چون بحث فرانسه شد، ما دیدیم که از سه – چهار سال پیش بحث جلیقه زردها بسیج کردند، یعنی وقتی که اعتراض کردند دولت با شدت با اینها مقابله کرد، تیراندازیهایی که شد، چشمهایی که درآمد و اینها نکاتی بود که خودشان اعلام کردند، حداقل مثلا چندین نفری که کشته شدند، جان خودشان را از دست دادند، اینها موضوعاتی است، این که آقای سیمیاری فرمودند کانونی و چتر حمایتی برای گروهک تروریستی شده است، به عنوان منافقین که هرساله جسته و گریخته الان کمتر و قبلا بیشتر اجازه میدهد که اینها میآمدند تظاهرات میکردند و شعار میدادند وبسیاری از اینها را میدانند که در فهرست گروههای تروریستی هستند و حتی آمریکا مقطعی اینها را در فهرست گروههای تروریستی داد و بعد برداشت، این اسم را از روی آنها و بلک لیست و از آن پرونده سیاه خارجشان کرد، شما در آن مقطعی که، چون شما دائما به خاطر درگیری با پرونده پدرتان در سوئد هستید، آیا واقعا این فقط برای ایران است یا نه، هر ندای مخالفتی که علیه آن اندیشه لیبرال دموکراسی که متاسفانه الان خلاصه شده در رژیم صهیونیستی، شما در آن جا از اتباع سایر کشورها دیدید یا نه، به عنوان کسی که خودتان با چشم تان این کیسها را دیدید؟
نوری: بله، یعنی ما آن جا دوستان افغانستانی، دوستان عراقی و دوستان سوری هستند، در این کشور سوئد تعدادشان کم نیست که برای این موضوع فلسطین راهپیمایی میکنند که با آنها برخورد میشود و برخوردهای عجیبی میشود که از یکی از آنها که دیپورت شده بود چند روز پیش از او پرسیدم و او گفت هیچ اقدامی، حتی ایشان این را میگفت هیچ اقدامی برعلیه رژیم صهیونیستی انجام نداده است. حتی شعار، فقط چند دقیقهای حضور داشته است.
این روالی که در پیش گرفته اند از سر سرگیجگی است، من فکر میکنم بالای سر این ماجرای که در سوئد و فرانسه یا جاهای دیگر میشود اسم برد، کشورهای دیگر ناشی از یک تفکر عقلایی نیست، تفکر عقلایی اجازه نمیدهد یک تاریخچه خوبی را، در کشور سوئد ذهنیت اکثر افراد این است که سوئد یک کشور خوب، یک کشور دوست، حتی در رابطه با جمهوری اسلامی رابطه بسیار خوب است که دارد این را از بین میبرد که برای ما هم سوال است که در مقابل آن چه به دست میآورد.
من در مطالعاتی که انجام دادم این است که مافیایی دارند حاکمیت این کشورها را من مختص مخصوصا سوئد را عرض میکنم دارند انجام میدهند، این مافیای اقتصادی، خانوادههایی هستند و کارتلهایی هستند، یکی از آن خانواده ها، خانواده ولنگبی است در سوئد که یک خانواده صهیونیست است، اقتصاد سوئد دست این خانواده است با یک جستجو در فضای اینترنت کاملا مشخص میشود.
اینها میبینند کشور متبوعشان رژیم صهیونیستی دچار مشکل شده است و نمیتواند در فلسطین مثل سابق دوام بیاورد، مجبور هستند اذهان را از این کشور و این منطقه دور کنند که معطوف به آن قسمت نشود، برخوردهای غیر منطقی میکنند و افراد بسیاری را ما در این زمینه در این چند سال دیدیم که یک تحرکی بسیار کوچک داشتند و برخوردهای بسیارسنگینی شده است، باز این را میبرم در استانداردهای دوگانه.
البته این جا یک انتظاراتی داریم که در چند بخش، مثل بخشهای رسانهای و وزارت خارجهای بسیار فعال عمل کنیم، آیا ما بهتر از اینی که الان هست میتوانیم رفتار کنیم.
سوال: به صورت مشخص حوزه رسانه باید چکار بکند، وقتی که شما شاهد هستید که وقتی که نام رژیم صهیونیستی میآید چشم غرب کور میشود، من یک کاریکاتوری در یکی از روزنامههای غربی میدیدم که روی چشم مجسمه آزادی یک چشم بندی زده بود که آرم رژیم صهیونیستی روی آن بود، یعنی همه چیز را میبینند، جز جنایتی که در حوزه رژیم صهیونیستی هست، تمام قدرت ناتو که آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان از قدرتهای بزرگ ناتو هستند، یک پل انتقال سلاح دارند به سرزمینهای اشغالی، اجازه نمیدهند حتی در سازمان ملل متحد یا در شورای امنیت سازمان ملل متحد یک قطعنامه ضد رژیم صهیونیستی صادر بشود، شما دیدید که یک قطعنامه که صادر شد، رای ممتنع داد و در انتهای قضیه و بقیه اش رای مخالف میدهند و وتو می .کنند، چه بکنند رسانهها؟
نوری: من بحث را به دیپلماسی عمومی میبرم، در اکثر مصادیقی که رخ داده است، پدر خودم تا دو سال و نیم، بشیر بی آزار تا ۲۴ ساعت، این آقای محمدرضا نوری که در عراق گرفتار شدند که خبرنگار بودند و کار خبری میکردند و به اتهام همان فیلمها و عکسهایی که در بخش خبری تهیه میکردند، نگه داشتند و آزار و اذیتشان میکنند، چه اتفاقی میافتد.
ما یک اشتباه میکنیم در بحث رسانه، اولین استراتژی مان، بعضی از دوستان وزارت خارجه این طور اعتقاد دارند که شاید درست باشد در بعضی از مصادیق، سکوت است، این سکوت دست ما در روایت اول میبندد. بشیر بی آزار ۷۲ ساعت بازداشت بوده است و تا ۲۴ ساعت اول اطلاع رسانی نمیکنیم و این سکوت باید شکسته شود.
آنها تا اتفاقی برایشان میافتد شروع میکنند به شلوغ بازی و دروغ پردازی، ما این جا سکوت میکنیم که ان شاء الله حل میشود، دشمن از این فرصت استفاده کرده و پرونده را سنگین میکند، در قصه پدر ما خیلی از این فرصت استفاده کردند، از سکوتی که در بحث رسانه کردیم، آنها روایت سازی کردند.
در بحث بشیر الحمدالله کوتاهتر بود و خیلی زود دوستان رسانهای، دوستان دیپلماسی وارد فضا و میدان شدند، یکی از بخشها نبود پروتکل است، نبود راهبرد که الان این اتفاق افتاده است گام اول چیست، گام دوم چیست، ایشان دستگیر شده است، گام اول نامه زدن و اطلاع رسانی رسانهای، در کیسهای متعدد سریعا میتوانیم راهبرد هم به رسانهها اعلام کنیم و هم به دوستان علاقهمند و هم دوستان وزارت خارجه در سفارتها پیگیری کنند.
درست است که دشمن بسیار عریان ظلم میکند ولی ما بعضی جاها منفعل عمل میکنیم و با یک طمانینه و با یک آرامش خاصی قدم برمی داریم و میبینیم آنها در بحث رسانهای پیروز میشوند و چهره دیگری از آن فردی که آن جا زندگی میکرده است میسازنند.
ما به هیچ وجه نباید این فرصتها را از دست بدهیم، ما در رسانه قوی و مستدل هستیم، کلی آدمهایی داریم که میتوانند در بحث حقوقی عمل کنند، این فرصت را نباید از دست بدهیم، آنها دستگیر کند و از سکوت ما سوء استفاده کند و ما در داخل بگوییم که در لایه سکوت ببریم جلو، من یک مثال در مورد خودم بزنم، فکر میکنم، خدا رحمت کند شهید عبداللهیان، انصافا خیلی جایشان خالی است، درست است دوستانشان همان راه را ادامه میدهند، ولی این شخصیت واقعا ویژه بود.
در قصهای که برای من اتفاق افتاد، ایشان بلافاصله پیگیری کردند و بلافاصله تماس گرفتند و اجازه عملیات رسانهای به دشمن ندادند و بنده بعد از ۷۲ ساعت آزاد شدم یعنی نگذاشتند آن پروپاگاندایی که آنها رخ دادند، انجام دهند.
الان شرایط کشور ویژه و خاص است و اتفاقاتی افتاده است و شاید کار سخت باشد ولی این را به عنوان یک راهبرد باید مدنظر داشته باشیم.
در حوزه دیپلماتیک حریم و حفظ حقوق هر شهروند ایرانی خط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران است
سوال: آقای غریب آبادی دبیر ستاد حقوق بشر و معاون قوه قضاییه بلافاصله بعد از دستگیری آقای بی آزار آمدند و گفتند این یک رسوایی برای غرب است و برای فرانسه است که یک فرد سادهای که فقط دو تا پست گذاشته است علیه رژیم صهیونیستی این را دستگیر بکنند و آقای دکتر باقری سرپرست وزارت امور خارجه هم سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاریس را مسئولیت داد که این موضوع را پیگیری کنند تا آزادی.
از حوزه دیپلماسی عمومی هم دیپلماسی رسانهای و هم دیپلماسی رسمی چه باید بکنیم برای اتفاقات از این دست، چرا که به نظر میرسد که غربیها تا زمانی که سرکوب نکنند هر ندای مخالف رژیم صهیونیستی را از این مسیر عبور میکنند، یعنی حتی به نظر میرسد که اگر یک فردی بیاید علیه خود فرانسه صحبت کند، کمتر مورد فشار قرار میگیرد تا مورد رژیم صهیونیستی صحبت کند؟
سیمیاری: در حوزه دیپلماتیک حریم و حفظ حقوق هر شهروند ایرانی خط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران است، یعنی اجازه نمیدهیم که در هر کشوری و در هر اقصی نقاطی از دنیا دولتی به خودش اجازه دهد که حقوق ملت ایران و مردم ایران را بخواهد تعدی کند، این پروتکل کلی ماست و سعی کردیم در پروندههای مختلف هم دیدیم که اگر در جایی یک ایرانی با هر گرایشی، توسط دولتهای غربی و اروپایی و آمریکایی حق شان تعدی شده است، وزارت امور خارجه ایران سرخط بوده است برای اجرای آن دستورالعملهایی که داشته است.
شاید مهمترین آن این است که سفیر ما در فرانسه اقدامات بیشتری انجام دهند از نظر سیاسی و در تهران هم سفیر فرانسه حتما باید مورد بازخواست قرار گیرد، دولت فرانسه اجازه ندارد که به صورت غیر قانونی یک شهروند ایرانی را بازداشت کند.در بخش رسانهای ما خیلی صحبت کردیم و گفتیم که حقوق بشر فرانسه، یک حقوق بشر کادوپیچ شده و به قول شما یک حقوق بشر سانتیمانتالیستی است، اما در واقعیت عمل حافظه تاریخی ملت ایران نشان میدهد، که حقوق بشر فرانسه یک حقوق بشر رسواست که این را باید برای نسل جوان خودمان به درستی تبیین کنیم، آن جهاد تبیینی که حضرت آقا میفرمایند اجازه ندهید که جای جلاد و شهید را عوض کنند، این نیاز ماست.
حافظه تاریخی ملت ما درباره اروپاییها، به ویژه فرانسویها مسئله ندارد، ما هنوز فراموش نکردیم که در دوران جنگ و در دورانی که رژیم بعثی عملیات علیه ملت ایران انجام میداد، این میراژهای فرانسوی بمباران میکردند مردم ایران را، بسیاری از شهدای ما، شهدایی است که با کمکهای اطلاعاتی، نظامی و تسلیحاتی فرانسوی انجام شده است،
فرانسویها در اقدامات ضد ایرانی همیشه نفر اول بودند
دولت فرانسه، همان دولتی است که بمب شیمیایی در اختیار صدام قرار میداد و تعداد خیلی زیادی از مردم ما، آثار آن جنایت در روی تنشان است، باز نباید فراموش کنیم که دولت فرانسه همان دولتی است که در حال حاضر از ابتدای پیروزی انقلاب تا الان، مامنگاه نیروهای ضد انقلاب و ضد ایرانی بوده است، از بختیار، فرح، همین مسعود و مریم رجوی و بنی صدر که در دهه شصت آن فجایع خونین را به بار آوردند در حالی که ملیشیای آنها در تهران ۱۷ هزار نفر را شهید کردند، کودک سه ساله را آتش زدند زنده زنده، مردم هر کسی که یک مقدار کمی ریش داشت شبیه حزب اللهیها بود ترور کور میکردند، عناصر اصلی و لیدرهای اصلی آنها را فرانسه به آنها جا داد.
با چنین دولتی رو به رو هستیم که رفتارهای پیچیدهای از خودش بروز میدهد.فرانسویها همچنان در اقدامات ضد ایرانی همیشه نفر اول بودند، همین پروندههای خونهای آلوده، ششصد پرونده داریم در بحث خونهای آلوده و خانوادههایی که هنوز گرفتار هستند، نقش فرانسه در انواع فتنههایی که فرانسویها درآن دخیل هستند.
در فتنه ۹۸ سفیر فرانسه در تهران به اراذل و اوباش پول میداد که پمپ بنزینها را آتش بزنند، این نکتهای است که شاید کمتر به آن پرداخته شده است، در سال ۱۴۰۱ آن جنگ هیبریدی که در بعضی از محلات در شهرهای مختلف راه انداخته بودند، دولت و سفیر فرانسه در تهران از جمله اقداماتی که انجام میداد، کمک کردن به نفوذ افسران خارجی بود، قبل از فتنه ۱۴۰۱ دو تا مامور ارشد اطلاعاتی فرانسه به تهران میآید که این کافهها را تبدیل به یگانها و محلهای اغتشاش کند، یعنی شبکه کافهای درست بکند، که کار دولت فرانسویها بوده است و پرونده آن را یکی – دو بار صدا و سیما نشان داده است، ژاک ماری و همسرش کهلر که دو تا افسر ارشد بودند، که یک کار مهم در جامعه اطلاعاتی، سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات انجام دادند.
جا دارد برای نشان دادن رفتارهای خصمانه کشورهای اروپایی وزیر اطلاعات و فرمانده سازمان اطلاعات سپاه وقتی را بگذارند و صدا و سیما این شرایط را فراهم کند که این عزیزان صحبت کنند و برای مردم توضیح دهند که چه اتفاقات مهمی را اینها در کشور ما به وجود آوردند و همین الان که با شما صحبت میکنم فرانسه تعداد خیلی زیادی از عناصر ضد انقلاب که گرایشات مارکسیستی سن کالیستی و چپ هستند در پاریس آموزش میدهد که بیایند در روز انتخابات کار رسانهای انجام دهند، در آن اشلی که من برای شما کشیدم که اینها همکاری مشترک زنجیروار با هم دارند فقط فرانسه نیست، فقط سفیر آلمان نیست و فقط انگلیسیها نیستند.
باید از نظر رسانهای نور بیاندازیم روی اقدامات اینها که نسل جدید ما که فکر میکنند فرانسوی حقوق بشر برای شان بیاورند آمریکایی و انگلیسیها از آنها حمایت میکنند ببینند خروجی آنها جنگ غزه است و تعداد خیلی زیادی کودکی که کشته شده است و نتانیاهو و کشورهای اروپایی – آمریکایی روی آن عکس یادگاری میگیرند، اینها باید دیده شود و در کنار آن اقدامات محکمی از نظر دیپلماتیک و سیاسی دولت جمهوری اسلامی ایران البته انجام داده است و در ادامه هم انجام خواهد داد که هیچ کشور اروپایی – آمریکای جرات نکنند از بحث ملت ایران عبور کنند، اقداماتی که در حال حاضر در پرونده آقای بی آزار صورت گرفته است که در ادامه سلسله کارهایی است که در ارتباط از جمله آقای نوری انجام گرفته است یا سایر کیسهای دیگر انجم گرفته است نشان داده است که ما عزم مان جزم است و با کشورهای دیگر تعارف نداریم و با سفارت خانههای شان هیچ تعارفی نداریم ولی باید برخوردها باید سطح به سطح باشد و به گونهای باشد که عکس العملی نباشد تا بتوانیم پرونده را در آن حوزهای که میخواهیم به درستی جلو ببریم.
سوال: ما در غرب شاهد این هستیم که طی مثلا به ویژه چهار – پنج سال گذشته یک اسلام ستیزی نه اسلام هراسی یعنی قرآن را آتش میزنند، بعد تا به آنها بگویید، میگویند این در چارچوب آزادی بیان است، یعنی اهانت به مقدسات یک و نیم میلیارد مردم دنیا را در چارچوب آزادی بیان توجیه میکنند، در صورتی که همینها شما میبینید که کل صهیونیستهایی که در این جا هستند، مثلا اگر ما همه شان را بگوییم، ده میلیون نفر هم نمیرسند، ولی میآیند از آنها دفاع میکنند و کسی جرات نمیکند که راجع به آنها صحبت کند.
البته اینها در موضوعات دیگر هم همین طور است، در موضوعات مربوط به انحرافات اخلاقی شما میبینید که تقریبا تمام قدرت غرب، آمده است حمایت میکند از کسانی که دچار انحرافات اخلاقی هستند، انحرافات جنسی هستند ولی میبینید که به سایر ادیان به راحتی توهین میکنند، شما میبینید که مثلا ما، آقای سیمیاری فرمودند، کی بود جنگ روسریها در فرانسه راه افتاد یعنی یک دختر دوازده ساله، حالا یک روسری سرش کرده است و رفته است توی مدرسه این را میگوید که لائیسیته را زیر سوال برده است و این را از مدرسه اخراج میکنند، بحث من این است که چگونه این معیار دوگانه در کشورهای غربی قابل توجیه است یعنی خودشان واقعا چطور این را بیان میکنند که از یک سو شما در توهین به اعتقادات یک و نیم میلیارد فرد در دنیا عیبی ندارد، اما کوچکترین موضوعی که مخالف با اندیشه صهیونیزم باشد این جزو ذنب لایغفر تلقی میشود؟
نوری: این را فرقهای درست کردند شبیه به فرقه منافقین به نام داعش، بعد میآیند اسلام گرایی را معادل آن تعریف میکنند، یعنی رادیکالیسم اسلامی تحت عنوان داعش و کارهایی که انجام میداد این را در رسانههای شان و یک چیز دیگر که من تاکید کنم با ان جی اوهای شان میآیند مانور میدهند و اسلام را با آن صورت جا میاندازند، این جا یک خورده مبهم میشود فضا برای آن افراد جامعه، اولین کار این است که اتفاقا به برکت طوفان الاقصی به نظر من خیلی شکسته شد.
یعنی مظلومیت مردم غزه درست است ما الان شاهدیم که خون خیلی افراد بی گناه بر زمین ریخته است ولی خیلی اتفاق بزرگی افتاد یعنی این مظلومیت کاملا برای همه هویدا شد، دیگر نمیتوانند بگویند که اسلام همان داعش است و شما دیدید که خیلی از افراد جذب اسلام شدند چه در آمریکا و چه در جاهای دیگر و این را شاهدیم و به نظر من در آینده ان شاءالله ما به صورت متقابل بتوانیم فضاهای سازمانهای مردم نهاد و فضاهای دانشجویی ایجاد کنیم که در کمیسیونهای حقوق بشر سازمان ملل بتوانند شرکت کنند و صحبت کنند این فضا به طور کامل به نفع محور مقاومت ان شاء الله میچرخد.
انتهای پیام/
نظر شما