پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
4

با گذشت چندین سال از تلاش بسیاری از اندیشمندان غربی برای جدایی انداختن میان اخلاق و سیاست و بن بست غرب در مسائل اجتماعی، امام جمعه هامبورگ پیشنهاد داد که میان سیاست و اخلاق آشتی برقرار شود.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین رضا رمضانی مدیر مرکز اسلامی امام علی علیه السلام هامبورگ در خطبه های این هفته این شهر در ادامه سلسله مباحث اسلام و حقوق بشر ابراز داشت: باید انسانها را با همۀ تفاوت در فرهنگ به یکدیگر آشتی داد و برای رسیدن به این صلح باید صلح بین ادیان را دنبال نمود و صاحبان ادیان را محترم شمرد و نباید پیرو دینی نسبت به پیرو دین دیگر بی حرمتی و یا اهانت و توهین نماید. باید صاحب هر عقیده‌ای را محترم دانست و باید میان سیاست و اخلاق آشتی برقرار کرد و همه حاکمان جامعه بشری را به اخلاق و پایبندی به اصول ارزشهای انسانی دعوت نمود.

متن این خطبه ها به این شرح است:

امروزه بسیاری از دانشمندان از اخلاق و معنویت می‌گویند و ضرورت آن را گوشزد می‌نمایند. همچنین قوانین مختلفی درباره انسان و حقوق شهروندی در موضوعات گوناگون تدوین شده است. از آن جمله می توان به اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون‌های متعدد در موضوعات گوناگون مانند زنان و کودکان و یا قوانین مربوط به محیط زیست و منع تولید سلاح­های کشتار جمعی و یا سلاح­های اتمی اشاره کرد. همه این قوانین به این دلیل تصویب شده اند که بشر در امنیت و آسایش و آرامش زندگی کند و طعم محبت و دوستی و صلح و هم زیستی مسالمت آمیز را علی­رغم فرهنگ­های مختلف چشیده و تجربه نماید.

اما متاسفانه باز هم در دنیای امروز، بسیاری از انسان­ها به دلیل فقر و گرسنگی می‌میرند و بسیاری از مردم دنیا زیر خط فقر زندگی می‌کنند و امور روزانه خود را نمی‌توانند اداره نمایند. با اینکه شعار عدالت، عقلانیت و معنویت بسیار سر داده می­شود، امّا ثروت و قدرت به شکل عادلانه توزیع نشده است. از طرف دیگر ستم­ها و ظلم­ها به هر عنوانی در دنیای امروز بیداد می‌کند و به ارزش­های انسانی و جایگاه کرامت انسان صدمه وارد شده است.

این واقعیات تلخ حیات بشری توسط عالمان ادیان و پیروان آنها، مکرّر مطرح می‌شود. با اینکه کنفرانس‌های زیادی برای جلوگیری از مشکلات جامعه بشری در دنیا برگزار شده و می‌شود و حتّی راه­کارهای لازم را ارائه می‌دهند، اما متاسفانه شکاف طبقاتی و حاکمیت زر و زور و تزویر هر روز به اشکال خاص ظهور و بروز بیشتری می‌کند و واقعاً باید چاره‌ای اندیشید و بشریت را از همه مشکلات نجات داد؛ زیرا از یک طرف بشر امروز بیش از هر زمان دیگری به آرامش و امنیت نیاز دارد و از طرف دیگر خطرات بیشتر از همیشه جامعه بشری را تهدید می‌نماید. بنابراین در این زمان نیاز به اخلاق و معنویت از همه بیشتر است. به همین جهت برخی از اندیشمندان غربی مانند «هانس کونگ» ایده اخلاق جهانی را مطرح کرده و معتقدند که به واسطه فقر و ظلم و ستم و عدم توزیع قدرت و ثروت، جامعه بشری با بحران مواجه است و با اینکه قوانین حقوق بشر در همه زمینه‌ها وجود دارد، امّا مشکل جدّی در اجرای این قوانین است.

انسانها را با یکدیگر آشتی دهیم

پس باید انسانها را با همۀ تفاوت در فرهنگ به یکدیگر آشتی داد و برای رسیدن به این صلح باید صلح بین ادیان را دنبال نمود و صاحبان ادیان را محترم شمرد و نباید پیرو دینی نسبت به پیرو دین دیگر بی حرمتی و یا اهانت و توهین نماید. باید صاحب هر عقیده‌ای را محترم دانست و باید میان سیاست و اخلاق آشتی برقرار کرد و همه حاکمان جامعه بشری را به اخلاق و پایبندی به اصول ارزشهای انسانی دعوت نمود. او دو ایدۀ اصولی را مورد تأکید قرار می‌دهد: از جمله اینکه نظم نوین جهانی فقط با پایبندی به اخلاق ممکن خواهد بود و دیگر آنکه باید با هر انسانی رفتار انسانی داشت. باید به همه امید زندگی داد و باید در همه تحوّل درونی را پدید آورد و آنها را ملتزم کرد به اینکه به قوانین طلائی دربارۀ انسان احترام گذارند و در متن زندگی خود به آن پایبند باشد؛ قانونی چون «آنچه را برای خود می‌پسندی، برای دیگران بپسند و آنچه را برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران نپسند» و به تعبیر حضرت علی(ع) :

« اجْعَلْ‏ نَفْسَكَ‏ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ » [1]

خود را میزان و ملاک میان خود و دیگران قرار بده و همانطور که دوست نداری به تو ستم نشود، پس نباید ستم به دیگران را دوست داشته باشی و آنچه را بر خود زشت می‌داری بر دیگران هم زشت بدار.

از جمله این اصول، پایبندی به فرهنگ عدم خشونت و احترام به حیات است؛ زیرا این مطلب اولی ترین حق مربوط به همۀ انسانها است؛ پس نباید به حقوق دیگران تجاوز کرد و هیچ کس حق ندارد حق حیات را از دیگری سلب کند. باید تلاش کرد نزاع‌ها و درگیری ها به شکل عادلانه و بدون خشونت حل گردد. استفاده از روش نظامی نادرست است و لذا آنها که قدرت سیاسی دارند باید در چهارچوب یک نظام عادلانه عمل کنند و خود را به راه حل‌های مسالمت آمیز پایبند سازند. همچنین باید خانواده‌ها به کودکان خود بیاموزند که خشونت ابزاری برای فرو نشاندن اختلافات نیست. نیز باید به همه آموخت و باوراند که در حفظ محیط زیست تلاش جدی داشته باشند. همه باید به شکل مساوی از منابع زمین، هوا، آب و خاک استفاده کنند و نیز باید تأکید کرد که باید به همنوعان خود کمک کنند و هیچ تفاوتی ندارد که از چه قوم و نژاد و دینی باشند و باید حقوق اقلیت‌ها را رعایت نمود.

وجدان ها را متحول کنیم

همچنین از اصول اخلاق جهانی پایبندی به یک فرهنگ یگانه و یکپارچه و یک نظام عادلانه اقتصادی و نیز پایبندی به زندگی توأم با راستگوئی و فرهنگ توأم با حقوق برابر و مشارکت میان مردان و زنان است. برای تحقق این اصول باید وجدان‌ها را متحول ساخت و باید به همه آموخت که شأن و منزلت انسان بسیار مهم است. باید حس مسئولیت پذیری در همه زنده و احیاء شود. ضرورت ایثار و از خودگذشتگی و همدلی و همدردی با دیگران برای همگان باید روشن شود و در همه این احساس مسئولیت را باید توسعه داد.

همانطور که دقت می‌کنید رابطۀ اخلاق و استیفای حقوق انسانها از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین جهت است که پیامبران الهی به عنوان مصلحان جامعه بشری برای توسعه مکارم و محاسن اخلاق آمده تا جامعه به رشد فراگیر و پایدار نائل شود. پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید که « بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ [2] من برای تکمیل اخلاق آمده‌ام». بنابراین باید به همه اخلاقی شدن و اخلاقی زندگی کردن را که برخاسته از اصیل‌ترین و مهم‌ترین آموزه‌های دینی است آموزش داد و به همین جهت پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «إنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً ؛ [3] من مبعوث شدم تا معلم بشر باشم» تا راه چگونه زیستن را به شکل اخلاقی به آنها آموزش دهم. لذا تعلیم کتاب و حکمت و تربیت بشر و نیز نشان دادن آیه‌ها و نشانه‌های الهی در زندگی سالم و پاک بشر از مهم‌ترین وظائف پیامبران الهی است. « هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبين‏».[4]

البته در برخی از آیات قرآن تعلیم بر تربیت مقدّم شده است و در برخی تزکیه بر تعلیم مقدّم شده است. دلیل تقدیم تزکیه بر تعلیم آن است که تطهیر نفس مقدم بر همه چیز است؛ ولی به هر حال برای اینکه انسان به این مرحله برسد و سلوک عملی نماید، باید تحت آموزش قرار گیرد و لذا در برخی آیات علم و دانش بر تربیت انسان به لحاظ آنکه مقدمه سلوک عملی است مقدم شده است.

برای روشن شدن این مطلب می­توان  ترتیب وضو و نماز را مثال زد که اگر چه اهمیت نماز بیش از وضو است، ولی چون وضو مقدمه نماز است، برای ادای واجب، مقدمه آن هم واجب شمرده می‌شود.

نتیجه مطالبی که بیان شد آن است که اخلاق در ضمانت اجرای حقوق بشر نقش اساسی و مهمی را ایفا می‌کند و به همین جهت است که اخلاق را زیر بنای حقوق دانسته‌اند؛ زیرا اخلاق نتیجه یک دوره تمرین انجام رفتار صحیح بر اساس اصول ارزشهای انسانی است و آدمیان تلاش می‌کنند زمانی که اخلاقی شدند حقوق یکدیگر را رعایت کنند.

[1] . نهج البلاغه؛ نامه 31

[2] . بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏67 ؛ ص372

[3] . سنن الدارمي، ج:1، ص99

[4] . جمعه، 3.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha