پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۹۴ - ۰۴:۰۳
راهکار تشخیص افراد صالح از ناصالح

حوزه/ اگر قلب انسان زنگ بزند چند امر باعث جلاي آن است، تلاوت قرآن، استغفار در سحر ها و رحمت بر ايتام و دستگيري از ايشان .

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه»، درهشتمین روز ماه مبارک رمضان شرح دعای این روز را به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمد امینی گلستانی منتشر می کند.

متن :اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ رَحْمَةَ الْأَيْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلاَمِ وَ صُحْبَةَ الْكِرَامِ بِطَوْلِكَ يَا مَلْجَأَ الْآمِلِين‏ [1]

ترجمه : اى خدادر اين روز مرا ترحم به يتيمان و اطعام به گرسنگان و افشاء و انتشار سلام در مسلمانان و مصاحبت نيكان نصيب فرما به حق انعامت اى پناه آرزومندان عالم.

قلب چگونه جلا می یابد؟

در فراز اول می‌خوانیم :« اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ رَحْمَةَ الْأَيْتَامِ» یعنی خدایا من را برای محبت، ترحم و رسیدگی به یتیمان موفق کن، رسیدگی به یتیمان از فضائل اخلاقی و مسائل مهم اجتماعی است.

در اجتماع همیشه یتیم و بی سرپرست هست و ما از خدا می‌خواهیم که توفیق رسیدگی به ایشان را به ما عنایت فرماید کما اینکه انبیاء و اولیاء و بزرگان عالم همیشه در این مسیر بوده و هستند.

اگر قلب انسان زنگ بزند چند امر باعث جلاي آن است ،تلاوت قرآن، استغفار در سحر ها و رحمت بر ايتام و دستگيري از ايشان . اين سه امر قلب را جلا مي دهد . [2]

از خدا بخواهیم اطعام نیازمندان را روزیمان کند

در فقره دیگر دعا می خوانیم : خدایا در این روز اطعام طعام را برای من روزی بگردان، اطعام طعام کلمه ای عام هست یعنی یا به مستحقین یا به روزه داران، هر قسمتی را در نظر بگیریم از خدا می‌خواهیم که ما را موفق به این اطعام طعام بنماید.

اطعام طعام و نزول سوره انسان

در تفسير كشّاف از ابن عباس نقل شده كه امام حسن (عليه السّلام) و امام حسين (عليه السّلام) بيمار شدند و رسولخدا (صلّى اللّه عليه و اله و سلم) با جمعى از صحابه از ايشان عيادت كرد، مردم به على (عليه السّلام) گفتند: چه خوب است براى بهبودى فرزندانت، نذرى كنى، على (عليه السّلام) و فاطمه (س) و فضّه كنيز ايشان نذر كردند كه اگر كودكان بهبودى بيابند، سه روز، روزه بگيرند، بچه‏ها بهبودى يافتند و اثرى از كسالت در آنها نماند.

بعد از بهبودى آنها، على (عليه السّلام) سه من جو از شمعون خيبرى قرض كرد، و فاطمه (س) يك من از آن جو را دستاس و سپس خمير كرد و پنج قرص نان به عدد افراد خانواده پخت و سهم آنها را در برابرشان گذاشت تا با آن افطار كنند، در همين بين سائلى به نزدشان آمد و به ايشان سلام كرد و گفت: سلام بر شما اهل بيت پيامبر (صلّى اللّه عليه و اله و سلم) من مسكينى از مساكين مسلمين هستم، مرا طعام دهيد تا خدا به شما از مائده‏هاى بهشتى طعام دهد، خاندان پيامبر، سائل مسكين را بر خود مقدّم شمرده و افطار خود را به او دادند و آن شب جز آب چيزى نخوردند و با شكم گرسنه دوباره نيّت روزه كردند، هنگام افطار روز دوّم طعام را نهادند تا افطار كنند، يتيمى بر در سراى ايشان بيامد و درخواست طعام نمود، آن شب هم يتيم را بر خود ترجيح دادند و دوباره با شكم گرسنه نيّت روزه كردند، شب سوّم اسيرى آمد و درخواست طعام نمود، آنها باز هم او را بر خود مقدّم كرده و طعام خود را به او بخشيدند، صبح روز چهارم على (عليه السّلام) دست حسنين (عليه السّلام) را گرفت و نزد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و اله و سلم) آورد، پيامبر (صلّى اللّه عليه و اله و سلم) وقتى بچّه‏ها را مشاهده كرد كه چون انسان ضعيف از شدّت گرسنگى مى‏لرزند، فرمود: چقدر بر من دشوار است كه شما را به چنين حالى ببينم، آنگاه همراه ایشان نزد حضرت فاطمه روانه شد و او را در محراب عبادت يافت و مشاهده كرد كه از شدّت گرسنگى شكمش به پشتش چسبيده و چشمانش به گودى نشسته، از مشاهده اين وضع ناراحت شد، در اين حال جبرئيل نازل شد و عرضه داشت: اين سوره را بگير، خدا تو را بخاطر داشتن چنين اهل بيتى تهنيت مى‏گويد و آنوقت سوره انسان را قرائت كرد.[3]

"سلام" یک مستحب اجتماعی

سلام، غير از نماز، در برخوردهاى مسلمانان در جامعه اسلامى، يكى از آداب معاشرت و ادب و اخلاق به شمار مى‏آيد، كه هم جلب محبّت و دوستى مى‏كند، هم نشان تواضع و فروتنى است، و هم پاداش بسيار دارد.

خداوند، بر اهل بهشت، سلام مى‏فرستد.[4] و به پيامبر، دستور مى‏دهد كه در برخورد با مؤمنان، به آنان سلام بدهد.[5]

فرشتگان نيز به رستگاران، سلام مى‏دهند. [6]

احاديث بسيار فراوانى، درباره سلام ، پاداش و كيفيّت آن وارد شده كه در كتب حديثى مى‏توان ملاحظه كرد. در اينجا تنها به چند نمونه، كه حاوى نكاتى درباره «سلام» است، اكتفا مى‏كنيم: «ابْخَلُ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بالسَّلام»[7] بخيل‏ترين افراد، كسى است كه در سلام دادن بخيل باشد.

همنشینی با صالحان ؛ رمز سعادت انسان

خدایا در این روز صحبت بندگان گرامیت را روزی من بفرما، چنانچه می‌خواهید از ماهیت کسی اطلاع پیدا کنید و بدانید ماهیت او چیست با سه چیز او را بشناسید، اول با کیفیت پوشیدن لباس، ببینید چطور لباس می‌پوشد؟ لباس کسانی را می‌پوشد که در جامعه ارزش پایینی دارند یا لباس آبرومند و لباسی که در شأن یک مسلمان است را می‌پوشد؟ دوم در رفتار و کردار او، ببینید که گفتار و رفتار او چگونه است و از دهان او چه سخنانی خارج می‌شود؟ آیا کلماتی که می‌گوید مؤدبانه است یا کلماتی است که خیلی زشت و زننده است و دیگر اینکه او را از هم صحبت هایش بشناسید و ببینید با چه کسانی رفت و آمد و افت و خیز دارد، او را از رفقایش بشناسید، ببینید با افراد هرزه جامعه که ارزش اجتماعی ندارند و در برابر خدا ارزش ندارند افت و خیز دارد؟ ؟ یا همیشه با اشخاص محترم و کسانی که مورد نظر خدا هستند رفت و آمد  می کند.

 نتیجه این می‌شود که محمد بن ابی بکر که استاندار امیر المؤمنین(عليه السّلام) در مصر بود و با فرمان معاویه و تزویر عمر و عاص او را به شهادت رساندند، شهادتش هم بسیار سوزناک بود، وقتی خبر شهادت او به امیرالمؤمنین(عليه السّلام) رسید فرمود محمد پسر من بود از صلب ابو بکر[8]،[9] در مقابل پسر امام صادق(عليه السّلام) و برادر امام موسی(عليه السّلام) کاظم، عبدالله افطح در برابر امام موسی کاظم قرار می گیرد و مدعی امامت می گردد.

لذا صحبت کرام انسان را مثل محمد بن ابوبکر می‌کند چون نشست و برخاست او با امیر المؤمنین(عليه السّلام) و اصحاب ایشان بود، ولی عبدالله افطح نشست و برخاستش با کسانی بود که در پیشگاه خدا ارزش واقعی نداشتند و به آنجا رسید.

پی نوشت ها:

[1] - إقبال‏الأعمال ص : 134 با اندكي تفاوت  اللهم ارزقني فيه رحمة الأيتام و إطعام الطعام و إفشاء السلام و مجانبة [و جنبني فيه صحبة] اللئام و ارزقني فيه صحبة الكرام بطولك [بعزتك‏] يا ملجأ أمل الآملين [برحمتك يا أرحم الراحمين‏]

[2] - «نصايح ص 219» ؛ آيت الله مشكيني ؛ ترجمه احمد جنتي  

پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ): پنج چيز دل را صفا دهد و سختى قلب را برطرف كند: همنشينى علما، دست به سر يتيم كشيدن، نيمه شب استغفار كردن، و كم خوابيدن شب و روزه‏

[3] -به نقل ازترجمه خلاصه تفسير الميزان، ج‏4، ص: 689

[4] - . يس، آيه 58

[5] - انعام، آيه 54

[6] - رعد، آيه 24

[7] - بحارالانوار، ج 73، ص 3

[8] - تنقيح المقال، ج 2، ص 58- 57( از ابواب ميم)( ش 10230)

[9] - منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج‏1، ص: 508
 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha