حجت الاسلام محمد انصاری فر در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری « حوزه » در کرمانشاه، در خصوص ایجاد تفریحات سالم بخصوص ورزش که در راستای سلامت روح و روان نسل جوان است، اظهار کرد: احداث زمین چمن مصنوعی برای دانش آموزان و ورزشکاران، شهر گودین کنگاور، یکی از آرزوهای این مردم بود.
وی گفت: با حضور نماینده محترم مجلس و فرماندار شهرستان کنگاور و امام جماعت شهر گودین ، شورای محترم شهر گودین ، معاون اداره ورزش و جوانان استان و مدیر اداره ورزش و جوانان شهرستان کنگاور و بزرگان و علاقمندان رشته فوتبال، صبح امروز، شهر گودین افتتاح شد.
امام محله شهر گوین کنگاور ، گفت: زمینه چمن مصنوعی فوتسال به مساحت ۱۲۰۰ متر مکعب، واقع در جاده کمربندی گودین، بالا تر از مدرسه راهنمایی شهدا ، واقع شده است.
زندگینامه « سردار شهید رضا گودینی »
«سفارش من به تمام دوستان و عزیزانم این است که پس از اسلام پیام شهدا که امام را تنها نگذارید و از اطاعت ولی فقیه را فراموش نکنید.»
متولد 1339 در روستای گودین کنگاور، در یک خانواده مذهبی و فقیر به دنیا آمد و تحت تربیت والدینش رشد کرد و بزرگ شد.
فعالیتهای مبارزاتیش را در سالهای قبل از انقلاب شروع و بارهاتوسط ساواک تحت تعقیب بود، به محض پیروزی انقلاب به سپاه پاسداران پیوست و درآزادسازی کامیاران از لوث وجود ضد انقلاب به همراه «گروه سلمان »، به فرماندهی سردار شهیداسلام ابوالحسن یاری، نقش چشمگیری داشت و این مبارزه با ضدانقلاب تا شروع جنگ تحمیلی ادامه و به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل عزیمت نمود و مدتی نیز درکرمانشاه به همراه سردار شهید علی سوری، به آموزش نظامی نیروهای مردمی در مسجد نواب مشغول شد، در اوج تهاجم ارتش بعثی عراق، بعنوان فرمانده عملیات سپاه گیلانغرب، مشغول خدمت و بزرگترین گروه چریکی را همراه سرداران شهید ابراهیم هادی وجواد افراسیابی تشکیل داد، همان کاری راکه شهید چمران درجبهه های جنوب انجام می دادند، درجبهه های میانی توسط گروه چریکی « شهید اندرزگو »، صورت می پذیرفت.
خصوصیات اخلاقی
شهید گودینی از جمله فرماندهانی بود که بر قلبها حکومت می کرد و مانند یک دوست و برادر بر نیروهای تحت امرش فرماندهی می کرد بطوری که نیروهایش را با توجه به سن و سالهای متفاوتی داشتند، « آقا و یا برادر » خطاب می کرد، رفقای نزدیکش را با اسم کوچک و القاب خطاب می کرد و سایرین را با نام فامیلی والقاب صدا می کرد و هیچوقت امر و نهی نظامی نمی کرد و با اشاره نیروهایش با دل و جان ، فرمانش را انجام می دادند او اسوه و استوره اخلاق و ادب بود، فرماندهی شجاع و با تدبیر و دلاوری کم نظیربود.
شهید درخانواده ای به جهان گشود که همه چیز آن برای خدا بود، رشدکرد، درسالهای 56 و 57 شب و روز برای پیروزی انقلاب آرام نداشت، پس از پیروزی انقلاب در باختران (کرمانشاه امروزی) ، همراه با برادر شهید علی سوری (فرمانده اسبق عملیات سپاه باختران) به آموزش نظامی برادران وخواهران پرداختند، پس از سرکوبی اشرارخائن دموکرات به باختران بازگشت و به آموزشگاه پزشکیاری اعزام شد.
پس از چند هفته بودن درآموزشگاه با شروع جنگ تحمیلی، سر از پا نشناخته به سوی گیلانغرب شتافت و اینجا قسمت اعظم فعالیت اعجاب آمیزش بود، بطوریکه آن روزها نام پرافتخار این شهید در سراسرجبهه ها و محورهای گیلانغرب تا قصر و سومار، برای تمامی رزمندگان آشنابود، چراکه رضا خواب را به چشم مزدوران بعثی ازخدا بی خبر حرام کرده بود، بصورتیکه در ماموریتهای گشتی، شناسایی و رزمی، او آسایش و امان را از نیروهای عراقی که در خطوط مقدم بودند سلب کرده بود و در شناسایی های شبانه که شبها بدون خبر می رفت.
شهید رضا، پس از یک سال و نیم فعالیت در گیلانغرب، به فرماندهی عملیات سپاه استان باختران منسوب شد، در این مدت تمام اعمال وحرکات وکلمات وحتی نگاه هایش، نمازخواندن و خدا خدا گفتنش همه و همه بازتاب نور ایمان بود.
آخرین ماموریت رضا ،فرماندهی گردان حنین بودکه در عملیات والفجر، بایستی یکی از نقاط سوق الجیشی درشمال فکه را از لوث وجود دشمن پاک نماید. در سر راه، آنها میادین وسیع مین بود و وقتی به درگیری رسیدند، دشمن با احساس خطر از زمین و نیروهای عراقی و سودانی و اردنی، مستقر در روی تپه استراتژیک « مهرکور »، پا به فرار نهادند و سربازان امام روح الله(ره)، این معجزه قرن و یاور مستضعفین ،با فریادهای الله اکبر بر فراز تپه رفتند.
آتش دور برد سلاح های دشمن یک لحظه قطع نمی شد و بدین دلیل تدارک عملا"ممکن نبود، رضا یک ظرف بیست لیتری آب به صورت سینه خیزحمل می کرد و داخل کانال مواصلاتی سنگرهای تصرف شده که به عمق 80 سانتیمتر وپهنای 80 سانت تعبیه شده بود ،به برادران آب می رسانده، شاید باور نکنید، ولی خداگواه است آب را به هرکدا م که می دادندکه بیاشامد، با وجود عطش شدید امتناع می ورزیدند، آنهامی خواستندکه ابتدا آب به افرادی که جلو ترند برسد ،تعدادی آب ننوشیدند و از شدت عطش جان به جان آفرین سپردند.
سرانجام در ظهر خونین چهارشنبه 24 فروردین سال ۱۳۶۲ رضا گودینی، به لقاءالله پیوست و جسم مطهر رضای شهید، بر روی خاک تفتیده ی جنوب ماند ، تا بعد از 8 سال در زادگاهش دهستان گودین به خاک سپرده شد.
نظر شما