شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۱
نشست «بعثت؛ آغاز حیات جدید(۱)»/ پاسخ های اجمالی و تفصیلی به ۵ سؤال اساسی درباره بعثت

یکصد و هشتادمین نشست از سلسله نشست‌های مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات (حوزه علمیه) با عنوان «بعثت؛ آغاز حیات جدید»، با حضور چند تن از کارشناسان دینی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، بعثت پیامبر اکبرم (ص) به عنوان یکی از رویدادهای سرنوشت‌ساز بشریت همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. سوالات و شبهات متعددی پیرامون این رویداد که نقطه عطفی در تاریخ ادیان الهی است، مطرح شده است.

در این راستا، یکصد و هشتادمین نشست از سلسله نشست‌های مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات (حوزه علمیه) با عنوان «بعثت؛ آغاز حیات جدید»، با حضور چند تن از کارشناسان دینی برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدصفر جبرئیلی عضو هیأت علمی گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، طی سخنانی در این نشست به پاسخ برخی شبهات پیرامون خاتمیت پیامبر (ص) و جهانی بودن دین اسلام پرداخت.

مشروح سخنان عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را در ادامه بخوانید:

سوال: آیا خاتمیت پیامبر اسلام (ص) به معنای بی‌نیازی بشر از دین است؟

پاسخ اجمالی: قطعا اسلام دین خاتم است، اما خاتمیت به معنای بی نیازی بشر از دین نیست.

پاسخ تفصیلی: بحث خاتمیت بعثت دین از مباحثی است که متفکران اسلامی در صد سال اخیر نگاه‌های دقیق‌تری به آن داشته‌اند. بخشی از این نگاه‌ها معلول طرح شبهات و فضای پیش‌آمده در دهه‌های قبل از انقلاب بود که در باب اندیشه‌های دینی تضارب آرای خوبی در جهان اسلام، ایران و حوزه قم و نجف پیش آمد.

باید قدردان علما و دانشمندان آن دوران و در رأس مرحوم علامه طباطبایی، مرحوم استاد شهید مطهری، رهبر معظم انقلاب و شهید آیت‌الله محمدباقر صدر در نجف باشیم که توانستند تبیین خوبی از بحث خاتمیت و بعثت ارائه بدهند.

ابتدا باید مشخص کرد خاتمیت دین و یا خاتمیت وحی، کدام درست است؟ آیا با خاتمیت پیامبر (ص) دین پایان یافت یا وحی پایان یافت؟ باید مشخص شود. قطعا اسلام دین خاتم است، اما خاتمیت به معنای بی نیازی بشر از دین نیست. نقدی که مرحوم شهید مطهری به مرحوم اقبال داشت این بود که از دیدگاه شهید مطهری خاتمیت به معنای بی‌نیازی انسان از دین نیست، بلکه بنا نیست دین جدیدی بیاید.

پرداختن به فلسفه خاتمیت قبل از پرداختن به خود آن، دغدغه‌ مهم شهید مطهری به عنوان یکی از بهترین کسانی است که در فلسفه خاتمیت کار کرده است.

از روزی که حضرت آدم خلق شده و به این نظام هستی پا گذاشته و تا اکنون و تا زمانی که حیات ادامه دارد، بشر دارای دوره‌هایی بوده است. شهید مطهری و مرحوم صدر دسته‌بندی دارند که می‌گویند حیات بشر چهار دوره دارد. دوران طفولیت بشر که دوران حضرت آدم (ع) دوران کودکی بشر است؛ همانطور که مادر به بچه کلمه به کلمه یاد می‌دهد بشر نیز در دوره حضرت آدم به مثابه یک طفل بود و لذا شریعتی هم نیاز نبوده است. دوران حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) دوران جوانی بشر است و با حس سر و کار دارد. دوره کنونی دوران تشتت و اختلاف است و دوران نجات بشر نیز هنوز فرا نرسیده است. ما اکنون در دوران تشتت و اختلاف هستیم.

بزرگان دیگری همین نگاه را با یک واژه دیگری عنوان کرده‌اند و حیات بشر را به سه دوره جاهلیت، دوره علم و دوره معرفت تقسیم می‌کنند. بر اساس این تقسیم‌بندی ما اکنون در دوره علم هستیم. دوران معرفت نیز دوران ظهور است.

سوال) آیا دین اسلام جوابگوی نیازهای امروز بشر است؟

پاسخ اجمالی: دین اسلام پاسخگوی تمامی نیازهای بشریت در هر زمانی است. پیامبر اسلام (ص) دارای نظامی جامع است که برای زندگی انسان‌ها قانون و راهکار ارائه داده است.

پاسخ تفصیلی: ابتدا مقدمه‌ای عرض شود. شاید این پرسش در ذهن برخی از افراد باشد که چرا باید بشر در دوره‌های قبلی توفیق حضور پیامبران را داشته باشد اما ما نداشته باشیم و اگر حضور پیامبر نعمت است که نعمت است، چرا ما مشمول این نعمت الهی نباشیم.

به این افراد باید گفت ما از این فیض محروم نیستیم. مرحوم مطهری تشبیه بسیار زیبایی دارد و می‌گوید بچه کلاس اولی عموما کتاب‌های خود را نگه نمی‌دارد اما یک دانشجو بخصوص کتب اصلی و منبع خود را تا پایان عمر نگه‌داری می‌کند.

بشریت در زمان پیامبر اسلام (ص) به مرحله‌ای رسید که توانست کتاب را بگیرد و نگه دارد. لذا اینکه خداوند می‌فرماید «و انا له لحافظون» حتما بنا نیست از راه اعجاز باشد. بلکه این ظرفیت در بشر ایجاد شد که بتواند کتاب الهی را بگیرد و حفظ بکند.

خداوند در مورد پیامبر اسلام (ص) تعبیر به أَوْحَیْنا إِلَیْکَ: «وحی بر تو فرستادیم» می کند، اما درباره سایر انبیاء تعبیر به «توصیه» شده است، شاید این تفاوت تعبیر برای اهمیت اسلام نسبت به سایر ادیان آسمانی است، لذا تفاوت پیامبر اسلام با پیامبران دیگر این است که از او وحی است و از دیگران توصیه، پس بین آنچه که به پیامبر نازل شد و پیامبران پیشین تفاوت است و آن اینکه پیامبر قانون و نظام دارد و چون پیامبر نظام دارد و این نظام جامعیت دارد لذا الی یوم القیامه است و بشریت همواره می‌تواند از این قانون تبصره‌ها و مواد فرعی را نسبت به زمان خودش استخراج کند.

البته پیامبر اسلام (ص) غیر از قانون راهکار هم ارائه داد و فرمود «انّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ: کِتابَ اللِّهِ وَ عِترَتی اَهلَ بَیتی ما اِن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلّوا اَبَدًا...»، ائمه معصومین (ع) نیز برای دوران پس از خود مسیر را روشن کردند که فقیهان به معنای عام به استنباط احکام الهی بپردازند. لذا دین اسلام به بشر نظام داد و حفظ این نظام نیز تضمین شد و این تضمین صرفا از راه اعجاز نیست بلکه زمینه‌هایش فراهم شد و بشر با مراجعه به این نظام و با استفاده از فرایند آن می‌تواند در قرن ۲۱ و تا زمان ظهور حضرت (عج) نیازهای خود را تامین بکند. پس نیامدن پیامبر بعد از حضرت محمد (ص) به منزله بی‌توجهی خداوند به بشر امروز و یا فرداها نیست.

سوال) آیا بعثت پیامبر اسلام (ص) محدود به زمان و مکان خودش بوده و می‌توان گفت ایشان برای زمان و مکان مشخصی مبعوث شدند؟

پاسخ اجمالی: بعثت پیامبر اسلام (ص) محدود به زمان و مکان خاصی نیست بلکه تا قیامت ادامه دارد. قرآن و روایات تاکید می‌کنند که اسلام دین جهانی است و برای همه انسان‌ها قابل استفاده است. بشر امروز و فردا در هر جایی از دنیا می‌تواند بر اساس فرآیند مشخصی نیازهای خود را برگرفته از وحی و شریعت الهی استخراج کند.

پاسخ تفصیلی: بعثت پیامبر اسلام (ص) عام است. ما بشارت انبیای پیشین را داریم به اینکه بعد از من پیامبر دیگری می‌آید. همه انبیای گذشته به پیامبر بعدی خود بشارت داده بودند ولی پیامبر اسلام (ص) بشارتی به این نداده‌اند که بعد از ایشان پیامبر و دین جدیدی می‌آید. در حالی که سنت الهی بر بشارت هر پیامبر به پیامبر بعدی بوده است.

از سوی دیگر ما آیات متعددی همچون «نذیرا للعالمین» و امثال آن و همچنین روایاتی داریم که پیامبر (ص) فرموده‌اند «انا و الساعة کهاتین»، این روایت هم قرابت را می‌رساند و هم اینکه بعد از ایشان دوران قیامت است. بنابراین بعثت پیامبر اسلام (ص) بعثت آخری و جهانی است. اصولا چرا پیامبر (ص) به شاهان مناطق اصلی آن زمان نامه می‌نوشت در حالی که هم به درایت و هم به روایت می‌دانست که ممکن است به این نامه‌ها ترتیب اثر داده نشود؟ پاسخ این است که نگارش این نامه‌ها نشان می‌دهد که دین پیامبر اسلام (ص) صرفا محدود به مدینه و عربستان نیست و یک دعوت جهان شمول است.

سوال: جایگاه پیامبر اسلام (ص) نسبت به انبیای دیگر الهی چیست؟ آیا ایشان برتری خاصی دارند؟

پاسخ اجمالی: پیامبر اسلام (ص) به عنوان رسولی که آخرین و برترین دین را ارائه کرد، در مقایسه با انبیای دیگر الهی قطعا از جایگاه بالاتری برخوردار است.

پاسخ تفصیلی: در گلشن راز آمده است که پیامبر (ص) فرموده من به مثابه خشتی هستم که با آن خشت بنا کامل می‌شود و دیگر خلأیی ندارد. پیامبر اسلام (ص) برتر از انبیای پیشین است، بر انبیای پیشین از سوی خداوند وصینا و بر پیامبر اوحینا بوده است. به تعبیر شهید رضا پاکنژاد در کتاب «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر»، شرافت پیامبر دلیل نمی‌خواهد، چرا که انبیای پیشین مدرسه راه انداختند و ایشان دانشگاه راه انداخت.

پیامبر اسلام (ص) را خدا نگه داشت که انبیای پیشین قدم به قدم زمینه را برای آمدن او فراهم کنند. اینکه پیامبر اسلام (ص) در زمانی آمده که خدای متعال آخرین پیام را نگه داشته بود که به ایشان بدهد، خود این نکته شرافت و برتری پیامبر اسلام (ص) را به سایر انبیای الهی می‌رساند.

پیامبر اسلام (ص) از مقام عبودیت در درجه آخری که ممکن بوده، برخوردار بوده است. خیلی هم به ارائه آیات و روایات نیاز نیست. هم درجه درک، هم فهم، هم معرفت و هم توان تلقی، حفظ و ارائه‌ی پیامبر اسلام (ص) از همه انبیا بیشتر است. وقتی پیام سنگین و جامع و در عین حال قابل ارائه به همه است، نشان می‌دهد که صاحب پیام نیز نسبت به گذشتگان کمالات بیشتری دارد.

سوال: نقش بعثت پیامبر اسلام (ص) در تکمیل ادیان الهی دیگر چه بوده است؟ آیا می‌توان گفت آموزه‌های اسلام نقص‌های احتمالی ادیان گذشته را رفع می‌کند؟

پاسخ اجمالی: بعثت پیامبر اسلام (ص) به عنوان آخرین پیامبر الهی، نقص‌ها و تحریف‌های بشری ادیان پیشین را آشکار کرده و دینی کامل و جامع ارائه کرده است.

پاسخ تفصیلی: اقبال لاهوری هرچند در دین‌شناسی نقایصی دارد اما هم شهید مطهری و هم رهبر انقلاب اسلامی برای او جایگاه قائل هستند. اقبال در دیوان خود خطاب به غرب می‌گوید اگر شما امروز بانگ توحیدی دارید این مدیون آن گِلی است که در مکه ما بود. باید پرسید که چرا مسیحی‌ها به این اعتراف رسیدند که تثلیث قابل دفاع عقلی نیست؟ به جرأت می‌توان گفت اگر آیات قرآن و روایات اسلامی نبود، مسیحیت کلیسا به این اعتراف نمی‌رسید. بله قطعا عقل بشریت رشد کرده، اما رشد عقل بشر معلول و مدیون آن خدمتی است که انبیا و بویژه پیامبر اسلام (ص) به بشریت نموده است که اگر نبود، مسیحیت در همان تثلیث می‌ماند و شاید بدتر هم می‌شد.

بنابراین قرآن فرموده است که دین اسلام نسبت به ادیان الهی و حتی ادیان بشری مهیمن است. به عبارت دیگر همه از نعمت خورشید متنعم هستند ولو افراد به آن توجهی نداشته باشند.

ما امروز باید به فلسفه مسایل بپردازیم. باید از بیان مسئله به تنهایی بگذریم و البته خوشبختانه گذشته‌ایم. اندیشمندان ما در زمان خودشان زحمت کشیده‌اند. ابتدا باید تفسیر ما از بعثت معلوم شود تا بتوانیم بر اساس آن خاتمیت را به درستی تبیین کنیم.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha