اشاره؛
این روزها شاهد فراگیری سؤالات و شبهات اعتقادی در فضای حقیقی و مجازی و شیوع آن در بین جوانان و نوجوانان هستیم و به همین مناسبت گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین ابوالفضل ساجدی، استاد حوزه و پژوهشگر و فعال فضای مجازی در عرصه سؤالات و شبهات دینی داشتیم که تقدیم شما خواهد شد.
* ضمن تقدیر از حضور در رسانه رسمی حوزه، در ابتدا منشأ و عامل مهم ایجاد شبهات در بین نوجوانان و جوانان را توضیح دهید؟
بسم الله الرحمن الرحیم - انسان ها به دلیل وجود نعمت عقل و اندیشه، به خودی خود کنجکاو و اهل سؤال هستند.
در عین حال دو عامل دیگر نیز به طور ویژه اثرگذار است.
یکی از این عوامل رسیدن به سن بلوغ است.
نوجوان به اقتضای بلوغ و رشد طبیعی با سوالاتی مواجه می شود که در نهاد او حاصل میشود.
خدای متعال به خاطر اینکه انسان نقشه راه آینده و جهان بینی خود را روشن کند، طوری انسان را خلق کرده است که در اوایل بلوغ با یک سری سؤالات کلی در درون خود مواجه می شود؛ از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر ننمایی وطنم.
همه انسان ها در این دوران با این سؤالات مواجه میشوند. اتفاقا فلسفه وجودی دین هم این است که این سؤالات اساسی را پاسخ دهد.
اگر این سؤالات به درستی و در سن مناسب پاسخ داده شود، خیلی از سؤالات و شبهات بعدی پیش نمیآید، اما اگر ناقص یا غلط پاسخ داده شود، در این صورت مشکلاتی ذهنی و عملی را به دنبال خواهد داشت.
عامل دوم تفاوتها و ویژگی های فردی و اجتماعی است. وضعیت شخصی و ذاتی فرد، همراه با وضعیت محیطی او اعم از خانواده، دانشگاه و محل کار و ...او را با سوالاتی مواجه می کند.
ذهن و دل و رفتار انسان با یکدیگر تعامل درونی دارند و با محیط بیرونی هم تعامل دارند. در اثر این تاثیر و تاثرها پرسش های مختلفی در ذهن انسان به وجود می آید، بنابراین مجموعه این عوامل در نوع پرسشها اثرگذار هستند.
پس علاوه بر اقتضای سن بلوغ، ویژگی های شخصی و محیطی فرد منشأ اصلی پرسشها هستند.
* بستر ایجاد شبهات، بیشتر معاندین (از طرف دشمنان) است یا در اثر سستی و تزلزل در پایبندی به اعتقادات (عوامل داخلی) می باشد؟
در حال حاضر ما در موقعیت جنگ نرم هستیم و لذا از جمله عوامل موثر در نوع پرسشها عوامل خارجی است. دشمنان اسلام و ایران، بیشتر بر روی جنگ نرم متمرکز شدهاند تا جنگ سخت و نیمه سخت.
جنگ نرم همان جنگ فکر و عقیده است.
امروزه خود غربیها نیز به تلاشهای خود در مسیر جنگ نرم با اسلام و ایران اذعان دارند، به خاطر اینکه اسلام منافع و زیاده خواهی های آنها را به خطر انداخته است.
دشمنان اسلام به خاطر اینکه منابع نفتی، گازی و ثروتهای مادی و انسانی کشورهای اسلامی مسلط باشند، مانع رشد کشورهای اسلامی میشوند و تلاش میکنند که جریانات فکری، سیاسی و فرهنگی جوامع اسلامی را مدیریت کنند؛ لذا آنها با به کارگیری عوامل بیرونی و داخلی در این مسیر حرکت میکنند.
پس ما در دوران جنگ نرم هستیم و لذا عوامل بیرونی نیز نقش موثری در تولید و تکثیر شبهات دارد. در این راستا دشمنان با انواع حمایتها از عوامل داخلی خود در مسیر تحریف حقایق دینی و اجتماعی گام بر می دارند.
بعد از انقلاب، شاهد بودیم که دشمنان خارجی شروع به مطالعات اسلامشناسی کردند تا بتوانند راههای مقابله با جریان تشیع و اسلام را عملیاتی کنند و لذا تحقیقات شیعهشناسی و اسلامشناسی در جاهای مختلف مثل عراق و افغانستان توسط دشمنان آغاز شد.
از جمله نتایجی که در این تحقیقات بدست آوردند، این بود که چند عامل در تقویت جبهه مقاومت اثرگذار است که یکی ایده یا دکترین شهادت، عاشورا و پیوند جامعه با امام حسین علیه السلام است. ارتش حسینی هر چقدر هم کم باشند، از مرگ و کمبود افراد نمیترسند، بلکه به خاطر اهداف الهی راضی به رضایت الهی هستند.
اندیشه دیگر، دکترین مهدویت و پیوند با امام زمان عج وانتظار ظهور اوست که امید به آینده را به دنبال دارد.
عامل سوم، امامت و استمرار آن توسط رهبری و ولایت فقیه در کنار عامل مرجعیت دینی است.
دشمنان معتقدند که اگر این سه عامل را خدشهدار کنیم، میتوانیم این جبهه را متزلزل کرده و بر شیعیان غلبه کنیم. دشمنان ما مراکزی دارند که شبانهروز تولید شبهه میکنند؛ مثلا مجاهدینخلق افرادی را جذب میکنند و پول میدهند تا تولید شبهه کنند و با این کار بتوانند امنیت جامعه را متزلزل کنند.
پس معلوم میشود که ایده تولید شبهات از خارج کشور، توهم نیست. بخشی ازکلیپهایی که در فضای مجازی و ماهواره منتشر میشود، بر روی باورهای دینی متمرکز شده است.
اقتضای زمانشناسی این است که ببینیم دشمن چه کار میکند. البته منشأ شبهات فقط دشمن نیست، ولی یکی از عوامل مهم است.
گاهی میبینیم که یک بازاری یا جوانی که مطالعات علمی هم ندارد، سؤالات و شبهاتی را درباره قرآن و ...مطرح میکند که تعجبآور است. بخشی از از این سؤالات از بیرون مدیریت میشوند.
در روایات هم داریم که یکی از ویژگیهای دوران آخرالزمان گسترش شبهات، ابهامات و تردیدهای فکری و دینی است. دراین دوران ابر تیره فکری جامعه را فرا میگیرد و خیلی از عقاید مورد تردید قرار میگیرد و در نتیجه آنها مردم از دین فاصله می گیرند.
امروه بالعیان میبینیم که انواع شبهات نسبت به دین، حجاب، نماز، عاشورا و سایر باورهای دینی مورد هجوم قرار گرفته است و عقاید بسیاری را متزلزل کرده است.
جالب است که به اذعان اندیشمندان غربی یکی از ویژگیهای دوران پستمدرن شکگرایی است.
اگر بخواهیم مراحلِ تاریخی غرب را مرور کنیم بعد از قرون وسطی، دوران رنساس، سپس دوران مدرنیسم و بعد دوران پسامدرن است. دوران مدرنیسم حدود قرن ۱۹ و تا اواسط قرن ۲۰ است، و بعد از آن را دوران پسامدرن میگویند.
در هر دو دوران اخیر، غرب به صورت جدی با دین مقابله داشته است. در دوره پست مدرن یک شک گرایی گسترده در اندیشهها حاکم شد.
این ویژگی غرب به جهان اسلام هم سرایت کرده است، چون افراد زیادی فارغ التحصیل آنجا بودند. یک دلیل عمده ارج نهادن به غرب این بوده که در چند صد سال اخیر مغرب زمین با تکنولوژی و پیشرفتهایشان بر دنیا مسلط شدهاند و همه به چشم الگو به غرب نگاه میکنند. با این نگاه، اندیشههای فلسفی و دینی غرب را هم تایید و حتی تقلید میکنند. بدین طریق این اندیشهها به کشورهای اسلامی منتقل شده است.
در مجموع باید گفت که بخشی از شبهات ریشه در زمانشناسی دارد. شبهاتی که به دلایل فرهنگی و سلطه صنعتی، تکنولوژی و امپراطوری رسانهای غرب، به شرق سرایت کرده است.
* به نظر شما غرب در مسئله انحراف عقاید اسلام ناب محمدی (ص) و ایجاد شبهات اعتقادی پیروز میدان است یا اینکه به اهداف مد نظر خود نرسیده است؟
غرب نیز به چالش درونی دچار شده است. اتفاقی که در غرب در انتقال از مدرنیسم به پست مدرن، افتاده است، به خاطر مشکلات نظری و عملی است که منشأ نقدها علیه تفکرات مدرنیسم شده است.
دکترین لیبرال دموکراسی نیز با به بنبستهایی مواجه شده است. مردم در این جوامع احساس کردهاند که این مکتب نمیتواند نیازهای جوامع غربی را برآورده کند، بلکه بیشتر به دنبال حفظ امپراطوری خود و سلطه بر مستضعفان است.
شرایط فعلی به تدریج موجب بیداری عدهای شده و دروغهای امپراطوری رسانهای غرب در بخش های زیادی در حال افشا شدن است.
غرب به رغم تلاشهای گسترده علیه دین و به طور خاص علیه اسلام چندان موفق نبوده و تا حد زیادی ناکام بوده است؛ لذا به رغم استمرار اسلام هراسی در امپراطوری رسانه ای غرب در طول دهها سال گذشته، شاهد رشد اسلامگرایی در غرب هستیم و بلکه تشنگی عجیبی نسبت به فهم ابعاد اسلام بهویژه مذهب شیعه حاصل شده است.
یک علت آن مربوط به فضای مجازی و شبکههای مجازی بوده است. این شبکهها اگر چه به اسلام ضربه می زنند، ولی فضا و میدانی بوده است که مسلمانها هم در آن فعالیت داشتند و حرفهای اسلام را انتقال دادهاند.
مسئله غزه نیز در بیداری جهان اسلام نسبت به تشیع و بیداری غرب نسبت به اسلام و شکست امپراطوری رسانه غرب در اسلامهراسی بسیار اثرگذار بوده است. بنابراین در مجموع باید گفت که یک روند روبه رشدی را در بیداری جهان احساس میکنیم.
البته ناگفته نماند که ما در جنگ رسانهای ضعیف و مغلوب هستیم و دشمن از ما بسیار قویتر عمل میکند. این جای بسی تأسف است و جا دارد حوزههای علمیه و دانشگاهها گامی جدید بردارند.
* بهترین روش برای پاسخگویی به شبهات چیست؟
چنانچه اشاره شد که منشأ بخشی از شبهات، اقتضائات طبیعی انسان و بلوغ فردی و بخشی هم تفاوتهای شخصی و محیطی است. میتوان روشهای مشترکی ارایه داد اما به دلیل تفاوتها نمیتوان به آنها اکتفا کرد و لذا تبلیغ چهره به چهره و شناسایی خود فرد بسیار مهم است.
برخورد چهره به چهره و شناسایی ویژگی های فرد، زمانبر است؛ یعنی اگر بخواهیم شبهات جوانی را برطرف کنیم نباید توقع داشته باشیم که در برخورد با یک جلسه بتوانیم او را متحول کنیم، بلکه رابطه ما باید مداوم و مستمر باشد.
سخنرانی های عمومی خوب است، ولی باید مقدمه ارتباطات خصوصی و چهره به چهره، برای مشاورهها و گفتگوهای اختصاصی باشد. ارتباط اولیه با سخنرانیهای عمومی شروع میشود،
نکته دیگر، ضرورت توجه به روشهای تبلیغ غیرمستقیم است. در روش مستقیم یک نفر با هدف پاسخ به شبهه سخنرانی یا گفتگو میکند و مطالبی را ارائه میدهد؛ این روش یکی از سادهترین و شاید کم اثرترین روشهاست.
روش غیرمستقیم این است که به تدریج از طرق مختلف و از زوایای متعدد، چه به صورت حقیقی و چه مجازی بهطور غیرمستقیم به مخاطب پاسخ داده شود؛ مثلاً در مدرسه معلم دینی بهطور مستقیم مبلغ دین است، اما اگر دانش اموز یک نکته دینی را از معلم ریاضی یا زیست بشنوید برایش بیشتر جذاب و اثرگذار خواهد بود.
سایر معلمین با مثالهایی که برای روشن کردن بحث خود می زنند، می توانند جایگاه خدا و معصومین را در ذهن و ضمیر دانش اموزان افزایش دهند. تبلیغ غیر مستقیم مورد غفلت است.
مسیحیان هم در تبلیغ چهره به چهره به صورت گروههای مختلف امدادی و تعلیمی و سلامت وارد میشوند و حتی به عنوان گروههای پزشکی و درمانی و ساختمان سازی و تعلیم و تربیت به مناطق محروم میروند و تبلیغ میکنند.
نتیجه میگیریم که تبلیغات غیرمستقیم بسیار موثر است؛ تبلیغ مستقیم به مخاطب در موضع دفاعی سرعت میدهد؛ چون در گفتگوی مستقیم طرف مقابل به نوعی احساس خجالت و بعضا احساس حقارت میکند، شما میخواهید به نحوی او را مجاب کنید و نقطه ضعف یا آسیبی را در او برطرف کنید، همین مسئله مانع پذیرش او میشود و موضع دفاعی میگیرد.
او بیش از اینکه روی محتوای سخن شما برای پذیرش فکر کند، به فکر دفاع از خود و پاسخ به شماست، اما در روش غیر مستقیم شخص بیشتر روی مطالب فکر میکند.
بنابراین در پاسخ به شبهات نباید تنها به یک روش قدیمی، خیلی ساده و مستقیم اکتفا کنیم. روشهایی که الان در دنیا برای مدیریت و تغییر باورها وجود دارد، بسیار پیچیدهتر و متنوعتر است.
یکی از روشهای مهم دیگر در تبلیغ دین و پاسخ به شبهات، پاسخهای عملی است؛ «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ»، یعنی بدون پاسخ زبانی، عمل شما ارزش های اسلامی را به دیگران نشان میدهد، مثلاً تواضع عملی که یک استاد نسبت به شاگرد دارد، چه بسا در جذب و مجاب کردن شاگرد بیشتر از سخنانش اثرگذار است.
در داستانی از مرحوم علامه جعفری نقل شده است، ایشان که آن همه در پاسخ به سوالات قدرت علمی داشتند، میگوید یک بار در پاسخ به سؤال یک شاگرد و همراهش، در مسیری که بعد از کلاس می رفتم روی زمین یا پله ها نشستم و با حوصله به سؤال او جواب دادم. حدود ۲۰ سال بعد، همان شاگرد مرا دید و گفت پاسخهایی که آن زمان به من دادی الان یادم نیست، اما همان که چند دقیقه روی زمین کنار من نشستی را هرگز یادم نمی رود و من به خاطر همین بسیار شیفته اخلاق شما شدم.
نوع رفتار همراه با پاسخ به سؤال بسیار اثرگذار است و میتواند یک الگوی مطلوب در ذهن مخاطب ایجاد کند و او را به دین راغب کند.
پس در کنار پاسخهای نظری، تبلیغ عملی هم بسیار مهم است، مخصوصا والدین و معلمان که با مخاطب حشر و نشر دارند، بیش از آنکه با زبان جذب به دین کنند، باید پایبندی عملی خود به ارزشهای اسلامی را به مخاطب نشان دهند.
* چگونه میتوان بنیان اعتقادی جوانان در زمینه باید و نباید های الهی را قوی کرد؟
تربیت اعتقادی باید به تدریج و از دوران کودکی آغاز شود. انسان همانطور که اعضا و جوارحش رشد میکند، فکر او هم به تدریج رشد کرده و متحول میشود. تربیت این بخش را میتوان تربیت اعتقادی نام نهاد، یعنی اینکه باورهایمان چطور ساخته و تثبیت میشوند.
اگر خانواده از همان آغاز زندگی برای تربیت فرزندان خود مقدمات لازم را فراهم کنند، خیلی از شبهاتی که جوانان و نوجوانان در سالهای بعد با آنها مواجه میشوند، برایشان قابل حل خواهد شد؛ اسم این مرحله را ما پیوند بین تربیت اعتقادی یا تربیت معنوی (سلامت معنوی) نامگذاری کردهایم.
یک بخش اعظم از این تربیت معنوی در مکاتب غربی مطرح شده است، حقیر با همکاری تعدادی دیگر در این مورد یک کتابی را تحت عنوان (سلامت معنوی کودکان با نگرش اسلامی) نوشتهایم. در این کتاب بیان شده که باید مقدمات سلامت معنوی فرزندان باید از طفولیت اغاز شود.
اگر این گامها طی شود، باورهای دینی کودکان به درستی پرورش مییابد و خود به خود برخی از شبهات برای آنها اصلا پیش نمیآید. شروع مقدمات سلامت معنوی، حتی مربوط به قبل از دوران کودکی است. یک ازدواج سالم همراه با محیط سالم خانوادگی بسترساز رشد معنوی انسان در سالهای بعد از طفولیت میشود.
(علاقه مندان این موضوع میتوانند در کانال ایتای حقیر به ادرس زیر[1] این بسته سلامت معنوی را جستجو کنند. علاوه بر این بسته، فایل پی دی اف کتاب سلامت معنوی نیز از کانال قابل دریافت است.
باید باورهای اعتقادی و الهی را از اوایل زندگی در وجود بچهها راسخ کنیم و چنان نباشد که فقط باورهای مادی دنیوی در آنها راسخ شود. فرزندان ما لازم است که در امور اعتقادی متقاعد شوند نه اینکه فقط تقلیدی و بی چون و چرا بپذیرند.
همانگونه که لذت بوی خوش و منظره زیبا را حس میکنیم، باید فرزندان ما به تدریج زیبایی آموزه های اسلام و شیرینی اخلاق اسلامی در خانواده را بچشند و حس کنند.
راهکارهای تقویت سلامت معنوی در دوران کودکی را در کتاب فوق دنبال کنید.
ریشهیابی شبهات در مخاطب برای تربیت اعتقادی بسیار مهم است. لذا در این مسیر علاوه بر تمرکز تربیتی بر ذهن مخاطب، دل و رفتار آنها هم باید مورد توجه قرار گیرد.
تربیت اعتقادی به دنبال اصلاح و مدیریت باورهاست که با احساسات و رفتارهای مخاطب پیوند عمیق دارد، زیرا شبهات فقط ریشه ذهنی ندارند.
گاهی شبهات در گرایشات قلبی و گاهی در رفتار فرد ریشه دارند. اگر یک جوان، انتقادی را علیه کشور خود یا دین مطرح میکند، شاید منشأ آن علایق درونی یا رفتار و عادات اوست.
همه انسان ها دوست دارند که آزادی مطلق داشته باشند و لذا میخواهند در برابر هر محدودیتی مقاومت کنند. در امور مادی همه پذیرفتهاند که یک سری محدودیتها برای رسیدن به اهداف مادی، ضروری است، مثلا اگر کسی در آینده بخواهد موفق شود و پول و زندگی مناسبی داشته باشد، باید مشغول درس و تلاش شود و مهارتهای لازم را کسب کند.
همه مردم این موارد را پذیرفتهاند. این فردی که فقط روز جمعه دیروقت از خواب بلند میشود و بیشتر از روزهای هفته استراحت میکند، دوست دارد در کل هفته اینطور باشد، اما در طول هفته بهخاطر رسیدن به اهداف دنیوی، استراحت خود را کم میکند و آزادی روز جمعه را از خود میگیرد.
والدین میدانند که اگر بخواهند فرزندشان آینده شغلی مناسبی داشته باشد، باید صبح زود حتما به مدرسه برود و به بهترین نحو تکالیف را انجام دهد و حتی مدرسه و معلم و کتاب مناسب آموزشی داشته باشد تا به نتیجه مادی آینده برسد.
همه این برنامه ها در جهت رسیدن به اهداف دنیوی، مانع آزادی مطلق انسان است. همه برای رسیدن به اهداف مادی این محدویتها را رعایت می کنند، ولی برای رسیدن به سعادت اخروی و معنوی ضرورت محدودیتها را درک نمیکنند و چون متوجه نیستند عمل نمیکنند.
با توجه به مقدمه فوق باید گفت یکی از روشهای مهم در تبلیغ دین، پیوند دادن دین به زندگی است؛ باید رابطه دین با دنیا بیان شود و برای جوانان حل شود، در این صورت حتما به دین اشتیاق پیدا میکنند.
در حال حاضر جامعه ما در تربیت دینی دارای آسیبهای بسیار زیادی است؛ در همین رابطه حقیر کتابی با عنوان «دینگریزی چرا، دینگرایی چه سان» تألیف کردهام که توضیحات آن در کانال ایتای بنده موجود است و مخاطبان عزیز میتوانند مراجعه کنند.
در این کتاب بیش از ۱۲۰ مانع پذیرش دین در جوانان و راههای درمان آنها بیان شده که ما به آنها مبتلا هستیم.
این عوامل را باید شناخت و آسیبهای آن را درمان کرد. پس باید برای جذب نسل نو روشهای تبلیغ خود را بازنگری و اصلاح کنیم، آسیبهای آن را کشف و درمان کنیم تا شاهد ثمرات شیرین آن باشیم.
* بهترین روش برای پاسخگویی به شبهات چیست و به نظر شما مسیر و روش تبلیغ اعتقادات در شبکه های اجتماعی داخلی و خارجی چگونه باید باشد؟
اولاً در این دوران به دلیل گستردگی ابزار فضای مجازی و هوش مصنوعی در کشورهای مختلف و تاثیر آن بر کودک و نوجوان و جوان و بزرگسال، حتما باید از این ابزار استفاده کرد و نباید به فضای حقیقی تبلیغ بسنده کرد.
ثانیاً فعالیت در شبکه های مجازی نباید محدود به شبکه های داخلی مثل ایتا شود، چون غالب این شبکهها خودی و مذهبی هستند، بلکه حضور در تلگرام و اینستاگرام و ... نیز ضروی است.
غالباً انسانها با هر اندیشهای که باشند،وقتی منطق صحیح را بشنوند و متقاعد شوند، وقتی با زبان عقل و فطرت با آنها گفت و گو شود، میپذیرند. اگر مغالطات دیدگاههای رقیب کشف شود، طرفداران آن تغییر مسیر می دهند. تشنگان حقیقت فراوانند و در همه جا هستند، اما نیازمند یافتن آب زلالند.
لذا لازم است که افراد مبلغ و کاردان به شبکه های مختلف خارجی ورود کنند و در اینجاها حضور جدی پیدا کنند.
متأسفانه در فضای تبلیغی دین در کشور و حتی در جهان اسلام، افردی که توانایی فکری و ایدههای جذاب دارند، خیلی قدرت مانور و فعالیتهای جذاب در فضای مجازی و ساخت کلیپهای مناسب را ندارند.
در نقطه مقابل، افرادی که متخصص فضای مجازی هستند، از لحاظ بنیان اعتقادی و روشهای تبلیغ ضعیف هستند؛ باید یک همکاری نزدیک بین این دو قشر اتفاق بیفتد تا بتوان در فضای مجازی حضور فعال و اثرگذاری داشت.
در حال حاضر ما مواد خام زیادی در موضوعات اعتقادی داریم، اما این مواد متناسب با فضای مجازی تولید و عرضه نشده است. اتصال این دو حلقه میتواند انعکاس ثمرات دینی را تا کف جامعه نمایان کند.
نکته دیگر این است که ما در این زمینه از شیوههای مختلفی و متنوعی باید استفاده کنیم. اعم از پادکست، عکس نوشته، فیلمها، بیان و متون کوتاه، هوش مصنوعی، و روشهای مستقیم و غیرمستقیم. تحقق این اهداف در گرو یک مدیریت قوی و همکاری بین گروهای مختلف متخصص تبلیغی است.
متأسفانه مثلا اگر برای ایام محرم یک مطالعهای انجام دهیم، میبینیم که غالب جوانان و نوجوانان تا قبل از مراسم سینهزنی و مداحی حتی تا قبل از صرف شام همه با موبایل در فضای مجازی مشغول هستند.
لحظه آخر برای شام یا کمی مداحی وارد جلسه می شوند. البته اینها هم بی اثر نیست، اما بسیار کماثر و حاکی از ضعف شدید در برگزاری این مراسم است. اگر نسل حاضر با همین روند در چند سال دیگر حرکت کند، باز هم شاهد کاهش بیشتر نسل جوان و نوجوان در مراسم خواهیم بود.
البته حضور در راهپیمایی اربعین تاثیر خوبی گذاشته است، اما مراسمات داخلی ما در جذب جوانان و نوجوانان کم اثر بودهاند. جوانان و نوجوانان در صورتی میتوانند تربیت فکری فرهنگی لازم را پیدا کنند که طرحهای موفق و موثری در زمینه تربیت اعتقادی و اجتماعی داشته باشیم.
متأسفانه آمار و حضور میدانی نشان میدهد که در غالب مساجد و مراسم مذهبی، نسل جوان حضور کمتری دارند. درصد کمی از مساجد دارای نیروهای جوان کاردان و کاربلد هستند و در فضای مجازی هم بسیار ضعیف هستیم.
یک راهکار دیگر برای پاسخ به شبهات نسل نو در راستای جذب به دین این است که گروههای کوچک مجازی مختلف با مدیریت واحد تشکیل دهیم، مثلاً گروه خانواده، گروه محل کار، گروه ورزشی، گروه محله و مسجدی.
از طریق این گروهها، محتوا و کلیپهای موثر و متناسب با شبهات اعتقادی ارسال شود تا جوانان در گروه دیگر پاسخ خود را بیابد و به صورت غیر مستقیم تغذیه فکری شوند. پس از تربیت دینی مخاطبین در گروههای کوچک و تغذیه صحیح فکری، به تدریج میتوان آنها را وارد میدانهای بزرگ و سخت کرد.
* نقش حوزه و روحانیت در تعلیم اعتقادات و شیوه درست و کلان پاسخگویی به شبهات دینی در فضای مجازی و فضای حقیقی چگونه باید باشد؟
در بین آسیبهای ۱۲۰ گانه و درمانهایی که در کتاب (دین گریزی چرا) بیان شده، بخش عمدهای از آن شامل حوزه و روحانیت است. آسیبهای تبلیغی موجود در این نهاد انواع گوناگونی دارد، برخی ناظر به محتوا، برخی در روش، برخی در مخاطب شناسی و برخی در ویژگیهای شخصی مبلغ ریشه دارد.
متأسفانه هنوز در بخش زیادی از حوزه علمیه به روشهای سنتی اکتفا میشود؛ البته منبر حتما لازم است، اما در چیستی محتوا و روش منبرداری باید ایدههای جدیدی ارائه دهیم. چرا منبرهای اختصاصی برای گروههای مختلف سنی متفاوت نداشته باشیم؟ چرا به منبر اکتفا کنیم؟
مساجد یک پایگاه مهم فرهنگی و دینی است که باید در ایام مختلف با محتوای مناسب حفظ و به روز شود تا به اهدافمان برسیم. البته بعد از انقلاب در زمینه روشهای تبلیغی، تحولات خوبی رخ داده است، هر چند با حد مطلوب فاصله زیادی داریم.
* چگونه می توان تبدیل به یک طلبه موفق در زمینه تبلیغ اسلام و قوی کردن بنیان اعتقادی جوانان شد؟
در پاسخگویی به شبهات برای تبدیل شدن به طلبه موفق یک گام اساسی، کسب توانایی لازم برای کشف ریشه شبهات است که به لحاظ ویژگیهای فردی، محیطی و فرهنگی متفاوت است. نمیتوانیم به همه سؤالات پاسخ واحد بدهیم و همه افراد را مساوی تلقی کنیم.
ریشه شبهات در برخی از افراد، فقط فکری است؛ برخی، سوالات بنیادی و معرفتشناختی دارند، ممکن است در یک محیط دانشگاهی یا رشته خاص فلسفی حضور داشته باشند که منشأ این پرسشها شده باشد.
گاهی به خاطر حشر و نشر با دوستانی که با کتابهای خاصی سروکار دارند به این سوالات رسیدهاند. مثلاً اگر دوست شما کتابهای امثال صادق هدایت را مطالعه کرده باشد سؤالات ویژهای در ذهنش ایجاد شده که چه بسا زندگی دیگر برای او معنی نداشته باشد.
یک بار جوانی در مورد برادرش که دانشجو بود برای مشاوره نزد حقیر آمده بود و میگفت برادرم در دانشگاه حالش خیلی به هم خورده و به بیمارستان روانی منتقل شده است؛ ما احساس کردیم در آن فضا حالش بدتر میشود و دنبال راهحل هستیم. ما که پیگیری کردیم، معلوم شد برادر وی مشکل اقتصادی و کمبود دریافت محبت از سوی خانواده و ... نداشت و فقط مشکل فکری داشت.
عامل اصلی به همریختگی روانی او، فردی بود که دانشجوی رشته فلسفه غرب بود و کتابهای صادق هدایت را مطالعه کرده و یک بار هم خودکشی ناموفق داشت. این جوان هم بخاطر دوستش به پوچی و بی معنایی زندگی رسیده بود. خلاصه معلوم شد ریشه مشکلات روانی او فقط چند پرسش بود که به گمانش قابل پاسخ نبودند. بعد از اینکه پاسخش را دریافت کرد به تدریج متحول شد.
گاهی ابهامات فکری یک جوان را در عرصهای خاص، از دین گریزان می کند. مثلا مورد دیگری که یک مادر بود و به ما مراجعه کرده بودند؛ در مورد دخترش که دانشجو بود شکایت میکرد که دختر من اصلا نماز نمیخواند؛ حتی طوری که منزوی شده و اصلا درس هم نمیخواند و غذا هم درست نمی خورد. در بررسیها مشخص شد که ریشه مشکل او شبهاتی ناظر به مساله زن در اسلام بود که فکر میکرد اسلام، زنستیز است.
گاهی برخی افراد به خاطر بحرانهای عاطفی از دین فاصله میگیرند، مثل فرزندان طلاق که تحت فشار روحی و روانی هستند و به تدریج از دین متنفر می شوند. در یک مورد حقیر با بچه باهوشی مواجه شدم که فرزند طلاق بود و در تعارض روانی بین خانواده خود بود.
او می گفت من با بقیه فرق دارم. همه چیز من دوتاست حتی خدای من. می گفت من دو تا خدا دارم. واقعا دو خدایی شده بود.
فرزند طلاق دیگری که از نماز فاصله گرفت و به سیگار و چاقوکشی روی آورده بود و علتش هم بحران روحی ناشی از خانواده بود. در چنین مواردی اول به این بچه محبت کنید و نیاز عاطفی او را برطرف کنید.
گاهی یک حادثه سختی انسان را دچار بدبینی و شبهه نسبت به خدا و دین میکند، مثلا جوانی که در اثر تصادف یا سختیهای مادی و روانی در زندگی همه چیز را انکار میکند؛ ریشه این شبهات، وجود همان مشکلات و بحرانهاست و یقینا با حل کردن آن مشکلات و بحران ها یا توجیه مناسب شرایط زندگیاش، سؤال و شبهه او حل میشود.
در برخی از موارد افراد به خاطر افتادن در دام گناه و عدم خروج از آن، از دین میگریزند تا گناه خود را توجیه میکنند. انسانهای گنهکار به دلیل علاقه به خطای خود، به دنبال یافتن راه توجیه هستند. در روانشناسی از مکانیزمهای دفاعی سخن گفت اند که بخشی از ان ناظر به این موضوع است.
بخشی از این مکانیزمها برای ایجاد آرامش یا خروج از تعارض است، زیرا اگر انسان خطاکار، خطای خود را توجیه نکند، دچار تضاد درونی و تنش بین خواست غریزه و وجدان میشود و دست به توجیه میزند تا بتوانند وجدان خود را آرام کنند.
پس گاهی گرایش ها و علایق افراد و گاهی رفتارها و سلایق موجب فاصله از دین و ایجاد شبهات میشود،؛ یعنی علاقه به گناه یا عادت رفتاری به گناه.
مثلا کسی که بدحجاب است و به آن عادت کرده، اگر نتواند خود را متقاعد کند چه بسا از دین گریزان می شود، چون با عادت رفتاری او مقابله می کند.
خیلی از جوانان ما دین را مجموعه ای از محدویتها، نبایدها و منعها می دانند و نسبت به دلایل این دستورات، متقاعد نشده اند. نمی دانند که این محدودیت ها چه برکاتی میتواند برای او داشته باشد، لذا از دین فاصله میگیرند.
امروزه در امور سلامت جسمی و پزشکی که همه انسانها ضرورت آن را احساس میکنند و میپذیرند و حاضرند داروی تلخ برای درمان مصرف کنند، باز هم توصیه میشود که بیمار را متقاعد کنید. یعنی قبل از جراحی یا درمان پیچیده به بیمار بگویید مشکل او چیست و چرا باید این سختی را تحمل کند. وقتی در سلامت جسمی چنین توصیهای می شود، ضروت متقاعدسازی نسبت به سلامت اخلاقی و دینی روشنتر می شود.
بخشی از شبهات مربوط به نظام اسلامی است. جمع زیادی در داخل و خارج از کشور تلاش میکنند تا اسلام و به دنبال آن نظام را ناکارآمد جلوه دهند. در حالیکه اولا نظام و اسلام را نباید مساوی تلقی کرد. کشور ما به دنبال اسلام است، اما مدعی نیست که هیچ نقصی ندارد و به جایگاه مطلوب رسیده است.
بعلاوه باید از سیاه نمایی داخلی و بزرگنمایی غرب پرهیز شود. عدهای از مردم و رسانهها گمان میکنند که همه مسئولین ما بر خلاف غربیها، دزد و فاسد هستند. این افراد قائلند که همه پیشرفت های اجتماعی و فرهنگی مربوط به جوامع غربی است و ما جزء بدبخترین کشورها هستیم.
در حالی که این طرف را سیاه سیاه و طرف مقابل را سفید سفید میبینند. در پاسخ به این افراد نیز باید بدون تعصب نقاط قوت و ضعف دو طرف را بیان کرد و کارکردهای اسلام را آشکار کرد.
دشمنان با پمپاژ انواع دروغها سعی در القای ناامیدی دارند. در همین قضایای اغتشاشات زن زندگی ازادی در فاصله حدود دو ماه بیش از ۴۰ هزار دروغ در رسانهها برای اغوای مخاطبین منتشر کردند، طوری که بسیاری از مردم همین دروغ ها را قبول کردند. آنان فضایی ایجاد کردند که مردم اعتمادشان به دروغهای بیرونی بسیار بیش از رسانه های داخلی بود.
طبیعتا در اثر پذیرش این دروغ ها، سوالات و شبهات متعددی در ذهن مردم ایجاد میشود که حتی برخی از آنها زمان زیادی برای حل میطلبد.
شما می توانید یک خانواده کوچک چند نفره را با با چند دورغ و تهمت به هم بریزید، حالا شما ببینید که اگر ۴۰ هزار دروغ در مدت دو ماه پمپاژ شود، چه نتایجی به دنبال دارد. در این موارد افشاگریهای صادقانه ضروری است. باید ببینیم چرا مردم به رسانه دروغگوی خارجی دل می بندند و می پذیرند، اما از رسانه داخلی نمی پذیرند.
اینها ناشی از ضعفهای صدا و سیما و مدیریت فضای مجازی است.
پس یک سری از سؤالات و شبهات جوانان به بحث ولایت فقیه، مردمسالاری و کارامدی نظام اسلامی برمیگردد. البته عملکرد مسئولین هم در نوع نگاه به دین بسیار اثرگذار است؛ یقینا مسئول دغدغهمند، کاردان، صادق و دلسوز سبب جذب به دین می شود و مسئول ناشایست اثر معکوس دارد.
اگر بخواهیم پاسخگوی خوبی برای شبهات باشیم، باید به ریشه های متعدد سؤالات توجه داشته باشیم و تحلیل موردی کنیم و برای هر کدام پاسخ متناسب با روشهای متنوع را فراهم کنیم و در این راه از انواع تخصصها بهره بگیریم.
والسلام علیکم و رحمه الله - والحمدلله رب العالمین.
فیلم کامل گفتوگوی حوزهنیوز با حجتالاسلام والمسلمین ساجدی
گفت و گو از: حسین پاشائی
نظر شما