نقطهای برای امتداد رثاء و حماسهای که از دل این واقعه سوزناک و غمگنانه بر دل عشاق رفته و تا ابد سردی نخواهد دید.
خبرگزاری حوزه/ بار دیگر اربعین و شور و شیدایی یاران عشق در گذر زمان؛ که بر زمانه فائق آمده و عالم را به رستاخیز جان در پهنه کربلا کشانده و نای نینوایی حسین حسین(ع) را در موسیقای جانانه خویش، نجوا نموده اند و... و عالمی را واله خویش!
اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید
گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر می آید
اربعین حسینی یادآور امتداد نهضتی است که با خط سبز حضور و رنگ سرخ خون عشاق، به مصاف شب رفت و سپیده صبح صادق را صلا داد.
اربعین یادآور حماسه حسینی، صبر زینبی و استقامت سجادی است، آن گاه که خون بر شمشیر پیروز می شود و مظلومیت بر ستم مستولی.
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند
که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد
اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون
ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد
به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته
به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد
اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش
همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد...
آن گاه که نام عشاق مظلوم کربلا بر صحیفه تاریخ، به عزت سرافرازی و ماندگاری جاودانه میشود و نقاب از چهره عمال شیطان و جرثومههای ستمکاری و زشتی که لباس دین و تقوا بر تن کرده، نمادهای عبادت، زهد و دینداری را در سیمایشان به نمایش گذاشته اند، برمیاندازد.
آری؛ حقیقت کربلا نه در جنگاوری و مصاف نبرد، بلکه در نمایاندن چهره واقعی مزوران و مزدوران دین فروش و نفاق آلود نهفته و هویداست.
و اربعین، نقطه عطفی در مسیر پیام رسانی کربلا و امتداد این حرکت تاریخی و ابدی است.
نقطه ای برای امتداد رثاء و حماسه ای که از دل این واقعه سوزناک و غمگنانه بر دل عشاق رفته و تا ابد سردی نخواهد دید.
باری؛ در اربعین و به مناسبت این روز خطیر و حساس تاریخی که از هر جهت قابل تأمل و تدقیق است، نکات و ظرایف بسیاری نهفته است.
اینکه «اربعین» گرذفتن تنها و تنها در غم مصیبت اباعبدالله(ع) وارد شده و یا کنگره عظیم عشاق و شیداییان حسینی در طول تاریخ پس از عاشورا و تا کنون، خاصه در سالهای اخیر، که گاه جمعیتی بالغ بر بیست میلیون نفر را با پای پیاده از اقصی نقاط جهان به سمت کربلا میکشاند، تنها و تنها در میدان عشق حسین و دریای شور و شوق سالار شهیدان به وقع می پیوندد.
چه زیبا و پر جلال و ابهت مند است این حرکت رستاخیزی مردم در ایام منتهی به اربعین حسینی در عراق و چه نشانه های ارزشمند و منقلب کننده ای است در این سفر برای اهل نظر.
به راستی چه مغناطیسی ماورایی و قدرت لایزالی، این همه انسان را بر مدار کربلا و در پهنه اربعین هماهنگ کرده، قلب، دل و گام و نوایشان را بر اقلیم عاشورا منطبق میسازد و راهی نینوا میکند؟
اما اربعین، فارغ از این رویداد تارخی که بدان وجهی خاص بخشید، خود گویای نشانه هایی سترگ و شگرف و از معانی رازآلود و معرفت آمیز است.
در عالم حقیقت و طبیعت هستی، گاه نشانه های روشنی از رمز و راز اشیاء و اعداد و کم و کیف اجزاء عالم دیده می شود که در جای خود قابل تأمل و تفکر است.
مثلا در باب اعداد، «هفت» و «چهل» از این جمله اند.
اینکه کمال عقل در چهل سالگی است اینکه آثار چهل روز زهد و دوری از گناه و اخلاص ورزیدن در عمل، در زندگی انسان نمایان میشود، اینکه حفظ چهل حدیث چه برکاتی برای مومن به همراه خواهد داشت، اینکه تأکید شده است دعای چهل نفر مومن یا در حق چهل مؤمن چه تأثیرات نابی داراست، اینکه قرائت دعا عهد در طول چهل صبح انسان را سر در رکاب مولای آخر الزمان خواهد داشت، یا حتی این که زمین و آسمان و فرشتگان بر امام شهیدان اباعبدالله(ع) چهل روز به طول انجامید و یا استحباب زیارت اربعین و دیگر «چهل»های نمادین، همه و همه گویا و جویای راز و رمزی است که در عدد مهم و خطیر و مقدس «چهل» نهفته است.
اما این عدد چهل وقتی با اربعین حسینی پیوند میخورد و تاریخ روزها وقتی با تقویم امتداد حرکت عاشوراییان مصادف می شود، می توان نشانههای روشنی از حقیقت زیارت حریم حرم حسینی و عزاداری بر سید و سالار شهیدان را به تماشا نشست.
در روایتی از امام عسکری(ع) یاداوری شده که نشانه های مؤمن، پنج چیز است که یکی از آن ها زیارت اربعین است.
و نیز امام صادق(ع) زیارت اربعین را به صفوان بن مهران جمّال، تعلیم داد و او را در جریان ارزشها و آموزه های زیبا و معنویت بکر و خطیرش قرارداد.
اما در روایت اربعین حسینی و آنچه در تاریخ آمده است منابع گوناگون، نکات مختلفی را نقل کرده اند.
از تاریخ حضور اهل بیت(ع) بر سر مزار شهدای کربلا تا چگونگی و کم و کیفش.
در میان منابع مختلف می توان به نوشته سید ابن طاووس اشاره نمود که در نقل زیارت جابر در اربعین حسینی اینگونه اشاره نموده است که:
چون اهل بیت حسین(علیهم السلام) از شام به عراق آمدند، به راهنمای کاروان گفتند که ما را از کربلا عبور بده. آنان چون به قتل گاه رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری را ملاقات کردند که برای زیارت قبر حسین(علیه السلام)آمده بودند. همه شروع به گریه و ناله نمودند و بر صورت های شان سیلی می زدند و به گونه ای عزاداری و نوحه سرایی می کردند که جگرها را آتش می زد. زنان منطقه عراق نیز نزد اهل بیت(علیهم السلام) آمده و آنان نیز چند روزی عزاداری کردند.
آری؛ اربعین یادآور همه مصایبی است که بر عاشوراییان گذشت و بیش و پیش از همه یادآور ام المصایب زینب کبری(س) که براستی باید گفت کربلا با همه معارف و رسالت الهی و تارخیش وامدار حضور ناب و تابناک اوست.
و اربعین، روز زینب(س) است؛ روز غمگنانهای در دنیای دردهای این بانوی بینظیر عالم صبر، شکیب، حلم و عقل که او «عقیله» است.
آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام
از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من
بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده ام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آورده ام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آورده ام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام
*اشعار و منابع:
عبدالعلی نگارنده
نصراللّه مردانی
محمدعلی مجاهدی (پروانه)
شیخ مفید، المزار، ص 53
شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 788- 789
اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 114.