همچنین اعتراض مردم مسلمان سایر کشورهای اسلامی همچون مصر را هم در پی داشت.
ساخت این نوع فیلمها برای اولین بار نیست که اتفاق می افتد.
فیلمهایی که با وهن و تمسخر، به نمادها و شخصیتهای برجسته و مقدس اسلامی می پردازند و با سوء استفاده از آزادی بیان، در واقع علیه آزادی و آرامش و صلح جهانی حرکت می کنند.
مدل تولید و نمایش اینگونه فیلمها را باید در یک «جریان» غیرسینمایی و کاملا سیاسی دید که طرح های شوم و نقشه های خطرناکی را برای مسلمانان و سایر متدینین ادیان آسمانی در سر دارد.
حقیقت آن است که با این الگوی فیلمسازی و جریان های سیاسی پشت آن ابدا نباید برخوردی ساده انگارانه و عادی داشت بلکه باید با درنظر گرفتن پیچیدگیها و اهداف مختلفی که از به راه انداختن این برنامه ها دنبال می شود به کنه واقعیت پی برد و حقیقت امر را از نظر دور نداشت.
جریان فیلمسازی علیه ارزشها و مقدسات اسلامی با این رویکردهای تکرار شده در طول تاریخ پیدایش سینما، در واقع چند محور مهم را در اهداف و اغراضش دنبال می کند؛
لکه دار کردن دامان پاک اسلام و وهن و هجو مقدسات این دین مبین در جهت تقدس زایی از الگوهای محوری و شخصیتها و نمادهای اصلی آن، ایجاد جنگ و نفرت مابین پیروان ادیان آسمانی و تنش زایی و جنگ آلودگی میان مومنین ادیان مختلف، جهانی کردن و ترویج و تبلیغ مفهوم و منظومه مورد نظرشان در معنایابی از واژه آزادی بیان و تکرار و جاانداختن نوعی از سبک زندگی بر همین مبنا که در آن نکات و مولفه های مختلفی در نظر گرفته شده و از جمله اینکه هیچ امر و شخصیت و نماد مقدسی در جهان هستی وجود ندارد و می توان بر مبنای اصل آزادی بیان، همه چیز را نه تنها مورد نفی و انکار بلکه مورد هجو و تمسخر و وهن هم قرار داد و هیچ کس حق ندارد در برابر این حق انسانی و فطری بشر هیچگونه مقاومت و اعتراضی داشته باشد!
اینها بخش های مهمی از رهیافتهای جبهه ضد اسلامی و بلکه ضد دینی غرب است که تلاش می کند با سلاح سینما به مقابله با روح اندیشه دینی و تقدس معنوی برود و با ترویج سبک زندگی لیبرال منش و اباحه گر و لاابالی خود در مقابل عظمت و گیرایی و جذابیت ذاتی و فطری دین های آسمانی و البته اسلام عزیز صف آرایی و مبارزه کند.
فیلم موهن اخیر که توسط یک یهودی صهیونیست و با حمایت آمریکا تولید و به نمایش درآمده از دنباله های این حرکت خزنده، مغرضانه و خطرناک ضد فرهنگی است که البته سابقه ای طولانی در کارنامه فیلمهای ضد فرهنگی و با ماهیت سیاسی در غرب دارد.
تاریخ سینما به ویژه در طول پنجاه سال اخیر گویای این واقعیت تلخ و التهاب زا و تنش برانگیز ایادی شیطان است که ماهیت و عظمت و تقدس اسلام را نشانه گرفته اند و تلاش می کنند با امتداد دادن به این جریان شبه سینمایی و اصالتا سیاسی و ضدفرهنگی، ریشه های فکری و دامنه روزافزون گیرایی و جذابیت اسلام را مخدوش و دچار ضربه نمایند.
این فیلم، نه اولین نمونه و نه آخرین مدل از روند فعالیت سیاسی کمپانی های صهیونیستی-آمریکایی در میدان هنر سینماست که بایستی با هوشیاری و آگاهی و اقدامات موثر و متقابل، به خنثی سازی و بازنمایی ماهیت اصلی و چرکین آنها برای افکار عمومی جهانیان پرداخت و در این موضع، از ضعف و بی خبری و انفعال و غفلت، به شدت دوری کرد.
ما مسلمانان باید هم به صورت سلبی و هم ایجابی، هم با زمان شناسی و آگاهی و اعتراض و خشم به جا و هم با حرکتهای پیشروانه و غیر انفعالی و مثمر ثمر و پوینده مثل تولید آثار سینمایی فاخر و جذاب و مخاطب گرا برای مردم جهان در بازنمایی و انعکاس زیباییهای اسلام و پیامبر عزیزمان، تلاشی جدی داشته باشیم.
وظیفه ای خطیر که بر دوش همه مسلمانان آگاه و بصیر و عاشق پیامبر گرامی اسلام(ص) است!