جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024


آیت الله سید محمد حسن آل طیب

حوزه/ مرحوم آقا سید حسین نجفی را در خواب دیدم، انگشت شست او را گرفتم و می دانستم از دنیا رفته است. گفتم در آن عالم چه چیز مفید است؟ در جواب گفت « اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم »

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، در اهواز، شوشتر از شهرهای استان خوزستان محل تربیت و حضور علما و اندیشوران بزرگ اسلامی بوده است که خدمات ارزنده ای در راستای نشر معارف الهی و اندیشه ناب شیعی داشته اند.

 حضرت آیت الله سید محمد حسن آل طیب از علمای بزرگ معاصر بودند که مورد توجه ویژه مردم این منطقه قرار گرفته و خدمات ارزنده ای جهت اعتلای امت اسلامی ارائه دادند.

متن حاضر بخشی از زندگی این عالم فرزانه است که در گفتگو با تنی چند از علمای خوزستان گردآوری شده است.

*ولادت

 حضرت آیت الله حاج سید محمدحسن آل طیب جزایرى در ذیقعدة الحرام 1330ق در شوشتر در بیت علم و تقوى و فضیلت دیده به جهان گشود،نسبش با هفت واسطه به علامه بزرگ سید نعمت الله جزایرى مى رسد که از علماى بزرگ استان خوزستان به شمار مى رفت.

پدرش مرحوم آیت الله آقاى حاج سید محمدحسین جزایرى(معروف به آقا سید بزرگ) مرجع تدریس، ارشاد، امامت و محل مراجعات مردم و ماهر در علوم عقلى و نقلى و فنون غریبه و متبحر در خطوط سه گانه؛ نسخ، ثلث و كتیبه بوده و مراتب زهد و تقوى و حافظه شگرف و زیبایى بیان اخلاق خوش و خدمات دینى و اجتماعى و رسیدگى به حال درماندگان و كرامات او مشهور است.

*تحصیلات و اساتید

وی پیش از ۷ سالگی خواندن و نوشتن را آموخت و سپس تحصیل علوم دینی را آغاز کرد. فقیه سعید ادبیات و مقدمات را در نزد عموی بزرگوارش، آیت الله سید محمد باقر آل طیب فراگرفت، وی ریاضیات، هیئت، علم نجوم و مقداری از طب را در نزد والد خود کسب کرد، و برای تحصیل علم فقه، اصول و حدیث به دزفول رفت، و از محضر آیت الله شیخ محمد رضا معزی دزفولی استفاده کرد . سپس، آن عالم ربانی به شوشتر برگشت، و از محضر آیت الله آقا سید مهدی آل طیب و آیت الله آقا شیخ محمد کاظم شیخ شوشتری بهره هاگرفت. آنگاه وی به حوزه های علمیه قم و تهران هجرت کرد و از مراجع آن عصر همچون حاج شیخ عبدالکریم حائری، حجت و خوانساری، به تکمیل علوم دینی پرداخت، و از محضر میرزا مهدی آشتیانی حکمت و فلسفه را آموخت. هنگامی که استادان نبوغ، حافظه  و سرعت انتقال ذهنی او را مشاهده کردند، از حضور او در درس بسیار مسرور بودند و علاقه مندی خود را به او ابراز می کردند و از آینده درخشان او خوشحال بودند. به دلیل همین علاقه آیت الله شیخ محمد کاظم شوشتری وصیت کرد که پس از فوتش، نمازش را آیت الله سید محد حسن آل طیب بخواند.

آیت الله آل طیب می فرمود: من کتاب تبصره المتعلمین علامه حلی را در دو روز پنجشنبه و جمعه فراگرفته ام و در ین رابطه می گوید "زمانی که در شهر دزفول در نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدرضا معزی دزفولی تحصیل می کردم. در سفری که به همراه استادم برای زیارت حضرت دانیال نبی به شهر شوش رفته بودم، استاد فرمود که کتاب تبصره المتعلمین را بخوانم. با انکه این کتاب یکی از متون فقهی مشکل است، در مدت ۲ روز تعطیل پنجشنبه و جمعه که در سفر بودیم این کتاب را در نزد استاد از آغاز تا پایان خواندم و مطالب علمی آن را دریافت کردم".

آن حکیم متاله، از علم حکمت و فلسفه بهره های وافری برده بود و می فرمود طالب علوم اسلامی باید از این علم اطلاعاتی داشته باشد. ایشان اهمیت فراوانی به تحصیل و تدریس فلسفه می داد و خود سراینده اشعاری در این علم بود

آیت الله آل طیب علم کلام را به خوبی فراگرفته بود و به تدریس کتاب شرح باب حادی عشر و شرح تجرید تشویق می کرد،و طلاب را به فراگیری این علم ترغیب می نمود. وی در علم نجوم و هیئت اطلاعات کافی را از والد ماجدش به دست آورده بود و در تعیین قبله، اوقات نماز، افق شهرها و تفاوت میان آنها، رویت هلال و دیگر مسائل این علم، افاده و افضه داشت. همچنین، ایشان کلیاتی از علم طب قدیم را نیز از پدر فاضلش کسب کرده بود.

وی از ریاضیات نیز آگاهی داشت و در آن اهل نظر و رای شده بود که نمونه هایی از نظریات ایشان ذکر می شود:

1- برای تقسیم اعداد، دو طریق به نظر حقیر رسیده است که از هر یک ممکن است قواعد بسیاری استخراج نمود.  و پس از اندک تامل واضح می شود که قواعد مشتته که اهل حساب در کتاب هایشان ذکر نموده اند مندرج در یکی از این دو طریق است

۲- برای حل دستگاه معادله دو مجهولی، طرق متعدده است اول آن که یکی از دو مجهول را از روی ۲ معادله معین کرد

۳-  قاعده حسابیه جبریه: اعلم ان التفاضل بین مربعی عددین یساوی مجموع حاصل ضرب تفاضل نفس العددین فیهما

آیت الله آل طیب در خوشنویسی استاد دیده بود و خط نسخ، نستعلیق و شکسته را شیوا می نوشت و در این زمینه استادی ماهر بود. هر طلبه ای که از ایشان سر مشق خط می خواست به او می داد؛ و در اصطلاح و استمرار تعلیم آن با خوشرویی استقبال می کرد.

ایشان در علوم ادبیات عرب ادیبی ماهر بود، و در هنگام تدریس، به تجزیه و ترکیب متون درسی اهمیت فراوان می داد. آن فقیه ادیب، الفیه ابن مالک را حفظ  کرده بود و حفظ کردن آن را به شاگردان توصیه می کرد

ایشان در علم فقه و اصول مجتهدی مسلم بود، و مسائل آنها را با تحقیق و دقت بسیار استنباط و بررسی می کرد، که در بخش تالیفات به آن اشاره خواهیم کرد.

*تدریس

یکی از ویژگی های استاد فقید، بیان ساده و روشن در تدریس بود. ایشان می فرمود که من می توانم غامضترین مسائل علوم عقلی و نقلی را در بیان کوتاه و ساده ای برای کودکی نوآموز، قابل فهم گردانم.

در تدریس کوشا بود و تعطیل نمی کرد. در روز پنجشنبه که حوزه های علمیه تعطیل بود، درس می داد. از تعطیلات تابستانه خبری نبود. آن فقیه کوشا در روزهای وفات ائمه(ع) و پس از اقامه عزا و روضه خوانی، در منزل درس میداد، و طلاب را از رفتن به مجالس روضه خوانی در ایام تحصیل منع میکرد و می فرمود: وظیفه شما درس خواندن است نه روضه رفتن.

ایشان فن کتابت و نویسندگی را به شاگردانش یاد میداد، و بر آن تاکید می کرد. همچنین، استاد ادیب سفارش می نمود که طلاب درس را بنویسند و نوشتارشان را بررسی می کرد. در پرورش اخلاق شاگردان نیز کوشش فراوان داشت، و در مناسبت ها، نکته های اخلاقی را برایشان گوشزد می کرد.

آیت الله آل طیب با آن که در سطح بالای علم و اجتهاد قرار داشت، از تدریس مقدمات و سطح دریغ نمی کرد و نسبت به طلاب حسن اخلاق و ملاطفت داشت. همین ویژگی، سبب مجذوب شدن طلاب به ایشان شده بود.

زمانی که کتاب تحریر عروه الوثقی را می نوشت، گاهی مسئله ای را که در تحقیق آن بود در حضور  شاگردان مطرح می کرد و از آنان نظرخواهی می نمود. هر کدام از آنان اشکال و اعتراضی داشت بیان  می کرد، و ایشان گوش فرا می دادند.

وی به حفظ کردن متون درسی از قبیل الفیه و تهذیب المنطق اصرار زیاد داشت و آنچه از علوم فراوان تحصیل کرده بود در اختیار دیگران قرار می داد و به تدریس آنها عشق می ورزید.

*شاگردپروری

ایشان شاگردان زیادی تربیت کردند و نکته قابل اشاره ان است که تمام اهل علم و روحانیانی که از نظر سنی کوچکتر یا همسال او بودند و تحصیلاتشان در شوشتر بود، از شاگردان ایشان بودند.

شاگردان آن مرحوم هر کدام سهمی در تدریس، امامت جمعه و جماعت، وعظ و خطابه و خدمت به مردم داشته و دارند.

*اجازات اجتهاد

آیت الله آل طیب(ره) از مراجع بزرگ عالم تشیع، همچون: سید ابوالحسن اصفهانی، محمد کاظم شیرازی، ضیاء الدین عراقی، سید محمد هادی میلانی و سید محمود شاهرودی اجازه اجتهاد داشت.

*ارتباط با انقلاب اسلامی

ایشان به عنوان یکی از علمای مجاهد و مبارز، از همان آغاز نهضت روحانیت در ایران و همانند دیگر علمای مبارز، به میدان آمد؛ ایشان اعلامیه های مراجع بویژه امام خمینی را تحویل می گرفت و دستور به توزیع آنها می داد.

با امام خمینی(ره) مکاتبه داشت و به دستور امام (ره) شب های یکشنبه جلسه علما را در شوشتر تاسیس کرد. ایشان همچنین از تبعید شدگان سیاسی به شوشتر استقبال می کرد، در مجالس انقلابی شرکت می نمود و در تشییع جنازه شهدای انقلاب در زمان طاغوت شرکت می کرد.

پس از انقلاب نیز ایشان با امام (ره) در ارتباط بود و در جنگ تحمیلی از رزمندگان پشتیبانی می کرد و تدارکات پشت جبهه را اداره می نمود.

*ارتباط با علمای بزرگ

شوق دیدار مردان خدا و علمای بزرگ الهی، او را به سفر می کشانید و در هر شهری که وارد می شد با علمای آن دیار ملاقات می کرد؛ ایشان می فرمود: من عاشق این دیدارها هستم.

*فضائل اخلاقی

احتیاط شدید در بیان مسائل شرعیه و گرفتن وجوهات از مردم و پرداخت آنها از ویژگی های این مرد الهی بود.

ذکر فضائل اهل بیت(ع) در برگزاری مجالس در مناسبت ها و دستور برپایی عزاداری در وفیات ائمه(ع) در شوشتر و شهرهای دیگر مورد اهتمام ایشان بود.

ایشان به انجام عبادت، توجه و کوشش بسیار داشت، بااین که آن فقیه بزرگوار نمازهای یومیه خود را با کمال احتیاط انجام می داد، اما قضای نمازهای خود و نماز والدینش را نیز انجام می داد.

او حافظ قرآن بود و خواب و بیداری در قرائت قرآن برای او یکسان می نمود زیرا قرآن با روح و روان او آمیخته شده بود.

آیت الله آل طیب به دنیا و زیورهای آن اعتنایی نداشت و زندگانی ساده و متوسطی را اختیار کرده بود، ایشان در خوراک و پوشاک از طبقه متوسط نیز پایین تر می زیست.

آن فقیه زاهد بسیاری از شب ها که از نماز بر می گشت و می خواست شام بخورد، در کنار غذا روی زمین می نشست و بدون این که فرشی باشد روپوش از غذا بر می داشت و چند لقمه غذا می خورد. غذا هم بسیار ساده بود بویژه در تابستان که ایشان نان را با خربزه، هنداونه یا میوه ای دیگر می خورد و به ان اکتفا می کرد.

ایشان در گرفتاری ها و مصیبت ها، صابر و خشنود به رضای خدا بود؛ اگر چه وی از نعمت فرزند بی بهره بود اما هرگز اظهار ناراحتی نمی کرد؛ او طلاب نوجوان را فرزندان خود می دانست و دل خود را به آنان خوش می داشت، بویژه کسانی که پدر نداشتند در سایه لطف پدری او یتیمی را احساس نمی کردند.

از ایشان نقل شده است که فرمود: مرحوم عمو آقا سید حسین نجفی را در خواب دیدم، انگشت شست او را گرفتم و می دانستم از دنیا رفته است. گفتم در آن عالم چه چیز مفید است؟ در جواب گفت « اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم »

*وفات

سرانجام بزرگمردی که از آغاز زندگی راه فضل و کمال را پیموده و در اواخر عمر خود به فراز رسیده بود، در بامداد شنبه ۲۵ تیر ۱۳۷۳ در ۸۶ سالگی داعی حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.

نوشته ای از سید نورالدین شریعتمدار جزایری در وصف این عالم گرانقدر

هنوز صدای کرکاب در سپیده دم گوش ها را نوازش می دهد و مانند زنگ ساعت هشدار و بیدارباشی برای پاکدلان است و هماره این صدا در زمانی معین به گوش می رسد که چون تاریخی مشخص، سنجش زمان را نشان می دهد.

همسایگانی که هر روز این صدا را می شنوند، حوادث شبانه را با آن تنظیم می کنند؛ برخی می گویند: زمانی که آقا به مسجد می رفت از خواب بیدار می شدیم، شماری عنوان می کنند پیش از رفتن آقا به مسجد چنین شد یا پس از آن چنان گردید.

این، صدای پای عالمی ربانی است که هر سپیده دم پس از انجام دادن عباداتی در خانه، روانه خانه خدا می شود و برای انجام فریضه صبح و تعقیب آن تا برآمدن آفتاب در گوشه ای از مسجد جامع شوشتر به سر می برد.

هر کس او را در حال رفتن به مسجد می دید چنان جذب چهره خدایی او می شد که دنیا را فراموش می کرد؛ چهره ای نورانی و درخشان که با عمامه ای سیاه بر سر که مقداری از ان به عنوان تحت الحنک بر روی شانه و سینه آویزان می کرد.

سجاده ای در یک دست و در دست دیگر عبایی در هم پیچیده داشت و لبها و گاهی دست ها به طور ویژه ای حرکت می کردند.

من در آغاز راه و در تصورات کودکانه ام می گفتم که آقا با فرشتگان سخن می گوید، این تصور به کودکان اختصاص نداشت بلکه بزرگسالان که مجذوب روحانیت و معنویت او شده بودند نیز چنین می گفتند.

آنگاه که بزرگتر شدم و توفیق انس و معاشرت با ایشان را دریافتم متوجه شدم این دانشمند بزرگوار در حال رفتن به مسجد به یکی از این سه کار اشتغال داشت؛ یا ذکر خدا می گوید و اذکار مخصوص اوقات را می خواند، یا نافله را به جا می آورد و یا در اندیشه حل معضله ای از علم فقه، اصول یا دیگر علوم است.

تهیه و تنظیم: نوید نوروزی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha