به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب شناخت از دیدگاه فطرت، مجموعه درس های شهید آیت الله بهشتی است که از سوی بنیاد نشر آثار و اندیشه های این متفکر اسلام تهیه و تنظیم و از سوی نشر بقعه منتشر شده است.
آقای امیر خندان در گزارشی درباره این کتاب نوشته است:
کتاب در ۱۸۳ صفحه و ۸ جلسه تنظیمشده است. نام هر فصل را جلسه گذاشتهاند زیرا این کتاب مجموعه درسهای دکتر بهشتی با عنوان «شناخت» در تابستان سال ۱۳۵۹ در واحد دانشجویی حزب جمهوری اسلامی بوده است. بهتبع همین این فصلها در کتاب نامگذاری نیز نشده اند.
تلاش شهید بهشتی در این سخنرانیها، بیان مسئلهی شناخت با زبانی ساده و قابلفهم برای مخاطبین بوده است. مخاطبینی که شاید مطالعات فلسفی نیز نداشتهاند. عمده انگیزه برای بیان این مسئله و پاسخ به شبهات نیز، حضور ادبیات و تفکرات مارکسیستی در دهه ۵۰ و ۶۰ بیانشده است.
در متن کتاب نیز با پانوشتهایی روبهرو هستیم که توسط ویراستار کتاب اضافهشده است.
جلسه اول
ابتدا شیوهی کار در جلسات توضیح داده میشود. بناست در این جلسات با سؤالات و یافتههای ملموس مباحث شروع شود و نه مباحث مکاتب فلسفی. بنابراین مقداری از جلسات نیز اختصاص به پرسش و پاسخ خواهد داشت.
شهید بیان میدارند: شناخت، ارتباط انسان با محیط زندگی است. شناخت مسئلهای بدیهی است و نیاز به تعریف ندارد.
ذهن خود بخشی است از عین. برای این ادعا هم توضیح و مثالی اقامه میکنند. این دو نیز در یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
سپس در فراز شش و هفت در مورد واقعنمایی وارد بحث میشوند. اینکه برخی ذهنیات ما واقعنما هستند و برخی خیر!
از پاسخهای شهید بهشتی در انتهای جلسهی اول اینچنین برداشت میشود که از روش آکادمیک(آموزشی) و استفاده از اصطلاحات پرهیزدارند. سعی بر این دارند که با بدیهیات و شناخت فطری مسئله را پیش ببرند. همین نکته شاید نقطهای منفی برای کتاب به شمار آید.
جلسه دوم
شاهبیت جلسه دوم این است: انتظار ما از آگاهی و اساسیترین نقش آن، واقعنمایی در رابطه با حقیقت و واقعیت است. سپس ۵ نوع آگاهی را برمیشمارند.
نکتهای که بهعنوان نقد در انتهای گزارش جلسه اول بیان شد، در جلسه دوم بیشتر هویداست. سعی در اینکه مباحث بهصورت آکادمیک مطرح نشود، ابهامآفرینی زیادی در مخاطبین ایجاد میکند. کما اینکه در فصلبندی و فهرست بندی کتاب نیز این امر مشهود است. همین نکته سبب شده است که از پرداختن به خیلی از سؤالها پرهیزکرده و آنها را انحراف از بحث بدانند. به همین دلیل به نظر میرسد کتاب، کتاب آموزشی خوبی نباشد هرچند در برخی موارد دارای بیان ساده و مثالهای دلنشینی برای ارائهی مطلب هست.
جلسه سوم
در این جلسه دکتر بهشتی با طرح سؤالهای متعدد سعی دارند موضوع «شناخت» را مطرح کنند. هدف از این سؤالها را در یککلام اینگونه میگویند: از مسئله شناخت بهسادگی نمیتوان عبور کرد. زندگی انسان به شناخت او مربوط است و به انتخاب او. موضوع شناخت گاهی متغیر است و گاهی ثابت.
جلسه سوم نیز با تعدادی سؤال متفرقه از جانب حضار به پایان میرسد. سؤالات در مورد معراج، حال جسمی امام خمینی و نخستوزیری است.
جلسه چهارم
در جلسه چهارم تمام تلاش شهید بهشتی در این است که با روش بدیهی دانستن و سپس کمی رفع شبهه، این گزاره را به اثبات برساند که در امور ذهنی، ذهنیات ثابت داریم. ابتدا با وجدان کردن این مرحله را پشت سر میگذارند و سپس با اشکال به مادیون، سعی در اثبات این نکته دارند که هرچند تصورات ذهنی تغییر کند ولی ما یکسری ذهنیات ثابت داریم.
جلسه پنجم
در جلسه پنجم مستقیم به سراغ مسئله واقعنمایی میروند و بحث را با خطای در حواس شروع میکنند. مثالهای متعددی مطرح میکنند؛ مثل سراب، آتشگردان در حال چرخش، شکست نور، بیماری یرقان، ملکه سبا و کاخ آبگینه، شکست نور در دیدن چوبی در لیوان آب، طعم متفاوت غذا خوردن بعد از مسواک. لب کلام در این است که این موارد خطای ذهن در تفسیر حواس هستند و حواس خطاپذیر نیستند. پس به دست آوردن آگاهی از طریق حواس قطعی است. اگر اشتباهی نیز رخ میدهد در ناحیه تفسیر ذهنی است و نه از ناحیه خود حواس.
جلسه ششم
در جلسه ششم بحث ارزیابی و آزمایش حس تجربی به میان میآید. ابتدا مطرح میشود که از حس دیگر نیز میتوان برای خروج از شک و اشتباه در محاسبه یک حس استفاده کرد؛ ولی مسئله درجایی که شناخت منحصر به تجربه نیست چگونه است؟ در اینجا بهتناسب به روش ریاضی و اندیشه تحلیلگر اشاره میشود.
جلسه هفتم
ابتدای جلسه هفتم با خلاصهای در مورد فصلهای قبل در ۷ بند شروع میشود. بالاخره شهید بهشتی در این جلسه به تشریح معنای چند اصطلاح میپردازند. مثلاً در صفحه ۱۴۹ بحث بدیهی و نظری، علم حصولی و حضوری مطرح میشود. در ادامه نیز شرحی به معنای دیالکتیک زده و دیالکتیک مادی را تعریف میکنند. در انتهای جلسه نیز معنای روش تجربی و محدودیتهای آن بیان میشود.
جلسه هشتم
در جلسه هشتم که جلسه نهایی است، ماتریالیسم دیالکتیک بررسیشده و اصول آن مورد نقد قرار میگیرد. گویا شهید بهشتی سعی داشته است هفت جلسهی گذشته را برای این جلسه نهایی برگزار کند تا اصول مادیگرایان را بتواند از طریق مسئله شناخت و اینکه شناخت فقط محدود به ماده و تجربه نیست را بیان نماید. در این جلسه مانند جلسه هفتم، زبان کتاب به سمتوسوی استفاده از اصطلاحات کشانده میشود.
جمعبندی نهایی
شاید در جمعبندی نهایی در مورد این کتاب بتوان گفت، این کتاب برای اولین مواجهه با مسئله شناخت و همچنین قرار گرفتن در ساختار آموزشی مناسب نباشد. دلیل این ادعا هم در همان گزارش جلسات اول مطرح شد. البته این ادعا به معنای نفی مسائل علمی و بیان لطیف شهید بهشتی نیست.
هرچند برخی کتب شهید مطهری، پیادهسازی سخنرانیهای ایشان است، ولی به نسبت به این کتاب از نظم بهتری برخوردار هستند. شاید علت این مسئله نظارت خود شهید برای تبدیل نوارها به کتاب است. گاهی القای مفاهیم در حین سخنرانی با لحن و یا حرکت دست یا بهاصطلاح زبان بدن صورت میگیرد. ولی خواننده در مطالعهی یک متن با نوشتهها روبروست. اینکه این کتاب سالیانی بعد از شهادت دکتر بهشتی چاپشده است، نقیصهای است که جبرانپذیر نیست. بهتر آن است که بگوییم برای آشنایی با روش شهید بهشتی در بیان مسئلهی شناخت میتوان به این کتاب رجوع کرد و از بیان و مثالهای ایشان در رابطه با مسئلهی شناخت بهره برد؛ لکن این بهره برای کسانی بیشتر خواهد بود که به طور اجمالی و مقدماتی با مباحث شناخت و معرفتشناسی آشنایی داشته باشند؛ زیرا هرچند روش شهید در این کتاب استفاده از بدیهیات و نگاه فطری است، ولی در زبان علمی چارهای جز شناخت اصطلاحات و گزارههای علمی نیست.
برای مطالعه ۲۰ صفحه ابتدایی کتاب اینجا را کلیک نمایید.
نظر شما