شنبه ۹ تیر ۱۴۰۳ |۲۲ ذیحجهٔ ۱۴۴۵ | Jun 29, 2024
کد خبر: 1165453
۵ تیر ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۰
حقوق بشر

حوزه/ آقای مجتبی حسنی در مقاله ای که در آخرین شماره ماهنامه موعود به چاپ رسیده، به موضوع «غدیر و حقوق بشر» پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آقای مجتبی حسنی در مقاله ای با عنوان «غدیر و حقوق بشر» که در آخرین شماره ماهنامه موعود به چاپ رسیده، نوشته است:

اهمیت و ضرورت مسئله غدیر در این است که ریشه در نظام تکوین و تشریع الهی دارد. آنچه در این نوشتار مورد عنایت قرار گرفته، ارتباط غدیر با نظام تشریع عالم است؛ آن هم صرفاً از دیدگاه حقوق انسان‌ها.

به تعبیر دیگر در این مقاله نگاهی کوتاه و گذرا به ارتباط مسئله غدیر و حقوق بشر افکنده‌ایم. از این نگاه، اگر کسی انصاف و روح علمی و بلکه فطری خود را قاضی کند، به راحتی تأیید خواهد کرد که اسلام منهای غدیر، امری بی‌معنا و منطقی بی‌روح است؛ بلکه اساساً با نظام تشریع خداوند سازگار نیست و دین بدون ولایت، به هیچ وجه رعایت شئون، انسان‌ها و حقوق بشر را ضمانت نمی‌کند؛ بلکه موجب پایمال شدن این حقوق می‌گردد. البتّه اگر در اینجا از حقوق انسان‌ها سخن می‌گوییم، مرتبت اعلا و متعالی آن را که فقط در قرآن و اسلام تعریف شده، درنظر داریم و روشن است که این تعریف، شأن و حقوق بشر در تعاریف امروزیِ جهان را به طریق اولی شامل می‌شود.

اسلام بدون غدیر معنا و امکان ندارد

باید توجّه کرد که پشتوانه این بحث، نظام تشریع الهی است که موضوع اصلی آن، انسان و هدایت اوست. خداوند که انسان را آفرید او را یله و رها در عالم قرار نداد. اصل حکیمانه نظام تشریع این است که خداوند برای خلقت انسان هدفی والا معیّن فرموده و آن، سعادت ابدی بشر است.

از این‌رو مسئله ارسال پیامبران و هدایتگرانِ معصوم(علیهم السلام) را در این نظام جای داد و اصل را بر این مسئله بنا کرد که هیچ‌کس - حتی یک انسان - لحظه‌ای بدون پیامبر یا امام معصوم نباشد؛ زیرا در این صورت، این شخص در قیامت بر خداوند احتجاج خواهد کرد و احتجاجش نیز صائب و موجب محکومیت حضرت حق خواهد شد و چنین امری امکان ندارد.

پس علم، رحمت، قدرت و حکمت الهی اقتضا می‌کند حال که انسان‌ها را آفریده، آنان را بی‌هدف و سرگردان رها نکند و برای آنان هدایتگر و راهنما قرار دهد و انتخاب و تعیین راهنما را نیز بر عهدة خود انسان نگذارد؛ زیرا اصل این است که انسان نه مقصد را می‌شناسد و نه راه را. پس راهنما را نیز نمی‌شناسد. در واقع در اینجا «نوعی حق» برای انسان در نظام تشریع به وجود می‌آید که خداوندِ حکیم، ادای آن را خود بر عهده گرفته است.

این از اصلی‌ترین و مهم‌ترین حقوق انسان در این عالم است. بر این اساس، اسلام منهای ولایت و دین بدون غدیر، با هیچ اصل حکیمانه و قاعدة خردمندانه‌ای به هیچ وجه سازگار نیست و کسانی که قائل به این امر (اسلام منهای غدیر) هستند، در واقع حقوق خویش و دیگر انسان‌ها و آحاد امّت اسلام را پایمال کرده‌اند.

اگرچه اصلِ سخنِ نوشتار در سطور بالا بیان شد، بیانی که هر دانشمند آزاده و ژرف‌اندیشی را قانع و مجاب می‌کند، و هرچند که در این زمینه می‌توان به آیاتی از قرآن و روایاتی بسیار استدلال و استشهاد کرد، امّا در مجال کوتاه خود، از آنها می‌گذریم و تنها به چند مورد از ارتباط مسئله غدیر و حقوق بشر اکتفا می‌کنیم:

۱. سخن خویش را این‌گونه بیان می‌نماییم:

در اینجا می‌توان دو گزینه را در نظر گرفت:‌

الف) خداوند برای بعد از پیامبر خود(ص) تکلیف مردم را روشن و برای آنها راهنما و امام معصوم تعیین کند و نگذارد در جهل و سرگردانی بیفتند و راه خدا و سعادت خود را بدون دغدغه و اختلاف به دست آورند؛

ب) خداوند مردم را به حال خود رها نماید و راه هدایت را روشن نکند و اجازه دهد امّت اسلامی به سختی، پریشانی، گمراهی و اختلاف بیفتند و سرنوشت آنان به آنچه که قرن‌هاست می‌نگریم - از ضعف، بیچارگی، وادادگی، تفرقه، انظلام و استعمارزدگی و چپاول سرمایه‌های مادّی و معنوی آنان به دست مستعمران و مستکبران - کشیده شود.

خوانندة فهیم خود قضاوت کند!

۲. دقت در دو گزینه زیر نیز بیانگر مطلب است:‌

الف) خداوند، بهترین، بافضیلت‌ترین، داناترین و قدرتمندترین رهبر و امام معصوم را برای امّت بعد از پیامبر اکرم(ص) انتخاب و معرّفی کند تا امّت را به عالی‌ترین اهداف مادی و معنوی او برساند؛

ب) سرنوشت امّت را وقعی ننهد و بگذارد هرچه پیش آید، بیاید و هرکه را مردم (با اختلاف و کینه‌توزی) انتخاب کردند، بکنند.

کدامیک بهتر است؟ اینکه خداوند بهترین رهبر و ارجمندترین انسان بعد از پیامبر(ص) را به آنان هدیه دهد، یا ... ؟

با کدام گزینه خداوند به امّت اسلام (بعد از پیامبرش(ص)) ارج و احترام نهاده و حقوقشان را پاس داشته است؟

۳. طبق جهانبینی قرآنی و اسلامی و انسانشناسی متعالی دینی، انسان در این جهان یک رهرو و مسافر است. راهی دارد که باید طی کند و به مقصد برسد تا خلقت او معنادار و هدفمند باشد. مقصد نیز سعادت ابدی و رسیدن به خداوند است. این راه، برای انسان ناشناخته و بسیار خطرناک است.

چاهها و پرتگاههای عمیق و مهلک دارد. شیاطین و راهزنهای بیشمار، قسمخورده، مصمّم و پنهان دارد که دیده نمیشوند (سوره اعراف، آیه ۲۷) و از تمام جهات نیز به انسان حمله میکنند (سوره اعراف، آیه ۱۷) و جز به هلاکتِ ابدی او راضی نمیشوند (سوره نساء، آیه ۱۱۹).

به نظر خواننده فرهیخته، اگر خداوند برای این راه و رهرو، راهنما نیز خود انتخاب و معرّفی نماید، به امّت احترام گذارده و حقوق او را ادا نموده است یا بعد از پیامبرش(ص) وقعی به او ننهد، گرامی‌اش ندارد و وی را به حال خود رهاکند که اگر به گمراهی هم افتاد، بیفتد. گرفتار شیاطین هم شد بشود و به سعادت نیز ره نبرد، برای خدا مهم نباشد.

کدامیک حکیمانه و خردمندانه است؟ شئون و حقوق انسان با کدام گزینه رعایت و محقّق می‌گردد؟‌

اگر غدیر باشد و راهنمای معصوم برای انسان از سوی خدا تعیین شود، این حقوق ادا می‌شود، یا اگر نباشد؟

۴. اکثر محدّثان اسلامی روایت کرده‌اند که پیامبر خدا(ص) فرمودند:

«عَلِیٌّ خَیْرُ اَلْبَشَرِ، فَمَنْ أَبَی فَقَدْ کَفَرَ؛۱

علی والاترین و بهترین افراد بشر است. هرکس این حقیقت را انکار کند، کافر شده است.»

بلکه می‌فرمایند:

«... مَنْ شَکَّ فیه فَقَدْ کَفَرَ؛۲

هرکس در این حقیقت (حتّی) شک کند نیز کافر شده است.

منطق غدیر این است که آحاد امّت حق دارند «بهترین راهنما» برای آنان باشد و شخص دیگری زمام هدایت و حاکمیت نسبت به آنها را در دست نگیرد. خداوند هم «خیر الخلق» بعد رسول الله(ص) را به عنوان امام و حاکم بر آنها تعیین و معرّفی فرمود.

در حدیث فوق پیامبر اکرم(ص) نفرمود علی بهترین مسلمان است؛ بلکه فرمودند علی بهترین خلق خداست؛ یعنی تمام بشریت را در نظر گرفتند و روشن است که حاکم و رهبر نیز در میان یک جمع، بهترین و شایسته‌ترینِ آن جمع است و خداوند با انتخاب علی(ع)، برای رهبری امّت اسلام، به بهترین وجه، حقوق آنان را رعایت کرده و با این حدیث تذکار داده که علی(ع) نه تنها شایستة رهبری اسلام، بلکه سزاوار رهبری تمام بشریت است.

۵. یکی از بزرگترین مظاهر حقوق انسان‌ها این است که به آنها ظلم نشود و اگر در معرض آن قرار گرفتند، مسئولان جامعة آنان از این ظلم جلوگیری کنند. به تعبیر دیگر و از نگاهی دیگر، حفظ عزّت، آبرو و کرامت مسلمانان، از مهم‌ترین حقوق آنان و حفظ این حقوق بر عهدة رهبر و امامشان است. اگر این مورد را غیر از مسئله ظلم‌ستیزی بگیریم، قاعدتاً دو موضوع خواهند بود و دو شأن و دو حق از حقوق مسلمانان به حساب خواهند آمد.

بر این اساس، امّت اسلام حق دارد «ظالم‌ستیزترین» و «مظلوم‌یارترین» رهبر و امام را داشته باشد و غدیر این حق را به آنان اعطا کرد و می‌کند.

این، منطق مکتب امامت و جبهه غدیر در همه اعصار و ادوار است. امروز که بزرگترین ظلم‌ها از سوی اسکتبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل بر مسلمانان اِعمال می‌گردد و از سوی دیگر، کوبنده‌ترین ضربات از سوی نظامِ ولاییِ جمهوری اسلامی در دفاع از امّت اسلام، خصوصاً مظلومان غزّه بر پیکر منحوس رژیم صهیونیستی نواخته می‌شود، بهتر می‌توان درک کرد که چرا امّت اسلام و بلکه بشریت، به غدیر و مکتب ولایت نیاز دارد و فقط غدیر است که می‌تواند حقوق آنان را استیفا کند، شئون و کرامتشان را حفظ نماید و حقّ حیات انسانی عطایشان کند.

آری؛ فقط غدیر است که حقوق بشر و به طریق اولی حقوق امّت اسلام را محقّق می‌سازد؛ تحقّق حیات طیّبه انسانی و هدف آفرینشِ آدمی و سعادت ابدیِ همگان را تضمین می‌کند.

فقط مکتب غدیر است که در مقابل استکبار و ظلم می‌ایستد، همگان را به مقابله و ایستادگی دربرابر ظالم تشویق و تجهیز می‌کند و تمام‌قد از حقوق انسان‌ها دفاع نموده و در مسیر ایفای آنها گام برمی‌دارد.

هرچه خوبی، عدل، فضیلت، یاری مظلوم و ظلم‌ستیزی در عالم است، در حقیقت از مکتب غدیر نشئت می‌گیرد. آنان که این معرفت و شناختِ واقعی را دارند، این حقیقت را به خوبی درک می‌کنند و کسانی هم که درک نمی‌کنند، در اصل مسئله تغییری به وجود نمی‌آید.

بر این اساس آنچه امروز در فلسطین و غزّه در مبارزه با صهیونیزم و مستکبران رخ می‌دهد، همه از آثار شجره مبارکه ولایت و غدیر است که در دل و جان همه انسان‌ها روییده است و نسیم جان‌بخشی است که از این بوستان وزیده و مشام جانِ مظلومان عالم را عطرآگین ساخته است. آنگاه که رسول گرامی اسلام(ص) می‌فرمودند علی بهترین افراد از جمع بشر (و نه فقط مسلمانان) است، نظر به همین حقیقت داشت.

اگر آن حضرت خود بر همه عالمیان مبعوث شده (سوره فرقان، آیه ۱)، پس گسترة ولایت و وصایتِ وصی و جانشین او علی(ع) و ائمّة هدی (علیهم السلام) نیز همه عالم و عالمیان است و بدین ترتیب غدیر یک مکتب جهانی، یک فضیلت بشری و یک شکوه بی‌کران انسانی است.

پی‌نوشت‌ها:

۱. قندوزی، «ینابیع المودة»، ج ۲، صص ۷۸، ۲۷۳ و ۲۷۴.

۲. همان.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha