به گزارش خبرگزاری حوزه، معظم له امروز در همایش فلسفه اصول فقه که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم برگزارشد، گفتند: وقتی در خصوص فلسفه یک علم صحبت میشود، در واقع نگاهی از بیرون به آن علم است که به بررسی شکل و بنیاد آن علم می پردازد.
ایشان در ادامه اظهار داشتند: وقتی اصول فقه را از درون مطالعه میکنیم، مباحثی چون اوامر، نواهی و مسایل مختلف مطرح میشود؛ اما وقتی این علم را از بیرون مطالعه میکنیم، باید به هشت عنصر مرتبط بااین علم اشاره کرده و آنها را تحلیل نمود.
حضرت آیت الله سبحانی خاطرنشان کردند: در مطالعه فلسفه اصول فقه، باید به مباحثی چون انگیزه، مبانی، تاریخ، روش های مختلف در تدوین مبانی، موضوع علم، شناخت ماهیت علم و... پرداخت.
ایشان سپس گفتند: اولین مرحله از مراحل هشتگانه فلسفه اصول فقه، انگیزه ایجاد این علم است؛ فقهای قرن دوم هجری احساس کردند که باید برای استنباط و صدور احکام، یک سری مبانی متقن داشته باشند وبدون این مبانی، نمیتوانند به صدور حکم اقدام کنند؛ چون تا پیش فرضها ثابت نشود، نمی توان آن را مطرح کرد.
*عقل نظری مبنای اصول فقه
این مرجع تقلید یادآورشدند: یک رشته از مبانی اصول را مبانی الفاظ تشکیل میدهد؛ بسیاری از مسایل اصول فقه را باید از باب ملازمات بررسی کرد؛ بنای این گزاره علم اصول فقه، عقل نظری است؛ در واقع باید اینگونه گفت که عقل نظری، مبنای اصول فقه است.
حضرت آیت الله سبحانی اظهارکردند:گاهی حسن و قبح عقلی مبنای علم اصول میشود؛ بسیاری از مباحثی که در اصول فقه مطرح است، از مبادی عقلایی بهره می برد؛ قرآن نیز یکی از مبانی اصول فقه است و در کنار آن سنت نبوی و حضرات معصومین(ع) نیز از دیگر مبانی این علم به شمار می رود.
این مرجع تقلید در ادامه با اشاره به تاریخ علم اصول تصریح کردند: اهل سنت این علم را به امام شافعی منتسب میدانند، این در حالی است که ما معقتد هستیم ائمه اطهار(ع) بانی اصلی این علم هستند؛ حضرت امام باقر(ع) و صادق(ع) قواعد علم اصول را بیان کردند که این بیان به شاگردان منتقل شد و دیگران از همین مبانی استفاده کردند و اصول را جلو بردند؛ البته نباید فراموش کرد ائمه(ع) در این رابطه کتاب ننوشتند، بلکه تعلیمات آنها باعث به وجود آمدن کتابها شد.
معظم له اظهارکردند: در همین زمینه، مرحوم شیخ حر عاملی کتابی را تنظیم کرده که به روشنی مصادیق این مبانی مطروحه توسط ائمه اطهار(ع) را بیان و این ادعا را به طور مستند اثبات نموده است.
حضرت آیتالله سبحانی در بیان روشهای تدوین علم اصول بهعنوان یکی دیگر از مباحث فلسفه این علم، عنوان کردند: در اینجا دو روش، یکی خاص متکلمین و دیگری خاص فقه مطرح شده؛ اهل سنت دو روش دارند؛ متکلمین آنها از شافعی به بعد نیز به علم اصول به دیده استقلال مینگرند؛ این درحالی است که اختلاف به اصول فقه به دیده استقلال نمینگرند؛ یعنی هر قاعدهای که با فتوای امام(ره) یکی باشد را قبول میکنند و این علم را مستقل نمی دانند.
ایشان گفتند: در قرن هفتم، جمع بین این دو نیز ایجاد شد؛ «ساعاتی» بین این دو را جمع کرد و هم قواعد اصولیه را آورد و هم فرع مرتب این قواعد را؛ اما امامیه از روز اول نیز علم اصول را مستقل میدانستند؛ کتابهایی که در قرن4 تا امروز نوشته شده حاکی از واقعیت این مطلب است؛ تذکره شیخ مفید (ره)، ذریعه سید مرتضی، شیخ طوسی و... همه به این مسئله اشاره کرده اند.
اشکال امام(ره) و پاسخ آیت الله بروجردی
حضرت آیت الله سبحانی در ادامه خاطرنشان کردند: موضوع علم اصول از منظر ما حجت در فقه است؛ در این رابطه باید عوارض حجت فی الفقه را نیز بررسی کرد؛ عوارض خارجی مثل حرکت، سکون و تحلیل و عقلانی، از جمله این مباحث است؛ علم ما در تعیین این موجود است؛ این مبحث از مباحث آیت الله العظمی بروجردی (ره) بود که روزی امام (ره) به این سخن اشکال کردند، ولی مرحوم آیتالله بروجردی پاسخ دادند که هرچه مجهول وسیعتر باشد، شناسایی آن نیز آسانتراست.
معظم له خاطرنشان کردند: جامع بین افراد صحیح نیست، چون اثر واحد از او سر میزند؛ اثر واحد هم موثر را میخواهد؛ اگر بخواهیم تحولی انجام دهیم، باید علاوه بر کاری که آیت الله غروی اصفهانی کردند، باید مباحث اصول فقه را بر محور اعتباریات بررسی و بیان کنیم.
ایشان در باب واحد تکامل اصول فقه نیز افزودند: اصول فقه دوره های مختلفی دارد که دوره هستهای آن مرتبط با زمان اهل بیت(ع) بود که پس از آن دوره شکوفایی رسید که این دوره از شیخ مفید (ره) آغاز و تا شهید ثانی ادامه داشت؛ پس از ظهور اخباریون که باعث احیای اخبار و ضعف در عرصه های دیگر شد، افرادی چون محقق بهبهانی ظهور کردند که این دوره، دوره تکامل اصول فقه بود؛ پس از آن شاگردان ایشان چون شیخ جعفرکاشف الغطا، میرزای شیرازی و شیخ انصاری این راه را ادامه دادند؛ پس از این دوره، علم اصول در بلندا قرار گرفت که دوران بزرگانی چون آخوند خراسانی و آقاضیاعراقی و آیات عظام بروجردی و امام راحل بودند که این دوران را دوران فوق تکامل می نامیم.
ایشان در پایان سخنان خود بر لزوم تکامل علم اصول فقه تاکید کردند و گفتند: این علم پالایش میخواهد، شیخ محمد حسین غروی اصفهانی از جمله تحول خواهان در این راستا بودند که باید در جای خود به تحولات ایشان در این عرصه اشاره شود.