به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام جواد قراباغی در مقالهای با عنوان «اصول و روش های جذب قشر سیّال در انتخابات» آورده است:
اشاره
در نظام های داعیه دار مردم سالاری و متکی به مردم، نقش و جایگاه مردم، اساسی و ویژه خواهد بود. نظام جمهوری اسلامی ایران نیز به جهت تبیین های رهبران آن و همچنین وجود سازوکارهای عملی نقش مردم این گونه خواهد بود. همچنان که از اصول اساسی حضرت امام، تکیه بر مردم بوده است[۱] و رهبر معظم انقلاب، مردم را یکی از دو بعد جمهوری اسلامی و در کنار اسلام می داند [۲] و هویت جمهوری اسلامی را هویت ایمان و عزم مردم.[۳]
مقام معظم رهبری، حضور حداکثری و خواست مردم را از خصوصیات استثنایی انقلاب اسلامی ایران می داند که بیشترین تأثیر را در پیروزی انقلاب داشته است و در این خصوص می فرماید: « در طول تاریخ ما، هیچ حادثه ای مثل حادثه پیروزی انقلاب اسلامی و حوادث بعدازآن نبوده است که مردم در آن، نقش مستقیم داشته باشند. در انقلاب اسلامی مردم آمدند؛ همه مردم، همه قشرهای مردم، از شهری و روستایی، از زن و مرد، از پیر و جوان، از تحصیل کرده و بی سواد، همه و همه در کنار هم حضور پیدا کردند .»[۴]
ایشان رمز موفقیت [۵] و ماندگاری [۶] انقلاب اسلامی را نیز تداوم حضور و همراهی آحاد جامعه با آرمان ها و گفتمان انقلاب اسلامی می داند؛ از همین روست که بعد از وقایع سال ۸۸ و در سال های اخیر، بیش ازپیش، بر جذب حداکثری یا به تعبیر دیگر« جذب قشر سیّال یا خاکستری» تأکید داشته و این امر را سیاست نظام می داند. از این روی در ادامه ضمن تعریف قشر شناور به برخی از اصول، عوامل و روش های مهم جذب این افراد می پردازیم.
قشر سیّال[۷]
قشر سیّال، افرادی از جامعه هستند که به برخی از آرمان های امام و ارزش های انقلاب اسلامی تعلق خاطر داشته و نسبت به برخی معارف و شعائر دینی پایبندی دارند و علیرغم عدم همراهی های ظاهری، امکان جذب و بازگشت آنان به بدنه انقلابی جامعه وجود دارد. این افراد معمولاً جمعیت عمده جامعه را تشکیل می دهند.
اصول جذب قشر شناور:
منظور از اصول، بایسته های کلی است که در مسیر حرکت به سمت جذب حداکثری قشر خاکستری باید به آن ها توجه داشت و مراعات نمود. موارد زیر به عنوان اصول جذب حداکثری احصاء شده است:
۱. مشکّک بودن مفهوم انقلابی گری؛[۸]
«یک میزان انقلابی گری از همه کسانی که در مسیر شاخص ها و جهت گیری های انقلاب حرکت می کنند، اشتباه است و اصل بر این است که شاخص های انقلابی گری وجود داشته باشد... ممکن است فردی نسبت به مفاهیم انقلاب و عمل انقلابی، بهتر حرکت کند و فرد دیگری با شدت و جدیت او حرکت نکند اما هر دو انقلابی هستند و نمی توان هر فردی را که در مسیر شاخص های انقلاب قرار دارد اما خوب حرکت نمی کند، متهم به غیرانقلابی گری و ضدانقلاب بودن کرد».[۹]
«انقلابی بودن، مراتب و معیارهای مشخصی دارد و نباید کسانی را که دیدگاه هایشان با شما انطباق کامل ندارد اما دارای این معیارها هستند، به غیرانقلابی بودن متهم کنید».[۱۰]
۲. اصالت نداشتن ظواهر[۱۱]
رهبر معظم انقلاب در جریان سفر خود به استان خراسان شمالی درباره حجاب برخی استقبال کنندگان می فرماید:« بعضی از همین هایی که در استقبالِ امروز بودند ... خانم هایی بودند که در عرف معمولی به آن ها می گویند: « خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنیم؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه. دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمان هاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص های این حقیر باطن است؛ نمی بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم/ آیا تو چنان که مینمائی « ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت».[۱۲]
۳. کوتاه نیامدن از اصول
«هیچ منافاتی وجود ندارد بین پایبندی دقیق و عمیق به اصول و رعایت جهت گیری دقیق، درعین حال داشتن شرح صدر و برخورد غیر پرخاشگرانه باکسانی که بافکر انسان همراه نیستند»[۱۳]؛ « شما می بینید انقلاب بعد از گذشت ۳۵ سال بر اصول و مبانی و بر ریل حقیقی خود استوار و پابرجا است؛ انقلاب عوض نشد، حرف خود را عوض نکرد، راه خود را عوض نکرد، هدف های خود را عوض نکرد؛ خیلی مهم است. انقلاب ها در مقابل طوفان هایی که بر آن ها فرود می آیند، مقاومت خودشان را از دست می دهند؛ خیلی ها، یا حرفشان را عوض می کنند، یا راهشان را عوض می کنند، یا اصلاً بکلّی نابود می شوند و از بین می روند. انقلاب اسلامی از اوّلی که پدید آمده است تا امروز، اهداف مشخّص خود را حفظ کرده، به سمت این اهداف حرکت کرده، به پیشرفت های حیرت انگیز در بخش های مختلف نائل شده، خود را دارد از یک کشور و ملّت فراموش شده بی تأثیر در دنیا، به عنوان یک قدرت منطق های بزرگ و یک عنصر موثّر در سیاست های بین المللی، به دنیا نشان می دهد».[۱۴]
حجت الاسلام پناهیان نیز در این خصوص بیانی دارد؛ « در مورد جذب حداکثری هیچ تردیدی نداریم، ولی در جذب حداکثری یک قاعدۀ خیلی مهم وجود دارد و آن اینکه وقتی می خواهیم جذب حداکثری کنیم، نباید از دین چیزی کم کنیم و مفاهیم دینی را تقلیل دهیم یا از مواضع انقلابی خود کوتاه بیاییم. جذب حداکثری آری، کوتاه آمدن از انقلابی گری نه! ما جذب حداکثری را به شرطی قبول داریم که با حسین(علیه السلام) و با انقلابی ترین مواضع همراه باشد، نه اینکه برای جذب حداکثری از مواضع انقلابی خود کوتاه بیاییم. این کار شدنی است و اینکه بعضی ها این کار را بلد نیستند مشکل خودشان است. اتفاقاً وقتی دین و انقلاب را نیم بند ارائه دهید، جذب حداکثری حاصل نخواهد شد».[۱۵]
۴. دوری از جناح بندی های سیاسی
«مرزی که بین این جناح های مختلف معتقد به اسلام و نظام وجود دارد یک مرز واقعی و یک مرز تعیین کننده نیست، می توانند باهم یک وحدت عمومی را تشکیل بدهند؛ هویت کلی جامعه اسلامی و انقلابی را تشکیل بدهند. درواقع مثل دو «دو جناح» عمل کنند دو جناح یعنی دو بال یک پرنده. اگر هر دو بال یک پرنده خوب حرکت کند این پرنده بالا و پیش خواهد رفت. آن کسانی که پای بند به ارزش هایند؛ اگر این پای بندی را خوب حفظ بکنند- البته به تحول هم بی اعتنا نباشند - آن کسانی هم که پای بند و دل بسته تحول و پیشرفت و روبه جلو رفتن و تغییر و تبدیل اند اگر این را حفظ کنند- البته به ارزش ها هم توجه داشته باشند- جامعه از هر دو سو خواهد برد و هر دو جناح به نفع جامعه عمل خواهند کرد و درواقع انقلاب را تکمیل می کنند و پیشرفت را در سایه ارزش ها تحقق می بخشند و می توانند خوب باشند».[۱۶]
«از اختلاف سلیقه خیلی نباید ترسید. اختلاف سلیقه چیز بدی نیست و اشکالی هم ندارد که حالا که مثلاً دو سلیقه سیاسی وجود دارد، یک جوان به این سلیقه معتقد باشد، دیگری به آن سلیقه. آن چیزی که مضر است، اقدام بی فکر و بی مطالعه و تصمیم گیری های سریع و جوشی شدن و بی مطالعه کار کردن است».[۱۷]
« متأسفانه گاهی در گوشه و کنار دیده می شود که بعضی ها مصلحت خود و مصلحت انقلاب و ملت را نمی فهمند. می خواهند با زید بدی کنند، با نظام بدی می کنند. می خواهند مسئولی را زیر سؤال ببرند، انقلاب را زیر سؤال می برند. نمی فهمند که این کار، زیر سؤال بردن انقلاب است. می خواهند یک جبهه بندی درست کنند، ولی نمی فهمند که این جبهه بندی، به وحدت ضربه خواهد زد ».[۱۸]
۵. ملازمت جاذبه و دافعه
برخی به استناد اینکه اسلام دین محبت است و با استناد به جذب حداکثری چنین می پندارند که باید سرتاسر جاذبه بود. شهید مطهری در ردّ این نظریه و با توجه به اختلاف انسان ها در جذب و دفع، آن ها را به چهار گروه تقسیم می کند؛ نه جاذبه و نه دافعه، جاذبه تنها، دافعه تنها، هم جاذبه و هم دافعه. ایشان مصداق اتم گروه چهارم را امیرالمؤمنین(علیه السلام) می داند و در این خصوص بیان می کند:«جاذبه علی سطح وسیعی از مردم را مجذوب خویش کرده بود و درعین حال به دلیل نیروی دافعه، مردی دشمن ساز بود و علت آن را این گونه بیان کرده است که هر آدم هدف دار و انقلابی در راستای عملی ساختن هدف های خویش، ناگزیر از دافعه است».[۱۹]
۶. استفاده از قالب هنر و شیوه های نو
«اگر انقلاب و جامعه اسلامی از هنر فاخر و برجسته برخوردار نباشد، نخواهد توانست مکنونات قلبی خود را به مخاطبان خودش برساند و با آن ها ارتباط برقرار کند... هنر چیزهایی را منعکس می کند که بیان ساده و عادی نمی تواند آن ها را منعکس کند .. هنر را مغتنم بشمارید و در جهت اسلامی به کار ببرید. هنر را با معیارهای اسلامی یاد بگیرید و یاد بدهید و آن را به کار ببرید، تا بتوانید مفاهیم و ارزش های الهی و اسلامی را به مردم نشان بدهید».[۲۰] «باید نوآوری کنید، همه قدرت های انسانی و فکری خودتان را به کار بیندازید، برای اینکه حرف حق را با شیوه های نو، با زبان های جدید و با استدلال های تازه و آرایش خوب، بیان کنید».[۲۱]
۷. دعوت با عمل
« اخلاق ما باید طبق آن چیزی باشد که می گوییم و به آن دعوت می کنیم «کونوا دعاۀ النّاس بغیر السنتکم»؛ یعنی «بأعمالکم» ... اگر ما پایبندی خودمان را به اصول دینی و اصول اسلامی و فرمایشات امام بزرگوار و آنچه در نظام جمهوری اسلامی مقرر است، عملاً نشان دادیم، حرف ما در محیطی که پراکنده می شود، اثر خواهد کرد؛ آن وقت خیلی احتیاج به اصرار و فشار و زور نخواهد بود؛ بلکه نفس جاذبه عمل، دیگران را به هماهنگی و همگامی و هم آوایی وادار خواهد کرد».[۲۲]
عوامل پدید آمدن این جاذبه:
عامل اوّل: همجواری
اغلب، «همجواری»[۲۳]گام نخست، در ایجاد جاذبه بین دو نفر محسوب میشود؛ چرا که نزدیکی مکانی، باعث ارتباط مکرّر میشود و ارتباط مکرّر، به طور معمول به جاذبه می انجامد.
امام علی(علیه السلام) در این باره میفرماید: «کُلَّمَا طَالَتِ الصُحْبَةُ تَأَکَّدَتِ الْحُرْمَةُ؛[۲۴] هر چه همنشینی بیشتر به درازا کشد، حرمت استوارتر میشود. »
ما اغلب با یک مقدار اضطراب، در مقابل یک شیء و یا شخص جدید، واکنش نشان میدهیم؛ امّا پس از تکرار برخورد، احساس نگرانی، کاهش می یابد و شخص و شیء جدید، برای ما آشنا به شمار می آید؛ برای مثال، احساس دوستانه ای درباره فرد غریبه ای پیدا میکنیم که در کلاس، کنار ما مینشیند؛ زیرا او را به طور مکرر میبینیم؛ اما در همین کلاس، کسی را که سه ردیف پشت سر ما نشسته است، کمتر می بینیم؛ از این رو، آشنایی و دوستی ما گسترش نمی یابد.
این عامل، یکی از کاربردیترین عوامل جذب در امر تبلیغ است. اکثر تبلیغ های دینی در ایران به صورت مقطعی است؛ به گونه ای که در بخشی از آنها، پیش از به وجود آمدن حالت انس و صمیمیت بین مبلّغ و مخاطبانش، زمان، پایان می یابد؛ زیرا مدت اختصاص یافته برای تبلیغ در این دوره ها بسیار کم است و ایجاد جاذبه میان فردی در آن، تقریباً غیرممکن می نماید.
البته فرصت مورد نیاز برای به وجود آمدن جاذبه میان فردی در اشخاص مختلف، متفاوت است. از آنجا که در بیشتر روابط بین اشخاص، واکنش اولیه در برابر یک غریبه، خنثی و یا کمی مثبت است، بنابراین، طبیعی به نظر میرسد که دید مردم در باره یک روحانی - در صورت نبود سابقه ذهنی - مثبت باشد. بنابراین، تلاش زیادی برای ایجاد جاذبه بین فردی لازم نیست. تلاش دشمنان نیز بدین شکل است که با استفاده از تبلیغات در مخاطب، ذهنیتی منفی از روحانیت به وجود آورند. مخاطب بر اثر همین تبلیغات، ذهنیت مثبت ابتدایی و آمادگی شنیدن پیام دین را از دست میدهد.
توجه به این مسائل، ما را بیشتر به ضرورت شکل گیری تبلیغ های طولانی مدت، مانند: طرح هجرت و طرح روحانیان مستقر آگاه می سازد؛ زیرا در اینگونه از تبلیغ ها، روحانی بین مردم زندگی میکند. بنابراین مواجهه او با مردم بیشتر می شود و طبق فرموده حضرت علی(علیه السلام) هرچه مواجهه، طولانی مدت تر باشد، پیوند به وجود آمده، محکمتر میشود.
فارغ از مدت تبلیغ (بلندمدت یا کوتاه مدت) با یک سری رفتارهای توصیه شده در اسلام، میتواند میزان ارتباط خود را با مخاطبانش افزایش داد؛ مانند عیادت از بیماران، سر زدن به خانواده شهدا، شرکت در مراسم مختلف، حضور در محل تجمع افراد محله (معمولاً در جوامع سنتی، مکانهایی وجود دارد که افراد، بخشی از روز را دور هم می نشینند)، عبور از محلهای پر رفت و آمد و سلام کردن به رهگذرها و مغازه دارانی که احتمالاً مقابل مغازه هایشان ایستاده اند.
عامل دوم: ابراز عواطف مثبت هنگام برخورد
بهترین زمان برای تبلیغ، زمانی است که عواطف مثبت در مخاطبان به وجود آمده باشد؛ چون باعث دید مثبت مخاطبان درباره ما میشود. این حالات، از دو طریق بر جاذبه میان فردی ما و مردم تأثیر میگذارند:
الف. مخاطبان ما مایلاند که افراد و یا اموری را دوست بدارند که احساس خوشایندی در آنها به وجود می آورند و آنان را که اثر ناخوشایندی را در آنها به وجود می آورند، دوست نداشته باشند. طبق همین اصل است که یک مبلّغ با زیرکی تمام از همان آغاز ارتباط، باید نقاط قوّت مخاطب را پیدا کند و آنها را صادقانه ستایش کند. سپس باید سعی کند رفتار و گفتار او بیشترین پاداش و کمترین هزینه را برای مخاطب داشته باشد. البته تعریف و تحسین طنزآمیز، فریبکارانه، غیرصادقانه، ابلهانه و به طور غیرموجه مبالغه آمیز، برای آنها پاداش دهنده و باعث دوست داشتن نیست. برعکس، انتقادِ تکامل بخش و درست، ممکن است اثر بیشتری در ایجاد علاقه داشته باشد.[۲۵]
البته بیان این نکته ضروری است که باید توجه داشت تا ریزبینی و انتقاد نیز از حد نگذرد چرا که این امر طبق فرمایش امام صادق(علیه السلام) مایه جدایی و خرده گیری دشمن می گردد. «اَلاِْسْتِقْصاهُ فُرْقَةٌ وَالاِْنْتِقادُ عَداوَةٌ؛[۲۶] باریک بینی و موشکافی مایه جدایی و خرده گیری مایه دشمنی است. » بدون شک، مردم بدون عیب نیستند و اگر بخواهیم از همان ابتدای فعالیت تبلیغی، خردهگیری کنیم و مو را از ماست بیرون بکشیم، مردم از اطراف ما پراکنده میشوند و باید بدانیم که قرار نیست در یک زمان اندک، تمام اشکالات آنها را اصلاح کنیم.
ب. ارزیابی از یک فرد خنثی، در زمانی که عواطف مثبت او برانگیخته شده با زمانی که عواطف منفی برانگیخته شده فرق دارد. بهترین زمان برای اثرگذاری، زمانی است که در افراد، عواطف مثبت برانگیخته شده است. دقت کنید که این قانون دربارۀ افرادی صادق است که دید موجود نسبت به آنها دید خنثی است.
عامل سوم: ویژگی های ظاهری
هنگامی که برای نخستین بار، شخصی را میبینیم و او را دوست داریم یا نداریم، معنایش این است که واکنش ما بر شواهدی ظاهری مبتنی است که درباره آن شخص مشاهده کردیم. این شواهد به مرور زمان به وجود می آید.
شواهد ظاهری تأثیرگذار بر واکنش افراد، متفاوت است.
در ادامه به بخشی از آنها اشاره میکنیم:
- اگر انسان، کسی را ببیند که شبیه فرد مورد علاقه اش است، ناخودآگاه او را دوست خواهد داشت. تفاوتهایی بین این شخص جدید با آن فرد آشنا وجود دارد؛ ولی ارزیابی فعلی انسان، تحت تأثیر این تداعی خواهد بود؛ برای مثال، ساختن شخصیتهای تلویزیونی جذاب در کسوت روحانی، میتواند در مردم نسبت به طلاب، جذابیت ایجاد کند.
البته این اصل درباره آن روحانی هم صدق میکند که پیش از شما در آن منطقه، مشغول تبلیغ بوده است؛ یعنی اگر او فردی محبوب بوده است، شما هم در همان برخورد اوّل، محبوب جلوه میکنید و اگر او محبوب نبوده است، به طور قطع، مردم در شروع کار به شما هم به دیده تردید خواهند نگریست.
- یافته های پژوهشی نشان داده است که افراد تمایل دارند مردان و زنان زیبا را بیش از دیگران، دارای صفات ذیل بدانند: موقّر، جالب، اجتماعی، مستقل، متنفذ، مهیج، دوست داشتنی، سازش یافته، دارای مهارت های اجتماعی و موفق.[۲۷]
در تحقیقات دیگری که لانگ لویس و همکارانش (۱۹۹۱م) انجام دادند، دریافتند که کودکان، بزرگسالانِ زیبا را بدون توجه به جنس و سن آنان بر افراد غیرزیبا ترجیح میدهند.
روحانی هم باید ظاهری مناسب و قابل قبول داشته باشد و از ژولیدگی بپرهیزد. حضرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) فرموده است: «اَلتَّجَمُّل مِنْ اَخْلاَقِ الْمُؤْمِنِین؛[۲۸]خودآرایی از اخلاق مؤمنان است. » البته مبلّغ باید دقت کند که از این رفتار او اشرافیت برداشت نشود.
نکته دیگری که باید دقت شود این است که میزان زیبایی لباس و آراستگی ظاهر باید متناسب با محلّ تبلیغ و ظاهر مردم آنجا باشد. طبیعی است که در زندگی روستایی که خاک مزرعه بر لباس ساکنان آن نشسته است، یک طلبه با لباس سفید و اتوکشیده، فردی بیکار یا شخصی که زندگی راحتی دارد، جلوه می کند. نباید فراموش کرد که این زیبایی ظاهر برای جذب مخاطبان است و نباید موجب ایجاد سوء تفاهم نسبت به ما شود.
در واقع، مشابهت در افکار، باورها و نگرشها به سبب برانگیختن عواطف مثبت یا احساس تأیید و بالا رفتن عزّت نفس، باعث جاذبه و دوستی میشود در این خصوص امام(علیه السلام) میفرماید: «اَلنُّفُوسُ اَشْکَالٌ فَمَا تَشَاکَلَ مِنْهَا اتَّفَقَ وَالنَّاسُ اِلَی اَشْکَالِهِمْ اَمْیَلُ؛[۲۹] جانها را شکل هایی است، پس آنانکه همشکل یکدیگرند با هم موافقت خواهند کرد و مردم به همشکلان خود گرایش بیشتری دارند. »
روش های جذب قشر سیّال:
فرایند جذب، روش ها و الگوهای گوناگونی دارد که حتماً باید به آن ها دقت شود و نمی توان از الگویی مشترک برای جذب همۀ افراد استفاده کرد. یکی از نکات مهمی که در ارتباط با جذب قشر شناور و سیّال باید توجه داشت، تفاوت شاکله و شخصیت افراد است و این تفاوت، موجب تفاوت در روش جذب خواهد شد. در ادامه اجمالا به برخی از مهم ترین روش های جذب، اشاره می گردد:
۱. شیوه آغاز گفتگو
نوع جملاتی که با آن سخن خود را شروع میکنیم، در ایجاد واکنش عاطفیِ مثبت، مؤثر است. طبق آزمایش کانینگهام[۳۰](۱۹۸۹م)، افرادی که در آغاز سخن از گفتار مستقیم و صریح استفاده می کردند، بیشتر موفق بوده و در درجه پایینتر، افرادی قرار گرفته اند که از جملات خنثی در آغاز گفتار استفاده میکردند. در نهایت، افرادی که شروع سخنانشان، همراه مزاح بود، در پایینترین درجه قرار گرفته اند.[۳۱]
با بررسی در احادیث، به نظر میرسد، اسلام با جزم و قطعیت، مزاح را رد نمیکند؛ بلکه بنا به فرموده امام علی(علیه السلام) «اَعْقَلُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ جِدَّهُ هَزْلَهُ؛[۳۲] خردمندترین مردم، کسی است که جدیبودنش بر مسخرگی اش چیره باشد. » گویا منظور حضرت، این است که به صورت شخصی مسخره شناخته نشویم. شاید اینجا هم، چون طرف مقابل، هیچ شناختی از ما ندارد، شروع سخن با هزلگویی، ما را سبک جلوه دهد و همین موضوع، مانع ایجاد جاذبه میان فردی میشود.
۲. گشاده رویی
حرکات غیرکلامی چهره، بهویژه صورت شادِ همراه با لبخند در هنگام ملاقات با دوستان، تأثیری عمیقتر از زبان دارد و به طرف مقابل چنین القا میکند که دوستت دارم و یا از دیدارت خرسندم. حضرت علی(علیه السلام) در این باره میفرماید: «اَلْبَشَاشَةُ حَبَالَةُ الْمَوَدَّةِ؛[۳۳] گشاده رویی، دام دوستی است. »
۳. اعلام دوستی
اگر به مردم اعلام کنید که دوستشان دارید، احساس محبت آنها به شما نیز برانگیخته میشود. امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «هر گاه کسی را دوست داشتی، او را از آن آگاه ساز که این کار، دوستی میان شما را پایدارتر میکند. »[۳۴]
۴. هدیه دادن
هدیه، سمبل عاطفه و محبت است و باعث افزایش محبت افراد به یکدیگر میشود. پیامبر اکرم- فرمود: «تَهادُوا فَاِنَّ الْهِدْیةَ تَضْعَفُ الْحُبَّ؛[۳۵] به یکدیگر هدیه بدهید؛ زیرا هدیه، دوستی را افزایش میدهد. » شاید این گزاره در نظر اوّل، بار مالی سنگینی داشته باشد؛ ولی یک مبلّغ با حداقل هزینه میتواند به همه هدیه بدهد؛ برای مثال با یک شیشه عطر، میتواند لباس افراد زیادی را خوشبو کند و از جمله این موارد، شکلات و سایر تنقلات ارزان قیمت است.
۵. پرسیدن از نام و حال
افراد به نام خود علاقه ویژهای دارند و پرسیدن از نام و نشان آنها و به زبان آوردن آن، احساس خوشایندی در ایشان ایجاد میکند و به دوستیها استحکام می بخشد. پیامبر اکرم- فرمود: «اِذا آخی الرَّجُلَ فَلْیسْأَلْهُ عَنْ اِسْمِهِ وَ اِسْمِ اَبیهِ وَ مِمَّنْ هُوَ فَاِنَّهُ اَوْصَلَ لِلْمَوَدَّةِ؛[۳۶] هرگاه، شخصی پیش تو آید، از نام او و نام پدرش و اینکه او کیست بپرس که این کار به محبت، استواری میبخشد. »
۶. دستدادن
فشردن دست، هنگام رویارویی سبب رفع کینه ها[۳۷] و زمینه ساز ازدیاد محبت است.[۳۸] دست دادن از نشانه های کامل بودن دوستی است.[۳۹]
۷. معانقه
امام صادق(علیه السلام) در این باره میفرماید:«اِنَّ مِنْ تَمامِ التَّحیةِ لِلْمُقیمِ الْمُصافَحَةُ، وَ تَمامِ التَّسْلیمِ عَلَی الْمُسافِرِ الْمُعانِقَةُ؛ تحیت کامل به شخص مقیم با دست دادن به اوست و سلام کامل برای آنکه از سفر آمده به معانقه کردن با اوست. »
پس در بدو ورود به محلّ تبلیغ و اولین برخورد با مخاطب؛ معانقه کردن، یکی از کاربردی ترین روشها برای ایجاد جاذبه میان فردی است.
۸. شروع با مقبولات مخاطب
با توجه به اینکه در دیدار نخست نمی توانیم در دیدار نخست یا حتی پس از جلساتی مختصر، به دقایق و ظرایف شاکلۀ وجودی شخص علم بیابیم و از آن طریق به طراحی الگویی برای جذب او اقدام کرده، متناسب با شاکلۀ او، جذب را آغاز کنیم. از طرفی، اولین برخوردها و توجهات در هر ارتباطی، مبنای شکل گیری ارتباط بوده و مهم و اساسی تلقی می شود؛ فلذا نمی توان بدون برنامه و الگو نیز ارتباط را آغاز کرد.
یکی از روش های مرسوم در شروع ارتباط با مخاطب، شروع از مقبولات و مشهوراتی است که مخاطب آن ها را قبول داشته و می تواند به عنوان دستگیرۀ ارتباطی مورد استفاده قرار گیرد.[۴۰]
۹. توجه به نیاز حقیقی مخاطب
شناخت نیاز حقیقی و گره وجودی مخاطب، از راه های شناخت شاکلۀ افراد در ارتباط های اولیه است. این نیاز حقیقی ممکن است به صورت آشکار در سؤال یا طلبِ مخاطب آشکار باشد، یا این که آشکار نباشد و حتی با آنچه مخاطب در ظاهر طلب می کند، متفاوت باشد باید در خلال گفت وگو و تعامل به آن نقطه نزدیک شود. باید تشخیص دهیم که گِره کار مخاطب و نقطۀ ثقل وجود او، که همۀ معارف و اعمال او بر آن مبتنی است، کجاست؟ اگر گِره را یافتیم و آن را باز کردیم، ارتباط به بهترین شکل ایجاد می شود و نیاز به جذب جداگانه ای نیست. مثلاً در بسیاری افراد، منشأ تزلزل اعتقادیِ شخص، لغزش های عملی است. هر مقدار هم برای او استدلال قوی و تام بیاوریم، او از حقیقتِ شکّ خود جدا نمی شود؛ چرا که مبدأ شک، لغزش عملی بوده است نه شبهۀ علمی. یعنی شکّ او با بیان و استدلال رفع نمی شود و باید مبدأ این شک را در یک رفتار عملی جست وجو کرد. لذا اگر همۀ شقوق و شبهات علمی را برای این شخص مرتفع کنید، قبول می کند، اما از جهت وجودی تأثیری در خدش احساس نمی کند و حرکتی رخ نمی دهد.[۴۱]
۱۰. یأس زدایی و ایجاد امید
یکی از روش های اختصاصی جذب جوانان یأس زدایی است جوانی که دارای تنش روحی شدید است یک لحظه با کوچک ترین نکته ای امیدوار می شود و با کوچک ترین برخورد و مشکلی در زندگی ناامید می شود اگر به او یأس و ناامیدی دست داد زدودن یأس ها و ناامیدی ها می تواند او را جذب دین کند.
دمیدن روح امید در جوان زمینۀ جذب او را به دین فراهم می کند در آیات زیادی از قرآن توصیه به مأیوس نبودن شده است ]قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم[[۴۲]
۱۱. تحریک غیرت ملی و وطن دوستی در آنان
مراد از «غیرت ملّی» احساس مسئولیت در برابر تمامیت ارضی کشور اسلامی و دلسوزی و حمایت از مسلمانان و عزت و شرف آنان است که به شکلی با «غیرت دینی»[۴۳] و «غیرت ناموسی» نیز پیوند دارد.
ناگفته مشخص است که «ملّی گرایی» به معنای امروزی ازنظر اسلام محکوم و نامعقول است؛ ولی وطن دوستی و مشارکت در دفاع از میهن و هم میهنان مسئله ای است که با سرشت انسانی عجین و از سوی اسلام نیز به رسمیت شناخته شده است و روایت زیر گواه آن می باشد:
«حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الْایمانِ؛[۴۴] وطن دوستی از ایمان است».
پس از جنگ صفّین و فتنه حکمیّت، نیروهای معاویه یک سلسله عملیات ایذایی در نوار مرزی و شهرهای تحت فرمان امیر مؤمنان(علیه السلام) انجام داند، آن حضرت از چنین جسارتی بسیار دلگیر شد و با جدّیت از نیروهای خویش خواست که به این حملات پاسخ دهند و پس ازآنکه شنید ضحّاک بن قیس به زائران خانه خدا حمله کرده و اموالشان را به غارت برده است، به مردم فرمود: «... لایُدرَکُ الْحَقُّ الّا بِالْجِدّ اَیَّ دارٍ بَعْدَ دارِکُمْ تَمْنَعُونَ وَ مَع اَیّ اِمام بَعْدی تُقاتِلُونَ؛[۴۵] حق، جز در سایه تلاش و کوشش به دست نمی آید، پس از (تصرف و غارت) این میهن از چه دیاری دفاع خواهید کرد و بعد از من، همراه کدام پیشوا خواهید جنگید؟»
از این روی امام علی(علیه السلام) جهت تحریک غیرت ملی مردم عراق؛ وقتی با مردم صحبت می کند می فرماید:«أیُّهَاالنَّاس» وقتی در موارد خاص صحبت می کند می فرماید: «ای اهل عراق».[۴۶]
امام خمینی) دراین باره چنین فتوا داده است:
«اگر دشمنی به کشور اسلامی یا مرزهای آن حمله کند و اسلام و جامعه اسلامی مورد خطر قرارگیرد، بر مسلمانان واجب است که به هر وسیله ممکن و با بذل جان و مال از آن دفاع کنند».[۴۷]
۱۲. زنده کردن احساسِ نیاز به تصمیم گیری و انتخاب در آن ها
با توجه به اینکه احساس نیاز، انگیزه می آورد؛ انگیزه، انگیزش می آورد و انگیزش، رفتار و انتخاب می آورند.[۴۸] یکی از روش های جذب این قشر ، زنده کردن احساسِ نیاز به تصمیم گیری و انتخاب در آن هاست.
۱۳. استفاده از تجارب انتخاب های گذشته مردمی در ۴۰ سال گذشته
۱۴. بیان اهداف دشمن و مانور های دشمن در شبکه های ماهواره ای
۱۵. بیان واقعیت ها
مثل گرانی و عدم مدیریت آن توسط دستگاه ملی دستگاه های نظارتی یعنی به تصویر کشیدن و بیان درد دل مردم، انتقاد از عملکردهای نادرست و... اولین چیزی که نظام از آن رنج می برد اشرافی گری، تبعیض رابطه، ضعف مدیریت، یعنی مطالبات مردم را دیدن و بیان کردن، برجسته کنیم که آمریکا با دنیا بدعهدی می کند و نه فقط با ایران.
۱۶. استفاده از تریبون آزاد
با توجه به اینکه از بهترین و برترین راه هایی که می تواند گوشه ای از شخصیت ایشان را بر ما آشکار کند. بر پایۀ آنچه از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: « الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه»[۴۹]سخن هر انسانی را میتوان دریچهای به سوی کشف شخصیت او دانست. چرا که تکلم اظهار آن چیزی است که در ضمیر و باطن انسان نهفته است و مانند آینهای است که قامت روح و عقل و اندیشه انسان را بازتاب می دهد.
از این روی یکی از راههای دستیابی به افکار فرد متقابل، بیان نقطه نظرات و ایراد سخن است؛ برگزاری تریبون آزاد و دعوت از دیگران جهت شرکت در این تریبون برای بیان سخنان و پیشنهادات و انتقادات و... یکی از روش های موفق جذب می باشد که در ضمن آن می توان به مقصود خویش نیز دست یافت.
پی نوشت ها:
[۲] . بیانات در سالگرد امام) ۱۴/۳/۱۳۸۹.
[۳]. دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری ۲/۷/۱۳۸۸.
[۴]. بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه ۲۰/۷/۱۳۹۰.
[۵]. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۲۵/۶/۱۳۸۹.
[۶]. «بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمه نظام اسلامی، سرِ پا نمیشود و نمیماند .» بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۶/۱۱/۱۳۸۸.
[۷]. تعریف حاضر برگرفته از شاخصهای انقلابی بودن از نگاه مقام معظم رهبری شامل« پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب، هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها، پایبندی به استقلال کشور، حساسیت در برابر دشمن و عدم تبعیت از آن و رعایت تقوای سیاسی» و همچنین توصیفات ایشان از مخاطب در جذب حداکثری میباشد. لازم به ذکر است به جهت حداکثر سازی دایره شمول تعریف و همچنین نزدیک کردن مصادیق نظری و عینی قشر سیّال در بیان معیارها، اندکی تسامح صورت گرفته است.
[۸].اگر «انقلابی گری» را یک مفهوم مشکک بدانیم، بدین معناست که این مفهوم دارای مراتب و درجاتی است که تجلی آن در شخصیت و روحیات افراد انقلابی ممکن است شدت و ضعف داشته باشد. روح الامین سعیدی، khamenei.ir.
[۹]. بیانات مقام معظم رهبری در سالگرد امام) ۱۴/۳/۱۳۹۵.
[۱۰]. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۲/۴/۱۳۹۵.
[۱۱]. مراد از ظاهر، تنها پوشش نیست؛ بعضی امور دیگر مانند: گفتار و بیان، موضعگیریهای فرد، رفتارهای فردی و اجتماعی و ... را نیز شامل میشود. چراکه ممکن است این امور مقطعی و ناشی از عوامل زودگذر باشند.
[۱۲]. بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی ۱۹/۷/۱۳۹۱.
[۱۳]. بیانات در دیدار دانشجویان۱۶/۵/۱۳۹۱.
[۱۴]. بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش۱۹/۱۱/۱۳۹۲.
[۱۵]. علیرضا پناهیان هیئت محبین اهلبیت( قم ۴/۴/۱۳۹۱.
[۱۶]. خطبههای نماز جمعه تهران ۲۳/۴/۱۳۷۹.
[۱۷]. کتاب پرسش و پاسخ«پاسخهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی، به ۲۵۵ پرسش دانشجویان»
[۱۸].بیانات دیدار با مسئولان بنیاد شهید، جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاهها و اقشار مختلف مردم ۲۴/۵/۱۳۶۹.
[۱۹]. مهدی عامری، جاذبه و دافعه در اندیشه شهید مطهری).
[۲۰]. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱/۸/۱۳۷۰.
[۲۱]. بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی سراسر کشور ۶/۲/۱۳۷۲.
[۲۲]. بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی ۲/۱۱/۱۳۷۰.
[۲۳]. Physical Proximity.
[۲۴]. غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد بن محمّد تمیمی آمدی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ ش، ص ۴۲۶.
[۲۵]. به نقل از: روانشناسی اجتماعی، ارونسون، ترجمه شکرکن.
[۲۶]. میزان الحکمه، محمّد محمدی ریشهری، قم، نشر مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۶۲ ش، ص۳۰۲۲، ش ۱۰۲۹۸.
[۲۷]. ر.ک: روانشناسی اجتماعی با نگرشی به منابع اسلامی، مسعود آذربایجانی ، پژوهشکده حوزه ودانشگاه، سَمْت، ۱۳۸۲ ه. ش.
[۲۸]. غرر الحکم ودرر الکلم، عبد الواحد بن محمّد تمیمی آمدی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶، ص ۴۳۵.
[۲۹]. بحار الانوار، علامه مجلسی، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۳ ق، ج ۷۸، ص ۹۲.
[۳۰]. Gunningham,M. R.
[۳۱]. روانشناسی اجتماعی با نگرشی به منابع اسلامی، ص۲۴۰.
[۳۲]. غررالحکم و دُررالکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، دفتر تبلیغات، قم، ۱۳۶۶ ه. ش، ح۳۹۱، ص۵۲.
[۳۳]. بحار الانوار، علامه مجلسی، لبنان، چاپ دار الاضواء، بیروت، ۱۴۱۳ ق، ج ۷۴، ص ۱۶۷.
[۳۴]. اصول کافی، ثقة الاسلام کلینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه. ش، ج۲، ص۶۴۴.
[۳۵]. مجمع الزوائد، هیثمی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق، ج ۴، ص ۱۴۷.
[۳۶]. کنز العمال، متقی هندی، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۰۹ ق، ج ۹، ص ۲۴.
[۳۷]. اصول کافی، کلینی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، ۱۳۶۰ ش، ج ۳، ص ۴۶۲.
[۳۸]. مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، حسین بن محمّد تقی نوری، بیروت، مؤسسه آل البیت، ج ۹، ص ۵۷.
[۳۹]. جامع الاحادیث، حسین طباطبایی بروجردی، قم، ۱۴۰۷ ق، ص ۱۲۲.
[۴۰]. ر.ک:«شاگردپروری، تربیت شاگردان در سیرۀ تربیتی اهل بیت(»، محمدرضا عابدینی، تحقیق و نگارش: حسین قاسمی، نشرمعارف، ۱۳۹۹، ص۹۵.
[۴۱]. همان، ص ۱۰۴.
[۴۲]. زمر/۵۳.
[۴۳]. منظور از «غیرت دینی»، این است که انسان مسلمان نسبت به کیان اسلام و آنچه بدان مربوط میشود حسّاس باشد، با تمام توان در اثبات و اجرای آن بکوشد و از کوچکترین خدشه و تعرّضی نسبت به آن جلوگیری کند. بر این اساس، جهاد، امربهمعروف و نهی از منکر، سفارش بهحق و صبر، تعلیم و تعلّم و... میتواند در راستای غیرت دینی قرار گیرد، چراکه هر یک از موارد یادشده از یکسو، در تحکیم احکام اسلام مؤثر است و از سوی دیگر، با ضدّ آن سرستیز دارد.
[۴۴]. سفینة البحار، قمی، ج ۲،ص ۶۶۸. (برای اطلاع بیشتر از حدود و مرز میهن اسلامی به تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۲، رجوع کنید).
[۴۵]. نهجالبلاغه، خطبه ۲۹، ص ۱۰۳.
[۴۶]. نهجالبلاغه.
[۴۷]. تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۸۵.
[۴۸].« انگیزش یک فرایند زنجیرهای است که با احساس نیاز یا احساس کمبود و محرومیت شروع می شود، سپس خواست را به دنبال می آورد و موجب تنش و کنش بسوی هدفی می شود که محصول آن، رفتار نیل به هدف است. توالی این فرایند ممکن است منجر به ارضای نیاز شود. بنابراین انگیزه ها موجب تشویق و تحریک فرد به انجام یک کار یا رفتار می شود در حالی که انگیزش یک خواست کلی را منعکس می نماید». مبانی سازمان و مدیریت سید جوادین سید رضا (۱۳۸۶)، ، نگاه دانش، چاپ دوم، ص ۴۵۶.
[۴۹] . خصال،ج۲،ص۴۲۰.
نظر شما