پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی

حوزه/ استاد حوزه علمیه گفت: مسلم شخصی فکور است و احساسی نیست بنابراین به امام حسین(ع) گزارش نوشت و از ایشان دعوت کرد که بیاید چون مردم پای او می‌ایستند هرچند که بعداً زار زار گریه می‌کرد که چرا چنین نامه‌ای نوشته است.

به گزارش خبرگزاری حوزه در تهران، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقرعلوی تهرانی، استاد حوزه علمیه، شامگاه ۲۲ تیرماه در هفتمین شب از مراسم عزاداری محرم در مسجد حضرت امیر(ع) طی سخنانی اظهارکرد: نامه‌هایی که اهل کوفه برای حضرت سیدالشهدا(ع) نوشتند در پنج مضمون است؛ اول اینکه گفتند ما با یزید بیعت نمی‌کنیم، دوم اینکه متذکر شدند ما از ظلم‌های بنی‌امیه به سطوح آمده‌ایم، سوم اینکه خواستار بیعت با سید الشهدا(ع) هستند چون می‌گویند ما پیشوا نداریم. در عین حال اعلام آمادگی می‌کنند که با تمام نفرات از شما حمایت خواهیم کرد و پنجمین نکته‌ای که بیان کردند این است که گفتند عجله کنید چون اگر نیایید گناهش به گردن شماست. آمار این نامه‌ها در کتب تاریخی متعدد است که بنده فقط آماری را از کتاب «حیات‌الحسین» متذکر می‌شوم که گفته شده دوازده هزار نامه با بیش از بیست و دو هزار امضا برای حضرت امام حسین(ع) ارسال شد.

وی افزود: اگر جمعیت کوفه را تجزیه و تحلیل کنیم و عقاید اصناف و مردم آنجا را بررسی کنیم آنگاه معلوم می‌شود که دوازده هزار نامه در این تنوع فکری، یک غوغا است. لذا برای حضرت سیدالشهدا(ع) تقریباً قطعی شد که باید به سوی این مقصد حرکت کند. اما حسین(ع) تدبیر یک انسان دانشمند و عاقل را دارد. رفتارهای وی صرفا وحیانی نیست و حتی گاهی مستند به وحی هم نیست بلکه بشریت وی اقتضا می‌کند که فلان کار را انجام دهد لذا وجود نازنین سیدالشهدا(ع) تصمیم گرفتند نماینده‌ای تام الاختیار در راستای ارزیابی وضعیت به سمت این جمعیت ارسال کنند که این نماینده، مسلم بن عقیل، پسر عموی ایشان هستند.

استاد حوزه علمیه ادامه داد: مسلم بن عقیل؛ شخصیتی عالی‌مقام از نظر معنوی و علمی و همچنین از نظر شجاعت و رزمی است لذا امام ایشان را با یک نامه به سوی کوفه گسیل می‌دارند. در نامه آمده است که نامه‌های شما به دست من رسید و مشکل شما را فهمیدم، سخن اکثر شما این بود که ما امام و پیشوایی نداریم پس به سوی ما بیائید بنابراین بنده برادرم و پسر عمویم که مورد وثوق و اطمینان من است را به سوی شما فرستادم و او را مامور کردم که وضع و نظر شما را برای من بنویسد، اگر مسلم برای من نوشت که رای و اندیشه شما و خردمندان و دانایانتان همانند سخنان فرستادگان شما و نامه‌های شماست، ان‌شاءالله به زودی به سمت شما خواهم آمد.

گزارشی دروغ درباره مسلم بن عقیل

وی بیان کرد: امام جامعه باید عدالت را بشناسد تا آن را اجرا کند و خودش را وقف خدا کند یعنی چیزی غیر از خدا برای او وجود نداشته باشد. پیشوای دینی و سیاسی جامعه باید اینگونه باشد. از آنجا که امام نمی‌توانند پاسخ همه نامه‌ها را بدهند ولی پاسخ نامه واجب است بنابراین یک نامه را به سفیر خود در جواب همه آن نامه‌ها دادند تا به دست بزرگان کوفه برسد. محتوای نامه پنج چیز است. اولا اینکه مسلم نماینده مورد اطمینان من است بنابراین بازی در نیاورید که آیا مسلم اجازه این کار را دارد یا نه؟ دوم اینکه مسئولیت وی این است که مردم کوفه را از نظر ظاهر و باطن ارزیابی کند و ببیند آیا به وحدت باطن رسیده‌اند. سوم اینکه مسلم آمده تا اتمام حجت کند، چهارم درخواست از مردم برای حمایت و اطاعت از مسلم و پنجم اینکه مسلم میزان فرمانبری شما را برای من گزارش می‌کند تا مشخص شود آیا این مردم، صد درصد پای من می‌ایستند یا نه. به اصلاح‌ امروزی ایشان اقدام به راستی‌آزمایی می‌کند.

حجت الاسلام علوی تهرانی گفت: امام حسین(ع) در آخرین لحظات وجود مبارک مسلم را در آغوش گرفته و می‌گوید ماموریت خود را پنهان و با مردم مدارا کن و اگر دیدی مردم هم رای هستند این مطلب را به من برسان. در نهایت برای وی دعا کرد و گفت ان‌شاءالله ما در درجه شهیدان باشیم. حرکت سیدالشهدا(ع) از مدینه تا کربلا، حرکتی بین تدبیر و تقدیر است. سفر مسلم بیست روز طول می‌کشد. گزارشی در کتب تاریخی در مورد مسلم بن عقیل وجود دارد که قطعاً دروغ است. در برخی منابع آمده است که جناب مسلم و همراهان، مسیر را گم کردند در حالی‌که دو راهنما داشتند لذا وسط راه، مسلم که در معرض هلاکت بود، به امام حسین(ع) نامه نوشت و به وسیله یک پیک برای وی فرستاد که من را از ادامه مسیر معاف کنید و امام هم پاسخ دادند که به راه خود ادامه بده چون ترس تو را در بر گرفته است. این در حالی است که اگر آنها مسیر را گم کرده بودند پس چطور برای امام حسین(ع) پیک فرستاد و پیک هم از نزد امام حسین(ع) بازگشت و نامه را مجددا به او داد.

وی بیان کرد: مسلم در پنجم شوال وارد کوفه می‌شود و به خانه مختار ثقفی می‌رود چون مختار داماد نعمان بن بشیر؛ حاکم کوفه است و در منزل مختار امنیت بالاتری داشت. وقتی خبر شایع شد شیعیان دائماً به خانه مختار رفت و آمد می‌کنند، مختار، نامه امام حسین(ع) را در آن جمع خواندند. در آن محفل عده‌ای راجع به آمادگی برای شهادت صحبت کردند اما همه مردم کوفه اینگونه نبودند چون بسیاری از آنها ملوّن بودند. امام با چنین مردمانی سروکار داشتند و مسلم آمده بود از اینها بیعت بگیرد که طبق گفته‌ها بیشترین تعداد بیعت‌کنندگان هجده هزار نفر و کمترین تعداد دوازده هزار نفر هستند.

استاد حوزه علمیه گفت: زمان توقف مسلم در کوفه ۶۴ روز است و گزارشی که برای امام حسین(ع) نوشته است بیست و هفت روز قبل از شهادتشان است. وی یک ماه با این مردم سر و کله زده و دریافته که قابل اطمینان هستند. مسلم شخصی فکور است و احساسی نیست بنابراین به امام گزارش می‌نویسد و از ایشان دعوت کرد که بیاید چون مردم پای تو می‌ایستند هرچند که بعداً زار زار گریه می‌کرد که چرا چنین نامه‌ای نوشته است. شیخ مفید می‌گوید مردم کوفه هم در کنار این نامه، نامه‌ای دیگر نوشته و گفته‌اند که یکصد هزار شمشیرزن منتظر شما هستند تا به هنگام ورود از شما حمایت کنند. نعمان بن بشیر که حاکم کوفه است از انصار است و با یزید هم میانه‌ای ندارد. وی از سیاستمدارانی است که به معنای امروزی کلمه، شخصیتی محافظه‌کار دارد و اعتقادی به مواجهه با امام حسین(ع) ندارد و به همین دلیل در مورد تحرکات کوفه در حمایت از امام حسین(ع) سختگیری نمی‌کند. وی می‌گوید اگر هم کاری می‌خواهید بکنید و اعتراضی دارید این کار را در خفا انجام دهید. وی می‌گوید من با کسی که با من نجنگند، نمی‌جنگم و بیهوده متعرض کسی نمی‌شود بنابراین منظور وی این است که شلوغ‌کاری نکنید ولی اگر آشکارا با من وارد درگیری شوید با شما به شدت مبارزه کرده و در مقابل شما می‌ایستم.

وی افزود: در نهایت بلایی بر سر کوفه می‌آید که تا آن زمان بر سر این شهر نیامده بود و آن هم این بود که عبیدالله بن زیاد به عنوان حاکم کوفه منصوب شد. در منابع تاریخی آمده است که ظاهرا معاویه از قبل، این اوضاع را پیش بینی می‌کرد لذا در نامه‌ای به یزید نوشته بود که عبیدالله را به عنوان حاکم کوفه منصوب کن و حتی مشاوران یهودی و مسیحی وی گفته بودند که این شخص را انتخاب کن چون عبیدالله در سفاکیت، حرف اول را می‌زند بنابراین با انتخاب وی، شرایط کوفه کاملا تغییر کرد به گونه‌ای که تلوّن کوفیان، خیلی زود خود را نشان داد و حتی در همراهی با عبیدالله بن زیاد، به جنگ با امام حسین(ع) رفتند. در جلسه بعدی روشن می‌کنیم که با آمدن عبدالله بن زیاد، چه تغییراتی در نبرد با سیدالشهدا(ع) رخ داد.

۳۱۳/۱۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha