پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
قیصر امین پور

قیصر امین پور به‌عنوان شاعر اندیشه‌ها، شعر و کلام خود را در خدمت مضامین مهم فرهنگی و اجتماعی و نیز بیان افکار و ایده‌های آرمانی و عرفانی قرار داده تا آنجا که درون مایه شعر او در عین جذابیت‌های فرمی، آمیخته با حماسه و عرفان و مالامال از حس انسان‌دوستی، ایمان، آرمان‌گرایی و ظلم‌ستیزی است، در عین حال که به واقع گرایی و عقلانیت نیز وفادار است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، هشتم آبان ماه سال ۸۶ شعر و ادبیات ایران یکی از بهترین و با استعدادترین شاعران فرهیخته خود را در این دنیای فانی از دست داد تا نام و یاد و به‌خصوص اشعارش برای همیشه در پهنه‌ی وسیع و درخشانِ فرهنگ و ادب ایران اسلامی ماندگار شود.

او که برگزیده اولین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش آیینی بود، یک سال پس از عروج از "سیاره رنج"، به‌عنوان چهره ماندگار مورد تجلیل قرار گرفت؛ شخصیتی که البته میانه‌ی چندان خوبی هم با همایش‌ها و تجلیل‌ها و حتی مصاحبه با رسانه‌ها نداشت و اینک شعر او بهترین معرف اندیشه و آرایش در روزگار ما به‌شمار می‌رود.

اشعاری که ضرب المثل شدند

نه‌تنها دوستان نزدیک و ادیبش بلکه بسیاری از کارشناسان فرهنگی و هنری و ادبی بر این نکته اتفاق‌نظر دارند که قیصر شاعری بود که زبان و اندیشه‌اش همچون چشمه و رود، روان و شفاف بود و هر چند که در ۴۸ سالگی از دنیا رفت، اما تأثیر شگرفی بر دوستداران ادبیات به‌ویژه در نسل جوان جامعه گذاشت و مؤید این مدعا نیز ضرب‌المثل‌شدن شعرهای قیصر است.... "ناگهان چقدر زود دیر می‌شود"، "از رفتنت دهان همه باز"، "بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما"، "این روزها که می‌گذرد شادم"، "از خاک ما در باد بوی تو می‌آید"

کما اینکه به تعبیر عبدالجبار کاکایی، شاعر و پژوهشگر ادبی، قیصر با تسلط و تواناییش و حتی شکل صحبت کردن ادیبانه‌اش، آدم راغافلگیر می‌کرد: "کلام معمولی قیصر جمله آرایی داشت و عبارت‌هایی را خلق کرد که برای ما مثل می‌شد. آقای امین‌پور بدون هنر حرف نمی‌زد. صنعت‌های ادبی مثل جناس و.. به‌طور معمول در کلامش بود. او از جمله معدود شاعرانی بود که از صناعات ادبی با علم در شعر استفاده می‌کرد بقیه ذوقی شعر می‌گفتند و گاهی هم از صناعات استفاده می‌کردند اما در شعر و نثر قیصر مراعات نظیر، جناس، مجاز، استعاره و... طوفانی از آرایه‌های ادبی را می‌دیدیم. "

شاعری ماندگار در عرصه فرهنگ ملی

به تعبیر مصطفی رحماندوست، شعر قیصر زیبا، دارای آرایه‌های ادبی و نوآوری بود که این نکته را می‌توان در شعر بسیاری از شاعران دیگر یافت اما آنچه به این شاعر بها می‌داد در این بود که در شعر او تفکر وجود داشت.

این شاعر معاصر همچنین با بیان اینکه شعر امین‌پور یک پیوند ناگسستنی با ریشه‌های دینی و مفاهیم ادبی دارد، اظهار داشت: او یک شاعر، دوست، استاد دانشگاه و صاحب‌نظر فرهنگی برجسته بود که تمام ویژگی‌های مثبت را داشت و به چهره‌ای ماندگار در عرصه فرهنگ ملی تبدیل شد.

آرمان‌گرا و واقع‌بین

تنوع در موضوع و محتوا از شاخصه‌های مهم شعر امین‌پور به‌شمار می‌رود. او در شعر خود به موضوعات مختلفی همچون مسائل اجتماعی، تقابل سنّت و تجدد، تضاد میان باورها و تصورات آدمی با واقعیات موجود، آزادی، آرمان‌گرایی و انتظار توجه خاصی داشته است.

قیصر در عین حال به‌عنوان شاعر اندیشه‌ها، شعر و کلام خود را در خدمت مضامین مهم فرهنگی و اجتماعی و نیز بیان افکار و ایده‌های آرمانی و عرفانی قرار داده تا آنجا که درون مایه شعر او در عین جذابیت‌های فرمی، آمیخته با حماسه و عرفان و مالامال از حس انسان‌دوستی، ایمان، آرمان‌گرایی و ظلم‌ستیزی است در عین حال که به واقع گرایی و عقلانیت نیز وفادار است.

منادی جهاد و استقامت در مسیر مبارزه

بی هیچ تردیدی باید امین‌پور را در زمره شاعران تأثیرگذار انقلاب اسلامی قرار داد؛ طیفی از شاعران که به‌دلیل تأثیرپذیری از فضای انقلاب در اشعار خود به مقوله جهاد و تداوم راه مبارزه برای کسب پیروزی و دعوت به ستیز و مقاومت در راه آزادی و اقامه کلمه حق تأکید ویژه‌ای دارند.

قیصر در مجموعه‌های نخستین اشعار خود تحت‌تأثیر فضای انقلاب که ریشه در مبارزه با جهل و غفلت و البته دعوت روشنگرانه مردم به بیداری دارد، رویکرد ممتاز و تحسین برانگیزی به جهاد و مبارزه در

مسیر حفظ آرمان‌های اسلامی و انقلابی دارد، تا بدان‌جا که در مجموعه "در کوچه آفتاب" که

مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی سروده شده، فصلی را به جهاد اختصاص می‌دهد و با بیانی حماسی از لزوم مبارزه و جهاد در مواجهه با دشمن سخن می‌گوید:

ای خصم مرا سر، سرِ جنگ است هنوز

در ترکش اگر نمانده باشد تیری

در چله خشم من خدنگ است هنوز

زنهار، مرا ناخن و چنگ است هنوز

از جمله موضوعاتی که در شعر دفاع مقدس قیصر مشهود است، تشویق و تهییج رزمندگان و برانگیختن روح حماسی در آنان است؛ از این رو در جای جای اشعار خود به ستایش و تکریم آنها می‌پردازد، ضمن آنکه در همین راستا از قصه‌ها و تمثیل‌های مذهبی و به‌خصوص از حماسه کربلا بهره می‌برد.

همچنین اشاره به قصه انبیای الهی دارد، چنان که در شعر "باد بی‌قراری"، به داستان حضرت یوسف (ع) اشاره می‌کند و آن را با سرنوشت رزمندگان دفاع مقدس گره می‌زند؛

این بوی غربت است / که می‌آید / بوی برادران غریبم / شاید / بوی غریب پیرهنی

پاره / در باد / نه! / این بوی زخم گرگ نباید باشد / من بوی بی پناهی را / از دور می‌شناسم/ بوی پر کبود کبوتر را / در چاه...» (آینه‌های ناگهان: )

تجلی حمایت از مظلومیت فلسطین در شعر قیصر

همدردی و همصدایی با نهضت‌های آزادی‌خواه جهان به‌خصوص مظلومان فلسطینی از دیگر مضامین اشعار اجتماعی قیصر محسوب‌می‌شود و این نشان‌می‌دهد که در جهان اندیشه شعر امین‌پور، مرزهای جغرافیایی محدودکننده نیست.

طنین بانگ قرآنی کجا شد؟

مسلمانان قدس آواره گشتند

خروش و آتش افشانی کجا شد؟

مسلمانان، مسلمانی کجا شد؟!

شعر انتظار و موعود منجی

پس از سپری شدن جنگ تحمیلی، شهر آرمانی قیصر اغلب در قالب "شعر انتظار" تجلی پیدا می‌کند، چه آنکه او بیش از هر چیز شیفته و چشم‌انتظار جهان موعود است و بر این اساس در عالم خیال به ترسیم مختصات جامعه آرمانی‌اش می‌پردازد.

"روز ناگزیر"، آرزوی آرمانشهری است که به‌دست منجی تحقّق خواهد یافت؛ شعری که از مرحله دلالت صرف موضوعی به مرحله چند معنایی متمایل می‌شود. شاعر در این شعر، جهانِ پس از ظهور را به تصویر می‌کشد؛

... روزی که روز تازه پرواز / روزی که نامه‌ها همه باز است / روزی که دست خواهش، کوتاه / روزی که التماس گناه است / روز وفور لبخند / لبخند بی مضایقه چشم‌ها / آن روز بی چشمداشت بودن لبخند قانون مهربانی است...» (آینه‌های ناگهان:)

در اشعار آیینی قیصر مسأله انتظار موعود، اهمیت بسزایی دارد. نگاه شاعر به موعود، نگاهی عاشقانه و رمانتیک است. او در شعر "روز ناگزیر"، از برداشت های شخصی خود در توصیف مسأله انتظار بهره می‌گیرد؛ مجموعه‌ای از ساخت های زبانی مشابه که استقلال ابیات را به‌همراه دارد:

این روزها که می‌گذرد، هر روز/ احساس می‌کنم که کسی در باد / فریاد می‌زند/ آن روز ناگزیر که می‌آید/ آن روز/ پرواز دست‌های صمیمی/ در جستجوی دوست/ آغاز می‌شود/ این روزها که می گذرد، هر روز/ در انتظار آمدنت هستم... (آینه‌های ناگهان)

به زعم قیصر، دردها و رنج‌ها تنها به ‌امید ظهور منجی و رسیدن به جامعه‌ای انسانی و عدالتمحور امکان‌پذیر است؛

... عمری است/ لبخندهای لاغر خود را/ در دل ذخیره می‌کنم/ باشد برای روز مبادا!/وقتی تو نیستی / نه هسته‌ای ما / چونان که بایدند / نه بایدها... / هر روز بی تو / روز مبادا است! (آینه های ناگهان)

نگاه انتقادی به مسائل روز

نگاه نقادانه به مسائل جامعه، بخش مهمی از مضامین اشعار اجتماعی قیصر را تشکیل می‌دهد. او به‌خصوص در سال‌های پس از دفاع مقدس نسبت به بی تفاوتی برخی از افراد، همچنین سوءاستفاده افراد ریاکار از شرایط حاکم بر اجتماع و ثروت‌اندوزی برخی سیاستمداران موضع منتقدانه و صریح می‌گیرد و اندوه خود را در قالب شعر بیان می‌دارد.

قیصر در شعر "استحاله"، ریا و تزویر برخی از سیاسیون و مسئولان را مورد توجه قرار داده و چنین می‌سراید؛

در سال صرفه‌جویی لبخند / پروانه‌های رنگ‌پریده / روی لبان ما / پرپر زدند / اما / در روزهای ریخت و پاش لبخند / قصابکان پروار / و کاسبان رسمی پروانه‌دار / لبخندهای یخزده خویش را / بر پیشخان خود به تماشا گذاشتند!» (آینه‌های ناگهان)

خودشناسی؛ بیت الغزل اشعار عارفانه قیصر

"خودشناسی" از جمله مهمترین مضامین اشعار عرفانی قیصر به‌شمار می‌رود. البته بحث بازگشت به خویشتن مسأله ای است که به‌صورت دقیق و جدی در آثار متفکران، شاعران و اندیشمندان مسلمانی چون سید جمال الدین اسد آبادی، اقبال لاهوری و سپس در آثار بزرگانی چون دکتر شریعتی، جلال آل‌احمد و... مطرح است.

قیصر در برخی از اشعارش از واژگانی مانند «من»، «تو»، «خود» و «او» استفاده کرده است؛ مقصود وی از «من» انسان مادی، «تو» بعد خدایی و کمال‌طلب، «خود» انسان جستجوگر و تلاشگر و «او» خدای مطلق است. شاعر «خود» را مرز مشترک میان «من» و «تو» می‌داند که چون آیینه‌ای در برابرش ایستاده و به او یاری می‌رساند که آن دیگری را در وجودش بیابد

این منم در آینه، یا توی برابرم؟

در من این غریبه کیست؟ باورم نمی‌شود

این تویی‌، خودرویی، در پسِ نقاب من

ای ضمیر مشترک، ای خود فراترم!

خوب می‌شناسمت، در خودم که بنگرم

ای مسیح مهربان، زیر نامِ قیصرم...!

(دستور زبان عشق)

از این همه آزادم و زندانی خویشم

بی اعتباری دنیا و پشت‌پا زدن به تعلقات مادی و نفسانی از دیگر مضامین اشعار عرفانی قیصر است. او تحت‌تأثیر آموزه‌های عرفانی معتقد است که همه ما انسان‌ها، بسان مسافران دنیاییم. او با

زبانی نو، اندیشه‌های عرفانی را به تصویر می‌کشد؛ به‌عنوان مثال درباره حدیث "الدنیا سجن المؤمن" می‌گوید؛

عالم همه هرچند که زندان من و توست / از این همه آزادم و زندانی خویشم... (دستور زبان عشق)

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha