یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۶
خاطرات شهدا | شما دوست نداری من برم بهشت؟

حوزه/ آرمان نشست روی زمین و خودش را انداخت روی پاهای او. خواست آن‌ها را ببوسد، اما مادر اجازه نداد و پایش را کشید. آرمان خواهش کرد و گفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادره. شما دوست نداری من برم بهشت؟

به گزارش خبرگزاری حوزه، ششم آبان ماه، سالروز شهادت طلبه شهید آرمان علی وردی است که در این مطلب به یکی از خاطرات این شهید والامقام اشاره خواهیم کرد:

تقویم را نگاه کرد رفت توی فکر. یکی یکی گزینه‌ها را کنار گذاشت تا رسید به انگشتر عقیق سرخ.

پول‌هایش را جمع کرد و بالاخره انگشتر را خرید.

روز تولد حضرت فاطمه (س) که رسید، پیش مادرش رفت و گفت: چشمات رو ببند.

مادر که چشم‌هایش را بست، آرمان دستش را گرفت و شروع به بوسیدن کرد.

مادر دستی روی سرش کشید و گفت: نکن عزیزم.

آرمان سرش را بلند کرد انگشتر را گذاشت توی دست مادر و گفت «مبارکه».

چشم‌های مادر پر از خوشحالی بود و داشت از تماشای پسرش لذت می‌برد.

باز هم آرمان نشست روی زمین و خودش را انداخت روی پاهای او.

خواست آن‌ها را ببوسد، اما مادر اجازه نداد و پایش را کشید.

آرمان خواهش کرد و گفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادره. شما دوست نداری من برم بهشت؟

منبع: کتاب آرمان عزیز

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha