به گزارش خبرگزاری حوزه، در دنیای آموزههای دینی، هر روز فرصتی برای یادگیری و درک بهتر اصول اخلاقی و رفتاری به دست میآید. یک تجربه شیرین از آموزش نماز به دانشآموزان کلاس چهارم، نشان میدهد که چگونه کوچکترین نکات میتواند منجر به درسهای بزرگ در رفتارهای اجتماعی شود.
طبق برنامه دانش آموزان چهارم ابتدایی را برای آموزش نماز و اقامه نماز ظهر به نمازخانه برده بودم.
قبل از نماز در مورد اهمیت آن و نحوه نماز خواندن صحبت کرده و در لابلای حرف هایم در مورد نحوه نگه داشتن دستهای آقایان و بانوان در هنگام سجده توضیح دادم که: دو کف دست خانمها به هنگام سجده کمی بسته و نزدیک به هم و دست آقایان مقداری بازتر است.
اذان گفت و نماز ظهر را شروع کردیم در سجده رکعت دوم بودیم که ناگهان صدای ضربه محکمی به گوش رسید! اما چون در حال نماز بودیم، نماز را تا آخر خوانده و برنگشتم.
پس از اتمام نماز برگشتم و پرسیدم صدای ضربه از کجا بود.
دیدم یکی از دانش آموزان بغض کرده گفت: آقا علی اکبر موقع نماز به من پس گردنی زد! علی اکبر هم کنار دوستش حالتی مظلومانه به خود گرفته بود.
ابتدا که از او دلیل این کار را میپرسیدم چیزی نگفت ولی کم کم شروع کرد به صحبت که آقا مگه شما نگفتید مردها موقع سجده باید دستاشون بازتر باشه و زنها بسته تر؟
من هم تایید کردم که بله.
این حرف را گفتم. علی اکبر ادامه داد که دوستش هنگام سجده دست هایش را خیلی باز کرده بود و او نتوانسته بود مانند آقایان به سجده برود، برای همین به او گفته بود که دست هایش را جمع کند و او نکرده بود، علی اکبر با پس گردنی فهمانده بود که باید جمع و جورتر باشد.
سپس بعد از توضیح کامل این قضیه علی اکبر و دوستش هم دیگر را بوسیده و از هم عذرخواهی کردند.
منبع: ستاد اقامه نماز - خاطره از ایمان حسینی کیا، معلم پرورشی در شهرستان زاهدان
نظر شما