مرکز خبر حوزه، متن کامل سخنان معظمله جهت بهرهوری مردم و جامعه در روزهای پایانی سال89 را تقدیم میدارد باشد که با عمل به نصیحتهای پدرانه این عالم ربانی سال جدید را با دوری از گناه و معصیت آغاز کنیم.
بسمالله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
*عوامل سقوط انسان
چند عامل، انسان را به ورطۀ سقوط میکشاند و دنیا و آخرت او را تباه و سیاه میکند. عامل اوّل، نفس امّاره است که از آن به بعد حیوانی وجود انسان تعبير ميشود. در اين خصوص در جلسۀ گذشته صحبت شد.
عامل دوّم، گناه است. از نظر قرآن کريم، گناه دنیا و آخرت انسان را نابود میکند؛ زندگی دنياي او را با غم، غصه، دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی توأم مينمايد و در آخرت، وي را جهنّمي ميکند.
جهنّم، ساخته و پرداختۀ اعمال انسان
پروردگار عالم، جهنّم ندارد، بلکه اعمال آدمي جهنّم را میسازد. لذا وقتی جهنّمیها به جهنم میروند، خداوند یا ملائکه میگویند: «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ»[1 ْآْ]، يعني عذابهايي نظير گزندگي مار و عقرب و غل و زنجیرهای آتشین که در جهنّم است، خود انسان تهیه کرده و از پيش فرستاده است. لذا گناه، حتي اگر به نسبت کوچک باشد، از اين نظر که زندگی انسان را تباه ميکند و او را جهنّمي ميکند، خیلی بزرگ است و بايد از آن اجتناب شود.
برخي از آثار گناه.
*زندگی توأم با گناه یعنی زندگی منهای خدا
بنابر تعبير قرآن کريم، زندگی توأم با گناه، يعني زندگی منهای خدا، وحشتناک و تاریک است. قرآن براي تبيين اين موضوع از تشبیه معقول به محسوس استفاده کرده و دريا را مثال قرار داده است. دریا، ذاتاً تاریک و وحشتناک است، اگر طوفانی باشد، وحشت روی وحشت و تاریکی روی تاریکی است، اگر ابر محیط بر دریا باشد و ببارد، تاریکی سوم و وحشت سوم پديد ميآيد. قرآن شريف، زندگی منهای خدا و توأم با گناه را چنين ميداند.
أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور.[2]
تشبيه ديگري که قرآن کريم در اين باره دارد، ساختن عمارت در لب درّۀ سيل زده است. اگر زندگی منهای خدا
شد، ولو در آن زندگی پول، ریاست و رفاه باشد، بنا بر تعبير قرآن کريم، نظیر ساختمان لب درۀ سیل زده است که با یک طوفان به اعماق دره فرو میريزد.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّم و الله
یا یهدی القوم الظالمین[3]
آيا كسى كه بنياد [كار] خود را بر پايه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است يا كسى كه بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پىريزى كرده و با آن در آتش دوزخ فرو مىافتد؟ و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمىكند.
خداوند متعال، ظالم را هدايت نميکند. این هدایت، هدایت عنائیه است. يعني دست عنايت خداوند روی سر ظالم نیست. کسي که گناه ميکند، به خودش و جامعه ظلم مينمايد و دست عنایت خداوند روی سر ظالم نیست. لذا انسان گناهکار هرچه براي رسيدن به يک زندگي آرام و با نشاط، تلاش کند، موفق نخواهد شدو عاقبت او جهنّم خواهد بود. زيرا تلاش او بي ريشه است، مثل کسي که ساختمان خود را بدون ريشه و پي ريزي لازم، لب درّه بسازد.
*تقوا، یعنی اجتناب از گناه
تقوا يعني: اهمیت به واجبات مخصوصاً نماز، به ويژه در مسجد و به جماعت، اهمیّت به مستحبّات به اندازۀ مقدور، به خصوص خدمت به خلق خدا، انس با قرآن، انس با منبر و محراب، و مهمتر اينکه تقوا يعني اجتناب از گناه، و اگر گناهي آمد، فوراً جبران، توبه و عذرخواهی از خداوند متعال.
برخي از آثار تقوا
قرآن کريم و روايات اهل بيت«عليهم السلام»، تأکيد فراواني بر تقوا دارند. قرآن در موارد متعدّدي زنگ خطر میزند و ميفرمايد: سعادت دنیا و آخرت در گرو تقوا است. اجتناب از گناه و رعايت تقوا، موجب ميشود دست عنايت خداوند روي سر انسان قرار گيرد و در بن بست ها به فرياد او برسد. بنابراين حسن عاقبت، زندگي توأم با نشاط و آرامش و منهای غم و غصه و نگراني، تأمین آتیۀ اولاد و دوري آنان از انحراف فکري و عقيدتي، در سايۀ تقوا روزي انسان ميشود.
*ایمان روبنا و تقوا زیربنا است
امنيّت دل در اثر رعايت تقوا نصيب انسان ميشود. امنیت دو قسم است؛ یکی امنیت ظاهری که نعمت بزرگي است و لازم است همه از آن برخوردار باشند. اما مهمتر، امنیت دل است و وقتي حاصل ميشود که انسان به یک زندگی منهای غم و غصه و نگرانی از آینده و عاري از دلهره و اضطراب خاطر، دست يابد. قرآن میفرماید: شرط برخورداري از امنيّت دل اين است که ايمان و تقوا داشته باشي. ايمان روبنا و تقوا زيربنا است و لازم است هر دو باشد.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون[4]
یعنی ایمان تو آلوده به گناه نباشد و مؤمن واقعی باشی. مؤمن زیربنایی از نظر قرآن یعنی شیعه، اما شیعهای که گناه
در زندگیاش نباشد. بعد همین آیه میفرماید و تأکید میکند که: «أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْن»: اگر ايمان همراه با تقوا داشته باشي، امنیت دل پیدا میکنی. یک زندگی خوش و خرم و بانشاط و یک زندگی همراه با عاقبت به خیری و یک زندگی منهای اختلاف در خانه و بالاخره یک زندگی که در آن، «چه کنم چه کنم»، نباشد. سپس میفرماید: «وَ هُمْ مُهْتَدُون»، يعني اگر چنین شد، دست عنایت خداوند روی سر شما و زندگی شما و بچههای شماست.
*پرهیز از گناه راه رسیدن به امنيّت دل
رسيدن به امنيّت دل، راهي جز رعايت تقوا و پرهيز از گناه ندارد. تلاش و کوشش و به کارگيري عقل و درايت، خوب است و حتماً باید داشته باشیم، اما آنچه مهم است، عنایت خداوند تبارک و تعالي است. کسي که صرفاً متکي به عقل و درايت خود باشد و لطف و عنايت پروردگار را ناديده بگيرد، ناگهان متوجه ميشود که درايت او نتيجۀ عکس داده و اشتباهات بزرگي مرتکب شده است که تصور آن را نميکرد. لطف خداوند بايد شامل حال انسان بشود و در بن بستها او را نجات دهد. دست عنايت پروردگار در هنگام هجوم دشمن جنّی یا انسی، به فرياد انسان ميرسد و دشمنان را عقب ميراند.
بسم الله الرحمن الرحیم، الم، ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ. [5]
این قرآن، شکّ و شبههای ندارد و هدایتگر متّقين است. یعنی اگر بخواهیم دست عنایت خداوند روی سرمان باشد که قرآن به آن میگوید: «هدایت عنائیه»، باید متقی باشیم.
آن کسانی که در اين باره شک دارند، امتحان کنند و ببینند آیا فرمايش قرآن کريم که به صورت مکرّر بيان شده است، درست است یا نه؟ کساني که چشم و گوش و زبان خود را تحت کنترل ندارند و هر گناهي از آنان سر ميزند، مدتي مواظب کردار و گفتار خود باشند و نتيجۀ آن را ببينند. گناهکار به خودش ظلم ميکند و ظالم از نظر قرآن، قابليّت هدايت و بهرهمندي از هدايت عنائيۀ خداوند را ندارد.
*إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِين[6]
جوانان عزيز، اگر طالب زندگی بدون گره هستيد، چارهای جز رعايت تقوا و اجتناب از گناه نداريد. نمیشود که انسان رفیق خدا باشد و رابطه با خدایش محکم باشد، اما خداوند او را نجات ندهد. پروردگار متعال میگوید: تو یک قدم بیا، من ده قدم میآیم. اگر بنده رابطۀ خود را با خدا محکم کند، معلوم است که حق تعالي با فضل و لطف و عنایت خود، یک زندگی بسیار عالی و با نشاط و همراه با امنيّت دل براي او فراهم ميکند. وگرنه زندگي او دائماً کوبندگی خواهد داشت.
*وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ؛[7]
و كسانى كه كافر شدهاند پيوسته به [سزاى] آنچه كردهاند مصيبت كوبندهاى به آنان مىرسد يا نزديك خانههايشان فرود مىآيد.
کفر در اینجا، کفر عملی است و کفر عملی یعنی فسق و بیتقوایی. بر اين اساس، آن کسانی که خدا را ندارند، دائماً کوبندگی دارند. مثل سنگهای شهابی، دائماً روی خانه و زندگی آنان میبارد. نمیدانند که این گرهها و کوبندگیها از کجا پیدا شد؟ قرآن میفرمايد: در اثر گناه به چنين جايگاهي رسيدهاند. آدمهای بی تقوا، آدمهایی که در زندگی خدا را نداشته باشند، نفس اماره و شیطان درون و شیطان برون و شیطان جنّی و شیطان انسی، آنان را احاطه کرده باشد، دائماً کوبندگی و گره روي گره دارند.
اطرافیان و نزديکان گناهکار نيز بايد کوبندگي گناه او را تحمّل کنند: «أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِم». وقتي آتشی برافروخته شود، همه ميسوزند. از اين رو گناه افراد دامن خانواده و حتي اجتماع را ميگيرد. مفاسدي که اکنون در اجتماع وجود دارد، همه را ميسوزاند. فساد اداری، فساد اقتصادی و فساد اخلاقی را عدهاي ايجاد کردهاند، امّا همه به آتش آن ميسوزند.
*دلايل ناامني اجتماع
قرآن کريم در آياتي، با جملات «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»[8] يا «بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»[9] يا «بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»[10] ، مصيبتهاي اجتماع را به اعمال خود مردم نسبت ميدهد. از جمله ميفرمايد:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ؛ [11]
*گرانی، کمبود و ناامنی دل نتیجه کفران نعمت
و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان مىرسيد، پس [ساكنانش] نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مىدادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانيد.
یا رسول الله مثال بزن و بگو: یک شهری بود در رفاه و آسايش و در امنیّت ظاهری و باطنی، اما کفران نعمت کردند، یعنی گناه کردند. خداوند نعمت داد و باید نعمت را در ثواب به کار ميبردند، اما در گناه به کار بردند. وقتی چنین شد، تمام آن نعمتها رفت و دچار نقمت شدند. گرانی، کمبود، و بدتر از آن، ناامنی دل به سراغ آنان آمد.
گناه اجتماعی با جامعه چنين ميکند. اقتصاد سالم و زندگي رفاهي و بانشاط، وقتي پديد ميآيد که گناه و فساد اخلاقی از بین برود. کم کاری، بدکاری و بیکاری در ادارات و بد اخلاقيهايي که رايج شده است، بايد از بين برود، هرج و مرج در عفاف و حجاب، بايد اصلاح شود تا مردم به زندگي رفاهی دست يابند.
*اقتصاد سالم در گرو رفع گناهان اقتصادی و عمل به قوانین اقتصادی اسلام
گناهان اقتصادي بايد رفع شود و به قوانين اقتصادي اسلام عمل شود تا اقتصاد سالم در جامعه حاکم شود و معضلات
معيشتي برطرف گردد. قبل از انقلاب چهارجلد کتاب به نام «مقایسه بین سیستم های اقتصادی» از من چاپ شد. در آن مجموعه، اثبات کردم که اگر به اقتصاد مورد نظر و تأييد اسلام، عمل شود، فقر، بیکاری، عزوبت و ساير مشکلات اقتصادي از جامعه رخت بر ميبندد.
جامعهاي که به تجمّل گرايي مبتلا است، اقتصاد سالم ندارد. دود تجمّل گرايي نيز در چشم همه ميرود.
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ، لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ، وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيم؛ [12]
میفرماید: یک دسته خیلی شوم هستند. چرا؟ در اثر تجمّل گرایی. تجمّل گرایی يعني بي جا مصرف کردن پول و بدتر از آن اينکه پول را صرف گناه کنند. به جای اینکه از دیگران دستگيري کنند، خودمحور و خودخواه هستند، اما توأم با گناه. متأسفانه برخي جوانان وقت و امکانات خويش را صرف ديدن فيلمهاي مبتذل و شهوت انگيز ميکنند و رسانهها نيز به این آتش دامن ميزنند.
تا وقتي گناه و به ويژه فساد اخلاقي، فساد اداري و فساد اقتصادي در جامعه وجود دارد، سراغ امنيّت اجتماعي و زندگي سالم و رفاهي و توأم با آرامش و نشاط را نبايد گرفت.
پينوشتها
==============
1. آل عمران / 182
2. نور / 40
3. توبه / 109
4. انعام / آیه 82
5. بقره / 2-1
6. انعام / 144
7. رعد / 31
8. انعام / 129
9. نحل / 112
10. روم / 41
11. نحل / 112
12. واقعه / 41-46