حجتالاسلام والمسلمین سید عبدالباقی اسحاقی با ارسال یادداشتی به خبرگزاری حوزه به تحلیل شرایط مذاکره با آمریکا و پیامدهای مثبت و منفی آن پرداخته است.
آمریکا به عنوان یک دولت تاثیرگذار جهانی، در کلیه معادلات بینالمللی حضوری فعال دارد و برقراری و یا قطع ارتباط با آن، مستلزم توجه همه جانبه به ظرافتهای متعددی در این زمینه است.
در جریان مناظرات انتخابات ریاست جمهوری و نیز پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، برخی فعالان سیاسی، این گونه تبلیغ کردند که کافی است ما لبتر کرده و روی خوش نشان دهیم، آن گاه مشکلات مابین دو دولت از جمله تحریمها حل شده، و فضای خوش بینی پدیدار میگردد.
حال این سوال مطرح است آیا مذاکره با آمریکا، در عمل امکانپذیر است یا خواب و خیالی بیش نیست؟ به نظر میرسد واقعیت امر، چیز دیگری است، شاید درک آن برای برخی افراد فعال در بازار سیاست و بعضی مسئولین، قدری ناگوار باشد.
مردم رشید ایران در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان حال، شاهد این مسئله بودهاند هر زمان ایران با نرمی صحبت کرده، در نهادهای حاکمیتی آمریکا این تصور به وجود آمده که برخورد نرم دولتمردان ایرانی، ناشی از فشارهای آمریکا است سپس نتیجه میگیرند که ایجاد تنگناهای متعدد و متنوع، باید تا یکسره شدن کار نظام اسلامی، ادامه یابد.
*آزموده را آزمودن خطاست
تجربه نشان داده آمریکا همواره در مقابل رفتار نرم ایران، زبان زور را بر میگزیند و آن را تشدید میکند، تا ایران هم ناچار شود باز هم نرمتر و نرمتر برخورد کند، به عنوان مثال، هنگامی که در دوره اصلاحات تصمیم بر آن شد قدری مهربان تر با آمریکا برخورد شود، بوش، در سخنرانی خود، ایران را محور شرارت نامید!
از طرفی تجربه تعامل کشورهای منطقه با آمریکا موید این مسئل است مثلاً محمد مرسی، رییس جمهور مخلوع مصر، و گروه اخوان المسلمین از جمله مواردی هستند که در ارتباط و تعامل با آمریکا گرفتار شدند همین امر موجب گردید تا این کشور مهم جهان اسلام و عرب حتی یک سال هم نتواند همان دمکراسی ناقص خویش را تجربه نماید.
چون مرسی و همفکرانش به این دلیل شکست خوردند که فکر میکردند، آمریکا یک قدرت غالب جهانی است و باید به شکلی با آن، کنار آمد.
تحلیل سیاست مداران آمریکایی و صهیونیستی از ارتباط سایر کشورها با آنها، ایجاد فرصتی برای هدایت و مدیریت کردن آنهاست، اما این تحلیل در ایران جواب نداده و خوشبختانه رهبران جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز، همواره به نکته یاد شده توجه داشته و اجازه ندادند چنین تصوری در ذهن آمریکایی ها، شکل بگیرد.
ناکامی اخوانیهای مصر در امر سیاست، نشان داد که تاکتیک ایران درست بوده و مدیریت اجرایی کشور باید همچنان راه امام راحل و مقام معظم رهبری را ادامه دهد و تجربه بسیار تلخ و دردناک مصر را همیشه مدنظر داشته و مرتب به خود تذکر دهد که «آزموده را آزمودن خطاست».
*تقویت دیپلماسی بین المللی
امروز باید تلاش شود تا بر روی دیپلماسی عمومی، سرمایهگذاری بیشتر و البته دقیقتری صورت گیرد، دیپلماسی عمومی یعنی اینکه یک کشور برای تحت تاثیر قرار دادن فضای افکار عمومی کشور دیگر، کارهایی را انجام دهد و موجب کاهش فشارها از سوی دولت مقابل نسبت به خود گردد.
موجب می شود که مردم کشور هدف، با دولت خود به طور یکسان و هماهنگ فکر نکنند و او را در ادامه تحریم صاحب حق ندانند، این دقیقا همان کاری است که رژیم غاصب اسرائیل با استفاده از رسانه های آمریکایی به نفع خود انجام میدهد و امتیازات فراوانی را از دولت آمریکا به دست میآورد.
البته نباید از یاد برد که غربیها بسیار بیشتر از دولتمردان ما به اهمیت رسانه های جمعی آگاهی داشته و به درستی از ظرفیت رسانهای، نهایت بهره برداری را می نمایند و به همین دلیل شبکههای تلویزیونی برون مرزی جمهوری اسلامی را یکی از پس دیگری به تعطیلی میکشانند تا ایران نتواند از آنها برای ارسال پیام های خویش بهره جوید.
بر اساس همین دیدگاه، دولت حجتالاسلام والمسلمین روحانی میتواند به چنین روشی گرایش نشان داده و روی دیپلماسی عمومی اهتمام بیشتری داشته باشد.
البته نباید این نکته را از یاد برد که وارد شدن به میدان دیپلماسی عمومی، نیازمند تخصص، تعهد و بردباری فراوان بوده و امری نیست که در زمانی کوتاه نتیجهبخش باشد.
ایران به عنوان تنها کشور منطقه ی خاورمیانه، موفق شد که « مردم سالاری» را به طور جدی در کشور نهادینه کرده و حتی در برخی موارد، از خود غربی ها پیشی بگیرد، در کجای دنیا، مشارکت بیش از هفتاد و دو درصدی مردم در امر حکومت و تغییر حاکمان از طریق صندوق های رأی، وجود دارد؟
مسلما اگر غربیها در ادعای علاقمندی به «دموکراسی» راستگو بودند، قطعا باید نحوه رفتار خود با ایران را تغییر می دادند تا حکومت های خودکامه جهان عرب نیز به سوی اجرای دمکراسی، اشتیاق نشان دهند، در حالی که چنین نیست.
در حقیقت بحث هایی مانند داستان انرژی هسته ای، نوعی بهانه جویی برای فشار بیشتر به مردم ایران است تا به وسیله این محرومیتهای مصنوعی، حرکت های اجتماعی ضد نظام پدید آید و به دنبال آن دولت آمریکا وارد ماجرا شده و از این وضعیت به نفع خود بهره برداری نماید و در امر براندازی جمهوری اسلامی با کمترین هزینه به نتیجه موردنظر دست یابد.
با نگاهی به سابقه رفتاری دولتمردان آمریکا، میتوان نتیجه گرفت که آنها به دو دسته اصلی تقسیم می شوند گروهی که به دنبال فشار و تحریم بیشتر بوده و اگر فرصت یابند حتما به حمله نظامی دست میزنند، گروهی که معتقدند باید سیاستهای گذشته را تغییر داد و شیوه های مؤثرتری را درپیش گرفت.
شایسته است در این وضعیت، مقامات ارشد ایرانی، زیرکی به خرج داده و درصدد تقویت گروه دوم باشند، البته نه به قیمت زیر پا نهادن اصول اعتقادی خویش و پذیرش کامل دیدگاه های گروه یاد شده!
جهت تحقق هدف یاد شده، لازم است همه نخبگان سیاسی کشور بسیج شده و به یاری دولت بشتابند تا بتواند سیاستهای مورد نظر خویش را با تدبیر، دقت، دوراندیشی و حوصله به کار گیرد و توان دیپلماسی کشور را افزایش دهد.
*موفقیت در دیپلماسی، نیازمند مقاومت است
هر چند رییسجمهور ایرانی اسلامی، بر خلاف نظر غربیها و با توجه به سابقه سیاسی وی، گرایش غربگرایانه نداشته و غرب در دوران تصدی دکتر روحانی بر مذاکرات هسته ای خاطرات خوبی از او ندارد.
اما نباید فراموش کرد که موفقیت در دیپلماسی، نیازمند مقاومت و هوشمندی مضاعف است، مقاومتی از نوع مورد نظر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری چه این که همین مقاومت موجب شد ایران اسلامی تا به امروز، استوار و پایدار بماند و با سربلندی و افتخار به پیش برود.
*شرایط دولت یازدهم
دولت یازدهم میتواند در «دیپلماسی عمومی» کارهای مؤثری انجام دهد و دستآوردهای خوبی به دست آورد، به شرط آن که از افرادی در مذاکرات با غرب استفاده کند که واقعا هنر این کار را داشته باشند.
بدون شک، هنوز بحث آمریکا و ایران مانند قضیه ظالم و مظلوم است، ولی به این معنا نیست که باید دست روی دست گذاشت و تسلیم بود بلکه ایران هم باید یک سری فعالیت در حوزههای مختلف انجام دهد که این کنش ها چه در زمان اصلاحات و چه در زمان غیر اصلاحات، ضعیف بوده است.
این استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: ایران در منطقه، در ابعاد مختلف ـ نظامی ، سیاسی ، اجتماعی و نیروی انسانی جوان ـ از جایگاه خوبی برخوردار است تا جایی که دو دولت سوریه و عراق با حمایت ایران در مواجهه با مشکلات داخلی شان موفقیت های زیادی به دست آورده اند.
از سوی دیگر با شکست جریان اخوان المسلمین در مصر و خارج شدن گروه مذکور از صحنه سیاست منطقه ای، خودبه خود، توجه بسیاری از مسلمانان ـ که تا دیروز نگاهشان به مصر بود ـ به سوی ایران جلب می شود.
امروزه ایران در کشورهای عربی و آفریقایی، نفوذ زیادی دارد با آن که آمریکا در آن ممالک، پول زیادی خرج می کند.
توجه به موارد بالا، به ما نوید می دهد که در صورت رعایت نکتههای ظریف و نامحسوس فنون مذاکره در سایه متابعت از رهنمودهای رهبری معظم انقلاب، می توان به هدف های معین و تعریف شده ی جمهوری اسلامی دست یافت و رفاه، امنیت و آسایش را به همه کشورهای پیرامون ایران، هدیه داد.