به گزارش سرویس استان های مرکز خبر حوزه، مشروح بیانات معظم له بدین قرار است؛
تمسّک به ثقلين، مانع سقوط انسان
يکي ازموانع مهم براي سقوط و تباهي انسان، تمسّک به ثقلين است. پيامبر اکرم«صلياللهعليهوآله وسلّم» بر اين موضوع اساسي بسيار تأکيد کرده و مکرّراً فرمودهاند که اگر ميخواهيد گمراه نشويد و دچار سقوط نشويد، بايد به يک دست شما قرآن و به دست ديگر، عترت باشد.
يکي از سفارشهاي مهمّي که پيامبر اکرم«صلياللهعليهوآله وسلّم» در مدّت عمر شريف خويش به مسلمانان داشتند، تمسّک به قرآن و ولايت بود و آن نبيّ گرامي در هر فرصتي روايت شريف ثقلين را براي مسلمانان ميخواندند. حتي در آخرين روزهاي حيات مبارک، که حال جسمي ايشان وخيم بود به مسجد آمدند، نماز را نشسته خواندند و توصيۀ خود براي پيشگيري از سقوط و گمراهي را چنين تکرار فرمودند:«إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ ـ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ ـ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ ـ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى ـ فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا»[1]
من همانا دو چيز در ميان شما ميگذارم كه پس از من هرگز گمراه نشويد، مادامى كه به آن دو چنگ زنيد: كتاب خدا، و عترتم كه اهل بيت و خاندان مناند؛ زيرا خداى لطيف و آگاه به من سفارش كرده كه آن دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشت (كه با هم برابرند) ـ و دو انگشت سبابه خود را به هم چسباند ـ و نميگويم مانند اين دو انگشت ـ و انگشت سبابه و وسطى را به هم چسباند ـ تا يكى بر ديگرى پيش باشد و جلو افتد. پس به هر دوى اينها چنگ زنيد تا نلغزيد و گمراه نشويد، و بر ايشان جلو نيفتيد كه گمراه ميشويد.
بنابراين، تمسّک توأمان به قرآن و عترت، مانع سقوط انسان و فاصله گرفتن از اين دو ثقل گرانبها يا يکي از اين دو، موجب ضلالت و گراهي انسان است.
اهميّت روايت ثقلين نزد پيامبر اکرم«صلياللهعليه وآله وسلّم» به قدري است که در آخرين لحظات حيات مبارک خويش نيز قلم و دوات خواستند و تصميم داشتند که روايت را بنويسند و اين در حالي بود که در مدّت عمر، چيزي ننوشته بودند. اما در آن موقع، تصميم به نوشتن اين دستور مهم داشتند و فرمودند: قلم و دوات بياوريد تا براي شما آنچه مانع گمراهي شما ميشود را بنويسم و جملۀ«لن تضلّوا ابدا» را که بيش از هزار مرتبه در روايت ثقلين تکرار کرده بودند به کار بردند[2] که بنابر نظر بزرگان شيعه و سنّي، مقصود پيامبر اکرم در آن لحظات، نوشتن روايت ثقلين بوده است.
وقتي پيامبر«صلياللهعليه وآله وسلّم» چنين درخواستي کردند، عدهاي از اطرافيان، مانع اين کار شدند و گفتند: درد بر پيامبر غالب شده و قرآن براي شما کافي است[3] يا گفتند: پيامبر ـ نعوذ بالله ـ هذيان ميگويد[4] که همين سخنان موجب بروز اختلاف ميان اطرافيان شد و پيامبر«صلياللهعليه وآله وسلّم» نيز به آنان دستور دادند از آن جا خارج شوند و همگي به جز اهل بيت خارج شدند و پس از آن نيز پيامبر اکرم از دنيا رفتند.
هدايت و رستگاري، در سايۀ تمسّک به ثقلين
علّت اساسي تأکيد مکرّر و سفارش اکيد پيامبر اکرم«صلياللهعليه وآله وسلّم» بر ضرورت تمسّک به قرآن و عترت و سفارش آن حضرت در غدير خم و ساير فرصتها، به اهميّت ارتباط با ولايت در کنار انس با قرآن شريف، هدايت و رستگاري بشريّت است. به عبارت ديگر، مهمترين هدف آن حضرت اين است که آدميان به خصوص امّت اسلامي، به فلاح و رستگاري دست يابند و هيچگاه گمراه نگردند. از اينرو همواره و در هر فرصتي آنان را به تمسّک به ثقلين، به عنوان مهمترين مانع سقوط و تباهي، سفارش ميفرمودند.
مودّت اهلبيت«س»، هموار کنندۀ راه رستگاري
از آيات نوراني قرآن کريم، به روشني استفاده ميشود که مودّت اهلبيت«سلاماللهعليهم» راه سعادت و رستگاري را براي انسان هموار ميسازد. اين موضوع با بررسي سه آيه از قرآن کريم آشکار ميگردد. در آيۀ اول ميخوانيم: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»[5]
خداوند متعال در اين آيۀ شريفه، به رسول گرامي خود ميفرمايد: بگو من براي رسالت خويش اجري نميطلبم و اجر رسالت من، مودّت اهلبيت من است. لازم به يادآوري است که منظور از مودّت، محبّتي است که همراه با متابعت باشد و صرف محبّت را مودّت نميگويند.
در آيۀ ديگر ميفرمايد: «ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ» [6]
يعني اجر رسالت من که مودّت اهلبيت من است، براي خود شما است و براي اين است که به سعادت برسيد و گمراه نشويد. و در آيۀ سوم، علّت اينکه مودّت اهلبيت«سلاماللهعليهم» مانع سقوط و عامل سعادت است را آشکارتر ميسازد. آنجا که ميفرمايد:
«قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبيلاً»[7]
متابعت از ولايت، در کنار انس با قرآن کريم، انسان را از ظلمات گمراهي و تباهي ميرهاند و به روشنايي هدايت و رستگاري ميرساند. نکتهاي که توجّه به آن ضروري است، اينکه تمسّک به يک ثقل از دو ثقل گرانبها و به کنار
نهادن ثقل ديگر نيز انسان را به جايي نميرساند و موجب گمراهي است. بنابراين اکتفا به قرآن بدون ولايت، موجب سقوط است؛ زيرا قرآن کريم بنابر تصريح خود قرآن، نياز به مبيّن دارد و اهلبيت«سلاماللهعليهم» مبيّن کتاب هدايت هستند. اکتفا به عترت منهاي قرآن کريم و کنار گذاشتن قرآن نيز موجب ضلالت و گمراهي است.
فاصله از عترت و تبعات آن
متأسّفانه پس از رحلت نبيّ اکرم«صلياللهعليه وآله وسّلم» با شعار حسبنا کتابالله، عترت طاهره«سلاماللهعليهم» و ولايت به کناري نهاده شد و انحراف و اختلاف در بين مسلمانان از همان زمان آغاز گرديد. تاريخ زندگاني ائمّۀ اطهار«سلاماللهعليهم» مملو از دشمنيها و کارشکنيهاي متعدّد کساني است که براي رسيدن به مقصود دنيوي و در اثر جاهطلبي، نگذاشتند مردم به عترت طاهره«سلاماللهعليهم» تمسّک جويند و سعادتمند شوند.
اميرالمؤمنين علي«سلاماللهعليه» را خانهنشين کردند، مانع استفادۀ مسلمانان از وجود پر برکت آن حضرت شدند. آن امام بزرگوار در مدّت پنج سال حکومت خود خطبههايي خواندند که بخشي از سخنان و روايات ارزشمند ايشان در کتاب شريف نهجالبلاغه گردآوري شده و به اعتراف شيعه وسنّي، بعد از قرآن کريم، پر جاذبهترين و با ارزشترينِ کتب است. حال تصّور کنيد اگر آن حضرت در اثر دشمنيها و دسيسهها خانهنشين نميشدند و بعد از پيامبر اکرم«صلياللهعليه وآله وسلّم» تا آخر عمر شريف حکومت ميکردند، مسلمانان از نظر علمي و معنوي چه اندازه رشد ميکردند!
حکومت قرآني اهل بيت«ع»، عاري از معضلات
اميرالمؤمنين علي«سلاماللهعليه» در آن پنج سال حکومت، بهترين و والاترين خدمات علمي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي را به مردم ارائه فرمودند؛ از نظر اقتصاد، خود آن حضرت در نهجالبلاغه ميفرمايند: اي مردم! يک نفر فقير در بين شما نيست و همۀ شما از نظر خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج در رفاه هستيد. جالب آنکه هيچ اعتراضي نسبت به اين ادعاي بزرگ اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» در تاريخ ثبت نشده است و حتّي يک نفر نتوانسته است منکر ادعاي ايشان شود، در حاليکه در آن زمان، دشمنان بسياري در کوفه حضور داشتند و مترصّد ضربه زدن به شخصيّت و ابهّت آن حضرت بودند، ولي حتّي يک نفر نتوانسته است در مقابل اميرالمؤمنين علي«سلاماللهعليه» بايستد و ثابت کند که در حکومت ايشان فقير وجود دارد.
در پنج سال حکومت اميرالمؤمنين علي«سلاماللهعليه» با سه جنگ خانمان برنداز ميخواستند مانع موفقيّت آن حضرت در امر حکومت شوند و به راستي اين سه جنگ براي شکست و براندازي حکومت اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» کافي بود، ولي آن امام بزرگوار علاوه بر ايستادگي در آن سه جنگ، حکومت را به خوبي اداره کردند و مردم را در رفاه گذاشتند.
اگر به روايت ثقلين عمل ميشد ...
با اين اوصاف، اگر اميرالمؤمنين علي«سلاماللهعليه» پنجاه سال حکومت ميکردند، همان زمان، همۀ جهان به رفاه و عدالت ميرسيد. در خصوص ساير ائمۀ اطهار«سلاماللهعليهم» نيز همين مطلب صادق است. يعني اگر حقّ اهلبيت«سلاماللهعليهم» را در امر حکومت غصب نميکردند و مانع حکومت ائمّۀ هدي«سلاماللهعليهم» نميشدند، آن بزرگوران يکي پس از ديگري به حکومت ميرسيدند و با حاکميّت احکام و دستورات قرآن کريم، خدماتي نظير خدمات آن پنج سال حکومت حضرت علي«سلاماللهعليه» ارائه ميکردند و ممالک اسلامي از نظر علمي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، سرآمد همۀ ممالک و کشورها ميشد و نقص و کمبودي مشاهده نميگرديد.
اين حقيقت نياز به اثبات ندارد، زيرا بهترين دليل شيء، وقوع شيء است. پنج سال حکومت اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» و موفقيّت حکومت ايشان در زمينههاي مختلف و با وجود موانع گوناگون، گوياي اين است که حکومت قرآني اهلبيت«سلاماللهعليهم» برترين و موفقترين حکومتها است.
امام ششم، حضرت جعفربنمحمّدٍالصادق«سلاماللهعليه» با اينکه فرصت حکومت نيافتند، در طول سي و چند سال امامت خويش، فرصت ترويج و تبليغ احکام اسلام را يافتند و همان جهاد علمي آن حضرت، اساس فقه پوياي تشيّع شد و موجب شد که تشيّع را مذهب جعفري بنامند.
آن حضرت با موانع فراواني روبرو بودند، شاگردان ايشان نيز در مضيقۀ عجيبي قرار داشتند و به صورت پي در پي در زندان يا در تبعيد به سر ميبردند، اما آن امام بزرگوار با همان شاگردان و با وجود همۀ موانع، موجب غناي علمي و فرهنگي تشيّع شدند.
در زمان امامت امام صادق«سلاماللهعليه» دشمنان آن حضرت، سعي فراواني براي جلوگيري از ترويج تشيّع توسّط آن حضرت ميکردند. ابنابيعمير را که از شاگردان آن حضرت و از راويان حديث آن امام همام بود، سالها زنداني کردند و براي ايجاد رعب و وحشت در بين مردم و براي اينکه کسي جرأت نکند به محضر درس امام صادق«سلاماللهعليه» رفته و طلبۀ آن حضرت شود، بيست و يک هزار تازيانه به صورت متناوب به ابنابيعمير زدند. حتّي کار به جايي رسيد که قانوني وضع کردند و طيّ آن هر کسي که به درس امام صادق«سلاماللهعليه» ميرفت، مجبور بود يک دينار جريمه بدهد و هر کسي که در درس افراد مخالف آن حضرت شرکت ميجست، يک دينار به او جايزه ميدادند. طلبههاي درس امام صادق«سلاماللهعليه» براي اينکه بتوانند از محضر علمي آن امام بزرگوار بهرهمند شوند، کارهاي سختي انجام ميدادند و با دستمزد خود به درس امام صادق«سلاماللهعليه» ميرفتند.
با وجود همۀ اين موانع و مشکلات و با وجود حصر و تبعيد و حذف شيعيان در طول تاريخ و به خصوص در زمان امام صادق«سلاماللهعليه» اکنون دست کم سي هزار روايت از امام صادق«سلاماللهعليه» به دست ما رسيده است. اين در حالي است که اهل سنّت با اينکه حکومت و امکانات آن را در اختيار داشتهاند، ششصد روايت بيشتر ندارند که آن هم به قول استاد بزرگوار ما حضرت آيتالله العظمي بروجردي«قدّسسرّه» به اندازۀ روايات شيعيان، ريشهدار و مستند نيست.
اين همه برکات حاصل سي و چند سال، تدريس و بيان روايت توسّط امام صادق«سلاماللهعليه» با وجود آن موانع و دشمنيهاي فراوان است. حال در نظر بگيريد اگر آن حضرت، حکومت ميکردند و اگر ولايت آن امام بزرگوار در جامعه جاري ميشد، چه ميشد؟
اگر امام هشتم، حضرت رضا«سلاماللهعليه» ميتوانستند واقعاً حکومت کنند و موانع ذکر شده در تاريخ را نداشتند، نظير اميرالمؤمنين علي«سلاماللهعليه» دنياي اسلام را شکوفا ميکردند. حضرت رضا«سلاماللهعليه» را با اجبار و تهديد به طوس آوردند و ايشان را محدود ساختند، اما در همان زمان، خدمات علمي و فرهنگي فراواني ارائه دادند تا جايي که حکومت وقت احساس کرد حتّي حضور محدود ايشان نيز منشأ خدمات فراواني است و اين خدمات موجب تزلزل پايههاي حکومت ميگردد و از اينرو آن حضرت را به شهادت رسانيدند.
بنابراين قاطعانه مي توان گفت: اگر حقّ عترت مطهّره ادا ميشد و مانع حکومت آنان نميشدند، اگر اجازه ميدادند در زمان حيات هر امامي از ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» به روايت ثقلين عمل شود و مردم به قرآن و عترت تمسّک جويند، اهلبيت«سلاماللهعليهم» حکومت قرآني تشکيل ميدادند و عالَم را گلستان ميکردند و همۀ جهان از نظر علمي و معنوي و نيز از لحاظ اقتصادي و فرهنگي در عاليترين سطح قرار ميگرفت.
يعني همان ويژگيهايي که براي عصر ظهور حضرت بقيةاللهالأعظم«اروحنا فداه» در روايات ذکر شده است، در زمان حکومت هر امامي رخ ميداد و جهان و جهانيان سعادتمند ميشدند. البتّه بالأخره وعدۀ خدا عمل ميشود و در زمان رجعت، همۀ اهلبيت«سلاماللهعليهم» حکومت خواهند کرد و بهشت را در اين دنيا پديد ميآورند.
اجراي دقيق قوانين اسلام، رمز موفقيّت حکومت اهل بيت«ع»
نکتۀ مهمّي که توجه جدّي ميطلبد، اينکه اميرالمؤمنين «سلاماللهعليه» با معجزه حکومت نميکردند، بلکه احکام و قوانين اسلام را به درستي جاري ميساختند و با عمل به دستورات قرآن کريم، اقتصادي سالم و عاري از فقر و نارسايي تحويل جامعه دادند.
همچنانکه در زمان ظهور حضرت وليّ عصر «ارواحنافداه» و نيز در زمان رجعت، ائمۀ هدي«سلاماللهعليهم»، اهداف حکومت الهي خويش را با معجزه و خرق عادت دنبال نخواهند کرد، بلکه احکام اسلام را صددرصد پياده ميکنند و به دستورات قرآن به طور کامل عمل مينمايند و از اين جهت، همۀ جهان از نظر اقتصادي، فرهنگي، علمي و اجتماعي در بهترين وضعيّت ممکن قرار خواهد گرفت.
در آن زمان، اختلاف، ظلم، تبعيض، فساد، فقر و عزوبت در جامعه يافت نميشود و آنچه هست، عدالت، تقوا و اجراي احکام مترقّي اسلام است و موفقيّت حکومت آن بزرگواران در اثر اجراي دقيق احکام اسلام و رعايت تقوا و عدالت است. همين امر اثبات ميکند که تمسّک به قرآن تنها، موجب سعادت نيست. قرآن کريم مبيّن ميخواهد و مبيّن آن، عترت طاهره«سلاماللهعليهم» هستند. حاصل کنار گذاشتن عترت طاهره«سلاماللهعليهم» و اکتفا به قرآن، به حکومت رسيدن بنياميّه و بنيعباس است که به غير از ظلم، تبعيض، فساد و ويراني عالم اسلام ارمغاني نداشتند.
پينوشتها
1. اين متن از روايت به نقل از شيخ کلينی است. (الکافي، ج 2، ص 415) اين روايت به عبارات مختلفی نقل شده که مهمترين دليل اختلاف عبارات آن، تعدّد صدور آن در مواقع مختلف است.
2. الإرشاد إلی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 184؛ صحيح البخاري، ج 4، ص 1612 و ج 5، ص 2146 و ج 6، ص 2680
3. الأمالي (للمفيد)، ص 36؛ صحيح البخاري، ج 4، ص 1612
4. الإرشاد إلی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 184؛ صحيح مسلم، ج 3، ص 1259
5. شوري / 23
6. سبأ / 47
7. فرقان / 57