چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۵
تحلیل مباحث فلسفی بیانات مقام معظم رهبری در دیدار بانوان

حوزه/ استاد سطح عالی حوزه به تبیین و تحلیل مباحث فلسفی فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با بانوان پرداخت.

حجت الاسلام والمسلمین علی فرحانی استاد حوزه علمیه قم در گفت‌گو با خبرنگار خبرگزاری حوزه پیرامون بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روز گذشته با جمعی از یانوان فرهیخته کشور، اظهار داشت: معظم‌له به ابعاد نظری و بنیادین تفکر اسلامی در مقابل تفکر غرب در حوزه زن اشاره کردند که این بیانات بسیار عمیق و جدی بود و به نظر من نیاز است که چند نکته از حیث نظری به صورت جدی مورد توجه و بررسی قرار بگیرد.

وی با بیان این که نکته اول که به عنوان ایده مرکزی این مطالب در مواجهه با غرب مورد تأکید قرار گرفته، مسئله نگاه به کل عالَم است، البته باید تأکید کنم منظور از «عالَم»، عالَم ماده است؛ چرا که نگاه غربی، از جمله نگاه ایدئالیسم آلمانی هگل و کانت، اساساً بر تحلیل عالم ماده متمرکز است، افزود: متافیزیک به معنایی که ما به آن اعتقاد داریم، در این نگاه جایگاهی ندارد. کانت با جمله معروف خود بیان می‌کند که گزاره‌های ناظر به حقوق، متافیزیک و اخلاق چیزی جز لفاظی نیستند. هگل نیز دیدگاهی مشابه دارد، به‌ویژه در تحلیل تاریخ و مفاهیمی که قابل اثبات حسی نیستند.

این استاد حوزه ادامه داد: مقام معظم رهبری در این سخنرانی، نکته نخست را به جهان‌شناسی و تحلیل مبنای غربی از جهان مادی اختصاص دادند. ایشان به نظریه هگل به طور برجسته اشاره کردند، اما نکته بسیار مهم این است که در این بخش از بیانات، معظم‌له به بررسی خالص فلسفی نظریه هگل نپرداختند، بلکه تأکید ایشان بر تحلیل امتدادی و نتایج این نگاه فلسفی در حوزه‌های مختلف بود؛ برای نمونه، هگل تحلیل خود از عالم و وجود را بر اساس «تز، آنتی‌تز و سنتز»، بنیان نهاد و تضاد را به‌عنوان مبنای تبیین عالم مطرح کرد. این نگاه فلسفی در ادامه به عرصه‌های اجتماعی و خانوادگی نیز کشیده شد و حتی ازدواج و روابط زن و مرد نیز در چارچوب تضاد تحلیل شدند.

وی خاطرنشان کرد: در مقابل این دیدگاه، مقام معظم رهبری به پاسخ فلسفه اسلامی به چنین نظریه‌هایی از منظر قرآنی اشاره کردند و نگاه اسلامی به عالم هستی را که بر مفهوم زوجیت در قرآن استوار است، به‌عنوان یک پاسخ امتدادی مطرح کردند؛ باید توجه داشت که معظم‌له در اینجا به بررسی نظریه‌های فلسفی اسلامی به صورت خالص نپرداختند، بلکه بر نقش امتدادی این نظریه‌ها در تحلیل هستی تأکید داشتند.

حجت الاسلام والمسلمین فرحانی گفت: نکته‌ای که معظم‌له بارها از حدود سال ۱۳۸۲ تاکنون به‌صورت صریح و حتی پیش از آن به‌صورت تلویحی مطرح کرده‌اند، این است که یکی از اشکالات فلسفه اسلامی باقی‌ماندن آن در ذهن است. البته ایشان توضیح می‌دهند که این به‌خودی‌خود اشکال فلسفه نیست، زیرا فلسفه به‌طور طبیعی یک دستگاه ذهنی است؛ اما مشکل آنجاست که این فلسفه در عمل امتداد پیدا نکرده و در حل مسائل اجتماعی و عملی به کار گرفته نشده است و معظم‌له تأکید دارند که فلسفه اسلامی باید بتواند از چارچوب ذهنی فراتر رود و برای حل مشکلات مختلف امتداد پیدا کند.

وی با بیان این که حضرت آقا همواره هنگام ورود به جنبه‌های هستی‌شناسی یا انسان‌شناسی صرفاً اسلامی، نگاهشان را به امتداد آن نظریه معطوف می‌کنند و از رهگذر این امتداد است که به نظریه صحیح اسلامی اشاره دارند، اظهار داشت: در اینجا نیز ایشان از منظر امتداد نظریه اسلامی در تفسیر هستی مادی وارد بحث شده و به مسئله زوجیت پرداخته‌اند و زوجیت را به‌عنوان یکی از اصول تحلیل اسلامی در این زمینه مورد تحقیق و بررسی قرار می‌دهند.

بنیادهای معرفتی مسئله زن

استاد حوزه با اشاره به این مطلب که مقام معظم رهبری در این سخنرانی به بنیادهای معرفتی مسئله زن پرداخته‌اند و بیانات ایشان را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد، ادامه داد: بخش اول؛ بنیادی‌ترین مرحله تحلیل، یعنی نگاه ما به هستی و جهان است که در این بخش، مقام معظم رهبری به‌صورت مستقیم تحلیل غربی و اسلامی از هستی را مورد بررسی قرار می‌دهند. نگاه غربی به جهان منحصر به جهان مادی است و بنیاد تحلیلی آن بر همین مبنا شکل گرفته است. این نگاه، به‌ویژه در نظریه هگل، به‌صورت تز، آنتی‌تز و سنتز تبیین شده و در امتداد آن، این تحلیل به حوزه‌هایی نظیر زن، خانواده و اجتماع کشیده شده است. در نقطه مقابل، تحلیل هستی‌شناسی اسلامی، نگاهی فراتر از جهان مادی دارد و جهان ماده را بر اساس مبنای علیت تحلیل می‌کند.

وی افزود: حضرت آقا در اینجا، برخلاف توضیح بنیاد نظری غربی‌ها از طریق نظام تز، آنتی‌تز و سنتز، به بنیاد تحلیلی اسلامی اشاره مستقیم نمی‌کنند. بلکه امتداد نگاه اسلامی را به‌عنوان روش تبیینی مطرح می‌کنند. ایشان باور دارند که فلسفه اسلامی باید به شکلی امتدادی و کاربردی به مسائل فرهنگی و اجتماعی نگاه کند. به بیان دیگر، همان‌طور که نظام تز و آنتی‌تز و سنتز در نگاه غربی به تضاد منجر شده و از طریق آن تضاد، فلسفه تاریخ و مسئله زن را توضیح می‌دهند، امتداد نگاه اسلامی به تکامل، از طریق هماهنگی و مکمل بودن می‌رسد.

مدل ارائه‌شده از زن در فرهنگ غرب

حجت الاسلام والمسلمین فرحانی به بخش دوم بیانات رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و گفت: در این بخش مقام معظم رهبری به زن غربی و مدل ارائه‌شده از زن در فرهنگ غرب می‌پردازند و در این بخش، ایشان تحلیل خود را بر مهم‌ترین جنبه‌های این مدل متمرکز می‌کنند و نقدهای جدی به زن در مدل غربی وارد می‌سازند.

تحلیل زن در مدل اسلامی

وی خاطرنشان کرد: در بخش سوم، ایشان به تحلیل زن در مدل اسلامی می‌پردازند. در اینجا، ضمن بررسی ویژگی‌های زن در نگاه اسلامی، بر تفاوت‌های بنیادین آن با مدل غربی تأکید دارند.

این استاد حوزه با بیان این که این سخنرانی رهبر معظم انقلاب بسیار عمیق است و ابعاد گسترده‌ای دارد و واقعاً شایسته است که برای بررسی کامل این دیدگاه و تحلیل امتدادی آن، در چند جلسه مفصل به ابعاد مختلف آن پرداخته شود، گفت: با این حال، در این فرصت کوتاه، به‌طور اجمالی به هر سه بخش اشاره کردم تا چارچوب کلی بحث مشخص شود.

وی بیان داشت: در بخش اول که مربوط به نگاه به هستی است، باید به بنیاد معرفت‌شناسی غرب بپردازیم. در این زمینه، نقطه عطفی وجود دارد که با ظهور «هیوم» و اشکالات جدی او به نظریات معرفت‌شناسانه آغاز شد. هیوم با نقدهای خود به کاخ تفکر عقلانی غرب ضربه جدی وارد کرد و اساس نقطه ثبات برای ارزش واقع‌نمایی ادراک را از میان برد. یکی از اشکالات معروف هیوم، نقد او به برهان نظم بود. این نقد سبب شد که تنها برهان جدی اثبات خدا در آن زمان، که برهان نظم بود و بعد از رنسانس اهمیت یافته بود، از دست اندیشه غربی برود.

حجت الاسلام والمسلمین فرحانی افزود: با این تحول، غرب دچار خلأ در ارائه برهان اثبات خدا شد. در مقابل این وضعیت، دو تلاش جدی برای یافتن نقطه ثباتی برای ادراک شکل گرفت: یکی از سوی هگل و دیگری از سوی کانت. مقام معظم رهبری در سخنرانی خود به این دو تلاش اشاره کردند و بیان داشتند که هر دوی این اندیشمندان یک وجه مشترک داشتند.

وی افزود: من قصد ندارم بحث را به‌صورت صرفاً فلسفی دنبال کنم، بلکه می‌خواهم به ریشه این تحول و اثرات آن در نگاه غرب به تاریخ، انسان و زن بپردازم. هر دوی این متفکران برای حل بحران پیش‌آمده در معرفت‌شناسی غرب، دیدگاهی ارائه کردند که در آن یک تغییر بنیادی رخ داد. آن‌ها اذعان داشتند که تا آن زمان، عالم خارجی به‌عنوان اصل و ذهن به‌عنوان فرع تلقی می‌شد. در این رویکرد، تلاش می‌شد که ذهن با عالم خارجی تطبیق پیدا کند، اما این تلاش موفقیت‌آمیز نبود.

استاد حوزه خاطرنشان کرد: هگل و کانت پیشنهاد کردند که این معادله برعکس شود. به‌جای اینکه ذهن بر اساس عالم خارج تعریف شود، ذهن به‌عنوان اصل در نظر گرفته شود و عالم خارجی بر اساس ذهن توضیح داده شود. این تغییر رویکرد، تحول مهمی در معرفت‌شناسی غرب به وجود آورد و بنیان بسیاری از نظریات بعدی در فلسفه، تاریخ و حتی نگاه به زن و خانواده را شکل داد.

وی با بیان این که در اصطلاح فلسفی، به این دیدگاه‌ها «ایدئالیسم آلمانی» گفته می‌شود، ادامه داد: کانت به شکلی خاص این رویکرد را پیگیری کرد، اما نتوانست به نتیجه مطلوب برسد. خود کانت نیز در جمله معروفش اذعان می‌کند: «اولین کسی که مرا از خواب جزم‌گرایی بیدار کرد، هیوم بود». اما هگل مسیر دیگری را پیش گرفت.

حجت الاسلام والمسلمین فرحانی گفت: هگل بر این باور بود که قانونی که در عالَم عین وجود دارد و توسط حکما و فلاسفه تحت عنوان قانون علیت مطرح شده است، نمی‌تواند به‌خوبی عالم خارج را توضیح دهد. او به‌ویژه در مواجهه با مسئله «علت نخستین» و اثبات خدا، قانون علیت را ناکارآمد می‌دانست. هگل معتقد بود که قانون علیت قدرت کافی برای توضیح جهان را ندارد و این نقص، به‌خصوص با اشکالاتی که هیوم بر آن وارد کرده بود، پررنگ‌تر شد.

وی افزود: در نتیجه، هگل پیشنهاد داد که به جای آنکه عالم عین را اصل قرار دهیم، باید ذهن را اصل بدانیم. او ادعا کرد که در ذهن قانونی وجود دارد به نام «مقدمه و نتیجه». هگل با استفاده از این قانون ذهنی، تلاش کرد عالم عین را توضیح دهد. او این رویکرد را در قالب قانون «تز، آنتی‌تز و سنتز»، مطرح کرد. این قانون یک تحلیل فلسفی دقیق دارد که در اینجا آن را مختصر بیان می‌کنیم.

این استاد حوزه خاطرنشان کرد: هگل معتقد بود که در عالم، تز و آنتی‌تز همواره در تقابل و تضاد با یکدیگر هستند و این تقابل، نیروی پیش‌برنده تغییرات و تحولات است. او این نگاه را به عنوان اصل اولی در عالم مطرح کرد و آن را "اصل تضاد" نامید. البته در دیدگاه اسلامی، آنچه هگل تضاد می‌نامد، بیشتر به مفهوم تناقض نزدیک است. اما هگل بر اساس همین اصل تضاد، تفسیر خود از جهان را ارائه داد و با استفاده از این قانون، تلاش کرد عالم عین را توضیح دهد و فلسفه‌اش را بر این مبنا پیش ببرد.

وی با بیان این که وقتی نگاه تضاد وارد تاریخ شد، مارکس ابتدا این نگاه را در فلسفه ماتریالیستی جای داد و سپس از طریق ماتریالیسم تاریخی به تحلیل تاریخ گسترش داد، اظهار داشت: به این ترتیب، تاریخ در اندیشه مارکسیستی مملو از تضادها و انگیزش‌های متقابل شد و این نگاه، موتور محرکه تحولات تاریخی را تضادها دانست. در مقابل این دیدگاه، متفکران برجسته اسلامی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری، به ارائه پاسخی مستدل پرداختند.

حجت الاسلام والمسلمین فرحانی ادامه داد: این اندیشمندان تصریح کردند که حکمای اسلامی نیز به وجود تضاد در عالم ماده اذعان دارند، اما این تضاد در نظام فکری آنان جایگاهی متفاوت و کاملاً عقلانی دارد. به عنوان مثال، صدرالمتألهین شیرازی در عبارتی می‌گوید: «لولا التضاد لما حدوث الحوادث»، یعنی اگر تضاد نبود، پدیده‌های مادی در عالم رخ نمی‌دادند. در جای دیگری نیز بیان می‌کند: «لولا التضاد لما صحّ حدوث الحادثات»، به این معنا که اگر تضاد در عالم ماده نبود، فضل و فیض خداوند ظهور نمی‌یافت.

وی تصریح کرد: اما تفاوت اساسی اینجاست که تضاد در فلسفه اسلامی بر اساس نظام عقلانی، اصل علیت، و استکمال تعریف می‌شود. حکمای اسلامی معتقدند کل عالم ماده در یک حرکت کلی از نقص به سوی کمال قرار دارد. این حرکت، که بر اساس حرکت جوهری توضیح داده می‌شود، یک قافله‌سالار دارد که او "انسان کامل" است. انسان کامل، حرکت عمومی عالم را هدایت می‌کند تا تمامی مخلوقات مادی به اوج و کمال خود دست یابند. به عبارتی، تضاد در فلسفه اسلامی نه به معنای ویرانی و تقابل بی‌پایان، بلکه به معنای تکامل و رشد است.

استاد سطح عالی حوزه افزود: این دیدگاه تفاوتی اساسی با نگاه غربی دارد. در اندیشه غربی، بر اساس نظریه تز و آنتی‌تز، تضاد همواره به یک نگاه منفی نسبت به تاریخ و عالم منجر می‌شود. این نگاه منفی، تاریخ را خالی از خدا، معنویت، آخرت، و متافیزیک تحلیل می‌کند. ثانیاً، این تحلیل تاریخی، یک نگاه ظالمانه را ترویج می‌دهد که در آن، همواره ظالم پیروز است و تاریخ را ظالمان و ستمگران رقم می‌زنند.

وی بیان داشت: در مقابل، نگاه اسلامی با محوریت تکامل و هدایت الهی، تاریخ را حرکتی سازنده و مثبت به سوی کمال می‌داند که تحت نظارت خداوند و انسان کامل، به هدف نهایی خود می‌رسد.

حجت الاسلام والمسلمین فرحانی خاطرنشان کرد: نقطه اوج تحلیل تاریخ در نگاه ماتریالیستی و حس‌گرایانه بر اساس مدل تز، آنتی‌تز و سنتز، در کلمات اگوست کنت فرانسوی و مکتب پوزیتویسم، که نماینده حس‌گرایی افراطی است، به اوج رسید.

وی با بیان این که اگوست کنت، در تحلیل تاریخی خود، تاریخ را به سه مرحله تقسیم می‌کند، افزود: مرحله اول را مرحله اساطیری می‌نامد. او معتقد است که در این مرحله، بشر اعتقاد به خدا و ماوراء‌الطبیعه داشت و هر اتفاقی که در عالم رخ می‌داد، آن را به خداوند نسبت می‌داد. این دوره، از نظر او، دوره طفولیت بشر و تاریخ به شمار می‌آید.

این استاد حوزه ادامه داد: مرحله دوم، دوره فلسفی است. در این مرحله، بشر از قداست خدا فاصله گرفت و وارد دنیای علم شد، اما علمی که هنوز از طریق فلسفه به دنبال درک علت اتفاقات در عالم بود. در این دوره، بشر تلاش کرد با استفاده از نظام علت و معلول، پدیده‌ها و تحولات تاریخی را تفسیر کند. کنت این دوره را دوره‌ای می‌داند که بشر به تدریج از جهل فاصله می‌گیرد و وارد مسیر رشد می‌شود، اما هنوز در سطح فلسفه باقی مانده است.

وی گفت: مرحله سوم، دوره علمی است که پس از رنسانس به وقوع پیوست. کنت معتقد است که در این دوره، بشر دیگر نیازی به خدا، علت‌العلل یا حتی فلسفه ندارد. او می‌گوید بشر در این دوره با استفاده از علوم تجربی و فنی، به بسیاری از سؤالات خود پاسخ داده و این علوم، که به طور مستقیم نفع و ثمره‌ای برای زندگی بشر دارند، جایگزین اعتقادات فلسفی و الهی شده‌اند. کنت این دوره را اوج تاریخ بشری می‌داند، دورانی که در آن خدا و نظریات فلسفی دیگر جایگاهی در ذهن بشر ندارند.

حجت الاسلام والمسلمین فرحانی با بیان اینکه در مقابل این دیدگاه، علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) تحلیل دیگری ارائه می‌دهد. مرحوم شهید مطهری (رضوان الله علیه) نیز در کتاب‌های جامعه و تاریخ و فلسفه تاریخ، نظریه علامه طباطبایی را با جزئیات بیشتری توضیح داده‌اند، بیان داشت: مقام معظم رهبری در سخنرانی‌های متعدد خود به این نظریه اشاره کرده‌اند. از جمله در جلسات الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در سال ۱۳۷۹ در دیدار با علمای حوزه، و در سال ۱۳۹۴ در دیدار با اساتید دانشگاه. ایشان این نظریه را به عنوان یکی از محورهای اصلی در تبیین تحلیل اسلامی از تاریخ مطرح کرده‌اند.

سه دوره تاریخ بشری

وی با اشاره به این که این نظریه بیان می‌کند که تاریخ بشری به سه دوره تقسیم می‌شود، ادامه داد: دوره اول، دوره کودکی تاریخ است؛ دوره‌ای که بشر هنوز در دوران طفولیت خود قرار داشت و عقلانیت به اوج نرسیده بود. در این مرحله، انسان‌ها به معجزات محسوس از پیامبران نیاز داشتند، مانند ید بیضا و عصای حضرت موسی (ع). این دوره، نشان‌دهنده دوران اولیه تفکر بشری است، جایی که ارتباط انسان با ماوراءالطبیعه بیشتر از طریق مشاهده معجزات برقرار می‌شد.

استاد سطح عالی حوزه اظهار داشت: دوره دوم، دوره علم‌گرایی است که از بعثت پیامبر اکرم (ص) آغاز شد. در این مرحله، بشر گرایش بیشتری به علم و تفکر عقلانی پیدا کرد. بزرگ‌ترین معجزه رسول اکرم (ص)، قرآن کریم بود که در اولین آیات نازل شده خود به اقرأ باسم ربک الذی خلق و علم بالقلم اشاره کرد و علم و دانش را در مرکز توجه قرار داد.

وی افزود: این علم‌گرایی، به‌ویژه با آموزه‌های اسلام، باعث شد که جزیره‌العرب، که پیش از آن منطقه‌ای متوحش و دور از تمدن بود، به یکی از مهم‌ترین مراکز علمی و تمدنی جهان تبدیل شود. شهید مطهری نقل می‌کند که دو امپراتوری بزرگ زمان، یعنی ایران و روم، هیچ‌گونه علاقه‌ای به تصرف جزیره‌العرب نداشتند. این بی‌علاقگی به دلیل وضعیت متوحش و کم‌اهمیت آن منطقه در آن زمان بود، در حالی که کشورگشایی از اهداف اصلی امپراتوری‌ها بود. اما بعثت پیامبر اکرم (ص) این وضعیت را تغییر داد.

حجت الاسلام والمسلمین فرحانی تصریح کرد: طلوع اسلام و علم‌گرایی اسلامی در مدت کوتاهی توانستند جهان اسلام را به یکی از مهم‌ترین محورها و مراکز علمی دنیا تبدیل کنند. این تغییر، نشانه‌ای از قدرت اسلام در سوق دادن جامعه به سوی عقلانیت و علم بود.

وی ادامه داد: ایشان دوره دوم تاریخ را «دوره جوانی بشر» می‌نامند. در این مرحله، بشر به علم دست یافته و از طفولیت عقلانی خود عبور کرده است، اما عنصر معنویت هنوز به طور جدی و کامل در جامعه بشری ظهور نکرده است. هرچند در گوشه و کنار، نشانه‌هایی از معنویت، دین، تواضع، و عدالت به چشم می‌خورد، اما این‌ها به یک جریان فراگیر تبدیل نشده‌اند.

این استاد حوزه افزود: دوره سوم تاریخ، دوره مهدویت است؛ دوره پختگی عالم. در این مرحله، فردی می‌آید که علم را به کمال می‌رساند و در کنار آن، معنویت و ارزش‌های انسانی را نیز به اوج خود می‌برد. به تعبیر قرآن، تاریخ به مقام «لَیستخلفنّهم فی الأرض» نائل می‌شود؛ یعنی بشر به جایگاه خلافت در زمین و تحقق وعده الهی دست می‌یابد.

وی با بیان این که در اندیشه اسلامی، تاریخ نه یک حرکت نزولی، بلکه یک سیر تکاملی و رشدیافته است که گام به گام به سوی کمال پیش می‌رود، گفت: این نگاه در تضاد با دیدگاه غربی قرار دارد که معتقد است تاریخ از خدا آغاز شد و به نیهیلیسم (پوچ‌گرایی) ختم شد. در اندیشه اسلامی، تاریخ از طفولیت شروع می‌کند و به یک اوج معنوی می‌رسد که هم دنیا و هم آخرت را دربرمی‌گیرد.

حجت الاسلام والمسلمین فرحانی خاطرنشان کرد: بیانات رهبر معظم انقلاب در این بخش، به بنیادهای معرفتی و هستی‌شناسانه غرب، تحلیل‌های هگل و امتداد آن‌ها در تاریخ و مسئله زن و نیز جایگاه اندیشه اسلامی در این موضوع که به قسمتی از آن اشاره شد و ادامه را ان شاءالله در فرصت دیگر خواهیم پرداخت.

انتهای پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha