خبرگزاری «حوزه»، پنج سال از حماسه تاریخی 9 دی سال 1388 می گذرد و امروز پس از 5 سال می توان به زوایای بیشتری از این حماسه بزرگ در تاریخ ملت ایران دست یافت.
همواره تحلیل و بررسی حوادث و رویدادهای بزرگ و شگرف نیازمند گذشت زمان است تا زوایای پیدا و پنهان این ماجرا پس از واکنش ها و موضع گیری ها و مشخص شدن رویکردها نسبت به آن حادثه مشخص شود.
هر تحلیل نیازمند مراعات حالات تاریخی، زمینه و پیش زمینه ها و اسباب رویداد و آثار عینی و انتزاعی حادثه است؛ در واقع حماسه 9 دی واکنشی به کنش براندازانه گروهی مرکب از جمعیت های پراکنده وابسته، مزدور، فریب خورده و نا آگاه و بعضا بی اطلاع بود که با هدف ایجاد اغتشاش درونی و امتیازگیری از سران نظام در ابعاد مختلف و همچنین با هدف خیزش عمومی از طریق سرایت تظاهرات به سراسر کشور و ایجاد یک حرکت عمومی در جامعه شکل گرفت.
در واقعا خاستگاه باورمندی کنش گران در این حماسه عظیم، خاستگاه دینی حول محور ولایت بود و خاستگاه اجتماعی آن همه اقشار جامعه اعم از فرهیختگان، نخبگان و... بودند.
در 9 دی روحانیت در راس جمعیت میلیونی مردم انقلابی بود که آنان را با خود همراه کرد و به گواه تاریخ یکی از بزرگترین اجتماعات انسانی و ملی را رقم زد؛ یکی از نکات بسیار جالب این حماسه حضور اقشار مختلف مردم با گرایش های قشری و عرفی بود به شکلی که تا کنون چنین راهپیمایی گسترده و متنوعی پس از تظاهرات مختلف انقلاب اسلامی کم سابقه بوده است.
*غرب به دنبال براندازی مخملین بود
در واقع 9 دی واکنشی فعال بر مفاهیمی جدید در قالب نفاق مدرن، بود؛ این نفاق در قالب های جدید شکل گرفت و کاملا بر اساس مدل براندازانه مخملینی بود که در کشورهای اروپای شرقی به توفیق رسید. در واقع شروع حرکت این نفاق از مدت ها پیش از انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت و رویداد چنین فتنه ای پس از انتخابات از نظر فعالان فکری سیاسی امری محتمل بود.
بر اساس تحلیل ارایه شده از سوی صاحب نظران سیاسی، فتنه سال 88 - در بعد خارجی - از سال ها قبل از 88 طراحی و دنبال شده بود. یکی از نشانههای آن این است که سناتور «مک کین»کاندیدای جمهوریخواهان در انتخابات سال 2008 در سال 1384 دقیقاً به «جنبش سبز» با همین نام! اشاره میکند و میگوید «در ایران، نظام را با جنبش سبز منهدم میکنیم» مک کین همان کسی است در جریان یک سخنرانی در فروردین 1386 در ایالت کارولینای شمالی آوازی منسوب به گروه «بیچ بویز» در پشت میکروفون سرود که در آن خوانده شده بود:«بر روی ایران بمب، بمب، بمب، بمب بریزیم ....» و البته 10 ماه بعد -19 بهمن 86- عصبانیت خود را از جمهوری اسلامی آشکار کرد. لیکن در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت: «من همچنان اندیشناک (هراسان از) بلند همتی ایرانیان هستم ، چرا که چیرگی ایرانی بر منطقه به درازای تاریخ است».
*سه کانون اصلی توطئه علیه ایران
در بعد خارجی از یک سو محافل آکادمیک و رسانهای آمریکا، از سوی دیگر «دفاتر ویژه» آمریکا در کشورهای مختلف و از سوی دیگر سفارتخانههای غربی، سه کانونی بودند که طی دو دهه و بخصوص در دوره نئوکانها 2000 تا 2008 فعالیت گستردهای را باهدف «تغییر در ایران» دنبال میکردند. ادبیات دوره بوش در ارتباط با ایران به «Regime change» موسوم شده بود. این ادبیات در دوره اوباما ـ علیرغم آنکه توقع نمیرفت هم استمرار پیدا کرد.
بر اساس بررسیهای انجام شده حداقل 8 «دفتر ویژه» در دبی ، بگرام ، بیشکک، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و واشنگتن به منظور ارتباطگیری ، هماهنگسازی، آموزش و تجهیز به مرور و در فاصله سالهای 1371 تا 1388 راه افتادند» این دفاتر بعضاً زیر نظر سیا و بعضاً زیر نظر پنتاگون -وزارت دفاع- فعالیت میکردند و در این میان دفتر دبی استثنائاً مستقیماً زیر نظر معاون اول رئیس جمهوری آمریکا فعالیت میکرد. اسناد میگویند این دفاتر به سرشاخههایی در تهران وصل بودهاند و از طریق این سرشاخهها، نخبگان در حوزههای مختلف را شناسایی کرده و به این دفاتر میکشاندهاند. ورزشکاران، هنرمندان، پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه، روزنامهنگاران، صنعتگران، بانوان، فعالان عرصه صنعت، تشکلهای کارگری، فعالان سیاسی، احزاب و..... که به مرور به این دفاتر منتقل شدند و در یک برنامه چند لایه و چند مرحله توجیه و هماهنگ میشدند و در نهایت بهعنوان پیشتازان تحول در نظام سیاسی ایران مورد استفاده قرار میگرفتند.
علاوه بر این دفاتر ویژه، دست کم 17 سفارتخانه غربی شامل سفارتخانههای انگلیس، کانادا، استرالیا، فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، سوئیس، دانمارک، فنلاند، کره جنوبی، ژاپن و ... به جمعآوری اطلاعات حساس، ارتباط هدفمند با برخی از مراکز نظام، برگزاری جلسات با بعضی از نخبگان سیاسی مخالف نظام دینی، تهیه و تجزیه و تحلیلهای دورهای و سنجش درجه و ماهیت تغییرات در جامعه ایران مشغول بودند. بعضی از این سفارتخانهها -بخصوص سفارت انگلیس- تجهیز مخالفان و پشتیبانی مالی از آنان را دنبال میکردند. اینها در فتنه سال 1388 بهصورت عملیاتیتر به مقابله با نظام اسلامی پرداختند بهگونهای که بعضی از عوامل سفارتخانههای غربی به دلیل حضور مستقیم در آشوبهای خیابانی بازداشت و محاکمه شدند.
*اتاق فکر آمریکا علیه ایران
محور سوم، مراکز مرتبط با سازمان جاسوسی آمریکا در واشنگتن است که بهطور ویژه درباره ایران کار میکنند و تعداد واقعی آنها مشخص نیست. یک گزارش که به مطبوعات راه پیدا کرد بیانگر آن است که حداقل 700 اتاق فکر و برنامهریزی (tank tink) در آمریکا به طور خاص روی مسایل ایران مطالعه کرده و پیشنهاداتی را برای دستگاههای تصمیمگیر در آمریکا تهیه میکنند. این اتاقها بعضاً شامل مؤسساتی نظیر اینتر پرایز، مؤسسه اعانات ملی(NED)، دوستیابی کارنگی، راکفلر، شورای روابط خارجی آمریکا و.... میشود و بعضاً در درون یکی از دانشگاههای آمریکا قرار دارند. هر کدام از این اتاق فکرها سالانه تحقیقات میدانی راجع به ایران بهعمل میآورند و بهطور معمول هفتهای یک مقاله و هر دو ماه یک گزارش مبسوط تحقیقاتی راجع به ایران به نگارش درآورده و در روزنامهها و یا سایتهای خود منتشر مینمایند. این مراکز در عین حال مقالات و تحقیقات ضدایرانی در سطح جهانی خریداری کرده و با هزینه خود منتشر مینمایند براساس تحقیقاتی که یک مرکز علمی وابسته به دانشگاه تهران بهعمل آورده، تعداد مقالات ضدایرانی این مراکز در سال از 35000 مورد و 4200 گزارش و 300 جلد کتاب فراتر میرود. در بعضی از مهمترین این مراکز بین 3 تا 5 نفر از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی نیز فعالیت میکنند. استفاده از این افراد به این دلیل صورت میگیرد که محافل آمریکایی از استنتاجهایی که درباره ایران انجام میدهند اطمینان حاصل نمایند. در همه مواقعی که یکی از مراکز آمریکایی نتیجه تحقیقات خود را به شورای روابط خارجی آمریکا ارائه میدهند و به همین منظور «جلسه استماع» تشکیل میشود، حداقل دو ایرانی در کنار گزارشدهنده آمریکایی حضور دارند و به تأیید این دو جلسه استماع پایان مییابد.
دفتری تحت عنوان «دفتر هماهنگی امورایران» در کاخ سفید
دفاتر ویژه، سفارتخانهها و اتاقهای فکر در واقع مثلث ابزار غرب برای تغییر در ایران را شکل دادهاند. آمریکاییها در عین حال در اوج فتنه 88 دفتری را در کاخ سفید تحت عنوان «دفتر هماهنگی امورایران» تحت ریاست معاون اول اوباما در کاخ سفید به وجود آوردند. کار این دفتر هماهنگسازی فعالیت بخشهای مختلف است این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که تفاوتهای مهم میان گزارههای مراکز مرتبط با وزارت خارجه و مراکز مربوط به CIA پدید آمد و بعضی از گزارشات، نتایج گزارشات دیگر را زیر سؤال میبرد.
بهدنبال گزارشهای این مراکز بود که آمریکا بررسی هر طرح درباره ایران را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری موکول میکرد. در آن مقطع این نظریه بهطور مشترک در وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) پدید آمده بود که بعد از انتخابات 88 موقعیت نظام مستحکمتر میشود و لذا بهتر است رئیس جمهور مذاکره با ایران را شروع کند و بر این اساس اوباما در اردیبهشت88 نامهای برای مقامات ایران فرستاد و درخواست گفتگو کرد، اما چیزی نگذشت که ادبیات آمریکا به نحو بیسابقهای علیه ایران شدت گرفت و اوباما خود وارد میدان شده و از لزوم تغییر ایران حرف زد.
*جریانسازی رسانهای ضدایرانی
این تحلیل ها بخشی از جریان رصد فعالیت های گروهی کشورهای غربی برای به آشوب کشیدن کشور و قراردادن بزرگان نظام در مقابل عمل انجام شده بود؛ سعی آنها بر آن بود که با استفاده از فضای قوی رسانه ای سایت های مختلف درون و برون مرزی به خصوص با هدایت سرویس های اطلاعاتی غربی و صهیونیستی، فضایی را ایجاد کنند که جمعیت های پراکنده ای که در گوشه و کنار شهر دست به آشوب می زدند را جمعیتی فراگیر از کل مردم نشان دهند و در تمام استان ها مردم را به تبعیت از این جریان کاذب سوق دهند.
دامن زدن به اختلافات فرهنگی و مذهبی و قومی با هدف ایجاد گسست بین مردم و حکومت، از این ظرفیت برای شورش های قومی استفاده کنند؛ جو و فضای سنگینی که پس از انتخابات در کشور حکم فرما شد به شکلی سوق داده شد که عنقریب کشور را در مقابل یک جریان و خیزش عمومی علیه نظام و شکل گیری دو گروه موافق و مخالف در کشور سوق می داد.
جریان سازی رسانه ای علیه نظام اسلامی در جهت مخدوش کردن چهره مردم سالارانه نظام، ارایه چهره ضد انسانی و ضد بشری علیه نظام اسلامی، ایجاد فرایند جریان سازی جهانی علیه نظام در سازمان ملل و سازمان های حقوق بشری، تلاش در جهت افزایش فشارهای جهانی از سوی آمریکا و نظام های متحد غربی بر جمهوری اسلامی، از بین بردن مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران در جهان، تخریب چهره ولایت فقیه از طریق آزمون سخت تقابل انتزاعی و کاذب با مردم، از جمله برنامه هایی بود که در روزهای اغتشاش علیه نظام در ماه های پس از انتخابات انجام شد.
سخنرانی تاریخی مقام معظم رهبری پس از اوج گیری آشوب ها، باعث ایجاد جریان شاخص در سطح نخبگان و توده جامعه شد و ایشان با تدبیر حکیمانه خویش فضا رابه شکلی سوق دادند که حمایت اکثریتی جامعه را از نظام و جریان انقلابی به منصه بگذارند؛ در این جریان، حضور میلیونی مردم در خیابان ها در حقیقت حمایت قاطع آنها از نظام ولایی، ولایت فقیه و ارزش های حاکم بر نظام اسلامی و همچنین مخالفت صریح و آشکار با فتنه گران، پیامی آشکار برای اقلیت فتنه گر و حامیان آنها در سطح بین المللی بود.
سخنان صریح مقام معظم رهبری در توصیف فتنه 88 از تیزشدن دندان های دشمنان نظام و همچنین تغییر لحن وفضای دولتمردان آمریکا از حالت انفعالی به فعال، نشان گر این مساله بود که حمایت قاطع ملت ایران از نظام و رهبری در این حماسه، آبی بر آتش فتنه بود و این فتنه را به شکل یک جانبه در کشور از بین برد.
نکته بسیار جالب در این بین آن است که تحلیلگران سیاسی غرب با معادلات جنگ نرم و جنگ روانی در هدایت آشوب ها تصور برهم خوردن جامعیت نظام اسلامی در کشور بودند و حداقل این فرایند را داشتند ولی خلق این حماسه بیانگر یک موضوع کلان بود؛ این نکته که مدل های مبارزه با انقلاب های مردمی در ایران جواب نمی دهد و آنها برای استیلا بر انقلاب و استحاله این جریان مردمی ناکارآمد هستند.
*حماسهای برخلاف انتظار غرب
حماسه 9دی بر خلاف تمام تحلیل های سیستماتیک اتاق های فکر نهادهای امنیتی غربی و فتنه گران روی داد؛ جنبشی که به نظر آنها در جهت مشروعیت زدایی از نظام اسلامی در داخل و خارج پیش می رفت به عاملی برای تثبیت و ارتقای سطح مشروعیت نظام اسلامی در داخل و خارج از کشور شد.
اهمیت حماسه 9 دی را نه در روز حماسه، بلکه باید در روزهای پس از حماسه دریافت. باید در سالگرد ودر سالگردهای پس ازاین رویداد دریافت، زیرا پس از این روز بود که بسیاری از فریب خوردگان به اشتباه خود پی بردند و دشمنان نیز دندان طمع خود را کندند در این حماسه جامعه یک دست شده ایران اسلامی دوباره به مشروعیت نظام اسلامی رای داد و به جرات می توان این روز را با روز 12فروردین سال 1358 و رای ملت به نظام جمهوری اسلامی مقایسه کرد.
اما نکته ای که امروز نباید از آن به سادگی گذشت، جریانی است که به قول رهبر انقلاب در پوشش های جدید به دنبال ایجاد یک فتنه سهمگین تر از گذشته است. قطعا شیوه های جدیدی برای هجوم علیه ارکان اساسی انقلاب اسلامی در حال حاضر در اتاق های فکر دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی و استراتژیک آمریکا و رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی در دست پژوهش است.
روحانیت در عصر پس از فتنه بزرگترین رسالت را در ایجاد بصیرت در آحاد مختلف مردم دارد و قطعا این حضور گسترده و فعالیت بر روی تقویت بنیه اعتقادی مردم و تقویت ولایت مداری در میان مردم از طریق بیان دقیق احکام دین و مباحث کلامی انقلاب اسلامی را در مقابل هجمه های آینده دشمنان واکسینه خواهد کرد.
محسن صفری
نظر شما